صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۶۷۸۲۶
باهنر: ردصلاحیت آقای لاریجانی مخصوصاً با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد، چیز عجیبی است. اینکه شورای نگهبان در پاسخ بگوید رای ما مخفی است و آقایانی که رای دادند دلایل رای‌شان را نمی‌گویند و اعلام نمی‌کنند، درست نیست. این طور که نمی‌شود. آقایان باید حداقل دلایل رای خود را بگویند که به این دلیل و به این دلیل فلانی صلاحیت ندارد یا دارد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۳ - ۲۳ مرداد ۱۴۰۱

فرارو- یک سال و نیم دیگر تا پایان دوره مجلس یازدهم باقی مانده و این روز‌ها انتقادات زیادی نسبت به عملکرد ساکنان فعلی بهارستان مطرح است، محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با بیان اینکه مجلس جای سرداران حکمرانی خوب است، می‌گوید: کسانی که در مجلس هستند افراد متخصص و عالمی هستند، اما در جایی حکمرانی نخوانده‌اند. او در بخش دیگری از صحبت‌هایش درباره ایجاد قانون جامع انتخابات صحبت می‌کند و می‌گوید اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۵ نفر هم تایید صلاحیت می‌شوند باید ۵ تفکر موجود کشور را نمایندگی کنند. باهنر که سابقه نمایندگی هفت دوره خانه ملت را در کارنامه سیاسی خود دارد، در بخشی از صحبت‌هایش به عملکرد مصوبات مجلس اشاره می‌کند و می‌گوید ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبات غیرممکن داریم. وی در این گفتگو اشاره‌ای هم به رد صلاحیت لاریحانی می‌کند و درباره عملکرد شورای نگهبان هم تاکید دارد که ردصلاحیت لاریجانی مخصوصاً با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد چیز عجیبی بود.

گزیده‌ای از گفتگوی باهنر با ایلنا را در ادامه می‌خوانیم: 

من اعتقادی ندارم که دولت‌ها را سیاه یا سفید ببینیم، با وجود آنکه من یک فعال سیاسی مشهور هستم و دارای مواضعی هستیم که آن رفتار در اصولگرایی تعریف می‌شود، اما قبول ندارم که ما به یک دولت فقط به‌به بگوییم و دولت دیگر را کاملا نقد کنیم. متاسفانه در کشور این افراط و تفریط‌ها وجود دارد. دولتی که روی کار می‌آید مخالفان و رقبای آن تلاش می‌کنند به هر شکلی دولت را ناکارآمد جلوه دهند و اگر بتوانند کارشکنی کرده و نگذارند طرف موفق شود. یک عده هم طرفدار دولت هستند و فکر می‌کنند بر دامن کبریایی دولت نباید گردی بنشیند، بنابراین من این تحلیل را قبول ندارم.

دولت نباید فکر کند فقط سر زدن به مردم مشکلات را حل می‌کند

زمانی که آقای رئیسی دولت را به دست گرفت، تورم چند درصدی داشتیم؟ رشد تولید ناخالص داخلی و غیره. من چند کار دولت آقای رئیسی را خیلی موفق می‌دانم؛ یکی مساله کرونا است. البته کرونا در جهان یک نقطه شروع، اوج و حضیض داشت و این را قبول داریم. ولی بالاخره زمانی که آقای رئیسی آمد کشتار‌های کرونا در شبانه‌روز گاهی به ۵۰۰ یا ۶۰۰ نفر می‌رسید و اخیرا به صفر هم رسید. اما در مقایسه با جهان که نگاه می‌کنیم، کشور ایران در برابر کشور‌های پیشرفته و اروپایی، جزء پیشتازان مبارزه با کروناست. اگرچه ریشه برخی کار‌ها در دولت قبلی انجام شد، اما در این دولت همت اساسی انجام شد.

نکته دومی که دولت آقای رئیسی را موفق می‌دانم سرمایه اجتماعی این دولت است. یعنی دولت بین مردم است. علاوه بر خدمات دولت قبلی، متاسفانه یکی از نقاط ضعف دولت قبل این بود که در مساله ارتباط با مردم خیلی کند بود حالا سن وزرا بالا بود و حوصله نداشتند یا غیره، اما آقای رئیسی و وزرای او در بین مردم حضور بیشتری دارند. البته صرف بین مردم بودن مشکلات را حل نمی‌کند، اما اینکه مردم را ببینند و رئیس‌جمهور به آن‌ها سر می‌زند و در جریان مشکلات آن‌ها قرار می‌گیرد، خوب است.

البته دولت نباید فکر کند فقط سر زدن به مردم مشکلات را حل می‌کند، یکی از کار‌های اشتباه وزرا این است که در هر سفر کلی وعده و وعید می‌دهند. در صورتی که امکانات وجود ندارد که وعده می‌دهند، مشکلات با شیوه دستوری حل نمی‌شود. یک سری لوازم و مقدمات می‌خواهد. دولتمردان بروند سربزنند و همدردی کنند، برنامه تعریف کنند برای حل مشکلات، اما وعده و وعید ندهند.

دولت در ماجرای حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی باید دقت کند

ما الان بیش از ۸۰۰ هزار میلیارد تومان پروژه نیمه‌تمام دولتی داریم. بعضی از این پروژه‌ها از زمان جنگ باقی مانده است. موقعی که ما این همه پروژه نیمه‌تمام داریم، به طور مثال سالیانه دولت و مجلس خیلی تلاش کنند، ۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی تصویب می‌کنند.

ریاضیدانان می‌گویند ۸۰۰ هزار میلیارد را تقسیم بر ۶۰ هزار میلیارد می‌کنند و می‌گویند ۱۲ ساله همه پروژه‌ها تمام می‌شود، اما ما مهندسان می‌گوییم هیچ زمانی تمام نمی‌شود. چون این ۶۰ هزار میلیارد تومان فقط هزینه نگهداری کارگاه و استهلاک پروژه است. پروژه موقعی که نیمه کاره باشد، باد، باران، گرما و زلزله باعث استهلاک پروژه می‌شود، این ۶۰ هزار میلیارد تومان فقط هزینه حفظ وضع موجود است. حالا در این اوضاع اگر بنا است رئیس‌جمهور و وزرا بروند کلنگ بیمارستان و کارگاه را بزنند، باید دقت داشته باشند.

بحث پر سرو صدای دیگر مساله حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی است. این کاری بود که باید حتما انجام می‌شد. یعنی۳۰ سال روزگار همه دولت‌ها می‌دانستند که این کار باید انجام شود، اما جرأت رفتن به سمت آن را نداشتند.

خیلی از مخالفان هم می‌گویند این کار لازم بوده، ولی الان زمان این کار نبود. ما سوال می‌کنیم پس چه زمانی باید انجام شود؟ این همت بزرگی بود و خیلی‌ها تحت فشار قرار گرفته‌اند و برخی می‌گویند یارانه به ما نرسیده است. این کار‌های سنگین یک سری اقدامات در حین اجرا و پس از آن می‌خواهد، اما این مسیر اجتناب‌ناپذیر بوده و باید پیش می‌رفت. اینکه دولت این شهامت را کرده دست مریزاد دارد. اما باید دقت کنند، چون کار سنگین است و عده‌ای تحت فشارند.

ما امروز به ازای قیمت هر بشکه نفت ۱۰۰ یورو، سالی ۳۰۰ میلیارد یورو انرژی در کشورمان مصرف می‌کنیم. این انرژی که در دنیا مصرف می‌شود باید دو خاصیت داشته باشد یا باید رفاه مردم را بالا ببرد یا تولید را. ما ۳۰۰ میلیارد یورو انرژی مصرف می‌کنیم، اما رفاه مردم را بالا نمی‌برد و تولیدی هم اتفاق نمی‌افتد یعنی داریم اسراف می‌کنیم.

من مطمئنم اگر در یک برنامه حسابی البته نه شتابزده، یک پروسه ۶ ساله در سه فاز دو ساله یا پروژه سه فازه ۹ ساله را تعریف کنیم، می‌توانیم۳۰ درصد انرژی را صرفه جویی کنیم بدون آنکه به رفاه مردم و تولید آسیبی وارد شود. این۳۰ درصد صرفه‌جویی یعنی سالی۱۰۰ میلیارد یورو وارد اقتصاد کشور می‌شود و می‌توان با آن کلی کار انجام داد.

هدفمندی یارانه‌ها بحث هزار تومان و ۱۰۰ هزار تومان نیست. هر ۱۰۰۰ میلیارد تومان را یک همت می‌گویند، بحث ۱۰۰ و ۲۰ و ۵۰ تا همت نیست خیلی بالاتر از این حرف‌هاست و باید سامان پیدا کند.

مجلس جای سرداران حکمرانی خوب است

یک سری اشکالات هم است و فکر می‌کنیم برخی وزرا در جایگاه واقعی خود قرار نگرفته‌اند. ما در نیرو‌های مسلح قبول کردیم که یک نفر اگر بخواهد سرلشکر شود، باید درجات نظامی را طی کند. اول باید ستوان، سروان، سرگرد و سرهنگ شود و اگر کار مهم نخبگی انجام داد می‌تواند سرتیپ و سرلشکر شود. امروز دیگر از زبان احدی نمی‌شنوید که یک نفر به خاطر خوب بودن و فضائل اخلاقی از همان اول درجه سروانی بگیرد. طی کردن این سلسله مراتب مهم است. حالا یک نفر باهوش‌تر و فعال‌تر است این سلسله مراتب را سریع‌تر طی می‌کند. اما ما هنوز در جریان مسائل اقتصادی و سیاسی این باور را نداریم.

من، چون ۲۸ سال در مجلس بودم، می‌توانم آن را نقد کنم. معتقدم مجلس جای سرداران حکمرانی خوب است. کسانی که در مجلس هستند افراد متخصص و عالمی هستند، اما در جایی حکمرانی نخوانده‌اند. افراد خوبی هستند، اما مانند درجات نظامی یا سروانند، سرگروهبان یا ستوان هستند. اینکه سردار جبهه حکمرانی خوب باشند، نیستند. من می‌گویم انتخاب در کشور ما باید حزبی شود. در حزب است که فرد می‌تواند سلسه مراتب را طی کرده و بالا بیاید. دانشگاه‌های ما عالم تربیت می‌کنند، اما حکمران تربیت نمی‌کنند. تربیت حکمران در دنیا یک رویه و پروسه مشخص است و ما باید این رویه را قبول کنیم.

به نظر من بعضی از وزرای دولت در جایگاه خودشان قرار نگرفته و یک مقدار زود به مراتب بالا رسیده‌اند. الان هماهنگی سه قوه هماهنگی بالایی است ما در طول ۴۰ سال گذشته هیچ زمانی به اندازه امروز هماهنگی میان سه قوه نداشتیم و انشاالله امیدواریم همه دست به دست هم دهند و بر مشکلات فائق آیند.

امروز وزرا باید وضعیتی داشته باشند که بتوانند ۱۷ یا ۱۸ ساعت کار کنند و زحمت بکشند. هر چند اکثر آن‌ها واقعا زحمت می‌کشند و کار‌های پر حجم انجام می‌دهند، ولی باید از مشاوران قدرتمند استفاده کنند.

جناب عبدالملکی که استعفا کرد و رفت دانشگاه، یک تصمیم گرفتند که ۵۷ درصد به حقوق کارگران اضافه شود و عده‌ای خوشحال شدند که یک ولوله در اقتصاد کشور ایجاد شده است. بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی می‌گویند اصلا توان استخدام کارگر نداریم، کارگران وضعشان خوب شده، ولی دارند به سرعت تعدیل نیرو می‌کنند و بنگاه اقتصادی می‌گوید من اصلا با این حقوق، بنگاهم سود اقتصادی ندارد و تعدیل می‌کنند، جا‌هایی که نمی‌خواهند به این دستور عمل کنند، کارگران اعتصاب می‌کنند و جا‌هایی که می‌خواهند عمل کنند می‌گویند چطور عمل کنیم و از چه بودجه‌ای استفاده کنیم. پس اگر یک سری تصمیمات نابخردانه گرفته شود این اشکالات به وجود می‌آید.

با دور زدن و زیر میزی فروختن ۱۵ میلیارد دلار نفت می‌فروشیم

ما کشوری بودیم که سالی۱۰۰ میلیارد دلار نفت می‌فروختیم الان با دور زدن و زیر میزی فروختن، این میزان به ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. شما در نظر بگیرید یک خانواده ۴ نفره، سرپرست خانوار ماهی ده میلیون تومان حقوق داشته و یک دفعه از برج دیگر به او گفته شده به جای ده میلیون به او دو میلیون می‌دهیم تمام زندگی این خانواده ۴ نفره از آموزش، پوشاک، غذا و تفریح و ... به هم می‌ریزد. حالا یک کشور ۸۰ میلیون نفره، درآمد ۱۰۰ میلیاردی آن ۱۵ میلیارد شده است.

حالا ممکن است شما بگویید چرا اینطور شده و به وین و قطعنامه و این موارد بروید، این بحث دیگری است، اما من می‌خواهم بگویم ما اگر ۲۰ کارگر داشته باشیم و ماهی ۵ میلیون تومان بگیرند شما می‌توانید در یک لحظه تصمیم بگیرید که آیا این‌ها بمانند یا از این ۲۰ کارگر ۱۰ تای آن‌ها را اخراج کنیم و به بقیه ماهی ده تومان بدهیم. آیا شما این تصمیم را عاقلانه و حکیمانه می‌دانید یا نه؟ خیلی تصمیم سختی است و این تصمیم خیلی از کارگران ۵ میلیونی را بیکار کرده است. یا باید سر چهار راه شیشه ماشین پاک کنند و یا دست به کار‌های خلاف و نامربوط بزنند.

یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی کشور، عدم تعادل بودجه عمومی دولت است. یعنی دولت ۱۰۰ تومان درآمد دارد و ۱۵۰ تومان خرج دارد. اگر بگوییم تورم، کمبود کالا، معیشت مردم و ... همه این‌ها به این نقطه‌ای برمی‌گردد که دولت ۱۰۰ تومان درآمد دارد و ۱۵۰ تومان خرج دارد و ما تا زمانی که تولیدمان بر مصرف‌مان پیشی نگیرد، پیشرفت نمی‌کنیم. کشور‌های توسعه‌یافته تولیدشان دو برابر مصرفشان است، اما در کشور ما مصرف دو برابر تولید است. ما یک کشور ۱۰۰ میلیاردیورویی هستیم، اما همه می‌خواهیم مثل کشور ۵۰۰ میلیاردیورویی زندگی کنیم.

امروز حدود ۳ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم

اقتصاد چین ظرف سی سال گذشته خیلی پیشرفت کرده و برخی می‌گویند قبل از ۲۰۳۰ اقتصاد چین اقتصاد آمریکا را می‌گیرد. من هم چنین باوری دارم، اما چین یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون نفر جمعیت دارد و با این اقتصاد عالی، ۱۵۰ میلیون نفر از مردم چین وضعشان خوب شده، اما یک میلیارد نفر هنوز مثل چین کمونیست زندگی می‌کنند. پکن در چین پر از ساختمان‌های لوکس است، اما ده کیلومتر از پکن بیرون بروید، شهر‌هایی می‌بینید که خانواده سه نفره در فضای ۲۵ متری زندگی می‌کند و جالب است هر ده تای این واحد‌ها یک چشمه توالت دارند. یعنی صبح باید بروند سر چهار راه بایستند تا نوبتشان بشود بروند توالت. چین بزرگترین انبار دلار دنیا و ۷ هزار میلیارد دلار پول نقد دارد و در همه جا سرمایه‌گذاری می‌کند.

شهروند ما باید باور داشته باشد که من تا زمانی می‌توانم کار کنم که این بنگاه سرپا باشد، اما اگر اعتصاب کنی و کارفرما را بیرون کنی بگویی باید حق خود را از کارفرما بگیریم، کارفرما جمع می‌کند، می‌رود و کارگر بیکار می‌ماند. ما امروز حدود ۳ میلیون فارغ التحصیل بیکار داریم. اینکه می‌گویید کلان را باید ببینیم این نگاه کلان است یعنی از موضع بالا که نگاه می‌کنیم باید ببینیم وضعیت کشور چگونه است.

ما از ابتدا تا امروز در مجلس تا دلتان بخواهد مطالبات غیرممکن داریم

ما با رئیس مجلس یکی از دولت‌های توسعه‌یافته آسیایی مذاکره می‌کردیم، بعد از صحبت‌های دیپلماتیک، از او پرسیدیم وقتی مجلس شما تاسیس می‌شود مطالبات نمایندگان را چطور به دولت منتقل می‌کنید؟ ایشان گفت ما روز اول تشکیل مجلس، دو تا سه تا فراکسیون داریم، فراکسیون اقلیت، اکثریت و فراکسیون سوم. به اعضای فراکسیون‌ها می‌گوییم شما مطالباتتان را از دولت لیست کنید و هر کدام مقداری مطالبه می‌نویسند آن‌ها را جمع می‌کنیم، مثلا ۵۰ تا مطالبه می‌شود.

بعد از آن جلسه پر کار و پرحجم با مسئولین کشور می‌گذاریم. بعد این مطالبات را ظرف دو ماه اینقدر چالش می‌کنیم که این مطالبات را در سه گروه جمع‌بندی می‌کنیم. یک سری مطالبات فوری، گروه دوم مطالبات ممکن، اما درازمدت و گروه سوم مطالبات غیرممکن. این بخش سوم برای ما جالب بود و گفت مطالبات غیرممکن همان لیست سیاه می‌شود و هیچ مسئول، نماینده و رسانه‌ای حق ندارد مطالبات غیرممکن را تبلیغ کند و اگر کسی مطالبات غیرممکن را تبلیغ کند، با او برخورد امنیتی می‌شود. نه اینکه بگویند تو نماینده‌ای و دوره آینده کاندیدا نمی‌شوی بلکه برخورد امنیتی با او می‌شود و می‌گویند تو مطالبات غیرممکن را تبلیغ می‌کنی.

ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبه غیرممکن داریم. مثلا ۸۰۰ هزار میلیارد پروژه نیمه‌تمام دولتی داریم و نماینده‌ها به دولت می‌گویند این پروژه‌ها ظرف دو سالی که ما هستیم باید تمام شود. دولت می‌گوید پول آن را تصویب کردید؟ چطوری من آن را تمام کنم؟ شما تریبون مجلس را گوش دهید مرتبا دنبال مطالبات غیر‌ممکن هستند.

دولت هرچه از مالیات و نفت در می‌آورد فقط باید حقوق بدهد

ژاپن۱۶۰ میلیون جمعیت با حدود ۶۰۰ هزار کارمند دارد. ما ۸۰ میلیون جمعیت با ۴ میلیون کارمند داریم. این کارمند تقصیر ندارد. ساختار مشکل دارد و این کارمند وقتی سر کار می‌رود، هر ۲۴ ساعت، ۲۰ دقیقه کار مفید انجام می‌دهد، اما در ژاپن در هر ۲۴ ساعت یک فرد ۶ ساعت و ۲۰ دقیقه کار مفید انجام می‌دهد. در بودجه عمومی، دولت هر چه از مالیات و نفت و ... در می‌آورد فقط باید حقوق بدهد و پول ندارد آجر روی آجر بگذارد و کاری را جلو ببرد. چون در کشور ما بیکاری زیاد است همین الان فشار سنگینی است که یک عده دیگر را استخدام کنید. مثلا در مجلس طرح می‌آوردند که حق‌التدریسی را استخدام کنید.

اخیرا می‌گفتند مهندسین کشاورزی را در بانک کشاورزی استخدام کنند و کمیسیون اجتماعی کار وحشتناکی انجام می‌دهد که می‌گوید همه پرسنل قرارداد معین را پیمانی کنید و ۷۰۰یا۸۰۰ هزار نفر به نان خور‌های دولت اضافه کردند. بله به نماینده که می‌گویی او می‌گوید هر کدام از این افراد زن و بچه دارند و امنیت شغلی می‌خواهند. اما هنوز این باور را نداریم که وظیفه دولت تولید اشتغال است نه محل اشتغال.

اگر کسی بیکار است برود کارمند دولت شود. بعد چه می‌شود اگر تعداد کارمندان را هم به حقوق بگیران دولت اضافه کنیم آن وقت حقوق ۴ میلیون تومانی همه باید دو میلیون تومان بشود. دولت محل اشتغال نیست وظیفه دولت این است که زمینه اشتغال را فراهم کند. زمینه اشتغال سرمایه، تجهیزات و فناوری می‌خواهد از آن طرف هم یک نفر می‌آید و می‌خواهد سرمایه‌گذاری کند یک عدد نگاه می‌کنند و می‌گویند فلانی آنقدر پول را از کجا آورده است؟ برویم او را بگیریم.

رهبری به دولت دستور دادند مسئله قانون انتخابات را حل کند

ما چندین سال قبل، در مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاست‌های کلی انتخابات را تصویب کردیم. پیشنهاد‌هایی محضر حضرت آقا تقدیم کردیم و ایشان هم سیاست‌های کلی انتخابات را ابلاغ فرمودند و قرار شد قانون جامع انتخابات را دولت و مجلس بنویسند. دولت هم لایحه خود را با تاخیر داد. اخیرا هم شنیدم حضرت آقا به دولت دستور دادند که این مسئله را حل کند. قانون انتخابات ما یک قانون جامع نیست اینکه ما ۲۹۰ کرسی مجلس داریم و پانزده هزار نفر برای این کرسی‌ها ثبت‌نام می‌کنند، خیلی کار غیرعادی است.

شما‌ها یادتان نمی‌آید اوایل انقلاب، چون چهره‌های مجلسی خیلی کاریزماتیک بودند خود حضرت آیت الله خامنه‌ای در مجلس بودند، حتی در نهضت آزادی‌ها هم چهره‌های کاریزماتیکی مثل مرحوم و بازرگان و دکتر سحابی بودند. شاید باورتان نشود ما دوره اول مجلس که رو به اتمام بود، رسیدیم به ثبت نام برای دوره دوم. در برخی حوزه‌های انتخابیه غیر از نماینده موجود هیچ کسی را نداشتیم که حاضر باشد ثبت‌نام کند.

ما می‌رفتیم خواهش و التماس می‌کردیم که بیاید ثبت نام کنید تا انتخاباتی برگزار شود. می‌گفتند ما کجا و عظمت مجلس کجا؟ خودشان را برای این کار صالح نمی‌دانستند. تا اینکه آخر در برخی حوزه‌های انتخابیه نمایندگانی که رئیس دفتر داشتند از رؤسای دفترشان خواهش می‌کردیم شما بروید ثبت نام کنید که حداقل بین دو نفر انتخابات برگزار شود. یک زمانی اینطوری بود.

الان برای۳۰۰ کرسی ۱۵ هزار نفر می‌آیند ثبت نام می‌کنند. برای انتخابات ریاست جمهوری اگر ولشان کنیم دیدیم که برخی وقت‌ها ۱۵۰ نفر می‌آیند ثبت نام می‌کنند. این مسئله باید روشن شود. در کشور‌های پیشرفته هم بالاخره قوانین داریم. مثلاً در انگلیس ممکن است دو سال مانده به انتخابات ۱۰ نفر از حزب کارگر ۱۰ نفر از حزب محافظه کار و ۱۰ نفر از حزب سبز‌ها بیایند. اما روز آخر در انتخابات سه نفر می‌مانند. نه این که ۳۰۰ نفر بمانند و سر یک کرسی با یکدیگر رقابت کنند.

معتقدم قانون انتخابات باید درست شود. چون در سیاست‌های کلی انتخابات هم توجهات خوبی به این مسئله شده است. دولت و مجلس باید همت کنند قانون جامع انتخابات داشته باشیم که اولاً ورودی‌ها اینطوری باز نباشد که هر کسی از راه برسد در انتخابات ثبت‌نام کند. از برخی می‌پرسند چرا در انتخابات ثبت‌نام کرده‌ای؟ می‌گوید برای اینکه شغلی گیرم نیامد آمدم نماینده مجلس شوم. (باخنده)

۳۰ درصد مردم حالش را ندارند که در انتخابات شرکت کنند

از آن طرف هم انتخابات باید به گونه‌ای باشد که در آن فضای سیاسی باز باشد. یعنی اگر در انتخابات ریاست جمهوری ۵ نفر هم تایید می‌شوند _ من هم معتقدم نباید بیش از این تعداد تایید شوند_، اما باید همین تعداد، ۵ تفکر موجود کشور را نمایندگی کنند. بحث ما امروز، هنجارشکنان و فتنه‌گر‌ها نیست. اگر کسی خواست علیه نظام کار کند تحویل قوه قضائیه یا سازمان‌های اطلاعاتی می‌شود. اما کسی که می‌خواهد در چارچوب نظام کار کند نه. من مدعی هستم باید در انتخابات ریاست‌جمهوری وقتی تمام شهروندان ایران پای صندوق می‌روند کاندیدای مطلوبی بین نامزد‌ها ببینند تا در انتخابات شرکت کنند وگرنه ۵۰ درصد مردم در انتخابات شرکت نمی‌کنند. البته من نمی‌گویم ۵۰ درصدی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند همه آن‌ها کاندیدای گمشده داشتند، معمولاً این طور است که ۳۰ درصد مردم حالش را ندارند که در انتخابات شرکت کنند یا اینکه می‌گویند فرقی نمی‌کند در انتخابات شرکت کنیم یا نکنیم. اما ۴۹ درصد رکورد کمینه بدی بود و باید در همه بخش‌ها باز شود.

رد صلاحیت آقای لاریجانی با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد عجیب بود

من معتقدم در سیاست فضا باید باز شود، در اقتصاد فضا باید باز شود، صاحبان سرمایه بتوانند با امید، فناوری‌های جدید، کارآفرینی‌های جدید و شرکت‌های دانش بنیان به میدان بیایند و کار راه بیاندازند و حتی در فضای فرهنگی باید رقابت‌هایی در چارچوب سیاست‌های نظام وجود داشته باشد. سرمایه اجتماعی که بزرگترین سرمایه نظام جمهوری اسلامی است، خدایی ناکرده نباید کاهش پیدا کند و آن را از دست بدهیم اگر اینطور شود، به مشکل برخواهیم خورد.

در مورد آقای لاریجانی هم همین بحث‌ها مطرح شد. چیزی که به ذهن می‌رسد این است که ردصلاحیت آقای لاریجانی مخصوصاً با آن دلایلی که شورای نگهبان آورد، چیز عجیبی است. اینکه شورای نگهبان در پاسخ بگوید رای ما مخفی است و آقایانی که رای دادند دلایل رای‌شان را نمی‌گویند و اعلام نمی‌کنند، درست نیست. این طور که نمی‌شود. آقایان باید حداقل دلایل رای خود را بگویند که به این دلیل و به این دلیل فلانی صلاحیت ندارد یا دارد. اگر اینطور باشد آن گاه متهم می‌شوند به اعمال سلیقه که انصافا فق‌ها و حقوقدانان شورای نگهبان دنبال اعمال سلیقه نیستند.

برچسب ها: محمدرضا باهنر
ارسال نظرات
ناشناس
۱۰:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۳
اول و اخرش رو خراب کردی اونجا که از اقدامات مثبت دولت گفتی که چیزی براب ارائه نداشتی و اخرش هم وقتی راجع به فقهای شورای نگهبان گفتی که دنبال اعمال سلیقه نیستند
NASER
۰۹:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۳
خیلی چیزها بعد از 68 عجیب شده اقای باهنر !