مرتضی خانیپور در این یادداشت نوشت:
شهرستان داراب با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط زیستمحیطی همواره در دورههای مختلف فرهنگی موردتوجه استقرارهای انسانی قرار داشته که گواه آن شناسایی آثار متعددی از دوران پارینه سنگی تا دوران اسلامی است. عدم بررسی و شناسایی آثار تاریخی باعث شده که بسیاری از آثار در چهار دهه گذشته تخریب شود و دیگر آثار همچنان نیز در معرض تخریب قرار داشته باشند، مطمئناً توسعه میراث فرهنگی سبب پیشرفت زیرساختهای اقتصادی، علمی و فرهنگی می شود، بنابراین وظیفه همگان است تا از مواریث فرهنگی حفاظت و حراست نماییم.
مسجد سنگ داراب یا آتشکده آذرخش یکی از بزرگترین بناهای دستکند در ایران است که نشان از ذوق و هنر و پشتکار حجاران ایرانی برای خلق چنین بنایی با کارکرد مذهبی بوده که پلان چلیپایی موجب شده تا اثری منحصربه فرد در میان معماری های صخره ای ایران باشد. تاکنون پژوهشگران مختلفی از جمله فرصت الدوله شیرازی، مصطفوی، حسینی فسایی، استاین، بیر، هوف، کریمیان، سیدین، شیخالحکمایی و حسنی از این بنا دیدن کرده و در مورد کارکرد و تاریخگذاری آن اظهارنظر کرده اند.
هر چند این اثر از منحصربهفردترین بناهای ساخته شده در دل کوه بوده، اما همچنان در مورد تاریخ گذاری دقیق آن اختلافات نظر زیادی وجود دارد. برخی از پژوهشگران با مقایسه پلان چلیپایی آن با بناهایی مانند آتشکده نوشیجان و یا بیشاپور، این بنا را آتشکدهای مربوط به دوره ساسانی دانسته اند که در دوره اسلامی به مسجد تبدیل شده است، برخی از پژوهشگران نیز با توجه به کتیبه های موجود در بنا و محراب موجود، آن را مسجدی از دوره اسلامی می دانند. این اثر در سال ۱۳۱۴ با شماره ۲۲۹ در فهرست آثار ملی قرار گرفته است.
طی چند روزه اخیر انجام فعالیت هایی مربوط به اجرای سنگفرش و ایجاد پله در جلو بنا توسط پیمانکار اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی فارس، اعتراضات متعددی مبنی بر تخریب لایه های فرهنگی جلو ورودی بنا را از سوی دوستداران میراث فرهنگی داراب در پی داشت، با توجه به اهمیت موضوع انتظار می رفت که اداره کل میراث فرهنگی به موضوع ورود نماید و از تخریب های بیشتر جلوگیری کند متأسفانه ناکارشناسان سعی در توجیه این فاجعه دارند، هر چند میبایست که میراث فرهنگی هر استان بهعنوان متولی، حفاظت از آثار تاریخی را در اولویت خود قرار دهد، اما همواره شاهدیم که بهانه مرمت و یا ایجاد زیرساخت های گردشگری بسیاری از آثار تاریخی را تخریب نموده که از فجایع آن می توان به مرمت گنبد مسجد جامع عباسی و یا مسجد سنگی داراب نام برد.
هنر و صنعت سنگتراشی چه بهعنوان ساخت اشیا زینتی و کاربردی و یا ایجاد بناهای صخره ای از دیرباز همواره موردتوجه هنرمندان ایرانی بوده که نیاز است جهت شناخت تکنیک ها، مهارت ها و روند این هنر به مطالعه و بررسی بقایای مادی به جای مانده بپردازیم، مسجد سنگی نیز بهعنوان شاهکار معماری صخره ای ایران می تواند به شناخت ما کمک نماید بنابراین علاوه بر خود بنا، اهمیت سنگ های حجاری شده بر هیچ پژوهشگری پوشیده نیست، موجب تعجب است که کارشناسان میراث فرهنگی موضوعی به این مهمی را درک نمی کنند و از این بقایای فرهنگی بهعنوان دورریز بیارزش نام می برند! در مطالعات باستانشناسی صرفاً بنا موردتوجه نیست بلکه جهت شناخت جوامع گذشته می بایست به هر آنچه که حاصل فعالیت بشر است مورد مطالعه قرار گیرد.
بهطور مثال: در بررسی صنعت فلزگری، سرباره های فلز که توسط معدنکاوان و فلزگران دور ریخته شده مورد پژوهش قرار میگیرد، همچنین در حین کاوش های باستان شناسی، کاوش در محل تجمع دورریزها و پسماندها، ظرافت و دقت بیشتری را می طلبد. بنابر آنچه گفته شد حتی اگر سنگ های حجاری انباشت شده در جلو بنای مسجد سنگی صرفاً با هدف دورریز نیز در اینجا انباشت شده باشد هم، از نظر مطالعات باستان شناسی بسیار مهم هستند. هر انباشتی که در نتیجه فعالیت های جوامع گذشته به وجود آمده باشد بهعنوان لایه فرهنگی در نظر گرفته می شود و کاوش در آنها صرفاً توسط باستان شناس و با مجوز پژوهشکده باستان شناسی و پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری می بایست صورت گیرد و شورای فنی وزارت میراث فرهنگی و یا شورای فنی هر استان حق و صلاحیت کاوش، خاکبرداری و تخریب نهشته های فرهنگی را ندارد.
در مورد کارکرد فضای جلو ورودی و انباشت سنگ های حجاری شده می بایست گفت که با توجه به اهمیت بنا چه بهعنوان مسجد و یا آتشکده، مطمئناً بی دلیل سنگ های حجاری شده در جلو بنا انباشت نشده، مگر امروزه نیز حین ساختوساز، بی دلیل نخاله های ساختمانی در جلو ورودی هر بنا انباشت می شود؟! بنابراین دلیل انباشت سنگهای حجاری شده در جلو بنا احتمالاً ایجاد سکو و راه دسترسی به بنا بوده که این خود بخشی از معماری مسجد سنگی محسوب می شود. در صورت عدم تخریب به بهانه سنگ فرش کردن، شاید با کاوش های علمی باستان شناسی می شد پلان، چیستی و کارکرد دقیق این بخش از مجموعه مسجد سنگی را بازشناخت.
متأسفانه با یک اقدام غیرعلمی و غیرکارشناسانه بخش مهمی از ساختار این مجموعه برای همیشه از بین رفت.
در مورد مسجد سنگی بسیار مهم است که بدانیم آتشکده ای از دوره ساسانی در دوره اسلامی تبدیل به مسجد شده یا اینکه از ابتدا مسجد با پلان چلیپایی ساخته شده و زمان دقیق ساخت بنا مربوط به چه زمانی است، هر چند کتیبه هایی در بنا وجود دارد، اما وجود کتیبه در هر بنا را نمی توان بهطور حتم همزمان با ساخت بنا دانست. در بناهای مختلفی مشاهده شده که بعدتر کتیبه به بنا اضافه شده است. امروزه با انجام مطالعات آزمایشگاهی می توان به شک و تردیدها پاسخ علمی داد. از آنجایی که سنگ های حجاری شده همزمان با ساخت بنا، در جلو درگاه ورودی انباشت شده، مطمئناً با کاوش باستان شناسی می شد که مواد فرهنگی قابل آزمایش را به دست آورد و با انجام آزمایش، تاریخ دقیق ساخت بنا را مشخص کرد که شوربختانه تخریب های صورت گرفته این امکان را از جامعه علمی سلب نمود.
در خبرگزاری ها متنی مبنی بر توضیح یکی از کارشناسان اداره کل میراث فارس در خصوص مسجد سنگی منتشر شده که نشان از عمق فاجعه در شناخت آثار تاریخی، توسط کارشناسان میراث فرهنگی دارد. در این متن منتشر شده، ایشان به توجیه این تخریب پرداخته و اظهار داشته که چند ترانشه ایجاد گردیده و سنگ های حجاری دپو شده جلوی بنا برداشته شده و مسیرهای جدید شناسایی گردیده است. ایجاد ترانشه و شناسایی مسیر احتمالی یک فعالیت باستانشناسانه است که می بایست توسط باستان شناس و با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری صورت گیرد. سؤال اصلی اینجاست مگر می شود مسیر ورودی بنا که ایشان مدعی شناسایی آن هستند در ابتدا ساخته شده و سپس با ساخت بنا، سنگ های حجاری شده بر روی آن دپو شده باشد؟! بنابراین زمانی که بنا ساخته و تکمیل شده مسیر دسترسی که ایشان مدعی شده در زیر سنگ های حجاری شده مدفون بوده و نمی توان آن را مسیر دسترسی بنا دانست. جناب آقای عباسی باستان شناس نیستند و درکی از نهشته-های فرهنگی، اهمیت سنگ های حجاری شده ندارند. به نظر می رسد افرادی در شورای فنی اداره کل تصمیمگیری می کنند که تخصص کافی و درک از لایه ها و آثار فرهنگی ندارند و در نتیجه تصمیمات غیرکارشناسی، موجب تخریب آثار می شود؛ لذا وزارت میراث فرهنگی می بایست در ابتدا کارشناسان خود را توجیه کند که نهشته های فرهنگی چیست و چه اهمیتی دارند و نباید جهت ساخت و ساز، نهشته های فرهنگی را تخریب کرد.
طبق ضوابط و مقررات عرصه هر اثر تاریخی که توسط وزارت میراث فرهنگی به استانداری و سایر ارگان-ها ابلاغ شده هر گونه ساخت و ساز، عملیات اجرایی، دخل و تصرف، تفکیک عرصه، تغییر در وضعیت توپوگرافی و تسطیح زمین و هرگونه اقدامی که منجر به تخریب و یا آسیب به عرصه و اعیان اثر تاریخی گردد، ممنوع اعلام شده است. مطابق تبصره این بند هر گونه کاوش در آثار تاریخی می بایست با مجوز این وزارتخانه صورت پذیرد که از سوی وزیر صدور مجوز گمانه زنی، کاوش و بررسی به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری تفویض شده و می بایست توسط باستان شناس و با شیوه های علمی صورت گیرد. در وهله اول هیچ مجوزی از پژوهشگاه اخذ نشده، در حین انجام، هیچ باستان شناسی حضور نداشته و در طول یک صد سال اخیر که در ایران فعالیت های مرتبط با باستان شناسی و مرمت قانونمند شده هیچ فعالیت علمی کاوش باستان شناسی و یا مرمت با تراکتور یا لودر صورت نگرفته، فعالیت های انجام شده در مسجد سنگی و توجیه کارشناسان اداره کل، شگفتی است که در تاریخ فعالیت های باستان شناسی و مرمتی ایران بهعنوان یک فاجعه ثبت خواهد شد.
طبق ماده ۵۵۸ قانون مجازات اسلامی هر کس به تمام یا قسمتی از ابنیه، اماکن، محوطهها و مجموعههای فرهنگی ـ تاریخی یا مذهبی که در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، یا تزئینات، ملحقات، تأسیسات، اشیاء و لوازم و خطوط و نقوش منصوب یا موجود در اماکن مذکور، که مستقلاً نیز واجد حیثیت فرهنگی ـ تاریخی یا مذهبی باشد، خرابی وارد آورد علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از یک الی ده سال محکوم میشود. همچنین طبق ماده ۵۶۸ قانون مجازات اسلامی در مورد جرائم مذکور که بهوسیله اشخاص حقوقی انجام شود، هر یک از مدیران و مسئولان که دستور دهنده باشند، برحسب مورد به مجازات مقرر محکوم می شوند؛ بنابراین ازآنجاکه اداره کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان فارس متولی امر بوده و وظیفه نظارت بر اجرای صحیح را داشته می بایست مدیرکل استان پاسخگو باشد. نظر به اینکه مسجد سنگی اثری ثبت شده در فهرست آثار ملی است و همچنین نظر به حساسیت و اهمیت موضوع، می بایست پژوهشکده باستان شناسی و اداره کل ثبت آثار تاریخی وزارت میراث فرهنگی در مورد اجرای صحیح طرح ساماندهی مسجد سنگی و یا تخریب لایه های فرهنگی با توجه به نقشه مصوب عرصه و حریم بنا اظهارنظر کنند.