بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ابراز امیدواری کرد که کار انتخاب بازیگر با شایستهسالاری اتفاق بیفتد نه اینکه فکر کنیم یک عده محدود باید همیشه باشند. آزیتا ترکاشوند با اشاره به حواشی «میتو» گفت: برچسب آلودگی را برای سینمای ایران، ساختگی میدانم.
به گزارش تسنیم، آزیتا ترکاشوند بازی در تلویزیون را با سریال "طبقه دوم" آغاز کرد و در ادامه، در مجموعههای دیگری از جمله پاتوق، ملکوت، توطئه فامیلی، دختری به نام آهو، کلاه پهلوی، گذر از رنجها، گاندو و بوی باران به ایفای نقش پرداخت. اما در سریال «حکم رشد» که اخیراً روی آنتن شبکه سه سیما بود، نقشِ متفاوت و جالبی به نام "زیبا چاپاری" را تجربه کرد.
بازیگری که چندی پیش در سریال "گاندو ۱" ایفاگر نقش جاسوسی به نام گلی ثابتی بود. آنقدر نقشهای ترکاشوند متفاوت از هماند که باعث شد تا از او سؤال کنیم چگونه این تفاوتها را چاشنیِ شخصیتپردازیهایش میکند.
چرا که این تفاوت در ایفایِ نقش سریال تاریخی مثلِ «کلاه پهلوی» و از طرفی دیگر در کاراکتر خانم زحمتکشِ سریال «هیولا» مهران مدیری خودش را به وضوح نشان میدهد.
او اعتقاد دارد که تلویزیون باید به سمتِ ساخت سریالهایی برود که مردم با تماشایشان به نوعی با تلویزیون آشتی کنند. همان اتفاقی که برای برخی از سریالها افتاد؛ مردم در کوچه و خیابان فصلِ دوم آنها را از ما پیگیری کردند.
ترکاشوند در جریانِ گفتوگو تأکید کرد که امروز رقابت سختی بین تلویزیون با شبکههای ماهوارهای و شبکه نمایش خانگی وجود دارد و ساخت سریالهای جذابی مثل «گاندو»، «حکم رشد» و حتی کارهای تاریخی همچون «گذر از رنجها» و «کلاه پهلوی» مانع از ریزش مخاطب تلویزیون میشوند.
ادامه این گپ و گفت را بخوانید:
بگذارید از تفاوت میان کاراکترهای شما شروع کنیم. یکی از اتفاقاتی که در کارنامهتان به چشم میخورد ایفای نقشهای چالشبرانگیزی همچون گلی ثابتی یا همین زیبا چاپاری در سریال «حکم رشد» است. از این همه چالش بگویید که کمتر شاهد حضور یک زن جاسوس در مجموعههای تلویزیونی بودهایم اما با هنرنماییتان در «گاندو» این نقش در ذهنِ مخاطب ماند.
بله، کاراکتر گلی ثابتی، یک جاسوس بود که نقشهای مشابهش خیلی کم در تلویزیون وجود دارد. این بِکر بودن نقش برای خودم خیلی جذابیت داشت. تلاش کردم تا واقعاً خودم را در همه موقعیتها به جای گلی قرار دهم و رفتار و واکنشهایی باورپذیر و منطقی را داشته باشم. گلی در طول قصه در موقعیتهای متناقضی قرار میگرفت و طبیعی است که رفتارهایش در هر یک از این موقعیتها باید متناسب و متفاوت باشد.
به هر حال او یک جاسوس آموزش دیده و حرفهای است که خیلی راحت میتواند رنگ عوض کند. مثلاً وقتی دستگیر میشود خودش را شبیه انسانهای ساده و فریب خورده نشان میدهد.
درباره تفاوت بین نقشها اشاره کردید؛ باید بگویم همیشه سعی کردهام با نقشها خودم را به چالش بکشم و این چالشها را دوست دارم. شما اگر به نقشِ «مه لقا» زنِ شمالی سریال «گذر از رنجها» توجه کنید خواهید دید که اصلاً شبیه به کار تاریخی «کلاه پهلوی» ندارد. این تفاوت را در نقشِ فانتزی سریال «هیولا» هم میبینید و یا نقشِ متفاوت دیگر در سریالِ «حکم رشد»؛ من اساساً به دنبال چالش و تفاوت میروم. دلم نمیخواهد به عنوان بازیگری که بگویند فقط منفی و یا مثبت بازی میکند، شناخته بشوم.
چطور به شخصیتها میرسید؟
من همیشه فیلمنامه را میخوانم و نقشها را شناسنامهدار میکنم. چون خوشبختانه بسیار به مردم نزدیکم و در اطرافم میبینم و از شباهتهایشان به شخصیتهای داستانی وام میگیرم. در کنارِ این وامگرفتن، در مورد نقش فکر میکنم تا به خلقِ نقش برسم. اشاره کردم، اصولاً عاشق نقشهاییام که برایم چالش به همراه دارد و میتوانم خودم و تواناییهایم را با آن محک بزنم. همیشه به دنبال چنین نقشهاییام و تا به امروز هم سعی کردهام چنین روندی را دنبال کنم.
همین سختگیری باعث شده که بازیگر گزیدهکاری باشید؟
بله، واقعاً به دنبال نقشهای چالش برانگیزم و همیشه منتظر کاراکترهای متفاوت و حساس میمانم. اگر نقشی برایم جذابیت کافی را نداشته باشد، نمیپذیرم. ترجیح میدهم کمکار باشم اما هر نقشی را بازی نکنم. اگر نگاهی به کارنامه بازیگریام در تلویزیون داشته باشید تقریباً این ملاحظه را میتوانید به خوبی ببینید.
نقشهای متفاوت و خاصی را در سریالهای تلویزیونی داشتهام. در مورد سینما البته اوضاع فرق دارد. دوست دارم سینما را هم با نقشهای متفاوت تجربه کنم؛ اما معمولاً بازیگران معدودی شانس حضور در فیلمهای سینمایی خوب را دارند و فرصت کمتری به دیگران میرسد.
من 99 درصد نقشهایی که بازی کردهام نقش منفی و خاکستری بوده است. اوایل برای این نقشها انتخاب میشدم اما بعداً دیدم چالش زیادی برای بازیگر دارد، اینکه بُعد منفی که در وجودت نیست را بازی کنی و به آن پَر و بال بدهی چالش بزرگ و لذتبخشی است. یک بار تصمیم گرفتم برای اولین بار نقش مثبت بگیرم و همان اثر که نامش «دا، آنا، مادر» بود و در همین اثر بهترین بازی نقش اول زن در مراکز استانها را برای اولین بار در نقش مثبت به دست آوردم.
یک بحثی در جریانِ پخشِ «حکم رشد» مطرح شد که چرا از بازیگران چهره استفاده نشده و در بسیاری از فیلمها در سینمای ایران یا سریالها در نمایشخانگی، این حقیقت به وضوح دیده میشود عده خاصی روی بورساند و از چهرههای کاربلدِ تئاتر و جوانانِ جویای نام کمتر بهره برده میشود. آیا شما هم مثلِ برخی از منتقدین اعتقاد دارید فقدانِ استفاده از بازیگران چهره باعث شده تا برخی از سریالهای تلویزیونی نمیتوانند همچون گذشته بینندهشان را جذب کنند؟
من بارها در جریانِ پخشِ سریال «حکم رشد» از مردم شنیدم که میگفتند ما با تلویزیون آشتی کردیم و خیلی از فصل دوم حکم رشد میپرسیدند. نقش من خاکستری بود و آنقدر منفی نبود که پس زده شود. برخی می گفتند برای ما جای تعجب بود که خانمی با این ادبیات در تلویزیون نقش بازی کند. اما درباره استفاده از بازیگران که برخی انتقاد کردند چرا کمتر از چهرهها استفاده میشود؛ باید بگویم، ایران تهران نیست، شامل بخشهای زیادی است.
با توجه به اینکه اشاره کردم ایران فقط تهران نیست و دارای شهرها و روستاهای زیادی است، همه مردم امکان دارد دسترسی به ماهواره، اینترنت، رسانه خانگی و سینما نداشته باشند و تلویزیون راحت در دسترس همه است، بنابراین اکثراً تلویزیون در این بخشها بیننده دارد. از این رو به خاطر تماشایِ زیاد تلویزیون قاعدتاً با بازیگران تلویزیون ارتباط بیشتری برقرار میکنند و آنها را بیشتر میشناسند.
از اینکه بازیگر جدیدی وارد تلویزیون شود، استقبال میکنند و شاید نگاهشان متفاوتتر است. کما اینکه، آثاری در نمایشخانگی و سینما دیدهایم که مملوء از چهره بوده اما آنطوری که باید دیده نشده است. الان فیلمنامه، قصه، کارگردانی و بازی خوب است که حرف اول را میزند نه چهره!
امیدوارم در سینما شایستهسالاری شود، قطعاً هر بازیگری مخاطب و طرفدارِ خودش را دارد. بحثِ استفاده از چهرههای نو به میان آمد، واقعاً بقیه هم حق دارند دیده شوند. ما تئاتریها و بازیگران خیلی قوی و قدرتمندی داریم که باید معرفی شوند. در کنار عزیزانی که پیشکسوتاند،دیده شوند. در واقع اگر بخواهیم فکر کنیم یک عده محدود باید همیشه باشند، نگاه غلطی است.
برخی اوقات به گوش میرسد برخی از همکارانتان که روزگاری در تلویزیون بودهاند و به شهرت رسیدند حال که از تلویزیون رفتهاند بازی در این مدیوم را هم کسرِ شأنشان میدانند و البته این شائبه هم وجود دارد که به برخی میگویند اگر تلویزیون کار کنید به شما در سینما و نمایشخانگی نقش داده نمیشود؛ نظر شما در این باره چیست؟
در انتخابهایتان میانِ مدیومی ترجیح قائل میشوید یا برایتان فرقی نمیکند؟
واقعاً تلویزیون را ترجیح میدهم. یعنی اگر همزمان با تلویزیون نقشی در نمایشخانگی پیشنهاد شود، تلویزیون را انتخاب میکنم.
برخی میگویند که با حاشیه میتوان بیشتر سرزبانها افتاد؛ حتی بعضاً عده قلیلی از همکارانتان برای دیده شدن از این راه بهره میبرند. نظر شما در این باره چیست؟
برخی از همکاران به من میگویند حواشی به دیده شدن کمک میکند، این را قبول دارم اما من برای کارم خیلی زحمت کشیدهام 18 سال خاک پلاتو خوردهام، مطالعه کردهام و به روز بودهام، سعی کردهام با عزت در شغلم بمانم؛ حاشیه میانبر است اما وقتی آدم به جایی برسد قطع میشود. رسیدن به هدف از مسیر درست سخت است اما اگر به مقصد رسیدیم درست میرسیم. شأنم را در مسیر درست میدانم و دوست ندارم با حاشیه دیده شوم.
یکی از این حواشی، بحث جنبش "میتو" است که به راه افتاد. در کنارِ همه اتفاقاتش، هراس به جانِ برخی از خانوادهها انداخت که اجازه نمیدهند فرزندانِ علاقهمند هنرشان وارد این عرصه شوند.
در هر شغلی ممکن است مشکلاتی باشد. حتماً هرجایی آدمِ خوب و بد هم پیدا میشود. اما این نکته لازم به یادآوری است مردان سینمای ایران شریفاند و خانواده سینما شریف است. آدمهای نجیب، خانوادهدار و تحصیل کردهای در سینما فعالاند و قابل احتراماند. افرادی که برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم، تلاشِ شبانهروزی دارند.
همه سختیهای کار را به جان خریدند و بیانصافی است که به خاطر چند نفر و چند مورد، خانوادهای را زیر سؤال ببریم. خدا را شکر میکنم در سینمایی کار میکنم که مردان شریفی دارند و هیچوقت این اجازه را به خودم نمیدهم اگر مواردی هم داشته همه را به یک چوب برانم و این برچسب را بزنم.
به همین خاطر است که برچسبِ آلودگی و سیاهی را برای سینمای ایران، ساختگی میدانم. مردان و زنان ما در سینمای ایران شریفاند؛ مادرانی داریم قابل احترام و دخترانی داریم که پدران و مادرانِ عزیز و محترمی دارند. نمیگویم هیچ اتفاقی نیفتاده اما آنقدر نیست که مجموعه سینما را تحتالشعاعِ آن قرار دهیم.
یکی از سؤالاتی که در کامنتهای برخی از مخاطبین دیده میشود این است که چرا «آزیتا ترکاشوند» آنقدر دیر معرفی شد؟
یکی از علتهایی که شاید در این حرفه دیر شناخته شدم این است که نقشهای سخت و گریمهای عجیب و غریب با چهرهای کاملاً متفاوت از چهره خودم را بازی کردهام مثلاً در «همسفران باد» و «دا، آنا، مادر» با گریمهای سنگین و متفاوت به ایفای نقش پرداختهام. با عشق در کار بازیگریام، لرها هیچوقت کوتاه نمیآیند به همین خاطر تا به حال خسته نشدهام.
با توجه به تجربه حضورتان در سریالهای تاریخی، آیا پیشنهادی از سویِ عوامل و دستاندرکاران سریالهای الفویژه «سلمان فارسی» و «حضرت موسی(ع)» داشتهاید؟
من عاشقِ کارهای تاریخیام؛ خوشبختانه با آقای میرباقری در سریال «ماه تیتی» تجربه همکاری داشتم؛ حورا را در آن سریال بازی میکردم و چقدر نقش خوبی بود. متأسفانه کار متوقف شد و هیچوقت آن هنرنماییها دیده نشد. هیچ شکی نیست که دوست دارم در کارهای الفویژه و تاریخی تلویزیون باشم اما این احترام را برای سازندگانش قائلم که خودشان براساس شخصیتها و کاراکترها، بازیگرانشان را انتخاب میکنند. وگرنه هم آقای میرباقری و هم آقای حاتمیکیا از کارگردانان خوب و با شخصیتِ سینما و تلویزیوناند که هر بازیگری دوست دارد با آنها کار کند.