حسین شریعتمداری در کیهان نوشت: مدعیان اصلاحات نظیر محمد خاتمی، جهانگیری، عبدالله نوری، جبهه اصلاحات، حزب اتحاد ملت، حزب کارگزاران و یک مشت آدمها و گروههای دم دستی دیگر، نه فقط از فوت خانم مهسا امینی متأسف نیستند بلکه از این اتفاق ناگوار خشنود و خوشحال نیز هستند و این رخداد تاسفآور را فرصتی برای خالی کردن عقدههای فرو خورده خود از پیروزیهای چشمگیر اسلام و انقلاب و مخصوصاً حماسه بینظیر راهپیمایی اربعین تلقی میکنند.
کارنامه این طیف به وضوح نشان میدهد که ابراز تاسف آنها از فوت خانم مهسا امینی نمیتواند با هویت برملا شده آنها همخوانی داشته باشد! و به ماجرای همان شخصی شبیه است که به استفاده از انواع مواد مخدر آلوده بود و در همان حال برای فریب دیگران ادعا میکرد که برای سلامت قلب حتی از نوشیدن چای پُر رنگ هم خودداری میکند! تعجب نکنید. بخوانید!
اسناد ارائه شده از سوی مسئولان و مخصوصاً فیلمی که از محل وقوع حادثه منتشر شده است کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که فوت خانم مهسا امینی بر اثر سکته قلبی بوده است اتفاقی که در هر جای دیگری نیز احتمال وقوع آن وجود داشته و نمیتواند کمترین ربطی به نیروی انتظامی داشته باشد و برخلاف آنچه که طیف مورد اشاره ادعا میکنند، ضرب و شتم و یا هیچ برخورد فیزیکی دیگری در میان نبوده است.
پزشک قانونی نیز تاکید کرده است که هیچ آثاری از ضرب و شتم در پیکر متوفی وجود ندارد. با این حال مسئولان ذیربط اعلام کردهاند که به تحقیقات خود ادامه خواهند داد. اکنون سؤال این است که کدام انسان برخوردار از اندک شعور و یا کمترین احساس مسئولیت به خود اجازه میدهد که از ماجرای تأسفآور یاد شده با عنوان «قتل»! یاد کرده و این ادعای دروغ را با هدف حمله به نظام و نیروی انتظامی در بوق و کرنا کند؟!
مدعیان اصلاحات در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، قتل مشکوک ندا آقا سلطان را نیز به نظام نسبت دادند و حال آنکه فیلم منتشر شده از آن ماجرا به وضوح نشان میداد که از دقایقی قبل از اصابت گلوله به خانم آقا سلطان، دوربین روی چهره او زوم شده بود! و حکایت از آن داشت که فیلمبردار از قبل منتظر وقوع حادثه بوده است!
همین طیف در همان جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸ از دختر خانمی نام بردند که در آشوبهای خیابانی به قتل رسیده است و برای او مجلس ختم هم برگزار کردند. چند روز بعد آن دختر خانم با اعلام تنفر از اصلاحاتچیها اعلام کرد که خبر قتل او دروغ بوده است و از خاتمی و موسوی ابراز انزجار کرد، ولی نه ملاقاتکننده با جرج سوروس صهیونیست و نه موسوی عضو تشکیلات فراماسونری لام تا کام پاسخی ندادند!
هیاهوی مشترک طیف یاد شده و اسرائیل و آمریکا و انگلیس در حالی است که حماسه عظیم راهپیمایی اربعین، دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها را عمیقاً به خشم آورده است. حالا به تیترها و صفحات اول روزنامههای زنجیرهای نگاه کنید تقریباً (و در مواردی تحقیقاً) هیچ خبری از این رخداد عظیم و بینظیر دیده نمیشود و در همان حال موضوعاتی نظیر آنچه به آن اشاره شد، به تیتر و عکس صفحه اول آنها تبدیل میشود. مدعیان اصلاحات و نشریات و سایتهای آنها در حالی به بزرگنمایی همراه با سیاهنمایی برخی از مسائل مشغولند که درباره رخدادهای شرمآور و ضدبشری دوستان آمریکایی و اسرائیلی خود زبان به کام و قلم به نیام کشیدهاند. به عنوان مثال، اعتراف رسمی مقامات آمریکایی که سالانه بیش از هزار شهروند آمریکا و عمدتاً سیاهپوست در خیابانهای این کشور به دست پلیس کشته میشوند و یا تیراندازیهای منجر به قتل صدها انسان در آمریکا و انگلیس، چاقوکشیهای پیدرپی صهیونیستها و... را نادیده میگیرند و...
حق مسلم و قانونی و شرعی مردم است که با این پلشتیها برخورد قاطعانه شود و به عنوان یک گام موثر و افشاکننده پیشنهاد میشود دستگاه قضایی افرادی نظیر آقایان محمد خاتمی و جهانگیری و عبدالله نوری و... چند مدعی اصلاحات دیگر را احضار کند و در یک نشست رودررو از آنها بخواهد دلائل و اسناد خود را درباره ادعای قتل! خانم مهسا امینی ارائه کنند و از این نشست فیلم تهیه کرده و برای اطلاع عموم مردم از تلویزیون پخش شود. در این حالت، اگر آقایان سند و شاهد و قرینهای برای ادعای خود داشته باشند ارائه میکنند و چنانکه سند و دلیلی در چنته نداشته باشند (که ندارند)، دروغپردازیهای آنها برای همگان برملا خواهد شد. بسمالله این گوی و این میدان!
اصل قضیه را ول کردی چسبیدی به
خوشخالی خاتمی و اصلاح طلبها
اوناهم در اصل شما با فرق ندادن
دوران خاتمی لااقل از همه دولتها موفق تر بود