صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۶۰۶۳۴
زندگی تلخ دختر قربانی اسیدپاشی
سیما افشاری گفت: قبل از حادثه کارت‌های عروسی‌ام را هم پخش کرده بودم، اما با این اتفاق ازدواجم به‌هم خورد. دو، سه سال پس از جریان اسیدپاشی مادرم از غصه من دق کرد و مُرد. چند وقت بعد از فوت مادرم هم یک شب وقتی مشغول شام خوردن بودیم برادرم سکته کرد و از دنیا رفت. بعد از مرگ برادرم به نان شبم هم محتاج شدم. هر جا هم برای کار می‌رفتم به خاطر چهره‌ام به من کار نمی‌دادند به آن‌ها می‌گفتم شما کار می‌خواهید من در خانه انجام می‌دهم، اما قبول نمی‌کردند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۴ - ۲۱ تير ۱۴۰۱

روزنامه اعتماد در گزارشی تلخ در باره یک قربانی اسیدپاشی نوشت: هشت سال است که از ماجرای اسیدپاشی به سیما افشاری می‌گذرد. اسید توسط زنی به نام «پری‌سیما» بر صورت و بدن این دختر در یکی از پارک‌های شهرستان دهدشت از توابع کهگیلویه و بویراحمد پاشیده و همین موضوع باعث می‌شود زندگی سیما به‌طور کل نابود شود.

پس از این اتفاق وحشتناک، ازدواج سیما با نامزدش منتفی می‌شود و دو، سه سال بعد از آن نیز مادر و یکی از برادران او از شدت ناراحتی فوت می‌کنند.

در تمام این سال‌ها سیما تک و تنها بدون هیچ حمایتی از سوی دولت و خیرین روز‌ها و شب‌ها را می‌گذراند. او در جریان این اسیدپاشی دندان‌هایش را از دست داده و یکی از چشم‌هایش کاملا از بین رفته و اعضای صورتش نیز با اسید در هم تنیده شده است.

حالا سیما با این وضعیت بد جسمانی نه می‌تواند سر کار برود و نه حتی پایش را از در خانه بیرون بگذارد، البته منظور از خانه فقط یک اتاق است. وضعیت مالی سیما نیز به شدت ضعیف است طوری که حتی پولی ندارد تا هزینه خورد و خوراکش را تامین کند چه برسد به هزینه درمانش.

او مانند تمام قربانیان اسیدپاشی از یاد رفته است با این تفاوت که برخی از این قربانیان به واسطه حمایت‌های خانواده‌های‌شان و برخی مسوولان دولتی توانستند عمل‌های مختلفی را برای روند درمان‌شان انجام دهند، اما سیما از تمام این حمایت‌ها بی‌بهره ماند و صدایش در این هشت سال به گوش هیچ احدی نرسیده است.

پری‌سیما؛ زنی که بر چهره و بدن این دختر اسید پاشید در حال حاضر در زندان شیراز به سر می‌برد و از زندان با سیما تماس می‌گیرد و او را به بهانه‌های مختلف تهدید می‌کند.

تنها تقاضای سیما از مسوولان دولتی و خیرین این است که او را مورد حمایت قرار دهند. در ۳۰ شهریور ماه ۱۳۹۳ پری سیما؛ زنی که تصور می‌کرد همسرش «عباس» قرار است با سیما افشاری ازدواج کند، برای او نقشه شومی کشید و سه بار به صورت و بدن سیما اسید پاشید.

با گذشت ۸ سال از این حادثه تلخ، «سیما افشاری» جزییاتی را از شرایط و اوضاع این قربانی اسیدپاشی در شهرستان دهدشت شرح می‌دهد.

پیشنهاد‌های بی‌شرمانه به یک قربانی اسیدپاشی

سیما در طول چندین تماسی که با او برقرار کردم از ابتدای مصاحبه تا انتهای آن مرتب گریه کرد. یادآوری آن حادثه قلبش را به درد می‌آورد و بدتر از آن عدم حمایت از سوی دولت و خیرین سیما را معترض کرده است.

او کلماتش را این‌گونه شروع می‌کند و می‌گوید: «شما اصلا نمی‌توانید درک کنید که به من چه می‌گذرد. همان سالی که به من اسیدپاشی شد برخی افراد از خارج از کشور با من تماس گرفتند و از من خواستند که برای درمان به آنجا بروم، اما خب برخی مسوولان دولتی به من گفتند که همین جا بمان، ما سعی می‌کنیم هزینه‌های درمانت را تقبل کنیم، اما تا همین الان که با شما صحبت می‌کنم دریغ از هزار تومان. بعد از هشت ماه که من در بیمارستان تحت درمان بودم وقتی مرخص شدم انگار دیگر فراموش شدم. فقط چند باری از روزنامه‌های مختلف برای مصاحبه با من تماس گرفتند چه فایده مصاحبه با من را منتشر کردند، اما هیچ کس صدایم را نشنید.

الان آن افرادی که به من گفتند ایران بمان کجا هستند؟! سه هفته است که غذا نخورده ام. اشتهایی هم برایم نمانده که بخواهم غذا بخورم. پس از آن حادثه دندان‌هایم را از دست دادم. زندگی من با این حادثه نابود شد. قبل از حادثه کارت‌های عروسی‌ام را هم پخش کرده بودم، اما با این اتفاق ازدواجم به‌هم خورد. دو، سه سال پس از جریان اسیدپاشی مادرم از غصه من دق کرد و مُرد. چند وقت بعد از فوت مادرم هم یک شب وقتی مشغول شام خوردن بودیم برادرم سکته کرد و از دنیا رفت. بعد از مرگ برادرم به نان شبم هم محتاج شدم. هر جا هم برای کار می‌رفتم به خاطر چهره‌ام به من کار نمی‌دادند به آن‌ها می‌گفتم شما کار می‌خواهید من در خانه انجام می‌دهم، اما قبول نمی‌کردند.»

او در ادامه توضیح می‌دهد: «شما اگر می‌توانید بلیت تهیه کنید و بیایید دهدشت وضعیت زندگی من را از نزدیک ببینید. تک و تنها یک اتاق اجاره کردم و در آن نشستم و فقط به در و دیوارش نگاه می‌کنم تا بالاخره عمرم تمام شود. جرات هم ندارم پایم را از در این اتاق بیرون بگذارم. چه جوری بهتان بگویم تا از در خانه بیرون می‌روم پیشنهاد‌های بی‌شرمانه در این شهرستان به من می‌شود. چند وقت هم هست صاحبخانه جوابم کرده است، دنبال خانه می‌گردم، اما با پولی که دارم بدترین منطقه را به من معرفی کردند. با این پولم باید بروم منطقه‌ای که معتادان و زنان روسپی در آن زندگی می‌کنند. چشم‌هایم هم بینایی‌اش را از دست داده فقط یک چشمم با درصد خیلی کمی می‌بیند. تا برسم به خانه و با شما صحبت کنم پایم پیچ خورد و افتادم داخل جوی آب.»

سیما درخصوص زنی که روی صورت و بدنش اسید پاشیده در ادامه می‌گوید: «پری سیما در زندان هم درگیری ایجاد می‌کند و به همین خاطر هر از گاهی زندانش را عوض می‌کنند و الان هم در زندان شیراز است. مرتب هم با من تماس می‌گیرد و تهدیدم می‌کند که اگر رضایت ندهی بد می‌بینی. دیه هم به من نمی‌دهد و می‌گوید پول ندارم. این زن از خانواده درستی نیست و قبل از من هم روی صورت یکی از اقوام‌شان اسید ریخته بود. پری سیما قبل از اینکه زندان برود طلاق گرفت. یک بار هم از زندان با من تماس گرفت و گفت که با یکی از زندانی‌ها که در بند مردان است ازدواج کرده. بعد هم به من گفت؛ آزاد که شدم جشن عروسی می‌گیرم. تو بیا و در مراسم عروسی‌مان برقص.»

سیما چند ثانیه‌ای سکوت می‌کند و مجدد می‌گوید: «شما فقط حرف زدن این زن را ببینید.»

۸ سال پیش، روز حادثه

سیما درخصوص ماجرای اسیدپاشی‌اش می‌گوید: «عباس همسر پری سیما؛ دوست برادرم بود که روابط خانوادگی محدودی با ما داشت و، چون برادرم راننده آژانس او بود، هر از گاهی به خانه ما رفت و آمد می‌کرد. به خاطر همین رفت و آمدها، همسرش تصور می‌کرد، عباس مرا برای ازدواج انتخاب کرده و دوست دارد، طوری که حدود یکی، دو ماه با من تماس تلفنی داشت و هر بار از من می‌پرسید می‌خواهی با شوهرم ازدواج کنی؟

او ادامه داد: من هر بار تاکید می‌کردم و می‌گفتم؛ من هیچ ارتباطی با شوهرت ندارم و راجع به من فکر‌های اشتباه و قضاوت بی‌جا نکن و به خانه شوهرت برگرد و به زندگی‌ات ادامه بده، چون از مدتی قبل با همسرش قطع رابطه کرده بود و در منزل پدرش زندگی می‌کرد. پری‌سیما هر روز با من تماس می‌گرفت و به من فحش و ناسزا می‌داد.

وی گفت: به مادرم توهین می‌کرد و حتی تهدیدم می‌کرد که می‌زنمت و می‌کشمت، اما من هر بار تلفن را قطع می‌کردم و بار‌ها تلفن را به مادر و برادرم می‌دادم تا آن‌ها با او صحبت کنند، اما حرف نمی‌زد تا اینکه روز حادثه لحن صحبت‌هایش با من تغییر کرد و با محبت و مهربانی با من حرف می‌زد. می‌گفت؛ عزیزم من دوستت دارم، می‌خوام ببینمت، تو خیلی خوب و مهربانی. می‌گفت؛ دیگر شوهرش را دوست ندارد و می‌خواهد با فرد دیگری ازدواج کند و به خاطر من از همسرش جدا نشده است.

سیما گفت: روز حادثه با خودم قرآن به همراه برده بودم و برایش قرآن خواندم. به همان قرآن هم قسم خوردم که رابطه و احساسی نسبت به همسرش ندارم و دارد اشتباه می‌کند. او به همراه خاله‌اش آمده بود و ما در پارکی در نزدیکی میدان اصلی شهر با هم دیدار کردیم. پری‌سیما می‌گفت؛ می‌خواهم با شوهرم تماس بگیرم تا به همراه خواهر شوهرهام در اینجا حاضر شوند و به من ثابت کنند که با تو رابطه‌ای نداشته است و بعد از اینکه شوهرم آمد و مطمئن شدم خبری نیست با او خواهم رفت.

وی گفت: من از پری سیما خواستم به شوهرش بدبین نباشد و به زندگی‌اش برگردد، اما در همان لحظه خاله‌اش چند بار گفت که پری سیما زودتر کارت را انجام بده، برویم. وقتی پرسیدم منظورت از اینکه هر بار تکرار می‌کنی کارش را انجام دهد، چیست؟ گفت؛ می‌خواهم زودتر حرف‌های‌تان را تمام کنید تا برویم.

درحالی که پری‌سیما با من حرف می‌زد، خاله‌اش بی‌تاب و بی‌قرار بود. وقتی عباس شوهر پری‌سیما به همراه ۳ خواهرش بعد از یک ساعت آمدند، در فاصله دورتری از ما روی نیمکت نشستند. در همین حین زمانی که پری‌سیما با دو خواهرشوهرش داشت روبوسی و احوالپرسی می‌کرد، یکی از خواهرشوهر‌ها و خاله‌ها مقابل دید مرا گرفتند و یک آن دیدم ماده‌ای به صورتم پاشیده شد که تمام صورتم سوخت و چشمانم را آتش زد.

او در پایان گفت: وقتی با دست صورتم را گرفتم و چرخیدم دوباره اسید را به پشتم پاشید، به‌طوری که تمام کمرم هم سوخت. کسی جرات نمی‌کرد به من دست بزند تا اینکه عباس مرا در چادری پیچید و به بیمارستان رساند. وقتی پلیس از عباس پرسید چه کسی اسید پاشیده او همسرش را معرفی کرد. پلیس عباس را هم بازداشت کرد و همان شب مرا به بیمارستان طالقانی اهواز منتقل کردند و بعد هم به بیمارستان فارابی تهران منتقل شدم.»

ارسال نظرات
آریان
۱۰:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
لطفاً یک شماره کارت اعلام کنید.. بنی آدم اعضای یکدیگرند
نا شناس
۰۹:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
برای مراسم سالگرد فوت مادرم مبلغی کنار گذاشتم تا به نیازمند بهم لطفاً شماره کارت ایشون اعلام کنید تا انجام وظیفه کنم . روح تمام مادرها شاد
ناشناس
۰۹:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
لطفا فقط به تهیه گزارش اکتفا نکنید و راهی برای کمک به این خانم معرفی کنید وظیفه انسانی حکم می کند که خودمان به داد هموطنمان برسیم.
ناشناس
۰۴:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
عدالت کجاست
منصور
۰۰:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
لا اله الا الله از قساوت قلب این آدمیزاد دو پا.
لا اله الا الله از وقتی که خداوند این آدمیزاد دو پا رو یه لحظه به حال خوذش رها کنه... .
این همه قساوت قلب از یه زن واقعا تعجب آوره... .
قلبم به درد اومد.....
امیر شکوری
۲۳:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطف کنید از هر طریقی که صلاح میدانید،راه هایی برای همیاری با ایشان را اعلام نمایید،ممنون.
ناشناس
۲۳:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اسیدپاشی عین جنایته چرا اشد مجازات برای این کارنفرت انگیزاعمال نمیشه؟
رضایا
۲۳:۱۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا شماره کارتی معرفی بفرمایین که بشه به ایشون کمک کرد.
ناشناس
۲۳:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
چطور ميشه چند تا زن اينقدر ناقص العقل باشن كه دو نفر چشمهاي طرف رو بگيرن و اون يكي اسيد بپاشه! دختر بينوا گير قوم وحشي ها افتاده. از زن و مرد همشون وحشي. سه تا خواهر شوهر با مرتيكه بي غيرت اومدن كه به عنوان تماشاگر اسيدپاشي اين زن رواني رو نگاه كنن! پناه بر خدا.
خواهش ميكنم راهي براي كمك به اين دختر بذاريد.
ناشناس
۲۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
با یک بار کمک کردن من و تو دردی دوا نمیشود دولت باید برای چنین اشخاصی حقوق ثابتی در نظر بگیرد
این وظیفه دولت است که این کار را بکند از مالیاتهایی که از مردم میگیرد باید به چنین اشخاصی کمک کند
حسین
۲۱:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
بنده هم حاضرم کمک کنم به صورت ماهانه. لطفا راه کمک را اعلام بفرمایید. درست نیست ما زندگی خوب داشته باشیم و این خانم در این وضعیت باشد. وای بر انسانیت ما
امین
۲۰:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
حیوان صفت
ناشناس
۲۰:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
صرف گزارش کافی نیست. راه کمک به این هموطن محترم را هموار کنید لطفا. مردم ایران نجیب و دستگیر هستند. همه به حکم انسانیت قطعا کمک خواهیم کرد.
M
۱۹:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
شما که اطلاع رسانی کردید لطفا راه کمک کردن به ایشون رو هم بگید ، یه مصاحبه و چاپ خبر چه دردی دوا می کنه ، باید زودتر کاری انجام بشه
ناشناس
۱۸:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اون خاله هم در جریان بوده باید دستگیر می شده
منصور
۱۸:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا شماره کارت ایشون رو در همون متن خبر قید بفرمایید
ناشناس
۱۷:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا این را ۱۰۰ بار و هزاران بار منتشر کنید شاید زندگی کسی را نجات دهد.
بعد از اسیدپاشی باید بلافاصله با آب فراوان و ترجیحا خنک، تمام نقاط در معرض اسید یا مواد شیمیایی بطور کامل شسته شود. بلافاصله و فوری. و بعد از شستشوی کامل باید مصدوم را به مراکز درمانی رساند.
شستشوی فراوان و فوری با آب ساده زندگی مصدوم را نجات میدهد. فقط آب. آب خالی
ناشناس
۱۶:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
چجوری چنین چیزی می شود که به ایشان پیشنهاد بی شرمانه بدهند، در حالی که کار عادی را به خاطر چهره به ایشان نمی سپارند؟
ناشناس
۱۶:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
از سایت فرارو می خواهیم راه سالم و مطمئنی جهت کمک به این خواهر عزیز تهیه و منتشر کند
Hossein’s
۱۶:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
خدایا خودت کمک کن.
ناشناس
۱۶:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
متاسفانه اگر شماره کارت هم اعلام بشه فساد زیاده من خودم مطمئن نیستم که پول برسه دستش
به نظرم یه موسسه ای چیزی بره تا بلکه اونجا دلشون به رح بیاد خیری چیزی حمایتش کنه
اسماعیل
۱۶:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا از طریق کانالتون یه گلریزان براشون انجام بدید مطمعن هستم حداقل از لحاظ مالی بی نیاز میشه
ناشناس
۱۶:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اسید پاش مساوی اعدام فرد قربانی بیست لیتر اسید بر روی اسید پاش و زندگی او پایان یابد بهترین روش
ناشناس
۱۵:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
خواهر و خواهرزاده اش کجا هستند؟
Mostafa
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
چه طوری میتونیم کمکی به این بنده خدا بکنیم؟
داداشی مهر
۱۴:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
شماره کارت بدید لطفا
ناشناس
۱۴:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
شماره كارتي اعلام كنيد تا انجام وظيفه انسانيت كنيم.
بنده خدا
۱۴:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا مسیر کمک به ایشون را هم بفرمایید
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
تمنا دارم شماره کارت ایشان را اعلام فرمایید.
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اسید پاش با قاتل فرقی نمی کند فقط روح گرفتن از جسم قتل محسوب نمیشه ، نابود کردن یک زندگی چه روحی و چه جسمی که طرف روز هزار بار آرزوی مرگ بکنه قتل عمد هست
ناشناس
۱۴:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
افراد همدست هم بایست زندانی شوند
علي
۰۸:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۲
اگه اين اسيد پاش را همين بلا را سرش بياورند بقيه افراد حساب كار دستشان مي ياد
مجید
۱۲:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
بی زحمت اگه میشه از ایشون یه شماره کارت که بنام خودشون باشه بفرستید تا لااقل بتونیم با کمک های مردمی کمکشون کنیم .
گناه داره ، پناه بر خدا فرض کنیم این بلا سر یکی از اعضا یا بستگان خودمون میومد .
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
اگر موسسه ای مثل جمعیت امام علی متقبل میشد من و خیلیها کمک میکردیم
مهدی
۱۲:۴۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا شماره کارت اعلام کنین تا حداقل بتونیم به این بنده خدا کمکی بکنیم
ممنون
ناشناس
۱۹:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا" شماره کارتی اعلام بفرمائید ، هریک از ما مبلغی ماهیانه کمک خواهیم کرد
ناشناس
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
کاش میشد کمکش کنیم
مهدی
۱۲:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
لطفا شماره کارت یا راه تماس به این خانم هم بگذارید
فرید
۱۲:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
سلام وعرض ادب
برای این بنده خدا یک شماره کارت اعلام بفرمائید ، مردم ما دستگیرند.