صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

یلدا ابهتاج: سایه ما با هفت‌ هزارسالگان سربه‌سر شد
امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و نویسنده سرشناس ایرانی در گذشت.
تاریخ انتشار: ۰۶:۵۳ - ۱۹ مرداد ۱۴۰۱

فرارو- امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به سایه، شاعر و نویسنده سرشناس ایرانی در گذشت.

یلدا ابتهاج در صفحه اینستاگرام خود خبر درگذشت پدرش را تائید کرده است.

یلدا ابتهاج در پستی در صفحه اینستاگرام خود نوشت: 

«بگردید، بگردید، درین خانه بگردید
درین خانه غریبید، غریبانه بگردید

سایه

سایه ما با هفت‌هزارسالگان سربه‌سر شد»

 

امیر هوشنگ ابتهاج ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد، وی اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پور سینای این شهر بود.

هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور در شهر رشت سپری کرد و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران مشغول به تحصیل شد.

هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزل سرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار بود.

وی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.

امیر هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد. حاصل ازدواج هوشنگ ابتهاج و آلما مایکیال چهار فرزند به نام‌های یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» است.

ارسال نظرات
دایی جان ناپلئون
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
سایه ات تا ابد بر سر فرهنگ غني این کشور گسترده باد
مو سپید آواره
۲۲:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
دیریست گالیا!
هوشنگ ابتهاج
در گوش من فسانهٔ دلدادگی مخوان!
دیگر ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!
دیریست گالیا! به ره افتاد کاروان
عشق من و تو؟ این هم حکایتی است
اما در این زمانه که درمانده هر کسی
از بهر نان شب
دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست
شاد و شکفته در شب جشن تولدت
تو بیست شمع خواهی افروخت تابناک
امشب هزار دختر همسال تو ولی
خوابیده اند گرسنه و لخت روی خاک
زیباست رقص و ناز سرانگشت‌های تو
بر پرده‌های ساز
اما هزار دختر بافنده این زمان
با چرک و خون زخم سرانگشت هایشان
جان می کنند در قفس تنگ کارگاه
از بهر دستمزد حقیری که بیش از آن
پرتاب می کنی تو به دامان یک گدا
وین فرش هفت رنگ که پامال رقص توست
از خون و زندگانی انسان گرفته رنگ
در تار و پود هر خط و خالش، هزار رنج
در آب و رنگ هر گل و برگش، هزار ننگ
اینجا به خاک خفته هزار آرزوی پاک
اینجا به باد رفته هزار آتش جوان
دست هزار کودک شیرین بی گناه
چشم هزار دختر بیمار ناتوان ...
دیریست گالیا!
هنگام بوسه و غزل عاشقانه نیست
هر چیز رنگ آتش و خون دارد این زمان
هنگامهٔ رهایی لبها و دست هاست
عصیان زندگی است
در روی من مخند!
شیرینی نگاه تو بر من حرام باد!
بر من حرام باد از این پس شراب و عشق!
بر من حرام باد تپشهای قلب شاد!
یاران من به بند،
در دخمه‌های تیره و غمناک باغشاه
در عزلت تب آور تبعیدگاه خارک
در هر کنار و گوشهٔ این دوزخ سیاه
زودست گالیا!
در من فسانهٔ دلدادگی مخوان!
اکنون ز من ترانهٔ شوریدگی مخواه!
زودست گالیا! نرسیدست کاروان ...
روزی که بازوان بلورین صبحدم
برداشت تیغ و پردهٔ تاریک شب شکافت،
روزی که آفتاب
از هر دریچه تافت،
روزی که گونه و لب یاران همنبرد
رنگ نشاط و خندهٔ گمگشته بازیافت،
من نیز باز خواهم گردید آن زمان
سوی ترانه‌ها و غزلها و بوسه ها
سوی بهارهای دل انگیز گل فشان
سوی تو،
عشق من ....
ناشناس
۲۲:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
جدیدا نقد حزب وطن فروش و کمونیستی توده هم جز خط قرمزها شده .کامنت درباره رابطه حزب توده و ابتهاج نوشتم سانسور شد
مو سپید آواره
۲۲:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خاطره زنده یادان شاملو و سلطانپور و... نیز گرامی باد!
ناشناس
۲۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
روح آریوبرزن
۱۹:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آخه من میخوام بدونم اون ۵ نفر بیشعوری که به این شعر زیبا تومیروی به حجله ومن میروم به گور منفی میدن توی زندگیشون به چه چیزی مثبت میدن
محمد فقیه نوری
۲۲:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
این افراد بیمار هستند
ناشناس
۲۲:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
حالا شما انقدر خودتو عصبانی نکن بزرگ منش باش مگه امکانش هست که روح آریوبرزن باشی و به یک ایرانی بگی بیشعور؟
واسیلیوس
۱۷:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
همراه با شیفعی کدکنی جز مفاخر ادبیات معاصر و زنده ایران بود روانش شاد یادش گرامی
مهربان توسی
۲۱:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
اکنون در عالم برزخ در کنار اساتیدی مثل لطفی و شجریان و یوشیج و شهریار و....جمعشان جمعه
روح شان شاد
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
واقعیت تلخ و دردناک این است که بعد از نسل طلایی شاعرانی که در نیمه اول قرن گذشته ظهور کردند واقعا دیگر در این عرصه از پهنای فرهنگی و ادبی این سرزمین افراد شاخص و برجسته ای نداشتیم جز تک ستاره های کم فروغ
ناشناس
۱۶:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
او در کتابa تأیید می‌کند که آزادی‌اش از زندان در سال ۱۳۶۳ بعد از نامه محمدحسین شهریار به سیدعلی خامنه‌ای، رئیس‌جمهور وقت، و بیان این نکته که «وقتی سایه را زندانی کردند، فرشته‌ها بر عرش الهی گریه می‌کنند» صورت گرفته‌است. ابتهاج یک سال بعد از زندان آزاد می‌شود.
ناشناس
۱۶:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد، آنقدر بزرگ بود که زبان ما از خوبیهاش الکن بود. بهتر دیدم این تیتر خبرگذاری تسنیم را اینجا بگذارم که زیبا بود:
"قلب تپنده غزل، بامداد امروز در شهر کلن آلمان خاموش شد. با رفتن ابتهاج آخرین برگ از دفتر پرحادثه‌ی غزل معاصر ورق خورد و شعر پارسی واپسین بازمانده سترگ خودش را از دست داد"
ناشناس
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
متاسفانه بزرگان این سرزمین دارن یکی یکی میرن و تاسف عمیق و شدید این است که تقریبا هیچ جایگزین هایی هم وجود نداره
ناشناس
۱۵:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه ما که از او بدی ندیدیم
محمد فقیه نوری
۱۵:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
تسلیت عرض میکنم خدمت خانواده این شخص سایت عزیز فرارو چرا چند روز است که بنده حقیر در لیست سیاه سانسور در ردیف اول قرار گرفتم باز کسی از من بد گفته یا بدلیل نگرش منطقی نسبت به مسائل جهانی باید مجازات شوم
ناشناس
۱۴:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آه از آن رفتگان بی برگشت
فرهنگی بازنشسته
۱۴:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه، سایه ات به طول وعرض ایران زمین مستدام
ای ایران .ای سرای کهن..........
روحت قرین رحمت آفریدگار
ناشناس
۱۴:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ای عشق همه بهانه از تست / من خامشم این ترانه از تست.
ترسو
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
این بانگ بلندصبحگاهی /وین زمزمه شبانه از تست
ناشناس
۲۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
کشتی مرا چه بیم دریاست ؟توفان زتو و کرانه از تست.
ناشناس
۱۴:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
هوشنگ ابتهاج در گفت وگو با یکی از مجلات کشور گفت: امام از اهالی آفتاب بود و بزرگ، آنقدر بزرگ که حتی منتقدانش به بزرگی او اعتراف می‌کردند. سیاوش کسرایی رفته بود نزد امام و آمده بود و گفته بود چشم‌هایش ابهت داشت و نمی‌شد به آن نگاه کرد. احسان [طبری] خیلی از آقای خمینی شعر برای ما خواند.

به گزارش جماران به نقل از پرتال امام خمینی(س)، در گفتگوی مجله مهرنامه با هوشنگ ابتهاج خاطره‌ای از امام نقل شده است که جالب توجه است.

وی در بخشی از این گفت‌وگو درباره دیدار اعضای کانون نویسندگان با امام خمینی می‌گوید:

«در این دیدار من نبودم. سیاوش کسرایی رفته و آمده بود و گفته بود که چشم‌هایش ابهت داشت و نمی‌شد به آن نگاه کرد. احسان [طبری] خیلی از آقای خمینی شعر برای ما خواند. ظاهراً آقای خمینی در جوانی که طلبه بود شعر می‌گفت.

آقا روح‌الله با جسارت حرف می‌زد

یکی که با آیت‌الله بروجردی نزدیک بود و خودش از خانواده علما بود و آخوند نبود، آخر هفته می‌رفت پیش آقای بروجردی. به من می‌گفت که طلبه‌ای بود آن موقع (آقای خمینی را می‌گفت که آقا روح‌الله به او می‌گفتند) او می‌آمد پیش آقای بروجردی. تنها کسی بود که با جسارت حرف می‌زد. آقای بروجردی چیزی مثل گوشت‌کوب داشت که به زمین می‌زد تا برایش چای بیاورند. آقای خمینی خطاب به آقای بروجردی گفته بود این چه کاری است؟ دنیا عوض شده. یک زنگی کنارتان بگذارید و هر وقت چیزی می‌خواهید آن را فشار بدهید. هفته بعد که رفتیم دیدیم کنار آقای بروجردی زنگ بود.»
ناشناس
۱۵:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
اگر از نظر شما ایشان اشتباه کرده باید گفت هر انسانی ممکنه در طول زندگیش دچار اشتباه و محاسبه غلط بشه
امیر
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
دوست ناشناس 15:32
هیتلر هم از هنر نقاشی بسیار خوبی برخوردار بود
اینکه شما میفرمایید هر کسی ممکنه اشتباه کنه درست نیست.
اشتباهات تاثیرگذار تا ابد اثرشونو میزارن.
ضمن اینکه اگر شما اعتراف به اشتباه و محاسبه غلط بکنی باز قابل بازنگری خواهد بود
اما افسوس از اشتباهات فاحشی که پشیمانی هم در بر نداشته
فقط دنبال آدرس کوچه علی چپ میگردند
ناشناس
۱۷:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
مردم ایشان را غزل سرای بزرگی می شناسند . یه سلیقه سیاسی و اشتباهات او کاری ندارند
ناشناس
۱۴:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شاعر فقط فردوسی که میگه پاشو حقتو بگیر
مثل قیام کاوه
نه حافظ که میگه گوشه نشین شو

تا حالا دقت کردین که روزبه‌روز شاهنامه کمرنگ تر میشه
تا حالا به عقاید متقابل فردوسی و حافظ دقت کردین؟؟؟
ناشناس
۱۴:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
من نه انم که زبونی کشم از چرخ فلک / چرخ بر هم ار غیر مرادم گردد(حافظ)
محمد فقیه نوری
۱۵:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
موافقم مرحوم کسروی هم همین را می‌گفت که اون اتفاق افتاد
محمد
۱۵:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
عجب تحلیل سطحی ای.یکم بیشتر مطالعه کن و هر چیزی رو بهم ربط نده
ناشناس
۱۹:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
فردوسی اگر حق بگیر بود خودش مبلغی که برای نوشتن شاهنامه با شاه اون زمان طی کرده بود را می توانست بگیرد.
ناشناس
۱۲:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
خدا بیامرزد
ناشناس
۱۲:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
هر چند خوب عمر کرد ولی باز هم افسوس دارد
ناشناس
۱۲:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ارغوان ...... خداوند رحمتش کنه ...
علی جوادی
۱۲:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
زين گونه‌ام كه در غم غربت شكيب نيست

گر سر كنم شكايت هجران غريب نيست



جانم بگير و صحبت جانانه‌ام ببخش

كز جان شكيب هست و ز جانان شكيب نيست



گم گشته‌ی ديار محبت كجا رود؟

نام حبيب هست و نشان حبيب نيست



عاشق منم كه يار به حالم نظر نكرد

ای خواجه درد هست و لیكن طبیب نیست



در كار عشق او كه جهانیش مدعی است

اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست



جانا نصاب حسن تو حد كمال یافت

وین بخت بین كه از تو هنوزم نصیب نیست



گلبانگ سایه گوش كن ای سرو خوش خرام

كاین سوز دل به نـاله‌ی هر عندليب نيست روحش شااااد
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
باید 50 سال صبر کرد شاید دوباره چنین گلهایی در باغ ایران برویند و رشد کنند و جامعه را معطر کنند
ناشناس
۱۱:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شاد باد شاد
یا حسین بن علی


خون گرمِ تو هنوز


از زمین می‌جوشد


هر کجا باغ گل سرخی هست


آب از این چشمه‌ی خون می‌نوشد


کربلایی‌ست دلم!


سرِ حق بر نیزه ست


خیل آزادگی آواره‌ی صحرای ستم


از سیه‌کاری شمران و یزیدان فریاد


یا حسین بن علی


همتت همره حق جویان باد!
حدیث دلیری
۱۱:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بعضی از انسان ها دیگه هیچوقت تکرار نمیشن.روحت شاد
ناشناس
۱۲:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
همه افراد بشر تکرار نمیشن!
ناشناس
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد..
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد.
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد.
فربد
۱۱:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
همه مرغان هم آواز پراکنده شدند
آه از این باد بلا خیز که زد در چمنم
عمو یادگار
۱۱:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خندان چو برق رفتی حیران چو ابر ماندم
دیدم که برنگشتی . ناچار گریه کردم
ناشناس
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
اکثر نام اوران را که دنبال گی کنی یک سرشان به گیلان برمی گزدد ابتهاج پروفسور سمیعی پروفسور رضا ......
ناشناس
۱۱:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
نه بابا؟
ناشناس
۱۱:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آسمان این مملکت دیگه داره خالی میشه از آخرین ستاره های باقی مانده فرهنگ غنی ایران زمین و چه ترسناک و نازیباست این آسمان کم ستاره و تاریک
ناشناس
۱۱:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سرمايه هاي مملكت يكي يكي از بين مي رود و تقريبا" جايگزيني ندارد.
ح س
۱۱:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
در این هوا چه نفس ها پر اتش است و خوش است
که بوی عود دل ماست در مشام شما
تنور سینه سوزان ما بیاد آرید
کز اتش دل ما پخته گشت خام شما
روحش شاد
Ali
۱۱:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ارغوان این چه رازی است که هر سال بهار با عزای دل ما می آید. خدا رحمت کند چقد لذت می بردیم از اشعار و شخصیت ایشون.
shaltook
۱۰:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شاعر خوب و با احساسی بود که اثار وزینی از خود بجا گذاشت...ولی ستاره سازی نکنیم...ایشون در زمانی که مسئولیت موسیقی را داشت نقش بزرگی در خانه نشینی اساتید بسیار بزرگ موسیقی و مستولی شدنیک جریان خاص فکری وهنری شد که صدمه فراوانی به روح و پیکره اصلی موسیقی ما وارد کرد.
ناشناس
۱۱:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
کم لطفی می فرمایید. متاسفانه دیگه استاد لطفی هم نیست که واقعیت را از ایشون بپرسید.
ناشناس
۱۰:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدایش بیامرزد . جنت جایگاه ابدی اش باد.
ناشناس
۱۰:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمت کنه
سایه سایه
۱۰:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
واقعا دیگه کسی نمونده
چه وحشتی داره این بی کسی
ناشناس
۱۰:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
حیف و صد حیف
ناشناس
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
کاش زودتر می فهمیدیم که باید قدر بزرگان ادب و هنر و ... را علیرغم نظرات متفاوتشان بدانیم. شخصی که برای طرف مقابل خود فقط مثل بز اخفش سرتکان میده و نظراتش را تایید میکنه باعث جمود فکری اون طرف میشه و باعث میشه که طرف مقابل دیگه هیچ نیازی به مطالعه و تحقیق و عمق بخشیدن به اندیشه و فهم و شعور خود نکند. اندیشه های انتقادی کلید پیشرفت بشر هستند در همه زمینه ها.
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
انسانی والا بود از هر نظر
ناشناس
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا بیامرزه
ناشناس
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آن پیر، از جوانی پرنیان اندیش بود
و چه افسوس که دور از ارغوانش بود
کراست سایه در این فتنه ها امید امان
شد آن زمان که دلی بود در امان امید
ناشناس
۰۹:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چقدر این شعرش دل من رو لبریز از امید کرد:
می بینم
آن شکفتن شادی را
پرواز بلند آدمیزادی را
آن جشن بزرگ روز آزادی را
حقگو
۱۰:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
عالی
ناشناس
۰۹:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا ایشون رو رحمت کنه. اما این چه مقایسه ایه؟ مقایسه ایشون و افرادی مثل شهریار با حافظ و سعدی و مولانا مثل مقایسه من با سایه و شهریاره.
مولانا، حافظ، سعدی، فردوسی، خیام، عطار، اینها ستاره هایی هستند که از ازل تا ابد تکرار نمیشن. قابل مقایسه با هیچ کس نیستند
ناشناس
۱۰:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
فقط سکوت کنید و رحمت بفرستید به روح این شاعر آزاده ،مقایسه ها را هم کنار بگذارید .
ناشناس
۱۰:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست
ناشناس
۱۴:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بر چه اساسی و استدلالی میگی تکرار نمیشن
ناشناس
۰۹:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
یادش مانا.
دوست دار سايه
۰۹:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
امروز بغض دارم....
روحت شاد مرد بزرگ. هميشه در دلم خواهي بود
ناشناس
۰۹:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
رفت و این‌آشیانه خالی ماند تسلیت به دوستداران سایه
کیم جونگ اون
۰۹:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
باز آ دلبرا که دلم بی قرار توست
وین جان بر لب آمده، در انتظار توست
روحت شا د
ناشناس
۰۹:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بعضی ها حتی با هزینه های هنگفت از جیب مردم و کیسه بیت المال و بوق کرنای رسانه ها و تریبون های مختلف بزرگ و محبوب نمی شوند!! و لی هستند کسانی که خود خواسته و خدا کمکش کرده حتی اگر هم در تاریکخانه ها حبس شده باشند بزرگ و اسوه می شوند.
ناشناس
۰۹:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه عزیز، روحت شاد
ناشناس
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خانه دلتنگِ غروبی خفه بود
مثلِ امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پُر شد
من به خود گفتم یک روز گذشت
مادرم آه کشید؛
«زود بر خواهد گشت.»
ابری آهسته به چشمم لغزید
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست این همه درد
در کمینِ دلِ آن کودکِ خُرد
آری، آن روز چو می رفت کسی
داشتم آمدنش را باور
من نمی دانستم
معنیِ «هرگز» را
تو چرا بازنگشتی دیگر؟
آه ای واژه ی شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از این همه سال
چشم دارم در راه
که بیایند عزیزانم، آه
ناشناس
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه چقدر دوستش داشتیم.
ناشناس
۰۹:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
ولی به گرد پای حافظ هم نمیرسه
ناشناس
۰۹:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
اشتباع + دادم!
اين چه شيوه و رسم ابراز ادب و احترام است. فكر كن خودت بعد 200 سال مرده بوده باشي و بگويند خدا بيامرزدش مكانيك خوبي بود ولي پيچها را به اندازه بهمن مكانيك سفت نمي كرد و يا چيزي شبيه اين!!!
ح س
۱۱:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
معلوم است نه حافظ خواندیشناسی ونه سایه
ناشناس
۰۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه
روحش شاد
شاعر خوبی بود و خیلی با احساس شعر رو عجین می کرد
ستاره
۰۹:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه جان، نماندی تا آن روز همایون را ببینی که در جهان هیچ قفسی نیست.‌
در تابش این کوره‌ی زندگی‌‌سوز بی‌مهری و نافرزانگی، دیگر به کدام سایه پناه باید برد؟
آری دیگر به دشت پرملال شب، پرنده پر نمی‌زند.
تسلیت، تسلیت، تسلیت.
ناشناس
۰۸:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد تر از پرنده ی پریده ز قفس
پر می گشاید و شادمان از این پریدن است
ناشناس
۰۸:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بزرگ مرد این سرای بی کسی به جانان پیوست.
روحش شاد و نامش جاودان
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش قرین رحمت. اما بعضیا دیگه یه جوری جو میگردشون!!!
خسروشاهی
۱۷:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
جوگیر چیه!!! اتفاقا کسایی که چندان هم اهل شعر و مطالعه نیستند، با خواندن چند شعر از ایشون، یک احساس قرابتی نسبت بهشون پیدا میکردند...اصلا چرا ما همش دنبال برچسب زدن هستیم؟
ناشناس
۰۸:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
محسن
۰۸:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
تصنيف زيباي سپيده با شعر زيباي آقاي ابتهاج و صداي بهشتي استاد شجريان و تنظيم استاد لطفي اين بزرگان ايران زمين تا ابد جاودانه اند.
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دل‌ها پرخون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما، راه حق، راه بهروزی است
اتحاد، اتحاد، رمز پیروزی است
صلح و آزادی جاودانه
در همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان، ای بهار
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد
دل سوخته
۰۸:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
توی زندان این آهنگ پخش میشد . مرد زندانی گریه کرد دیگری پرسید خیلی ناراحت شدی ؟ گفت : نه ، فقط شاعر این شعر منم . روحش شاد
خسروشاهی
۰۸:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
کاش خانه ات خراب نمیشد...کاش ارغوانت از بین نمیرفت...
ناشناس
۱۰:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خانه اش و آن درخت ارغوان خراب نشده اند و به عنوان میراث تاریخی ثبت ملی شده اند. می توانید تشریف ببرید ببینید
خسروشاهی
۱۷:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آخرین خبر این بود که خانه به علت عدم اجازه مالک تخریب شد...
شاید من اشتباه میکنم
واسیلیوس
۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روانش شاد و یادش همیشه گرامی و گرانقدر
ارغوان،

شاخه همخون جدا مانده من

آسمان تو چه رنگ است امروز؟

آفتابی ست هوا؟

یا گرفته است هنوز؟

من در این گوشه که از جهان بیرون است

آفتابی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آنچه می بینم دیوار است

آه این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را بر می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی ست

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی ست

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشه چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است.

اندر این گوشه خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده

باد رنگینی در خاطرمن

گریه می انگیزد

ارغوانم آنجاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید...

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی ست که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید؟

که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید؟

ارغوان پنجه خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامنده خورشید بپرس

کی بر این درۀ غم می گذرند؟

ارغوان خوشه خون

بامدادان که کبوترها

بر لب پنجره باز سحر غلغله می شروعند

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر

به تماشاگه پرواز ببر

آه بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش؛

تو بخوان نغمه ناخوانده من

ارغوان شاخه همخون جدا مانده من..
ناشناس
۰۸:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
گذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح ان دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و اه که فریاد داشت درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
تی تی
۰۸:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بامن بی کس تنها شده، یارا تو بمان
همه رفتند ازین خانهف خدا را تو بمان
من بی برگ خزان دیده، دگر رفتنی ام
تو همه بار و بری، تازه بهارا تو بمان
ناشناس
۰۸:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
مرغ شب خوان كه با دلم ميخواند
رفت و اين آشيانه خالي ماند...
ناشناس
۰۷:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد.جای خالی این بزرگمردان هرگز پر نخواهد شد.
ناشناس
۰۷:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتشون کنه ، سایه سرمان رفت
ناشناس
۰۷:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شجریان لطفی و حالا سایه رفتند بزرگانی تکرار نشدنی از نسل اسطوره های ایرانی که آیندگان خاطرات این اساطیر را در کتابها باید بخوانند
ناشناس
۰۷:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ایشان هم مثل اغلب هنرمندان دهه پنجاه چپ بود و مثل اکثر آنها هیچگاه از عقیده اش برنگشت. آثار قابل احترامی دارد. اما تاثیر تفکرات این حضرات زندگی یک خاورمیانه را جهنم کرد
ناشناس
۰۸:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
وضعیت حاضر خاور میانه بالاخص ایران کمترین تاثیر را از تفکر چپ پذیرفته، آنچه ما را به این حال و روز انداخت تفکر متحجر و اندیشه حاصل از مغزهای زنگ زده ای بود که حتی تفاوت بین یک سیاره و ستاره را به درستی نمی دانستند و متاسفانه آینده ما به دست این افراد رقم خورد.
ناشناس
۱۰:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
دفعه بعدی که توی صف یک چیزی با نرخ دولتی ایستادی بازم اینا رو برای خودت توضیح بده و تاکید کن که ایران کمترین تاثیر رو از چپ ها داشته، باشه ؟
نام
۱۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
البته در 2 خط نوشتن برای ایشان مهمترین مطلب اشاره به چپ بودن ایشان نیست...
اگر هم دلایل جهنم خاورمیانه بگردیم، ایشان در صدر نیستند و افراد در دسترس تری به مراتب موثرند.
ناشناس
۱۷:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
نطر نده روشنفکر .. گاهی سکوت خوب ه.. کی الان در جنوب لبنان هست ‌‌ سایه؟
ناشناس
۰۷:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه
ناشناس
۰۸:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ایشون چپ بود و مارکسیست لنینیست بود اینو می دونی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ناشناس
۰۹:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
8:45
به شما که چه بود؟ تو که خیلی خوبی ولی مردم ازت متنفر هستند بهتری یا این بنده خدا که این همه مردم براش رحمت میفرستند؟
چرا دیدگاه شما اینقدر منجمد هست؟
بهترین چیز دعای خیر مردمه . این چیزا رو که شماها بهتر از حفظ هستید.البته فقط از حفظ هستید بقیه واقعا بهش عمل میکنن
ناشناس
۱۱:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بزرگوار 9:21
چپ فحش نیست یه مکتب فکریه، مطمئنی میدونی مفهومش چیه؟
رحمت؟ دعای خیر؟
ناشناس
۱۳:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چپ یعنی طرفدار حق مردم کم برخوردار ، حالا طرف میتونه هر ایدئولوژی داشته باشه
احسان الدین
۰۷:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
لعنت به اونایی که هنرمندان واقعی رو مجبور به جلای وطن کردن
ناشناس
۰۸:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
البته ایشون جلای وطن نکردند !
ناشناس
۰۷:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش در آرامش باشد کاشکی به این بزرگان ... میمردند
ناشناس
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد. امید که بیشتر قدر بدانیم
ناشناس
۰۷:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خداوند رحمتت کندمرد بزرگ
روح بلندت شاد
ناشناس
۰۷:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحت شاد اسطوره هنر ایران
ناشناس
۰۷:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
افسوس ...
ناشناس
۰۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
ناشناس
۰۷:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
یادش گرامی
ناشناس
۰۷:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چپ!
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چپ بود و چپ ماند ،اما با ناروا راست نشد. روحش با شهید نینوا محشور باد .
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شهید نینوا ؟!!!
شما اصلا معنی چپ و چپ گرا بودن رو میفهمید !!!
ناشناس
۱۲:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
چپی یعنی پیرو پوتین
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
دوست شماره 11:13 چپ بودن به ایدیولوژی نیست .یکی با مرام مارکسیست چپ بوده اما زمین می خوره .یکی دیگه هم به خاطر آزادگی چپ بوده و اسمش قرنها می مونه . چپ یعنی اینکه جلوی زور و تزویر وایسی
سینا
۰۷:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدایش بیامرزد انسانی والا مقام و نیک اندیش و ازاده بود.در ستایش و مدح کسی شعر نگفت که طلعت گیرد
ناشناس
۱۲:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
منظورت خلعت است یا همان صله
علامت تعجب
۰۶:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
واقعا آدم سیاست زده ای نیستم و هر مطلبی رو هم به سیاست ربط نمیدم اماااا
واقعا مملکت و خود ما مردم اگه میخواستیم متعالی تر باشیم راه بسته نبود ولی جامعه رو با فضاحت تکه تکه کردیم چون
ژست سیاست مدار مظلوم و رهبر ایدئولوژیک رو با وقاحت تمام امثال ازغدی و طالب زاده و رضا پهلوی و مجاهدین و عباسی گرفتن
رسانه ها و منابع اخبارمون شدن افق و من و تو و کیهان
موقعیت های رشد مسئولین داخل و خارج هم شدن دانشگاه ا.ص و دیوار سفارت و خیانت و دزدی و ترور
اینفلوئنسرامون هم تتلو و شاخ های اینستا
هنرمون هم شد این مسخره بازی لجن های ماهواره ای و صداوسیما
حیف وگر نه ما در هنر و فرهنگ و علم و سیاست امثال شجریان و سایه و میرزاخانی و ... کم نداشتم که خود من و بعضی های دیگه، کمتر سراغی ازشون گرفتیم.
ناشناس
۱۰:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
درود بر شما
ناشناس
۱۰:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
درود بر شما با این نظر صادقانه پایا و مانا باشید
ناشناس
۱۰:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بهترین کلمات جهان را داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید... حکایت سیاست ها و کارهای ما
محمد فقیه نوری
۱۷:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
احسنت استاد بزرگ
ناشناس
۰۶:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدا رحمتش کنه
دوست سعيد
۰۷:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
آن سرو كه در سايه او شعر و شكر بود
يك شب زچمن رفت، چه در دانه گُهَر بود
شكر است قضا را و از اين درد چه چاره؟
يا رَب كرمي كن، كه ارباب اثر بود
ناشناس
۰۶:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
البته که ایشان شاعری چپ گرا بود.
ولی روحش، شاد.
و هیچکدام از این رفقا در کعبه آمال خودشون از دنیا نرفتند...
ناشناس
۱۷:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خو چپ ؟ شما که راست هستید چه گلی به سر ملت زده‌اید
ناشناس
۰۵:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدای رحمتش کند.خیلی اذیت شد.
مهربان توسی
۰۵:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
روحش شاد
به دوستان درگذشته اش مانند اساتید لطفی شجریان و...پیوست
امیر
۰۵:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
با رفتن یکان یکان نسل طلایی فرهنگ ایرانی، به عصر خالی از اسطوره وارد می شویم.
چقدر جای شجریان، لطفی و حالا هم سایه خالی است؟
نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست
اگر نه بر درخت تر کسی تبر نمی زند
ستون های هنر و فرهنگ اصیل ایران که به سختی می توان آنها را جایگزین کرد.
نگران تبر به دستانم در عصر خالی از اسطوره
ا. نودهی
۰۷:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
مصاحبه ای چندی پیش از سایه خواندم... گفته بود سالیان پیش پیشگویی به او گفته بود که مرداد 401 فوت میکند (نقل به مضمون) تنم لرزید
.تن مان لرزید...
راستی نگران نباش به قول "آن یکی بزرگ "
" در تاریکی چشمان باز یا بسته تفاوتی نمیکند " ...
علی
۰۴:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه جان، رفتی به ظاهر ولی سایه ات همیشه مستدام است.آرام بخواب دور از خاطر حزین وطن
محمد
۰۴:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شعر ایران سایه را از دست داد
صبح یلدا و سراب از دست داد

حافظ اشعار حافظ را چه زود
در امرداد خزان از دست داد

یاد شبگیرت همیشه زنده است
گوییا نی بانگ خود از دست داد
محمد
۰۴:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شعر ایران سایه را از دست داد
صبح یلدا و سراب از دست داد

حافظ اشعار حافظ را چه زود
در امرداد خزان از دست داد

یاد شبگیرت همیشه زنده است
گوییا نی بانگ خود از دست داد
ناشناس
۱۲:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
گوییا نی بانگ خود از دست داد...
ناشناس
۰۴:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
مرده آنست که نامش به نکویی نبردند
ایران تسلیت
ناشناس
۰۴:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
ناشناس
۰۴:۰۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
ناشناس
۰۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
خدایش رحمت کند و روحش شاد.
امین میرزائی
۰۳:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
سایه جان ! سلام . این شعرت زبان حالِ ماست :

می رفت آفتاب و به دنبال می کشید
دامن ز دست کُشته خود ، روزِ نیمه جان !
خونین فتاده روز از آن تیغِ خون فشان،
در خاک می تپید و پیِ
یار می خزید !
خندید آفتاب که : این اشک و آه چیست ؟
خوش باش روزِ غمزده ! هنگام رفتن است .
چون من بخند خرم و خوش این چه شیون است ؟!
ما هر دو می رویم ، دگر جایِ شکوه نیست.
نالید روز خسته که : ای پادشاه نور !
شادی از آن توست نه از آنِ من : بلی ؛
ما هر دو می رویم ازین رهگذر
ولی ،
تو می روی به حجله ومن می روم به گور !!!
ناشناس
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
یکی از اون خاطراتت با سایه رو تعریف کن.
ناشناس
۰۳:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
ارغوان شاخه همخون جدا مانده ز من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟ یا گرفته ست هنوز؟

با شنیدن این خبر با صدای بلند گریستم. چه انسانی، چه گوهری، دوست داشتنی و شریف ........... ایرانم تسلیت
حسن خسروشاهی
۰۸:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
بعضی حس ها مشترکه، من هم گریه کردم و همچنان دارم گریه میکنم....دیگه شاعری نمونده که درد دل مردم رو بگه...
ناشناس
۰۸:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
به جناب خسروشاهی:
درود بر شما. چه خوب گفتید. شاعری که از "درد" مردم بگه دیگه نمونده.
ناشناس
۱۳:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
تک ستاره های اسمان این ملک یک یک رفتند .
دون کیشوت
۱۳:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۹
شاعران غریبند در میهن خویش
بیشمار سله بگیر شاعر دربار شدند