صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در فاصله سال‌های ۶۴ تا ۷۵ هیچ بازیگری به اندازه هاشم‌پور تماشاگر به سالن‌های سینما جذب نکرد؛ آن‌قدر که او را می‌توان پولسازترین بازیگر ۴ دهه اخیر دانست. از همان روزی که با سر تراشیده در شمایل جذاب‌ترین ضدقهرمان دهه ۶۰ شد زینال بندری فیلم تاراج تا همه آن سال‌هایی که با اکشن‌هایش چراغ گیشه را به‌خصوص در شهرستان‌ها روشن نگه داشت.
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۱ - ۱۱ تير ۱۴۰۱

جمشید هشم‌پور، ستاره نام‌آشنای سینمای اکشن از امید‌ها و ناآمیدی‌های خود از آینده سینمای ایران سخن گفت.

به گزارش همشهری، «امروز سینمای ایران و جهان دچار یک رکود شده است؛ به همین دلیل حضور تماشاگران بیش از پیش اهمیت دارد و ارزشمند است.

امیدوارم سینمای ایران دوباره زنده و کار‌های بهتری ساخته شود؛ هرچند من خیلی امیدوار نیستم.» این‌ها صحبت‌های جمشید هاشم‌پور در مراسم افتتاحیه فیلم «روز ششم» است که به‌تازگی نمایش عمومی‌اش آغاز شده است؛ صحبت‌هایی که گرچه با امید شروع می‌شود، ولی در نهایت با ناامیدی به پایان می‌رسد.

اهمیت حضور تماشاگران برای بقای سینما، حرف تازه‌ای نیست، ولی بیانش توسط هاشم‌پور می‌تواند جالب توجه باشد؛ چون احتمالا بهتر از هر فرد دیگری در سینمای ایران این اهمیت حضور را درک کرده است.

در فاصله سال‌های ۶۴ تا ۷۵ هیچ بازیگری به اندازه هاشم‌پور تماشاگر به سالن‌های سینما جذب نکرد؛ آن‌قدر که او را می‌توان پولسازترین بازیگر ۴ دهه اخیر دانست. از همان روزی که با سر تراشیده در شمایل جذاب‌ترین ضدقهرمان دهه ۶۰ شد زینال بندری فیلم تاراج تا همه آن سال‌هایی که با اکشن‌هایش چراغ گیشه را به‌خصوص در شهرستان‌ها روشن نگه داشت.

هاشم‌پور حق دارد که خیلی امیدوار نباشد؛ وقتی تعداد تماشاگران فقط یکی از فیلم‌هایش نزدیک به دوبرابر مجموع مخاطبان همه فیلم‌های اکران بهار ۱۴۰۱ است. ۶ میلیون و ۳۵۶ هزار و ۲۷ تماشاگر به عشق دیدن نمایش قهرمانانه شاهین (با بازی هاشم‌پور) بلیت خریدند و به تماشای فیلم افعی شتافتند؛ درحالی‌که کل مخاطبان فیلم‌های بهار امسال کمتر از ۴ میلیون نفر بوده است.

از آریای ۶۰ تا هاشم‌پور این سال‌ها مسیری طولانی و پرفراز و نشیب طی شده است. از روزگاری که تراشیدن سرش ممنوع شده بود؛ چون تماشاگر او را با این سیما بیشتر می‌پسندید، تا سال‌هایی که در پرده آخر و دلشدگان بازی کرد تا منتقدان به توانایی‌هایش اذعان کنند.

قصه اصلی، اما همان قهرمان جذابی بود که نگاهش نافذ و حرکت ابروانش مثال‌زدنی بود؛ قهرمانی که وقتی پس از سال‌ها دوباره لباس رزم بر تن کرد. سلاح بر دست گرفت و گیشه شهرستان‌ها را فتح کرد.

بسیاری از سینما‌هایی که سال‌هاست تعطیل شده‌اند در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ بیشترین تماشاگر را با فیلم‌های هاشم‌پور به‌خود دیدند. در نوروز ۷۲ که افعی اکران شد، در سینما‌های تهران هم جای سوزن انداختن نبود.

اگر در جدول سالانه گیشه اول نشد، دلیلش فقط درجه ب فیلم و در نتیجه بلیت‌های ارزان‌ترش نسبت به فیلم‌های درجه الف بود. جمشید هاشم‌پور آخرین قهرمان سینمای اکشن بود؛ ژانری که پس از انقلاب با حضور او معنا یافت و می‌توان گفت با او هم به‌عنوان یک چرخه موفق (و نه جرقه‌های محدود) به پایان رسید.

سوپراستاری که احتمالا بیشتر از هر بازیگر دیگری با سوت و کف تماشاگران مورد تحسین قرار گرفته، حالا می‌داند که مهم‌ترین واکنش تماشاگران سینمای امروز ایران، لبخند و شاید قهقهه‌ای است و دیگر هیچ.

در روزگاری به‌سر می‌بریم که «گفتن، حال سینمای ایران خوب نیست» را نمی‌توان سیاه‌نمایی نامید؛ چون جدول گیشه و تعداد تماشاگران مقابل چشمانمان است و آمار و ارقام هرگز دروغ نمی‌گویند. آقای هاشم‌پور حق دارد که خیلی امیدوار نباشد.

برچسب ها: جمشید هاشم پور
ارسال نظرات