ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه در ماه ژوئن گذشته در چهاردهمین اجلاس بریکس (BRICS)، گروه بینالمللی اقتصادهای نوظهور متشکل از کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی، از قصد این گروه برای توسعه یک ارز ذخیره بینالمللی جدید خبر داد.
به گزارش یورونیوز، هدف از چنین قصدی احتمالا هدف گرفتن جایگاه دلار آمریکا بهعنوان ارز برتر جهان بوده است، ارزی که حدود ۸۰ سال است این برتری را حفظ کرده است.
رهبران روسیه هدف خود را از این پیشنهاد پنهان نمیکنند بهطوریکه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور اخیرا گفته که دوران برتری دلار به پایان رسیده است.
او در سفر اخیر خود به اتیوپی گفت: «اتکا به دلار بهعنوان ابزاری که از اقتصاد جهانی حمایت میکند چندان امیدوارکننده نیست.»
وی افزود: «اتفاقی نیست که کشورهای بیشتری به سمت استفاده از ارزهای جایگزین سوق داده میشوند و بیشتر و بیشتر به سمت استفاده از ارزهای ملی روی میآورند و این روند شتاب بیشتری نیز میگیرد.»
اما برای درک اینکه چه چیزی در خطر است باید به نحوه عملکرد ارزهای ذخیره نگاهی بیاندازیم. این سوال مطرح است که چرا موقعیت منحصر به فرد دلار همانگونه که والری ژیسکار دستن، رئیس جمهوری سابق فرانسه میگفت به ایالات متحده آمریکا «امتیازی غیرمعمولی» در امور جهانی داده است؟»
امروزه بیشتر تراکنشهای مالی، وامهای بینالمللی و صورتحسابهای تجارت جهانی به دلار است و تا سال ۲۰۲۱ نزدیک به ۶۰ درصد ذخایر ارزی جهانی به دلار نگهداری میشد.
لوکا فانتاچی، مورخ اقتصادی در دانشگاه میلان ایتالیا میگوید: «برخلاف سایر کشورها، ایالات متحده میتواند با چاپ پول به تعهدات بینالمللی خود عمل کند.»
وی اضافه میکند: «به این معنی که آنها هیچ محدودیت بودجهای در انجام مخارج، وامها یا حتی کمکهای بلاعوض در خارج از کشور ندارند.»
هژمونی دلار آمریکا به کنفرانس برتون وودز برمیگردد که در سال ۱۹۴۴ برگزار شد، زمانی که ۴۴ کشور در جبهه متفقین در طول جنگ جهانی دوم بر روی ایجاد یک سیستم پولی بینالمللی جدید توافق کردند.
گروهی از کشورها در آنجا متعهد شدند که ارزش ارزهای خود را بر مبنای دلار آمریکا تعیین کنند. از سوی دیگر ارزش دلار به طلا با نرخ ۳۵ دلار تا یک اونس (۲۸۰ گرم) طلا، تعیین شد.
چرا کشورها ارزهای خارجی را ذخیره میکنند
به گفته فانتاچی، کشورها به دو دلیل اصلی، ذخایر ارزی دارند: «دلیل اول عمل کردن به تعهدات خارجی است.»
او توضیح میدهد: «کشورها باید به تعهدات خود با بانکهای خارجی و سایر عوامل اقتصادی عمل کنند و ذخایر ارزی ابزاری برای انجام این تعهدات است.»
دلیل دیگری که کشورها ذخایر ارزی دارند، این است که در صورت نیاز، پول خود را حفظ کنند.
فانتاچی به یورونیوز میگوید: «هرگاه خطر کاهش ارزش یک ارز وجود دارد، کاری که بانک مرکزی هر کشور انجام میدهد خرید آن ارز در بازارهای بینالمللی است.»
وی اضافه میکند: «برای انجام این کار، آنها باید ذخیره ارزی داشته باشند که در بازارهای بینالمللی به طور گسترده از آنها [مانند دلار، یورو و سایر ارزهای اصلی] استفاده میشود تا ارز خود را تقویت کنند.»
جنگ اوکراین و تحریم بانک مرکزی روسیه
اما آمریکا در ماه فوریه پس از تهاجم روسیه به اوکراین توانست از تسلط دلار بهعنوان یک سلاح اقتصادی قدرتمند استفاده کند و آن را علیه مسکو به کار گیرد.
این کشور به همراه متحدانش ذخایر بانک مرکزی روسیه را مسدود کردند و عملا دسترسی به نیمی از خزانه جنگ به ارزش تقریبا ۶۳۰ میلیارد دلار قطع شد. چرا که ابزار این کشور برای تثبیت پول ملی خود با خرید روبل در مقابل دلار در بازارهای ارز حذف شد.
با این حال برخی هشدار میدهند که این اقدام ممکن است تاثیر منفی بر هژمونی دلار در آینده داشته باشد.
همانگونه که فانتاچی توضیح میدهد، اگر کشوری دقیقا زمانی که نیاز دارد از دلارهای خود برای پرداختهای خارجی یا حمایت از پول خود استفاده کند اما این ذخایر توقیف شوند، نه تنها برای روسیه بلکه برای سایر کشورهایی که در گذشته تحت تاثیر مقررات مشابه قرار گرفتهاند انگیزه ایجاد میکند تا ذخایر خود را متنوع و به سایر حوزههای ارزی منتقل کنند.
تلاش برای کاهش تسلط دلار آمریکا
به گفته فانتاچی، قبلا مانورهای قابل توجهی از سوی قدرتهای جهانی اعم از متحدان و غیر متحدان ایالات متحده برای کاهش قدرت دلار انجام شده است.
ایجاد یورو تا حدی بهعنوان وسیلهای برای محافظت از اقتصاد اتحادیه اروپا در برابر شوکهای ارزی و محدود کردن وابستگی به ارزهای خارجی در نظر گرفته شد.
در حال حاضر، یورو با ۲۰.۶ درصد دومین سهم بزرگ از ذخایر ارزی جهان را تشکیل میدهد. علاوه بر این در آغاز ماه مارس، کشورهای اتحادیه اقتصادی اوراسیا که روسیه، ارمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و بلاروس را گرد هم میآورد درباره نیاز به توسعه یک ارزش بینالمللی جدید به توافق رسیدند.
فانتاچی میگوید: «آنچه این کشورها میخواهند انجام دهند این است که در شرایطی که محدودیتهایی در استفاده از دلار برای پرداخت خارجی خود دارند، از دلار رها شوند.»
رئیس بانک مرکزی چین در سال ۲۰۰۹، اصلاح سیستم پولی بینالمللی را بر اساس ارزی با پشتوانه کالا پیشنهاد کرد. ایدهای که در ابتدا از سوی جان مینارد کینز، اقتصاددان مشهور بریتانیایی بهعنوان بخشی از برنامهریزی بریتانیا پس از جنگ جهانی مطرح شده بود.
این ایده از سوی سایر کشورهای بریکس، گروهی از اقتصادهای نوظهور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی حمایت شد اما از سوی کشورهای غربی رد شده است.
به سوی یک سیستم پولی بینالمللی جدید؟
با این حال با وجود این تلاشها شاید اعلام پایان حکومت دلار زود باشد.
آمریکا همچنان کشوری با وسیعترین بازارهای سرمایه در جهان است و حتی در مواقع بحرانی مانند دوران همهگیری کووید-۱۹ سرمایهگذاران تلاش کردند تا پول خود را به دلار تبدیل کنند و آن را شرط مطمئنی برای جریان سرمایه میدانند.
در حالی که چین همچنان بزرگترین صادرکننده در جهان است و از نظر اندازه اقتصاد در حال نزدیک شدن به ایالات متحده آمریکا است، سهم نسبتا متوسطی از ذخایر ارزی جهانی را به خود اختصاص داده است. این تا حد زیادی به دلیل کنترل سرمایه به کار گرفته شده در چین است.
فانتاچی میگوید: «بر خلاف دلار یا حتی یورو، رنمینبی [یکای پول رسمی چین] بازارهای سرمایه آزاد و غیر قابل تنظیمی ندارد که بتواند در آن سرمایهگذاری کرد و داراییهای رنمینبی از نقدینگی برخوردار شوند. این موضوع نه تنها برای بانکهای مرکزی که در این داراییها سرمایهگذاری میکنند ضروری است بلکه برای بازارهای مالی نیز مهم ارزیابی میشود.»
با این حال این اقتصاددان امکان تجدید نظم سیستم پولی بینالمللی را که میتواند به رنمینبی بهعنوان یک دارایی ذخیره بسیار قدرتمندتر تبدیل شود رد نمیکند.
او میگوید: «آنچه که خواهیم دید احتمالا چیزی است که هرگز در تاریخ اتفاق نیافتاده است و آن تکه تکه شدن نظام پولی بینالمللی با چندین حوزه ارزی است که با هم رقابت میکنند و چندین ارز قوی که هژمونی محلی و منطقهای را حفظ میکنند.»
به گفته فانتاچی، سیستم پولی آینده میتواند شامل روشهای متفاوتی برای تفسیر عملکرد پول بینالمللی از سوی ارزهای مختلف باشد.
وی اضافه میکند: «به بیان ساده، دلار میتواند به دلیل نقدینگی خود در ارائه دارایی ذخیره برای سیستم مالی متمرکز شود در حالی که رنمینبی میتواند در ارائه ابزار پولی برای پرداختها در اقتصاد واقعی، برای تجارت، برای زنجیره تامین و بازارهای کالا نقش داشته باشد.»
وی در انتها تاکید میکند: «فکر میکنم بهطور کلی این قطعا یک چشمانداز دلگرمکننده برای ایالات متحده و غرب نخواهد بود.»