بر اساس دستور دادستان تهران کارگروه ویژه پزشکی قانونی برای بررسی وضعیت مهسا امینی تشکیل شد.
به گزارش مرکز رسانه قوه قضاییه؛ در پی انتشار خبری پیرامون وقوع عارضه جسمی برای خانم مهسا امینی در یکی از مراکز پلیس، علی صالحی دادستان تهران ضمن اعلام ورود دادستانی به این پرونده از دستور تشکیل کارگروه ویژه برای بررسی ابعاد پزشکی پرونده خبر داد.
بر اساس این گزارش کارگروهی ویژه از پزشکی قانونی تشکیل شده تا شرایط جسمی مهسا امینی را از نظر پزشکی مورد معاینه و بررسیهای دقیق تخصصی و کارشناسی قرار دهند.
این کارگروه با دعوت از کادر درمان مهسا امینی و با حضور کارشناسان و متخصصان مجرب پزشکی قانونی فعالیت خود را آغاز و آخرین وضعیت جسمی وی را نیز مورد بررسی قرار داده اند.
دادستان تهران تاکید نموده مشخص شود انتقال این خانم به مرکز پلیس از لحاظ پزشکی، چقدر در وقوع این حادثه موثر بوده است.
همچنین از طرف دادستان تهران بازپرس ویژه و تیم مجربی برای بررسی ابعاد این پرونده تعیین شده است.
عجب
این که کامنت نیست نوشته های شما است
آنچهکه حائز اهمیت است درتصویر تلویزیون هیچیکاز زنان و دختران پوشسهای نابهنجارنداشته اند که بخواهندارشاد شوند که مهسا امینی درصحبت با اون خانم داشت نشان میداد که کدام اشکال را دارد
گشت ارشاد باید برای عریانها وعیاشی های فرزندان مقامات مملکتی که درکشورهای خارج که شاید از فرزندان گشتی ها هم.باشند اجرا کنید.دست از سر دختران تحصیکرده نه امکان ازدواج دارند ونه امکانکار بردارید وگشت را برای اختلاسگران بیشمار که معادل نیمی ازجمعیت ایرانش ده است بگذارید
حکم کنید تمام بچه های مدیران خارج کشور باهاشون مثل مهسا برخوردار بشه
اگه راست میگین.
نوشدارو یعد مرگ سهراب
برای امری که جز اصول دین نیست جان یک انسان را به خطر می اندازند
و آستین مال عناصر خودسر بود...
شرمتان باد
از این خبر خوشحال شدم.اخه واقعیت فکر میکردم اصلا قوه قضاییه نداریم و فقط یه عده آدم نشستن و بهشون احکام را میدن و امضا کنن.الان دیدم اشتباه کردم و قوه قضاییه هم داریم!
... روم اسلحه کشید ... بهم گفت زانو بزن رو زمین ... زانومو خم کردم یه ۳۶۰ درجه رفتم تو قوزکش ... قوزکم قوزکشو شکوند با مغز افتاد زمین ... اسلحه خودشو گذاشتم رو شقیقه ش ... همکارش یه تیر هوایی در کرد بعد نشونه رفت طرفم ... بهش گفتم یه نعشکش خبر کن یا این کُدو بگو تو فلان فرکانسِ بیسیم ... ترسیده بود ... کُدو اعلام کرد اومدن جمعشون کردن تو گونی ... الان کشیده م کنار رفتم دنبال کارای دیگه ، ولی فکر کنم تو یکی باید جمع شی ... مث اون افسره که تو میدون رسالتِ تهران درجه شو کندم گذاشتم کف دسش یا اون پاجیروى گشتِ امنیت اخلاقی ... داشتم میرفتم دانشگاه تو میدون ونک ... یه پاجیرو ویراژ میداد ... با سرعت میرفت ميزد به اين و اون ... اول فکر کردم پاتروله ... میزد به این و اون ماشین ... کیف و کتابو ول کردم دوئيدم دنبالِ پاجیروئه ... جونم درومد تا پریدم رو سقف با دستم فرمونو گرفتن ماشینو زدم به کناره خیابون میرداماد ... فیلماش هست برو ببین ... سه نفر بودن خلع سلاح شدن ... خودمم جرواجر و خونین ... دو نفرشون دژبانِ همین اداره خیابون وزرا بودن که بهشون میگی پلیس امنیت اخلاقی ...سه تا کلت و دوتا ام پی فایو داشتن یابو ورشون داشته بود مث الان تو ... یابو ورشون داشته بود دوتا تودهنی لازم داشتن یه چن روز بستری !!!!!! ... تو کامنت سانسور شده م نوشتم برادرخواهرای کمیته انقلاب اسلامی بیکار شدن بعدِ ادغام کمیته با اداره آگاهی و شهربانی و ژاندارمری و پلیس راه و راهنمایی رانندگی ... رفتن دوتا اداره درست کردن ... اداره اماکن و اداره کل مبارزه با مفاسد اجتماعی ... ... دومى تو خيابون وزرا بود كه شده پلیسِ امنیت اخلاقی ... تا مدتها درجه نداشتن یه شبه شدن سروان و سرگرد و سرهنگ و سردار ... یه مدت بعد قالیباف و احمدی مقدم از نیروهوایی سپاه و آتاشگی ایران تو سوریه رفتن تو ناجا یه شبه شدن پلیس ... الانم که سپاهیا و کمیته ایا پلیسو کردن فراجا مردمو سوارِ ون ميكنن ميبرن بهشت ... اينم كه الان وسطِ راهِ بهشته ... تکلیفشم که روشن نمیکنی ... بنده خدا تو کُماس .. به هوش بیاد برگرده تو جهنمِ شما یا مستقیم بره بهشت بشه حورالعین !؟ ... از آذرى جهرمى ام كه كارِ شماهارو با کندنِ خلخال از پای دخترِ یهودی مقایسه كرده بود پرسیدم ... الان تو چه انتظاری داری !!!؟؟
ناخودآگاه یاد دزدیده شدن ریش تراش دانشجویان افتادم ! تازه اون زمان مثلا فضا بازتربود !؟
در بخشهایی از نوشته رحیم قمیشی، عضو مجمع ایثارگران آمده است:
به عنوان پدری که دختر ۲۲ ساله دارد مینویسم
برای مهسا امینی دختر خانم ۲۲ ساله کردستانی مسافر تهران، که به بهانه بدحجابی دستگیر و سپس نیمه جان و سکته کردهاش را تحویل خانوادهاش دادند، مینویسم
با چشمانی اشکبار مینویسم
او دختر من است. من با دیدن او بر تخت بیمارستان احساس کردم دخترم را بردهاند پلیس، تهدیدش کردهاند، ترساندهاند او را، و قلب نازکش قفل کرده. کلیههایش از کار افتاده و حالا تنها دعا ممکن است زنده نگاهش دارد.
من دارم دیوانه میشوم
دخترم خوبم! چه گناهی داشتی تو؟
چه اشتباهی کردیم ما! چه تقاصی باید پس بدهیم؟ کاش من مرده بودم تو را چنین نمیدیدم
دخترم مقاومت کن
اشک نمیگذارد بنویسم
ما همه برایت دعا میکنیم
لطفاً بمان دخترم
التماست میکنم...
قول میدهم آینده روشن است
ما را ببخش
ما را ببخش...
لطفا بمان دخترم
برای ایران
***
این چه هدایتی است؟