«تتلو» حالا خوب بلد است که خودش را هرچند وقت یک بار سر زبان بیندازد. او بازیگر خوب و پرطرفداری است به خصوص برای گردانندگان سایتهای شرطبندی و برخی فعالان بازار رمز ارز!
به گزارش ایسنا، امیرحسین مقصودلو معروف به «تتلو» و طرفدارانش خیلی وقت است به عنوان یک پدیده توسط روانشناسان و جامعهشناسان مورد تحلیل و بررسی قرار میگیرند.
تتلو خودش به تنهایی یک ژانر است. یک ژانر پر طرفدار که هر کاری دلش بخواهد میکند. فراخوان دعوت به حرمسرای شخصیاش را منتشر میکند، کنسرت میگذارد و با فحاشی زیاد به هوادانش، کنسرت را کنسل میکند و خیلی کارهای دیگر که در همه آنها رهاست؛ رها و بیپروا آنقدر که این آخری حتی وعده خودکشی روی استیج کنسرت را هم دادهاست!
تتلو فعالیتش را از سال ۱۳۸۳ از زیرزمین آغاز کرد. فعالیت ابتدایی او در بستر یک وبلاگ شخصی که آن را با دوستش ایجاد کرده بود، شکل گرفت. در سال ۱۳۹۰، تتلو نخستین آلبومش را با نام «زیر همکف» منتشر کرد.
تتلوی دهه ۸۰ یک رپر جوان با ویژگی و مختصات خاص این موسیقی بود که خطای اصلی اش در زیرمینی بودن او خلاصه میشد. اولین بازداشت او در سال ۱۳۸۷ بود وقتی خبری تحت عنوان «بازداشت خواننده معروف و مبتذل رپ» در رسانهها منتشر شد.
او به قید وثیقه آزاد شد و سال ۱۳۹۲ آلبوم «تتلیتی» را منتشر کرد. بازداشتهای او در سالهای ۹۲ و سالهای ۹۵ باز هم تکرار شد؛ بازداشتی که به دلیل توهین او به بازپرس پروندهاش بود.
این روال ادامه داشت تا اینکه از پسری که از زندگی فقط موسیقی را میخواست، موجود دیگری زاییده شد که از همه مرزها عبور میکرد. اظهار جملات توهینآمیز علیه زنان از اولین طغیانهای او بود. ۱۳ آبان ۱۳۹۷، اینستاگرام اعلام کرد که اکانت امیر تتلو را بستهاست؛ به این دلیل که او «جملاتی توهینآمیز علیه زنان» بهکار برد و از هواداران مرد خود خواسته تا «زنان را کتک بزنند یا به آنها توهین کنند».
تتلو تا پیش از بسته شدن حسابش حدود ۴ میلیون نفر دنبال کننده داشت و پس از این اتفاق نه تنها کوتاه نیامد بلکه با حساب کاربری جدید به فعالیت خود در اینستاگرام ادامه داد.
۶ اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ حساب تازه اینستاگرام تتلو که بیش از ۴/۴ میلیون دنبالکننده داشت برای بار دوم بسته شد. این بار ماجرا این بود که او در چند استوری نوشت که قصد دارد «حرمسرا» راهاندازی کند و از دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله خواست که به «حرمسرای» او بیایند.
انتشار این استوریها که به دعوت برای رابطه جنسی تعبیر شد با واکنش منفی و شدید برخی کاربران توییتر و روزنامهنگاران ایرانی و ترک مواجه شد. موجی از انتقادها به امیرحسین مقصودلو برای آنچه ظاهراً درخواست رابطه جنسی با دختران زیر سن قانونی بوده به راه افتاد.
چند نفر از فعالان حقوق زنان و روزنامهنگاران، با ترجمه مطالب تتلو از اینستاگرام خواستند تا حساب او را ببندد. نهایت اینستاگرام اکانت تتلو را بهطور کامل حذف کرد.
سخنگوی شرکت «فیسبوک» که اینستاگرام زیرمجموعه آن است، گفت: «ایمنی اعضا اولویت اصلی ماست و ما محتوایی که از کودکان بهرهبرداری میکند یا آنها را به خطر میاندازد را تحمل نمیکنیم. ما حساب امیر تتلو را به دلیل نقض سیاستهای خود از کار انداختیم و او دیگر اجازه حضور در اینستاگرام را نخواهد داشت.»
حالا دیگر او یک یاغی ناکام بود. خبری از کنسرت و مجوز نبود و ازطرفی تنها راه ارتباطی تتلو با مخاطبانش هم برای همیشه از دست رفته بود. پس از ناکامی تتلو برای بازگشت به اینستاگرام، او یک شبکه اجتماعی دیگری را برای ارتباط با مخاطبان خود انتخاب کرد. تتلو در کانال تلگرام خود از همه هوادارانش خواست که اینستاگرام را ترک کرده و به یوتیوب بپیوندند.
پس از بازگشت تتلو به یوتیوب، او تصمیم به رکورد یوتیوب گرفت و از هوادارانش خواست که زیر پست «یه سرم به ما بزن» در یوتیوب کامنت بگذارند و کامنت هواداران به بیش از ۱۹ میلیون رسید و رکورد کامنت یوتیوب در جهان را زد.
پسری که پیش از این فقط دنبال مجوز از دفتر موسیقی وزارت ارشاد بود و اوج خودنماییش حضور در تمرینات پرسپولیس بود حالا خودش برای خودش هر مجوزی را صادر میکرد؛ صدور مجوز شخصی برای هر عمل غیر اخلاقی مثل توهین به مقدسات، امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) و... او در نهایت تتلویی شد که دیگر خدا را هم بنده نبود و فحاشی و به کاربردن الفاظ رکیک تنها ابزار تتلو برای ارتباط با مخاطبش بود.
خیلیها میگویند او فقط بازیگر یک فیلمنامه قوی است که سناریوی آن را گرداننده اصلی سایتهای شرطبندی و برخی فعلان رمز ارز نوشتهاند. سناریویی که علاوه بر تتلو بازیگران زیادی دارد.
این سناریوی قوی دیگر فقط خلاصه در چند پست اینستاگرامی و ویدئوهای یوتیوب نیست؛ یک سریال بلند با چند نقش اصلی است که در تمام سریال در حال عاشق شدن، فارغ شدن، ازدواج و طلاق نمایشی هستند. سریالی که فقط دنبال فالور زیاد است برای تبلیغ سایتهای شرطبندی!
قرارداد بازی در این سریال بی سر و ته آنقدر چرب و پر و پیمان هست که هر جوان جویای شهرتی را جذب خودش کند؛ مثل سحر قریشی که تصمیم به جلای وطن گرفت تا برای مدتی با تتلو نقش یک زن و شوهر عاشق را بازی کنند.
دستمزد حضور در این نقش، آنقدر اغوا کننده بود که سحر قریشی تصمیم گرفت از خیر صورتش هم بگذرد و با تتوهای رنگی روی دست و صورتش مخاطب جذب کند. نقشی که در کمتر از یک سال تمام شد و سحر قریشی که حالا در این بازی علاوه بر پول بیش از ۵ میلیون فالوئر عایدش بود، اعلام کرد که این رابطه (به قول خودش ازدواج) تمام شده و تتلو او را گول زده بوده است.
آرامه اعتمادی (منتقد سینما) چندی پیش از پشت پرده این بازی پرده برداشت و در توییتی نوشت: «ازدواج سحر قریشی و امیر تتلو، یک معامله دو ساله و چندصد میلیاردی با اسپانسری یک رمز ارز و بازدید یوتیوب است. یک تهیهکننده بنام سینما، در این سناریو دخیل است که بیست میلیارد سهم خالص او از این ماجراست. دوبی بودن قریشی در همین سناریوست. تتلو در آهنگ جدیدش هم اشاره به رمزارز دارد».
راهاندازی یک ارز دیجیتال توسط تتلو در خردادماه سال ۱۴۰۰ که سر وصدای زیادی را در جامعه کریپتو به پا کرد، میتواند مهری بر تایید این ادعا باشد. از آنجایی که خود این خواننده اطلاعاتی در مورد بازار رمزارزها نداشت، فردی به نام هومن کرمی، مسئولیت این پروژه را بر عهده گرفته بود.
توکن TNT در تاریخ ۲۱ خرداد سال گذشته به صورت عمومی عرضه شد؛ توکنی هم که به نام تتلو ساخته شد، پر از مشکل بود. تتلو بارها از کرمی در مورد عدم انتشار «وایت پیپر» این توکن پرسیده بود و او در جواب میگفت که به دلیل مسائل مربوط به ترجمه، انتشار آن به تعویق افتاده است.
اما بعد از گذشت یک هفته، تتلو اعلام کرد که این پروژه منتفی است و کرمی کلاهبردار است. به گفته تتلو، هدف اصلی کرمی از راهاندازی توکن جدید TNT، این بوده که با استفاده از شهرت تتلو، توکن CCN خود را بالا بکشد. این خواننده آن زمان در توییتی نوشت که کرمی باید یک میلیون دلار خسارت به وی پرداخت کند.
اما اینکه تتلو به تازگی در یکی از آثارش مشخصا از رمز صحبت کرده است، یعنی این بازی کماکان ادامه دارد. این طور که چندی پیش در برنامه کلاب هاوس به به طرفدارانش اعلام کرد با استفاده از یک ارز دیجیتال خواهند توانست، آهنگهایش را خریداری کنند. همچنین در آینده، امکان خرید بلیطهای کنسرت و توکنهای غیرقابل تعویض (NFT) این خواننده هم با استفاده از این رمزارز فراهم خواهد شد.
این طور که به نظر میرسد میان تتلو، سحر قریشی و پروژه رمز ارز ارتباط مستقیم وجود دارد.
اینکه «تتلو» الان در زمین چه کسی بازی میکند و در ازایش چه چیزی دریافت میکند، قطعا موضوع مهمی است، اما پرسش مهمتر این است که چرا تتلو بعد از این همه دست و پا زدن برای دریافت مجوز در ایران بر خلاف سایر خوانندگان زیرزمینی به جایی نرسید و چرا مدیران موسیقی هیچ وقت او را ندیدند؟
رضا مهدوی (موسیقی دان و مدیرکل اسبق مرکز موسیقی حوزه هنری) در تحلیل شخصیت «تتلو» میگوید: «ما با آدمی روبرو هستیم که موسیقی را خوب فهم کرده و در هر گونه از موسیقیهای غیراستاندارد که باشد، میتواند به عنوان یک مجری توانمند مورد توجه قرار گیرد. اما از بد حادثه و به دلیل مسائلی که خودش بارها به آن اشاره کرده، کودکی و روند طبیعی خوبی در زندگانی نداشته و برای همین دچار عقده و کمبودهایی است که دوست دارد، به هر طریق دیده شود.»
این نوازنده سنتور معتقد است: «در سالهای اخیر جوامع به سمتی، رفته که مردم از هنرمندشان، انتظار «شقالقمر» دارند! در گذشته وقتی هنرمندی کار شاخصی ارائه میداد، مردم تا مدتهای طولانی از آن اثر لذت میبردند و با آن زندگی میکردند، اما از دهه هشتاد تا کنون با نفوذ بی رویه فضای مجازی در زندگی مردم و با وجود حجم زیاد اطلاعاتی که بدرد هر کسی هم نمیخورد، توقع مخاطب از هنرمند حتی هفتهای یک اثر نیست؛ بلکه لحظهای شده است و توقع دارند هنرمندان در هر فرصتی یک اتفاق رقم بزنند!»
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: «گاهی وقتها از هنرجو یان و دانشجوهایم میپرسم که چرا این موسیقیهای رپ با الفاظ رکیک را در تلفنهای همراهتان ذخیره میکنید و گاه به گاه گوش میدهید؟ میگویند ما از نوع تفاوت این آدمها با دیگران لذت میبریم. از آن تاثیر نمیگیریم، اما بدمان نمیآید مثلا یک ساعت در فضای متفاوت تری موسیقی گوش دهیم. به زعم بنده حقیقتا لازم است در یک میزگرد جدی در فضای دانشگاهی و رسانهای در این باره بحث و چالش پیش بیاید. دانشجویان من در رشتههای فرهنگی و علوم انسانی و تربیتی تحصیل میکنند و موسیقی برایشان جنبه سرگرمی دارد. آنها میخواهند در کنار فضای جدی که در زندگی روزمره دارند با موسیقی سرگرم شوند و نگاه کارشناسانه به آن ندارند، اما من و امثال بنده دغدغه موسیقی داریم و به این موضوع حساس هستیم. متاسفانه متولیان امر، خیلی به حرف جماعت کارشناس موسیقی در سطوح مختلف توجه نمیکنند.»
این موسیقی پژوه میگوید: «تتلو موسیقیای به مخاطبش ارائه میدهد که مشخصا نمیتوانم بگویم این موسیقی خوب است یا بد است. او از بهترین تکنولوژی زمان برای تولید آثار بهره میبرد و فارغ از کلامهای زشت و نامربوطی که به کار میبرد، برای موسیقیاش تلاش میکند و بی شک مشاورانی کارآزموده هم دارد. اما گویی هیچ گاه حرف شنوی از معلمانش نداشته تا برخی بایدها و نبایدها و بنیان روفتار و منش جهان هستی در عالم هنر را برایش معنا بخشی و تفهیم کنند.»
این موسیقی دان با اشاره به فعالیتهای سابق تتلو در ایران میگوید: «زمانی که در ویدئویی تبلیغاتی از «تتلو» منتشر شد؛ «تتلو» در آن ویدئو، یک پسر آرام بود که صرفا مجوز میخواست برای ادامه فعالیتش بدون جنجال و نشان میداد که اهلیت هم دارد، اما در کنار مدیران وزارت ارشاد وقت، مسئول و مشاوری نبود که به این موضوع توجه کند؟! متاسفانه قد و قامت مشاوران و معاونان بیشتر مواقع کوتاهتر از مدیران بالادستی است. در دولت احمدینژاد درخواستهایی از خوانندههای خارجنشین بود که به ایران برگردند، اما مدیر وقت موسیقی توان مدیریتی قوی نداشت و مستاصل در امضای یک آلبوم ماند و «حبیب» خواننده بی گناه با صدای ویژه و مولف عاقبت از غصه دق کرد.»
مهدوی تاکید میکند: «مگر در دورهای «تتلو» روی ناو نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی نرفت و برای خلیج همیشه فارس و تمامیت ارضی کشور نخواند و از تلویزیون هم تصاویری کوتاه به نمایش درآمد؟ حرف من این است که تتلو اهل بود، رام بود و حاضر بود برای دریافت مجوز، حداقل در مجامع رسمی عقدهها و کمبودهایش را کنار بگذارد، اما این اتفاق مثل بسیاری دیگر از بی تدبیریها، به هر دلیل اتفاق نیفتاد.
تتلو میتوانست با مجوز و تحت کنترل کار کند و اجراهای خارجیاش را هم زیر نظر ضوابط کشورش داشته باشد. او در سالهایی که برای کسب مجوز تلاش کرد، فقط توهین و بیمهری و بی توجهی دید و طبیعی است پس از سالها نتیجه نگرفتن به آن طرف آب برود و ژست اپوزیسیون هم بگیرید و ماجراها و بی اخلاقیها پشت سرهم؛ خیلیها این طور وقتها این رفتار را میکنند تا خارجیها حمایتشان کنند و آنها هم شروع میکنند به نارواییها! اعتقاد دارم باید جذب حداکثری داشته باشیم. از زاویه دیدگاهی «تتلو» را مقصر وموضوع اصلی نمیدانم ... بلکه برخی مدیران که به هردلیل محافظه کار هستند و گاهی پوست خربزه زیر پای آدمها و هنرمندان ساده دل میاندازند و آنها را غیر مستقیم روانه آن ور آب میکنند!»
از یک بیمار روحی یا جسمی چه انتظاری میرود؟ مگر نه آن که باید از سر مهرورزی و مدارا درمانش کرد؟ هنرمندان که از دیگر طبقات جامعه حساس ترند و کاربردی تر. بخشی از مظلومیت فرهنگی ما نشات از نا مَداریها و رفتارهای بگیر و ببندی است و نه فرهنگی و ارشاد مآبانه.
مهدوی با اشاره به زمان مدیریتش در مرکز موسیقی حوزه هنری توضیح میدهد: «در مرکز موسیقی ما «پروژه سه محسن» داشتیم. برنامههایی برای محسن چاوشی، محسن نامجو و محسن یگانه داشتیم. این سه نفر از نظر ممیزی ارشاد اصطلاحا زیرزمینی کار میکردند. قابلیت این را داشتند که فعالیت مجاز داشته باشند و به زعم بنده ناتوانی کارشناسان و طراحی مدیریتی بود که نام مصطلح غلط زیر زمینی گرفتند. اینان تولیدات خانگی داشتند و به توسعه موسیقی و هنر میاندیشیدند از مراتبی دیگر... وقتی بخشی از آلبوم «ترنج» نامجو را با مجوز خود منتشر کردیم او راضی بود،، چون میخواست در بین هموطنان و کشورش کار کند. کارها داشت خوب پیش رفت، اما بخشی از بدنه مدیریتی معاونت هنری ارشاد پس دو مجوزی که به او دادند برای موسیقی تئاتر عاشورایی و تولید کتاب صوتی سپس بدلایل نامعلومی سنگاندازی کردند تا نامجو برود و رفت. نامجو کسی بود که در محفل «در حلقه رندان» حوزه هنری در تالار اندیشه برنامهها اجرا میکرد. اما عدهای از ارشادیهای وقت، هنگام بررسی آلبومش، روی کاغذ نوشتند: این موسیقی نیست..؟!»
این منتقدهنری اضافه میکند: «تتلو را راحت میشد، در ایران نگه داشت، اما متاسفانه ما میان برخورد سلبی و ایجابیمان مرز مشخصی نداریم. هنوز جایگاه رافت اسلامی را پاس نمیداریم. موضوع اینجاست که بعضی جوانان ایرانی چند سالی است به دنبال این هستند که مجوز نگیرند؛ چرا که آنطرفتر با آغوش باز پذیرفته میشود و این خیلی خطرناک است.»