صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۷۱۹۳۸
بعد از ظهر همان روز ما به آنجا برگشتیم و دیدیم که دوست شغال هنوز به دنبال او است و همین موضوع باعث اشک من و همسرم شد. مطمئناً این تجربه‌ای است که من و همسرم هرگز فراموش نخواهیم کرد.
تاریخ انتشار: ۲۳:۴۱ - ۰۹ شهريور ۱۴۰۱

در این لحظه غیرمنتظره یک پلنگ یک شغال را که مشغول شکار گله کبوتر است شکار می‌کند. این منظره باورنکردنی در پارک فرا مرزی کاگالاگادی آفریقای جنوبی مشاهده شد.

به گزارش فرارو، برتی ون گرونن و همسرش ریا، استراتژیست بازاریابی دیجیتال و علاقه‌مند به حیات وحش، شاهد این صحنه شگفت‌انگیز بودند و درباره آن توضیحاتی ارائه کردند.

برتی می‌گوید: صبح زود در ۱۹ ژوئن ۲۰۲۲، در آخرین روز ما در منطقه، با صدای یوزپلنگ از خواب بیدار شدیم و تصمیم گرفتیم رانندگی کنیم. ما یوزپلنگ را روی خط الراس دیدیم، اما هرگز دید واضحی نداشتیم، بنابراین پس از ۲۰ دقیقه ما تصمیم گرفتیم به حوضچه آب برویم که در آن دو شغال بسیار سرگرم کننده بودند.

وقتی به جاده به سمت حوضچه آب پولنتسوا پیچیدیم، صبح زیبایی بود. اتفاقی که بعد افتاد واقعاً یکی از آن لحظاتی بود که قلب شما با سرعتی شروع به تپش می‌کند که انگار در حال انجام یک ماراتن هستید.

هر دوی ما پلنگی به نام اولبلی را همزمان دیدیم. به آرامی سوار شدیم و او صاف نشسته بود و به گله‌ای از غزال‌ها نگاه می‌کرد که از حوضچه خارج می‌شدند؛ و البته کبوتر‌های زیادی که برای نوشیدن آب می‌آیند و می‌روند. ماجرا از جایی شروع شد که دو شغال شروع به تعقیب کبوتر‌ها کردند.

کبوتر‌ها برای فرود آمدند و دو شغال به امید لذت بردن از صبحانه زودهنگام برای رهگیری و تعقیب آماده شدند. چیزی که آن‌ها نمی‌دانستند این بود که منوی غذای یک شکارچی دیگر بسیار متفاوت از غذای آن‌ها بود. یکی از شغال‌ها چند بار تلاش کرد. در حالی که پلنگ در بوته‌زار دراز کشیده بود.

در یک لحظه خیلی سریع پلنگ کمین کرده به شغال حمله کرد و آن را شکار کرد. اولبلی گلوی شغال را گرفت و با صیدش بلند شد. من سریع ماشین را روشن کردم و مثل دیوانه‌ها به عقب برگشتم تا وارد جاده اصلی شوم. تا ببینیم آیا هنوز می‌توانیم نگاهی اجمالی به او و طعمه‌اش بیندازیم.

ما او را دیدیم که همانطور که پیش بینی شده بود از جاده عبور می‌کرد، سپس به کنار جاده پرید و برای آخرین بار در حالی که شغال را نگه داشته بود به ما نگاه کرد. متأسفانه این پایان شغال بود. در حال بازگشت به کمپ خود در پولنتسوا، ما نمی‌توانستیم آنچه را که تجربه کرده ایم باور کنیم.

بعد از ظهر همان روز ما به آنجا برگشتیم و دیدیم که دوست شغال هنوز به دنبال او است و همین موضوع باعث اشک من و همسرم شد. مطمئناً این تجربه‌ای است که من و همسرم هرگز فراموش نخواهیم کرد.

 

 

 

 

 

 

برچسب ها: پلنگ شغال حیات وحش
ارسال نظرات
ناشناس
۰۳:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
شما ب روباه میگید شغال؟ خخخخخخ
ناشناس
۰۲:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
خیلیییییییی باحال بود
ناشناس
۰۱:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۰
این واقعیت رازبقاست،بکش تازنده بمانی