فرارو- به تازگی "خبرگزاری رویترز" با استناد به گزارش محرمانه ای که گفته شده آژانس بین المللی انرژی اتمی برای کشورهای عضو شورای حکام این نهاد بین المللی تهیه کرده و البته نسخه ای از آن نیز به دست این خبرگزاری رسیده، به این مساله اشاره کرده که ایران شروع به تغذیه گاز هگزا فلوراید اورانیوم با غنای ۵ درصد به سانتریفیوژهای پیشرفته IR6 در تاسیسات اتمی فردو کرده است.
بر اساس گزارش مذکور، اینطور گفته شده که ایران به آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاع داده که قصد دارد از این سانتریفیوژها برای غنی سازی با خلوص 20 درصد استفاده کند. البته که پیشتر در تاریخ 31 خردادماه، آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش داده بود که ایران قصد دارد با استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته IR6، در تاسیسات فردو اقدام به غنی سازی اورانیوم کند و سطح این اقدام خود را افزایش دهد. در این راستا، بلافاصله پس از انتشار این خبر، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بین المللی، شروع به طرح گمانه زنی و ارائه تحلیل های مختلف در مورد ماهیت این اقدام جدید ایران در چهارچوب روند مذاکرات اتمی با غرب و به ویژه در آستانه سفر منطقهای بایدن کرده اند.
عده ای معتقدند که تحرک جدید ایران، به دنبال ارسال پیامی روشن به رئیس جمهور آمریکا در بحبوحه سفر منطقه ای وی به اسرائیل و عربستان سعودی و پیشبرد دستورکارهای احتمالیِ ضدایرانی او است و عده دیگر معتقدند که این اقدام ایران را صرفا بایستی در چهارچوب تلاش های تهران جهت تقویت دست مذاکراتی خود در قالب معادله اتمی این کشور ارزیابی کرد.
اخیرا برخی منابع خبری غربی از آغاز غنی سازی اورانیوم توسط ایران در تاسیسات اتمی فردو با استفاده از سانتریفیوژهای IR6 خبر داده اند. موضوعی که به طور خاص در گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی به اعضای این نهاد انعکاس یافته است. در این راستا، تحلیل و تفسیرهای مختلفی در مورد دلایل و محرک های انجام این اقدام از سوی ایران مطرح می شود. تحلیل شما از این تحرکِ ایران و پیام های احتمالی که به واسطه آن قصد داشته به طرف های غربی و به ویژه آمریکا برساند چیست؟
به هر حال مذاکراتی که اخیرا و با پادرمانیِ قطر و البته احتمالا عمان در دوحه قطر آغاز شد، پس از دوره ای از توقف در روند مذاکرات اتمی وین(با محوریت احایی برجام)، امیدهایی را ایجاد کرده بود که طرفینِ اصلی توافق برجام یعنی ایران و آمریکا، بر نقاط اختلاف و افتراقشان غلبه کرده و بتوانند راه را جهت دستابی به یک توافق هموار کنند. با این حال، شاهد آن بودیم که از یک طرف "رابرت مالی" نماینده ویژه دولت آمریکا در مساله ایران اعلام کرد که مذاکرات دوحه بروندادِ خاصی نداشته و از سوی دیگر طرف ایرانی هم آمریکایی ها را مقصر شکست مذاکرات دوحه اعلام نمود و تاکید کرد که آنها هنوز از اراده کافی و جدی جهت دستیابی به یک توافق با ایران برخوردار نیستند (البته که آمریکایی ها نیز اتهام مشابهی را علیه تهران مطرح کردند).
در این چهارچوب، به صورت طبیعی ایران و آمریکا پس از این دور از مذاکراتِ ناموفق، هرکدام به سمت تشدید فشارها بر یکدیگر حرکت کردند. در این راستا شاهد بودیم که آمریکا برخی تحریم های جدید را به ویژه علیه صنعت نفت و پتروشیمی ایران اِعمال کرد و متقابلا ایران نیز برای اینکه نشان دهد که دست بالا را در روند مذاکرات دارد، اقداماتی را در پیش گرفت که از جمله آن ها همین بحث فعال سازی سانتریفیوژهای IR6 در تاسیسات اتمی فردو است. در این میان نباید فراموش کرد که یکی از موارد اختلافی میان ایران و غرب و به طور خاص آمریکا در مورد پرونده هسته ای ایران، همین مساله استفاده تهران از سانتریفیوژهای پیشرفته بوده است.
در این راستا، جدایِ از سانتریفیوژهای IR6، صحبت های گاه و بیگاهی در مورد سانتریفیوژهای IR9 و همچنین IR12 نیز مطرح شده و اعلام شده که ایران دانش فنی تولید و عملیاتی کردن آن ها را دارد. سانتریفیوژهایی که هم سرعت و هم میزان و کمیتِ غنی سازی اورانیوم را به نحو قابل ملاحظه ای افزایش می دهند. در این راستا، پیشتر یکی از مواردی که در مورد آن مذاکره شده بود این مساله بوده است که اساسا این سانتریفیوژها برچیده و جمع آوری شوند.
طرفِ غربی به این مساله اشاره داشت که سانتریفیوژهای که جمع آوری می شوند باید به خارج از ایران انتقال یابند اما ایران به این نکته اشاره داشت که این ها در صورت توافق باید جمع آوری شده و در داخل ایران نگهداری گردند. این بدان معناست که تا ریزِ برخی موارد نظیر آنچه به آن اشاره کردم، پیشتر میان طرفین مذاکره شده بود. با این حال، وقتی توافقی حاصل نشد، ایران نیز به نوبه خود دلیلی ندیده که بخواهد به تعهداتش به صورت یک طرفه عمل کند و این روند را ادامه دهد و طرف مقابل نیز بخواهد بی اعتنایی پیشه کند و احتمالا با زبانِ تهدید، به دنبال مذاکره باشد.
از این رو، اینطور به نظر می رسد که اقدام اخیر ایران نیز در تاسیسات اتمی فردو در عملیاتی کردن سانتریفیوژهای IR6، عملا به دنبال تقویت دستِ مذاکراتی ایران در برابر قدرت های غربی و به ویژه واشینگتن است. در واقع تهران می خواهد این پیام را به واشنگتن برساند که گزینه ها و امکانات متنوعی را روی میز دارد که در زمان مناسب و مقتضی، توان فعال سازی آن ها را دارد.
آیا به نظر شما فعال سازی سانتریفیوژهای IR6 از سوی ایران در تاسیسات اتمی فردو و انتشار خبر آن در شرایط کنونی که منطقه خاورمیانه در آستانه میزبانی از "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا است، به دنبال ارسال پیامهایی خاص از سوی تهران به رئیس جمهور آمریکا بوده است؟
به هر حال وقتی اقدامی نظیر حرکت هسته ای اخیر ایران صورت می گیرد، می تواند چند وجه را مورد توجه قرار دهد و متعاقبا طبیعی است که تفاسیر مختلفی نیز از آن انجام شود. با این حال به نظر می رسد که ارتباط مستقیمِ اقدام اخیر ایران در عملیاتی کردن سانتریفیوژهای IR6 در تاسیسات فردو، تا حد زیادی معطوف به مذاکرات هسته ای تهران با واشنگتن باشد. با این حال اینکه اینگونه تعبیر و تفسیر شود که این اقدامِ ایران توجهی به سفر منطقه ای بایدن نیز دارد، عملا به دنبال ارسال این پیام است که تهران نسبت به تحرکات منطقه ای واشنگتن اعتنایی ندارد و دستورکارهای مطلوب خود را که در راستای منافع ملی آن قرار دارند، با تمام توان دنبال می کند.
برخی ناظران و تحلیلگران بین المللی بر این باورند که دو دستورکار اساسی بایدن در جریان سفر به منطقه خاورمیانه که یکی پیشبرد طرح سپر دفاع هوایی منطقه ای است و دیگر زمینه سازی جهت عادی سازی روابط اسرائیل و عربستان، هر دو تمرکزِ اصلی خود را بر تقابل با ایران گذاشته اند و البته تاکیدات احتمالی بایدن بر آنها، تا حد زیادی می تواند کلاف معادله اتمی ایران را پیچیده تر کند. به فرض اینکه بایدن بخواهد بر دو موضوعِ مذکور تاکید کند، آیا بایستی منتظرِ پیچیده تر شدنِ روند مذاکرات اتمی ایران و یا حتی اوج گیری تنش ها میان ایران و آمریکا(و متحدان منطقه ای این کشور) باشیم؟
به هر حال رابطه ایران و آمریکا، تقابل در کنار نوعی ابراز تمایل به حل و فصل موضوعات فی مابین است. وقتی که طرفین نتوانند در جهت توافق و حل مشکلات حرکت کنند، قاعدتا گام در مسیر تقابلی می گذارند. کما اینکه آمریکایی ها نیز بارها به طرح تهدید علیه ایران پرداخته اند و تهدید به تحریم و حتی اقدام نظامی علیه کشورمان کرده اند. ایران نیز در نقطه مقابل ابزارهایی را در اختیار داشته که مهمترین آن ها، مساله افزایش سانتریفیوژها و همچنین افزایش سرعت غنی سازی و البته افزایش حجم مواد غنی شده بوده است.
در این میان، یک مساله دیگر نیز مورد توجه ایران بوده و آن اقدام تهران در از دسترس خارج کردنِ دوربین های نظارتی آژانس بین المللی انرژی اتمی در تاسیسات اتمی کشورمان بوده است(که البته پیشتر نیز ایران اقدام به عدم تحویل محتوای دوربین های پیشینِ آژانس در تاسیسات اتمی اش کرده بود). این ها نیز اهرم های تقابلی ایران بوده است و همانطور که گفتم آمریکایی ها نیز ابزارهای تقابلی خاص خود را داشته و آن ها را فعال کردهاند.
با این حال، نکته اساسی که من مایلم به آن اشاره کنم این است که سفرِ جو بایدن رئیس جمهور آمریکا به منطقه را بیش از همه باید در چهارچوب و بافتِ تقابل غرب و مخصوصا آمریکا با روسیه تلقی کرد. این بدان معناست که عربستان را که بایدن به نوعی آن را تحریمِ حقوق بشری کرده بود و اساسا اعتنایی به محمد بن سلمان نداشت و حتی به دنبال کنار گذاشتنِ وی بود، با توجه به وقوع برخی تحولات بین المللی، تغییر جهت داد و به طور خاص در قالب سازوکار اوپک پلاس، همکاری های خود با روسیه را به ویژه در بحبوحه جنگ اوکراین افزایش داد. مساله ای که چه از جانب عربستان و چه روسیه، حامل پیام های خاصی برای غرب بود.
در این فضا، آمریکایی ها در شرایط کنونی پس از وضع تحریم های گسترده نفتی و اقتصادی علیه روسیه، سعی دارند تا مسکو را تا جای ممکن در فشارهای تحریمی غرق کنند و به طور خاص در حوزه انرژی با این کشور کاری کنند که درآمدهای انرژی آن به حداقلِ ممکن برسد. لازمه این مساله این است که بازار انرژی جهان به نقطه ای نرسد که قیمت نفت از محدوده 100 دلار به ازای هر بشکه جهش کند و به 200 یا 300 دلار برسد. مساله ای که تاثیرات قابل توجهی را بر زندگی مردمی که در غرب و به ویژه اروپا زندگی می کنند خواهد داشت.
از این رو، جهت جلوگیری از وقوع این سناریو، آمریکا اکنون بر عربستان متمرکز شده و سعی دارد تا از طریق رایزنی هایش با عربستان، تولید نفت این کشور را به حداکثر خود برساند. اکنون عربستان روزانه 11 میلیون بشکه نفت تولید می کند. تولیدی که غرب انتظار آن را دارد که به رقم 12 میلیون و اَندی برسد. در این چهارچوب حتی اروپایی ها نیز تمایل داشتند که ایران هم بتواند وارد بازار انرژی جهان شود و هم گاز و هم نفت اروپا را تامین کند تا سطح تورم و گرانی ها در قاره اروپا بالا نرود.
با این حال، هیچکدام از این سناریوها تاکنون محقق نشده اند. از یک طرف با ایران به توافق نرسیده اند و از سوی دیگر، عربستان نیز همراهی را نشان نداده و بایدن اکنون به این کشور سفر می کند تا وضعیت را در این رابطه بسنجد. باید توجه داشت که عربستان توان تولید نفت بیش از 12 میلیون بشکه را ندارد. یعنی در مقایسه با وضعیت کنونی، نهایتا می تواند یک میلیون بشکه نفت به تولید خود اضافه کند که این میزان جوابگوی نیازهای اروپا و بازار انرژی جهان نخواهد بود.
البته که در این میان قطری ها تا حدی به سمت تامین بخشی از نیازهای گاز مایع اروپا از طریق کشتی و با استفاده از گاز مایع/LNG حرکت کرده اند. با این حال، اگر توافقی با ایران حاصل می شد، ایران می توانست از طریق خط لوله ای که به سمت ترکیه دارد، بخشی از گاز اروپا را تامین کند. با این حال، همه این گمانه ها صرفا در حد حرف و تئوری هستند. از این منظر، بایدن سعی دارد تا با سفر به منطقه، عملا منابع انرژیِ در دسترس غرب را تا جایی ممکن تقویت کرده و افزایش دهد و دامنه تحریم های انرژی علیه روسیه را نیز تحکیم کرده و آنها را موثر سازد.
حال در کنار این دستورکار، دستورکارهایی نظیر اِعمال فشار بر ایران از طریق پیشبرد دستورکار محاصره کردن ایران و یا تسهیل روند عادی سازی روابط اسرائیل با عربستان را نیز در دستورکار خواهد داشت. البته که در این چهارچوب ایران باید هوشیار باشد و سیاست های دقیقی را اتخاذ کند و اجازه ندهد که سیاست های اسرائیل علیه ایران در قالبِ دستورکارهای دولت بایدن به پیش روند.