صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

احمد بخشی، دستیار کارگردان مورد علاقه علی حاتمی گفت: سکانس پایانی و فینال هزاردستان این چیزی نیست که در نسخه پخش شده می‌بینیم. در این نسخه حسین گیل (سیدمرتضی) چشم‌های جمشید مشایخی (رضا تفگنچی) را که روی سنگفرش خیابان سقوط کرده می‌بندد و به بالا نگاه می‌کند. این اتفاق روز هفتم محرم رخ می‌دهد؛ یعنی سه روز مانده به عاشورا.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۳ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۱

دستیار کارگردان سریال هزار دستان می‌گوید: پایان این سریال به کارگردانی علی حاتمی، به خاطر نبود بودجه؛ تغییر کرد. در قسمت پایانی سریال قرار بود هزار دستان توسط حسین گیل گردن زده شود. او همچنین می‌گوید ۱۳ قسمت از این سریال همچنان در بایگانی صدا و سیماست و تا کنون پخش نشده است.

به گزارش ایرنا، امروز ۲۳ مرداد ماه، سال روز تولد علی حاتمی از کارگردانان به نام ایران است. کارگردانی که شاید بتوان گفت در ساخت سریال و فیلم‌های تاریخی، رقیب ندارد. گزارش زیر به نقل قول‌هایی درباره این هنرمند می‌پردازد:

هزار دستان؛ آلبوم سینمای ایران

عبدالله اسکندری طراح چهره‌پردازی پیشکسوت سینمای کشور درباره علی حاتمی می‌گوید: من فکر می‌کنم علی حاتمی از نظر تفکر بزرگ بود و متاسفانه ما اندازه‌اش نبودیم. کاش ما آن موقع او را می‌شناختیم و به اندازه در خدمتش بودیم. وقتی هزاردستان را می‌ساختیم به من گفت عبدالله هرچه بازیگر قدیمی هست بیاور. گفتم برای چه علی؟ گفت «این کار روزی آلبوم سینما می‌شود.» الان می‌بینم به راستی هزاردستان آلبوم آدم‌های سینما است.

آینده را بهتر از دیگران می‌دید

وی ادامه داد: حاتمی وقتی شهرک غزالی را می‌ساخت خیلی حرص می‌خورد، اما دیگران نمی‌دانستند او چه می‌کند. او یک روز آنقدر سر ساخت‌وساز عصبانی و سرخ شده بود که گفتم حالا سکته می‌کند. من خیلی با او راحت بودم و گفتم داری سکته می‌کنی. گفت تو نمی‌دانی، ما نیامده‌ایم فقط یک فیلم بسازیم و برویم. ما باید برای سینما کاری بکنیم و اثری به جا بگذاریم. بعد‌ها دیدم این شهرک چه کرد. او چقدر دور را می‌دید کاش ما هم می‌توانستیم جلوتر از خودمان را ببینیم.

رفیق شدن قبل از کار

اسکندری افزود: سال ۵۸ بود که از طرف آقای حاتمی برای سریالی صدایم کردند. من مذاکره کردم و قصه را خواندم که نامش شش انگشتی بود که به هزارداستان تبدیل شد. حاتمی برایم کاراکتر‌ها را تعریف کرد و از آنجا من با او آشنا شدم. فیلمبردار کار قرار بود بهارلو باشد که نشد و آقای فخیمی آمدند و پرتو. با هم آشنا شدیم و به دکوری که داشتند می‌ساختند می‌رفتیم. یکی از اخلاق‌های حاتمی این بود که معتقد بود هنرمندان قبل از همکاری باید با هم دوست و رفیق باشند. از برخوردش با خودم این را متوجه شدم. بعد از مذاکره از من دعوت کرد برویم خانه حرف بزنیم و روز‌هایی که کار نداشتم به دفتر او می‌رفتم. این رفاقت باعث می‌شد کار بهتر دربیاید تا اینکه گارد دو آدم غریبه باشد. از نظر شخصیتی باید آدمی را بشناسی تا با او کار کنی.

از یک دکمه نگذشت!

اسکندری درباره گرایش حاتمی به فیلم‌های تاریخی توضیح داد: حاتمی عاشق تاریخ بود و خیلی دوست داشت وقتی فیلم می‌ساخت مسائل تاریخی ایران هم به تصویر دربیاید. او کتاب تاریخ دوست داشت و در آثارش آن را به صورت تصویری نوشت. حاتمی خیلی وسواس داشت. سر دلشدگان یادم است در کاخ سعدآباد کار می‌کردیم و اکبر عبدی و جبلی بودند و کلاری هم فیلمبردار بود. ما از ۸ بازیگران را گریم کرده بودیم و حاتمی دیر آمده بود. بچه‌ها به من گفتند به علی بگو زودتر کار را شروع کند. پیراهن آقای جمشید مشایخی را که تنش کردند علی گفت این دکمه چرا صدفی نیست؟ آن موقع دکمه این شکلی نداشتیم صدف بود. عباس آقا گفت هرچه گشتیم چنین دکمه‌ای پیدا نکردیم و حاتمی هم اشاره کرد در خیابان منوچهری حتما دکمه مدنظر هست. من به او گفتم مشایخی به این بزرگی را نمی‌بینی دکمه‌اش را می‌بینی؟ او پاسخ داد امروز اگر از این دکمه بگذرم به مرور از چیز‌های بزرگتری خواهم گذشت و دیگر فیلم من نیست.

نمایی از فیلم «دلشدگان»

هیبت و شکوه تختی بایدی است

این طراح چهره‌پردازی سینمای ایران یادآور شد: علی حاتمی حساس بود که به چهره آدم‌ها نزدیک‌تر شویم. مثلا درباره کاراکتر فرمانفرما که زنده‌یاد عزت الله انتظامی بازی می‌کرد، شباهت صددرصدی برایش مهم نبود، اما می‌گفت ابهت آن شخصیت را منتقل کن. آدم سیاست‌مدار مدرنی که تاریخ ابهتی از او در ذهن ما جا انداخته است. قبل از شروع کردن کار تختی، یک سال تست زدیم و خیلی کار‌ها کردیم. من حرص می‌زدم بازیگر شبیه غلامرضا تختی شود، اما او می‌گفت عبد (عبدالله) جان زیاد شباهت مهم نیست، اما هیبت و شکوه تختی را در صورت او پیاده کن و می‌خواست آن کاراکتر دربیاید.

قم سناریو را رد کرد

عزت الله انتظامی بازیگر سینما از فیلم‌نامه‌ی نساخته‌ی علی حاتمی به نام آخرین پیامبر یاد کرد و گفت: آخرین پیامبر (ص) که به زندگی حضرت محمد (ص) مربوط می‌شد از جمله فیلم‌نامه‌های آماده مرحوم علی حاتمی بود که مجال ساختنش را پیدا نکرد و برای همیشه بایگانی شد.

انتظامی تصریح کرد: زین‌العابدین رهنما کتاب زیبا و قشنگی درباره‌ی حضرت محمد (ص) نوشته بود که علی حاتمی تصمیم گرفت فیلم‌نامه‌ای براساس این کتاب آماده کند و آنرا در قالب سریالی بسازد. به اتفاق ایشان به منزل رهنما رفتیم و اجازه این کار را گرفتیم. فیلم‌نامه آماده شد و گفتند باید به قم برود تا آنجا اجازه ساخت بگیرد که این سناریو در آنجا رد شد و آقای حاتمی آنرا به آقای رهنما برگرداندند.

قم پذیرفت

انتظامی یادآور گفت: علی حاتمی خیلی دوست داشت راجع‌به حضرت محمد (ص) کاری بکند و سناریوی دیگری را با نام آخرین پیامبر آماده کرد و آنرا به همراه دو فیلمنامه دیگر به نام‌های آق‌بانو و گاردن‌پارتی به من داد تا آنرا بخوانم و نظرم را بدهم. آنرا خواندم و خیلی خوشم آمد در واقع خیلی خوب روی آن کار شده بود. فقط پیشنهاد کردم به خاطر اینکه فضای کار درست در بیاید در کشور‌های عربی ساخته شود که نظر خود حاتمی هم همین بود. این سناریو مورد تایید مراجع قم هم قرار گرفتت. پروژه بسیار عظیم بود و بعد از سریال هزاردستان تنها سریالی بود که دوست داشتم در آن بازی کنم که نشد. در واقع حاتمی می‌خواست دولت‌های دیگر را برای ساخت این مجموعه به مشارکت بکشاند که اجل مهلتش نداد.

او افزود: سناریو‌های علی حاتمی خاص بود و با وجود اینکه سناریوی این سریال کامل است، اما شخص دیگری نمی‌تواند این کار را بسازد. در واقع سبک حاتمی این بود که سناریو‌ها را کامل نمی‌نوشت، اما وقتی می‌خواندیم به پیکره کار پی می‌بردیم. او سر کار صبح به صبح دیالوگی را به بازیگران می‌داد. حاتمی تبحرش را در ساخت آثار تاریخی با کمال‌الملک، سلطان صاحبقران و هزار دستان نشان داده است.

جمشید مشایخی: با حاتمی ابتدا به توافق نرسیدم

جمشید مشایخی دیگر بازیگر مطرح سینمای ایران گفت: از علی حاتمی خاطره بسیار دارم، دهه ۴۰ با علی حاتمی آشنا شدم، زمانی که نمایشنامه می‌نوشت و به اداره تئاتر می‌آورد برای کارگردانانی که دوست داشته باشند و آن‌ها را کار کنند. آن زمان با علی دوست شدم. قرار بود در یک فیلم همکاری داشته باشیم؛ اما به توافق نرسیدم. تا اینکه در سال ۵۲ شش داستان مثنوی را نوشته بود و با صحبت‌هایی که با هم داشتیم در ۳ داستان من کار کردم.

سعدی سینمای ایران

مشایخی اظهار داشت: سال‌های قبل از اینکه از دنیا برود، عرض کردم علی حاتمی سعدی سینمای ایران است، عده‌ای قبول نکردند؛ اما خود آن‌ها بعد‌ها متوجه این موضوع شدند که علی حاتمی دیالوگ‌های ماندگاری می‌نوشت.

او اضافه کرد: شهرک سینمایی غزالی به همت علی حاتمی ساخته شد. حتی زمانی که در شهرک کار داشتیم، در کنار اتاق گریم یک جای مخصوص را آماده کرده بود تا بازیگران بعد از گریم استراحت داشته باشند. علی حاتمی به بازیگر اهمیت می‌داد تا بازیگر با آرامش کار خود را ادامه دهد. روحش شاد، افسوس که در زمان حیاتش مورد تشویق قرار نگرفت و کمتر مطلبی در خصوص او نوشته شد.

دیالوگ هایش تکراری نبود

اکرم محمدی بازیگر فیلم مادر ساخته علی حاتمی گفت: به نظرم بازی در فیلم مادر برای من نقطه عطف بود. زنده‌یاد علی حاتمی علاوه بر کارگردانی شاعر هم بود؛ چرا که با سبک کاری که داشت، دیالوگ‌های متداول داشتیم؛ دیالوگ‌هایی که تکراری نبود و مانند شعر بود.

از چپ: علی حاتمی و اکبر عبدی سر صحنه فیلم «مادر»

او ادامه داد: حاتمی در اخلاق و رفتار هم نمونه بود. نه اینکه جای او خالی است این را بگویم؛ بلکه واقعا این طور بود. جای او خالی است. چند سال طول می‌کشد، مثل علی حاتمی داشته باشیم. هستند کسانی که می‌خواهند مانند او کار کنند و ماندگاری داشته باشند.

محمدی تصریح کرد: از دلایل ماندگاری زنده‌یاد حاتمی، آشنایی و سواد کامل در همه زمینه‌ها بود. به خاطر همین است که بعد از چند سال دوباره فیلم مادر را مشاهده می‌کنید، انگار اولین بار است فیلم را می‌بینید. فیلم مادر تجربه خوبی بود؛ چرا که همه چیز مشخص و همه عوامل کار خود را می‌دانستند.

هنرپیشه خوبی نبود

احمد بخشی، دستیار کارگردان مورد علاقه علی حاتمی گفت: علی سابقه بازیگری داشت و در برنامه‌هایی که برای کودکان در تلویزیون ساخته می‌شد، بازیگری هم کرده است او در برخی برنامه‌های تلویزیونی پرویز صیاد هم سابقه بازی داشت. البته اصلاً بازیگر خوبی نبود و خودش هم این را می‌دانست..

از سوته دلان شروع شد

او افزود: خانه ما واقع در کوچه کنار دانشکده هنر‌های دراماتیک بود. پاتوق حاتمی و بچه‌های دانشکده طی اوقاتی که کلاس نداشتند یک قهوه‌خانه در چهار راه آب‌سردار بود. من در این قهوه‌خانه برای اولین بار علی را دیدم. این قهوه‌خانه مثل باقی قهوه‌خانه‌ها نبود و بیشتر هویتی دانشجویی داشت. سعید نیک‌پور، منوچهر عسگری نسب، فریما فرجامی، ژیلا سهرابی و بسیاری دیگر از جمله کسانی بودند که این قهوه‌خانه پاتوق‌شان بود. چای و دیزی می‌خوردند و حرف می‌زدند.

نمایی از فیلم سوته دلان

بخشی ادامه داد: همکاری جدی من و حاتمی از فیلم سوته‌دلان شروع شد. علی برای من پیغام فرستاد و یک روز به دیدنش رفتم. همان جا پیشنهاد همکاری در سوته‌دلان مطرح شد و من پذیرفتم. بعد از سوته دلان هم دیگر از هم جدا نشدیم. علی دوست نداشت من با کارگردان دیگری کار کنم و من هم پذیرفتم. البته اینطور نبود که بگوید کار نکنید و بعد ما را عاطل و باطل رها کند. کار ایجاد می‌کرد و نمی‌گذاشت کسی بیکار بماند.

قطبی قسط اول هزار دستان را هم داد

او گفت: هنگام ساخت سوته‌دلان، علی مشغول روتوش اولیه سریال هزاردستان بود؛ البته آن زمان اسمی که حاتمی برای این مجموعه در نظر داشت جاده ابریشم بود. یادم می‌آید علی مواقع بیکاری و در ساعت‌های استراحت خود، به عتیقه‌فروشی‌ها می‌رفت و اجناس و اسباب قدیمی می‌خرید. آن زمان قطبی رئیس تلویزیون قسط اول ساخت سریال را به علی داده بود و او از بابت خرید این چیز‌ها مشکل مالی نداشت.

خرید دل شدگان توسط علی لاریجانی

بخشی گفت: بیشتر اجناس عتیقه‌ای که علی در طی چند سال خریداری کرد بعد‌ها در هزار دستان به کار گرفته شد. زمانی که علی مریض شد و لازم بود برای درمان به انگلستان برود آقای لاریجانی رئیس سازمان صداوسیما دل‌شدگان را پنج میلیون خرید که برای آن دوران قیمت خوبی بود. محمدمهدی حیدریان هم کل اکسسوار‌های هزار دستان را اعم از عتیقه‌ها و باقی چیز‌ها ۸ میلیون خریداری کرد.

سرنوشت بد عتیقه‌های هزار دستان

بخشی گفت: مدتی بعد هنگام ساخت لوکیشن‌های محله خانی آباد که قرار بود در جهان پهلوان تختی مورد استفاده قرار بگیرد، من درگیر ساخت یک سریال تلویزیونی بودم و برای یکی از صحنه‌ها تعدادی لباس مشکی لازم داشتیم. وقتی برای تهیه لباس‌ها به انبار شهرک رفتم متوجه شدم تمام عتیقه‌ها و اسبابی که در هزاردستان استفاده شده بود و علی آن‌ها را به حیدریان فروخت در انبار خرد شده و از بین رفته‌اند.

محمدعلی کشاورز در نقش شعبان استخوانی در سریال هزار دستان

او افزود: می‌گویند علی حاتمی هیچگاه با فیلمنامه کامل سر صحنه نمی‌آمد و فیلمنامه‌هایش را سر صحنه می‌نوشت؛ حالا جالب اینجاست این را کسانی که با حاتمی کار کرده و او را می‌شناختند شایع کرده‌اند. فیلمنامه اولیه مجموعه هزار دستان یعنی همان جاده ابریشم را من دارم. به جرات می‌توانم بگویم از این فیلمنامه می‌توان چند فیلم و سریال مستقل ساخت کما اینکه خود من قصد داشتم سریال و البته فیلم کمیته مجازات را از روی بخشی از همین فیلمنامه‌ای که علی نوشته بود بسازم.

حاتمی ممنوع الکار شد

بخشی گفت: بعد از پایان ساخت جعفرخان از فرنگ برگشته، ارشاد ۲۰ دقیقه از فیلم را درآورد و به علی گفتند این ۲۰ دقیقه را دوباره بگیر. علی زیر بار نرفت و به همین دلیل ممنوع‌الفعالیت شد. داستان از این قرار بود که از ارشاد علی را احضار کرده و برگه دستورالعمل حذف ۲۰ دقیقه از فیلم و فیلمبرداری مجدد را دستش می‌دهند. علی هم برگه را پاره می‌کند و از ارشاد خارج می‌شود.

او گفت: فردای آن روز یداله صمدی از ارشاد به من زنگ زد و گفت روی دیوار یک برگه زده‌اند که رویش نوشته علی حاتمی به دلایل فلان و فلان تا اطلاع ثانوی ممنوع‌الفعالیت است. این اتفاق برای حوالی سال‌های ۶۵ و ۶۶ است. بعد از آن من را از ارشاد خواستند و گفتند این ۲۰ دقیقه را شما بساز. من آن زمان فیلم جمیل را تازه ساخته بودم. گفتم من به فیلم علی دست نمی‌زنم مگر اینکه نامه بنویسید و من را ملزم به این کار کنید؛ گفتند ایرادی ندارد.

نمایی از فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته»

بخشی افزود: بعد از مدتی علی عباسی تهیه‌کننده جعفرخان از فرنگ برگشته، نامه ارشاد را برای من آورد با این مضمون که آقای احمد بخشی، چنانچه شما تمایل به ساخت ۲۰ دقیقه پایانی فیلم جعفرخان از فرنگ برگشته داشته باشید از نظر ما بلامانع است! من دیدم ارشاد با این کار توپ را به زمین انداخته و به نوعی پای خودش را کنار کشیده است.

من هم به عباسی گفتم این‌ها نوشته‌اند اگر دوست داری بساز و اگر دوست نداری نساز. اگر می‌نوشتند باید بسازی، من نامه را به علی نشان می‌دادم و می‌گفتم مجبورم کردند. ولی حالا که این را نوشته‌اند من دیگر الزامی به ساخت ۲۰ دقیقه باقی مانده «جعفرخان …» ندارم. این جوری شد که من هم بعد از حاتمی ممنوع‌الکار شدم و جمیل هم توقیف شد. بعد از این جریانات از یداله صمدی خواستند فیلم را تمام کند که او هم نپذیرفت و دست آخر محمد متوسلانی جعفر خان را به اتمام رساند.

روی دیالوگ‌هایش خیلی حساس بود

بخشی گفت: علی روی دیالوگ‌های فیلم‌هایش خیلی حساس بود و دوست نداشت بازیگر‌ها از خودشان چیزی به متن گفتگو‌ها اضافه کنند. اگر متوجه می‌شد ادای جمله‌ای برای بازیگر سخت است و حرف در دهانش نمی‌چرخد خودش آن را درست می‌کرد. از طرف دیگر، چون معمولاً با یک گروه خاص کار می‌کرد، همه این اخلاق او را می‌دانستند و کسی بدون هماهنگی قبلی و مقابل دوربین کلمه و جمله‌ای را به اختیار خود عوض نمی‌کرد.

به دلیل نبود بودجه، علی شهر را تعطیل کرد

او افزود: بعد از اتمام ساخت شهرک زمین و در ودیوار شهرک را گازوئیل پاشیدند تا چرک شده و از آن حالت نو بودن خارج شود. حالا دیگر فقط مانده بود کلید زدن سریال. اما مشکلی که وجود داشت این بود که ما برای پر کردن ویترین مغازه‌های بازسازی شده خیابان لاله‌زار بودجه نداشتیم و به نوعی معطل قسط بعدی تلویزیون بودیم. حاتمی وضعیت را که دید با موافقت تلویزیون تاریخ کلید زدن هزار دستان را یک هفته عقب انداخت و به بچه‌های گروه دکور گفت ویترین تمام مغازه‌های لاله زار را با چوب پوشانده و به پنجره‌ها رودری بزنید؛ شهر تعطیل است. هیچ کس نمی‌دانست در ذهن علی چه می‌گذرد. خلاصه که طی سه چهار روز سکانس سرشماری را که در آن کل شهر تعطیل است و هیچ کس در خیابان‌ها نیست نوشت و ما هم فیلمبرداری کردیم.

دزد فیلمنامه هزار دستان را برد

بخشی گفت: قبل از کلید زدن هزار دستان، صدا و سیما به برخی صحنه‌ها در فیلمنامه ایراد گرفته بود و تاکید داشتند این‌ها باید عوض شود. من به همراه علی یک هفته رفتیم شمال و علی همه آن صحنه‌ها را بازنویسی کرد. موقع برگشت بعد از تونل کندوان یک جا اتومبیل را متوقف کردیم تا ناهار بخوریم. بعد از صرف ناهار وقتی به سراغ اتومبیل آمدیم دیدیم دزد شیشه ماشین را شکسته و کیف علی را که فیلمنامه بازنویسی شده هم داخلش بود با خود برده است. برگشتیم تهران و قضیه را گفتیم، ولی کسی باور نکرد. آن موقع فکر می‌کردند حاتمی می‌خواهد سیاه‌شان بکند. علی کل آن چیزی که دزدیده شده بود را سه روزه نوشت؛ در واقع همه آن را از حفظ بود.

پایان هزار دستان تغییر کرد

او گفت: سکانس پایانی و فینال هزاردستان این چیزی نیست که در نسخه پخش شده می‌بینیم. در این نسخه حسین گیل (سیدمرتضی) چشم‌های جمشید مشایخی (رضا تفگنچی) را که روی سنگفرش خیابان سقوط کرده می‌بندد و به بالا نگاه می‌کند. این اتفاق روز هفتم محرم رخ می‌دهد؛ یعنی سه روز مانده به عاشورا.

حسین گیل قرار بود در صحنه آخر سریال «هزار دستان» گردن هزار دستان را بزند

بخشی ادامه داد: پایانی که علی برای هزار دستان در نظر گرفته بود به این شکل بود که روز عاشورا سران کشور – از جمله خان مظفر – در میدان توپخانه و ایوان شهرداری حضور دارند و کارناوال عزاداران که صحنه‌های روز عاشور را به شکل تعزیه بازسازی کرده‌اند از مقابل این‌ها می‌گذرند. در این صحنه حسین گیل که نقش حر را در تعزیه بازی می‌کند، با اسب به خان مظفر نزدیک شده و با شمشیر سر او را قطع می‌کند. این صحنه به خاطر نبود بودجه کافی گرفته نشد..

ساخت هزار دستان با ۹۰ میلیون تومان

او گفت: برآورد ما حدود سه و نیم میلیون تومان بود، اما تلویزیون این پول را به ما نداد. هزار دستان به طریقه ۳۵ میلی‌متری فیلمبرداری شد. ما در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم، اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذف‌ها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.

برچسب ها: هزاردستان
ارسال نظرات