به گزارش فرارو به نقل از وال استریت ژورنال، پوتین در حضور اخیر خود پیش از کنفرانس مالی دوستان کرملین مطمئن به نظر میرسید. او اعلام کرد که نه تنها اقتصاد روسیه از تحریمهای غرب جان سالم به در میبرد بلکه ایالات متحده و متحداناش تغییر قابل توجهی را در همسویی بین المللی که با واکنش جهان به حمله او به اوکراین آشکار شد، از دست دادهاند.
پوتین گفت: "به نظر نمیرسد که آنان متوجه شکلگیری مراکز قدرتمند جدید در کره زمین باشند. ما در مورد تغییرات انقلابی در کل نظام روابط بین الملل صحبت میکنیم. این تغییرات اساسی و محوری هستند".
از بسیاری جهات این اعلامیه یک شرط بندی و قمار جهانی غول پیکر در قلب تهاجم پوتین علیه اوکراین است. او به خوبی میداند که به دلیل تهاجم وحشیانه علیه اوکراین احتمالا برای همیشه در روابط سنتی شرق و غرب زمینهای زیادی را از دست داده است. با این وجود، او در حال قمار است تا بتواند آن را با ایجاد یک شبکه دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی جدید در امتداد محور شمال - جنوب جبران کند.
متحد کلیدی او در این شرط بندی و قمار البته چین است که سالها در امتداد همین محور شمال - جنوب کار میکند و تجارت و سرمایه گذاری را در آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا اغلب در کشورهایی که مدتها به عنوان پشتوانه دیپلماتیک قلمداد شده اند سرازیر میکند. این کشورها بازیگران بزرگ اقتصادی یا دیپلماتیک نیستند، اما بسیاری از آنان بازارهایی محسوب میشوند که به سرعت در حال رشد هستند و در مسیرهای تجاری استراتژیک قرار گرفتهاند و تعدادی از آن کشورها دارای مواد معدنی حیاتی مورد نیاز برای تبدیل به فناوریهای انرژی پاک هستند.
روی هم رفته این تلاشها به منزله تلاش روسیه و چین برای تنظیم مجدد جریانهای قدرت جهانی به روشهایی است که برای سالیان آینده به نفع آنان و به ضرر غرب باشد. موفقیت در این تلاش چندان مطمئن نیست، اما میتواند یکی از مهمترین نتایج بلند مدت بحران اوکراین باشد.
پوتین دلایلی برای احساس خوب داشتن نسبت به برنامه خود تاکنون دارد. در زمینه اقتصادی او فروش قابل توجهی از نفت به هند را انجام میدهد و فروش گاز طبیعی بالقوه به پاکستان را بررسی میکند تا بازارهای از دست رفته غربی را جبران کند. در جبهه دیپلماتیک، ۳۵ کشور که تقریبا ۵۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند به قطعنامه ماه مارس سازمان ملل در محکومیت تهاجم اوکراین رای ممتنع یا رای منفی دادند در حالی که ۵۸ کشور از جمله مکزیک، مصر، سنگاپور، اندونزی و قطر به قطعنامه اخراج روسیه از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد رای ممتنع دادند.
در صدمین روز از جنگ روسیه در اوکراین، پوتین با "مکی سال" رئیس جمهور سنگال و رئیس کنونی اتحادیه آفریقا ملاقات کرد. مکی سال در این دیدار وعده دریافت بیشتر غلات و کود روسیه را به پوتین داد. به تازگی پوتین با استقبال گرم روسای جمهور چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی در نشست مجازی سران کشورهای موسوم به بریکس مواجه شد. این گروه که شامل چهار کشور از ۱۰ کشور پرجمعیت جهان است آشکارا از هرگونه محکومیت حمله روسیه به اوکراین اجتناب ورزیده است. "سرگئی لاوروف" وزیر خارجه روسیه هفته گذشته در نشست دیپلماتهای ارشد گروه جی -۲۰ متشکل از ۲۰ کشور صنعتی از سوی کشورهای غربی طرد شد، اما متوجه شد که همتایان برزیلی، هندی و آرژانتینیاش مایل به دیدار با او هستند.
"رابرت گیتس" وزیر دفاع اسبق ایالات متحده و مدیر آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا میگوید: "فکر نمیکنم یک تجدید نظر رسمی در سیاستگذاریها وجود داشته باشد، اما فکر میکنم تلاشها برای غیر متعهد نگه داشتن بسیاری از کشورها کاملا موفقیت آمیز بوده است".
به نوبه خود بایدن و متحدان امریکا در ناتو بیشتر بر این موضوع تمرکز کردهاند که اتحاد غرب در مواجهه با تهاجم روسیه به اوکراین تا چه اندازه حفظ شده است. مطمئنا آن تلاش موفقیت چشمگیری داشته است. ناتو احیا شده است در حالی که اتحادیه اروپا به تازگی مرتبط به نظر میرسد و اوکراین را به پیوستن دعوت کرده است. عزم غرب برای مجازات اقتصادی مسکو و کمک نظامی به اوکراین گسترده و قوی بوده است. به طور مشابه، تلاشهای ایالات متحده برای جلب نظر در ژاپن، کره جنوبی و استرالیا به منظور مقابله با روسیه و چین به ثمر نشسته است.
با این وجود، چین و روسیه محاسبه میکنند که این تمرکز بر انسجام غرب نشان دهنده تفکر قدیمی و دوران جنگ سرد است و استدلال میکنند وضعیت امروز تا حدود زیادی متفاوت از گذشته است. این شرط بندی آنان برخی از امیال و آرزوها را شامل میشود، اما بازتاب دهنده واقعیتهای تازه نیز میباشد.
تا حدی، به دلیل ترکیبی از بی علاقگی اخیر آمریکا و تصور غیر قابل اعتماد بودن آن کشور میدان برای مانورهای روسیه و چین باز شده است. ایالات متحده تا حدودی بخشهایی از جهان را نادیده گرفت، زیرا انرژی و بودجه اش را بر روی جنگ علیه تروریسم در دو دهه گذشته و اخیرا روی نبردهای تجاری دولت ترامپ با چین متمرکز کرد.
از اوباما گرفته تا دونالد ترامپ و جو بایدن سیاست خارجی آمریکا نوسانات چشمگیری را پشت سر گذاشته است. تصمیمات برای مذاکره بر سر توافق هستهای با ایران در یک دولت و سپس کنار گذاشتن آن در دولت بعدی و به دنبال آن خروج آشفته دولت بایدن از افغانستان به ایجاد شک و تردید در مورد اعتماد کردن به آمریکا دامن زده است. در همین حال، افکار عمومی آمریکا و قانونگذاران آن کشور تمایل خود را به سمت توجه به مسائل داخلی نشان داده اند.
روسیه و چین با تردیدهای ناشی از موارد ذکر شده بازی میکنند و این واقعیت که بسیاری از کشورها در امتداد محور شمال - جنوب صرفا اولویتهای کاملا متفاوتی با غرب دارند.
"رابرت زولیک" رئیس سابق بانک جهانی و معاون اسبق وزیر خارجه امریکا این کشورها در سراسر آفریقا، خاورمیانه، آسیا و آمریکای لاتین را که از پیوستن به جنبش ضد روسیه خودداری کرده اند "ممتنع" میخواند. این کشورها طیف وسیعی از نگرانیها را دارند که نگرش شان را توضیح میدهد.
"زولیک" میگوید: "هدف نخست آنان تاب آوری در میان تهدیدهای بزرگ از جمله قیمت مواد غذایی و انرژی، بدهی و نرخ بهره بالا، کووید و سایر بیماریها و هزینههای انتقال انرژی است که این کشورها آن را به مثابه میراث اقتصادهای توسعه یافته قلمداد میکنند. به طور کلی، این کشورها میخواهند از یک جنگ سرد جدید به ویژه با چین اجتناب کنند. آنان برای روابط اقتصادی با چین ارزش قائل هستند. آنان نسبت به تحریمها محتاط هستند و میترسند علیه شان اعمال شود".
در اقتصادی جهانی که پیشتر به دلیل درگیری در اوکراین به شدت تحت فشار قرار کشورهای آفریقایی و آسیایی متوجه میشوند که اشتهای شان برای دریافت انرژی از روسیه افزایش یافته و با کاهش همراه نبوده است. در بحبوحه کمبود فزاینده جهانی غذا آنان به غلاتی نیاز دارند که روسیه هم در راستای رشد آن گام بر میدارد و هم به طور موثر آن را از اوکراین میدزدد. دلایل عملی دیگری وجود دارند که "ممتنع کنندگان" میخواهند در کنار چین یا روسیه و یا هر دو بایستند. هند هم چنان به شدت به تدارکات نظامی روسیه متکی است که آن را در بحبوحه تنشهای مستمر با پاکستان و چین ضروری میداند. نزدیکترین متحد آمریکا در خاورمیانه، اسرائیل در انتقاد از تهاجم به اوکراین به طرز چشمگیری ملایم بوده است، زیرا میخواهد به همکاری با نیروهای روسی مستقر در همسایگی خود در سوریه ادامه دهد، زیرا نیروهای اسرائیلی به دنبال هدف قرار دادن شبه نظامیان در سوریه هستند.
برخی از این کشورها نیز پذیرای ادعاهای مسکو و پکن هستند مبنی بر آن که درخواستهای آمریکا برای پایبندی به "نظم مبتنی بر قوانین بین المللی" اساسا یک ترفند امریکایی است.
"گراهام آلیسون" کارشناس امنیت ملی دانشگاه هاروارد میگوید: "از نظر این کشورها امریکا تنها میخواهد نظم بین المللی تحت رهبری خود را حفظ کند نظمی که در آن ایالات متحده قوانین را تعیین میکند و دیگران از دستورات آن پیروی میکنند". فراتر از آن، حاکمان برخی از این کشورها به ویژه علاقهای به قرار گرفتن در کنار دموکراسیهای جهان ندارند، زیرا آنان بیشتر به سمت حکومت استبدادی بر اساس الگوی پوتین و شی متمایل شده اند.
"آنجلا استنت" استاد دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون و نویسنده کتابی درباره استراتژیهای دیپلماتیک پوتین میگوید: "در واقع، پوتین پیش از حمله اخیر روسیه علیه اوکراین شروع به جمع آوری شبکه بین المللی تازه کرد. پس از آن که نیروهای روسیه کریمه را از اوکراین جدا کردند و در سال ۲۰۱۴ میلادی به شرق اوکراین نقل مکان نمودند پوتین عمیقتر درگیر سوریه شد، به اوپک پلاس پیوست (یک همسویی ضعیف با کارتل جهانی نفت)، اولین نشست روسیه و آفریقا را در سال ۲۰۱۴ میلادی تشکیل داد و در سال ۲۰۱۹ میلادی یک خط لوله گاز جدید به چین را راه اندازی کرد. پوتین به شکلی روشمند به این موضوع فکر کرد".
اعلامیه فوریه مبنی بر اینکه او و شی "دوستی بدون محدودیت" را آغاز کردند ممکن است تا حدی برای این طراحی شده باشد که روسیه را قادر سازد از کار قابل توجهی که چین برای ایجاد خطوط ارتباطی شمال - جنوب خود انجام داده استفاده کند. آلیسون میگوید:"در واقع، روسیه صرفا در حال سواری گرفتن از چین است".
پکن در دو دهه گذشته به طور پیوسته تا حد زیادی دور از کانون توجه در آفریقا و آمریکای لاتین کار کرده است. بزرگترین تلاش چین ابتکار کمربند و جاده بوده که در سال ۲۰۱۳ میلادی راه اندازی شد و در آن چین در حال سرمایهگذاری در زیرساختهای تجاری است و ۷۱ کشور را در سراسر آسیا، آفریقا، اروپای شرقی و خاورمیانه به هم پیوند میدهد. این کشورها مجموعا بیش از یک سوم تولید اقتصادی جهان و دو سوم جمعیت آن را تشکیل میدهند.
فراتر از آن، نتیجه مطالعه موسسه تحقیقات سیاست خارجی نشان میدهد که بیش از ۱۰۰۰۰ شرکت چینی در حال حاضر در آفریقا فعالیت میکنند. در فاصله سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ میلادی چین تقریبا ۱۲۶ میلیارد دلار به کشورهای آفریقایی وام داد و حدود ۴۱ میلیارد دلار به طور مستقیم سرمایه گذاری کرد. سرمایه گذاری بیشتر همکاریهای ژئوپولیتیک بیش تری را به همراه داشته است. پژوهشی صورت گرفته توسط انستیتو تحقیقاتی سیاستگذاری خارجی (FPRI) نشان داد که تعامل اقتصادی با چین باعث همسویی سیاسی بیشتر بین چین و کشورهای آفریقایی میشود. چین هم چنین اولین پایگاه نظامی خارج از کشور خود را در جیبوتی در آفریقا ساخته است.
به طور مشابه، تجارت چین با آمریکای لاتین از سال ۲۰۰۰ میلادی به این سو افزایش یافته است. اکنون حجم این تجارت مجموعا به ۴۵۰ میلیارد دلار در سال میرسد و میتواند تا سال ۲۰۳۵ میلادی از ۷۰۰ میلیارد دلار فراتر رود. چین اکنون بزرگترین شریک تجاری آمریکای جنوبی و دومین شریک بزرگ آمریکای لاتین پس از چین ایالات متحده محسوب میشود و به یکی از وام دهندگان پیشرو آمریکای لاتین تبدیل شده است و در واقع، یکی از اعضای رای دهنده بانک توسعه بین آمریکایی و بانک توسعه کارائیب است.
با این وجود، محدودیتهایی برای میزان نفوذ پایدار چین و روسیه در امتداد این محور جدید وجود دارد و ایالات متحده و متحداناش مزایای باقی مانده قابل توجهی را حفظ میکنند. در بسیاری از موارد، کشورهایی که پذیرای پیشنهادات پکن و مسکو هستند بیش از آن که هرگونه عشق خاصی به چین و روسیه داشته باشند بر اساس منافع شخصی خود عمل میکنند. هر دو کشور در خرید همکاری بهتر از به دست آوردن دوستان واقعی عمل کرده اند.
برخی از کشورهایی که از کمکها و سرمایهگذاریهای چینی بهره مند میشوند نسبت به شرایط بعضا طاقت فرسایی که طبق آن کمکهای مالی را دریافت میکنند از جمله استفاده قابل توجه از چینیها به جای نیروی کار محلی و شرایطی که به چین مالکیت زمین و منابع را اعطا میکند خشمگین شده اند.
مطالعه انستیتو تحقیقاتی سیاستگذاری خارجی به ترس آفریقاییها اشاره میکند که چین ممکن است از قدرت اقتصادی فزاینده خود برای گرفتن امتیازاتی استفاده کند که ممکن است از نظر اقتصادی و سیاسی برای این قاره مضر باشند.
هم چنین، کشورهای آفریقایی با ناخشنودی بار سنگین کمبود غذای جهانی ناشی از محاصره روسیه از محمولههای غلات اوکراینی به سایر نقاط جهان را متحمل شدهاند. علیرغم تصمیم این کشورها برای پرهیز از پیوستن به تلاشهای غرب برای منزوی کردن پوتین برخی از کشورهای در حال توسعه و غیرمتعهد که خود در برابر نفوذ نظامی قدرتهای خارجی آسیبپذیر هستند با سابقه بیرحمانهای که پوتین در اوکراین ایجاد کرده راحت نیستند.
هم چنین، سابقه طولانی تنش بین روسیه و چین وجود دارد که احتمالا توانایی آنان را برای همکاری در دراز مدت محدود میکند. آلیسون خاطرنشان میسازد که چین نسبت به روسیه علاقه بسیار بیشتری به حفظ روابط بلند مدت اقتصادی و تجاری با قدرتهای اقتصادی غربی دارد.
او میگوید: "برای چین، یکی از ستونهای استراتژی بزرگ آن تبدیل شدن به بزرگترین شریک تجاری و ضروریترین تامین کننده اقلام کلیدی در زنجیره تامین برای همه اقتصادهای بزرگ در واقع، برای همه کشورها است".
بنابراین، ایالات متحده برای مقابله با تلاشهای روسیه و چین در امتداد این محور شمال - جنوب چه میکند؟ گیتس میگوید: "من فکر میکنم این مشکلات تنها در دراز مدت قابل اصلاح هستند. به هیچ وجه هیچ راه حل کوتاه مدتی وجود ندارد".
او استدلال میکند که از زمان پایان جنگ سرد ایالات متحده اجازه داده که "ابزار قدرت غیرنظامی" آن کشور از بین برود و اکنون بهای آن تصمیم را میپردازد. او میگوید ایالات متحده به اندازه کافی در زمینههایی مانند کمکهای اقتصادی به آفریقا و آمریکای لاتین، روابط امنیتی و مشارکتهای تجاری در جهان کمتر توسعه یافته سرمایه گذاری نکرده است.
او خواستار "ایدههای خلاقانه" در مورد چگونگی همکاری دولت امریکا و بخش خصوصی برای تقویت سرمایه گذاری در مناطقی از جهان است که چین و روسیه تلاشهای خود را در آنجا متمرکز کرده اند. او میافزاید:"خبر خوب این است که در حال حاضر یک روحیه نادر و دو حزبی در کنگره برای متحد شدن در راهبرد در این زمینه وجود دارد. شی و پوتین کاری را انجام داده اند که هیچ فرد دیگری انجام نداده بود. آنان با اقدامات شان دموکراتها و جمهوری خواهان را گردهم آورده اند".
"زولیک" پیشنهاد میکند که ایالات متحده برای شناسایی نیازها و نا امیدیهای "ممتنع کنندگان" بیشتر تلاش کند و برای رسیدگی به آنان با نهادهای بینالمللی همکاری کند. واشنگتن میتواند راههایی برای ایجاد حسن نیت از طریق کمک به ارائه واکسنها و سایر ابتکارات بهداشتی و بازگشت به ایجاد روابط تجاری بهتر بیابد.
علاوه بر این، او ایالات متحده را تشویق میکند تا راههایی را برای متقاعد کردن چین به منظور تفکیک قائل شدن مسائل در رابطه اش با روسیه پیدا کند و این که حوزههایی که واشنگتن و پکن دارای منافع متقابل هستند را برسمیت بشناسد. او میگوید: "در مجموع، ما باید از رفتار با روسیه و چین مانند درآمیختگی دهه ۱۹۵۰ اجتناب کنیم. ما باید تمایز قائل شویم و شاید حتی یک روز دوباره آن رابطه را تبدیل به یک مثلث سازیم".
در هفتههای اخیر، دولت بایدن و متحدان اش برای مقابله با برخی از اقدامات روسیه و چین دست به ابتکار عمل دیپلماتیک زدهاند. ایالات متحده اخیرا میزبان نشست سران قاره آمریکا با حضور سران کشورهای آمریکای لاتین در لس آنجلس بود اگرچه تصمیم رهبران مکزیک و سه کشور آمریکای مرکزی برای دوری جستن از نشست نشان از چالشهایی داشت که ایالات متحده در منطقه با آن مواجه است.
گروه جی -۷ متشکل از هفت کشور صنعتی به تازگی اعلام کرده که قصد دارد صدها میلیارد دلار در پروژههای زیرساختی در کشورهای در حال توسعه سرمایه گذاری کند تلاشی آشکار که برای مقابله با تلاشهای موازی چین صورت میگیرد. بایدن هم چنین سفری به عربستان سعودی را آغاز کرد تا رهبران آن پادشاهی را که تمایلی به انتقاد از حمله روسیه علیه اوکراین ندارند متقاعد کند تولید نفت را برای جبران کاهش خرید غرب از روسیه افزایش دهند.
همان طور که شواهد نشان میدهند یک بازی دیپلماتیک جدید آغاز شده است بازیای که حتی پس از محو شدن خصومتها در اوکراین نیز قابل اجرا است. استنت میگوید: "پرزیدنت بایدن میگوید که روسیه پس از این جنگ یک یاغی بینالمللی خواهد بود. خب، باید گفت به یک یاغی تبدیل نخواهد شد چرا ما اکنون میبینیم که روسیه در حال حاضر نیز یک کشور یاغی محسوب میشود".
اگه شرکت های غربی از چین خارج بشن چین تبدیل به یه کشور فقیر میشه