صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۶۴۵۹
داماد گفت: به سراغ سرایدار ساختمان رفتم و از او پرس و جو کردم که متوجه شدم مینا دختر این خانواده نیست بلکه پرستار آقا رضا و همسرش مریم خانم است و او در مدتی که با هم بودیم آن‌ها را به جای پدر و مادرش معرفی کرده و من را فریب داده است. تازه وقتی هم برای اولین بار موضوع را گفتم زیر بار نمی‌رفت و منکر آن بود.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۰۱ تير ۱۴۰۱

مرد جوان با چشمانی که خشم و افسوس در آن موج می‌زد به همسرش نگاه کرد. نگاهی که انگار می‌خواست بگوید چطور یک شبه همه آرزوهایش را بر باد داده است. اما در چشمان همسرش فقط التماس بود و پشیمانی. می‌خواست شوهرش را صدا کند که در همین موقع منشی یکی از شعب مجتمع قضایی خانواده آن‌ها را به داخل فراخواند.

به گزارش ایران، به محض ورود به شعبه محسن و مینا سلامی کردند و در حالی که زن جوان به طرف صندلی‌ها می‌رفت تا مقابل قاضی بنشیند، مرد جوان بدون مقدمه گفت: من نمی‌توانم با کسی که به من دروغ گفته و با حرف‌هایش مرا فریب داده و زندگی‌ام را به بازی گرفته زندگی کنم.

قاضی با خونسردی گفت: اول بگویید ماجرا چیست و اجازه بدهید من صحبت‌های هر دوی شما را بشنوم تا بتوانم تصمیم بگیرم.

مینا تا خواست حرف بزند محسن گفت: شما چیزی نگو من خودم تعریف می‌کنم. آقای قاضی من و مینا دوستان مشترکی داریم که کار تئاتر می‌کنند و اولین بار هم برای دیدن نمایش دوستم به محل اجرا رفته بودم که مینا را دیدم. آنقدر از او خوشم آمد که بلافاصله بعد از پایان نمایش به سراغش رفتم و خواستم تا با هم بیشتر آشنا شویم حتی تأکید کردم که قصدم ازدواج است. مینا هم قبول کرد و با حضور خانواده‌های‌مان ۲ ماه بعد به عقد هم درآمدیم. البته من فکر می‌کردم که مینا با خانواده‌اش زندگی می‌کند. مدتی پس از عقدمان یک روز که به خانه مینا رفته بودم همسایه واحد کناری با دیدن من پرسید با چه کسی کار دارم و من هم خودم را معرفی کردم و گفتم که من داماد آقا رضا هستم.

محسن نفس عمیقی کشید و ادامه داد: آقای قاضی کاش خودم را معرفی نمی‌کردم چرا که همسایه پاسخی داد که زندگی‌ام ویران شد. او گفت آقا رضا دختر ندارد. ابتدا فکر کردم من واحد را اشتباه آمده‌ام، اما وقتی دیدم اشتباهی نکرده‌ام به همسایه گفتم مگر اینجا خانه آقا رضا و مریم خانم نیست؟ خوب من هم همسر دخترشان مینا هستم. اما همسایه با حالت تعجب گفت مینا که دختر آقا رضا نیست. از شنیدن این حرف به یکباره برافروخته شدم و خواستم بیشتر توضیح دهد که گفت به من ارتباطی ندارد و به داخل آپارتمانش رفت و در را بست.

به اینجای صحبت که رسید ناگهان مینا زیر گریه زد و گفت: اگر می‌گفتم پدر و مادر ندارم تو با من ازدواج نمی‌کردی. آقای قاضی من آنقدر به محسن علاقه‌مند شده بودم که می‌ترسیدم با شنیدن واقعیت با من قطع رابطه کند.

محسن جواب داد: با دروغ و نیرنگ؟! آقای قاضی آن لحظه احساس کردم شاید مرد همسایه واقعیت را نگفته به همین خاطر به سراغ سرایدار ساختمان رفتم و از او پرس و جو کردم که متوجه شدم مینا دختر این خانواده نیست بلکه پرستار آقا رضا و همسرش مریم خانم است و او در مدتی که با هم بودیم آن‌ها را به جای پدر و مادرش معرفی کرده و من را فریب داده است. تازه وقتی هم برای اولین بار موضوع را گفتم زیر بار نمی‌رفت و منکر آن بود.

قاضی رو به مینا کرد و پرسید: حرف‌های همسرت را قبول داری؟

مینا آب دهانش را قورت داده و گفت: بله. سال‌هاست که پدرم اعتیاد دارد و من با مادرم زندگی می‌کردم. پس از فوت مادرم و برای اینکه بتوانم زندگی‌ام را تأمین کنم و محتاج کسی نباشم پرستار سالمندان شدم و به خانه زوج سالخورده‌ای رفتم و از آن‌ها نگهداری می‌کردم. تا اینکه محسن وارد زندگی‌ام شد و من از ترس پیشینه خانوادگی‌ام از این زوج خواستم تا نقش پدر و مادرم را بازی کنند و آن‌ها هم که فکر می‌کردند می‌توانند با کمک به من خوشبختم کنند، پذیرفتند.

مینا با دستمال چشمانش را پاک کرد و ادامه داد: جناب قاضی باور کنید من مقصر نیستم. تقدیرم اینگونه بود و نمی‌خواستم محسن را با آگاهی از وضعیتم از دست بدهم. حالا هم اگر او تصمیم گرفته که من را طلاق دهد حق دارد و من نباید از ابتدا به او دروغ می‌گفتم. می‌دانم که اعتبارم را پیش او از دست داده‌ام و دیگر به من اعتمادی ندارد. فقط کاش من را درک می‌کرد و لحظه‌ای خودش را جای من می‌گذاشت و فرصت دیگری به من می‌داد.

قاضی لحظه‌ای تأمل کرد و رو به محسن گفت: حرف‌های همسرت را شنیدی او به خاطر علاقه‌ای که به شما داشته و برای اینکه از دستت ندهد زندگی سابقش را پنهان کرده آیا حاضری او را ببخشی؟

محسن جواب داد: او به من دروغ گفته و اگر با این ماجرا کنار بیایم با خانواده‌ام چه کنم؟ آن‌ها برایشان مهم است که عروس‌شان در چه خانواده‌ای بزرگ شده است.‌ ای کاش از اول ماجرا را صادقانه با من در میان می‌گذاشت تا خودم آن را طور دیگری با خانواده‌ام مطرح می‌کردم.

قاضی در پایان به محسن گفت: چند روز دیگر با پدر و مادرت در دادگاه حاضر می‌شوی تا با آن‌ها صحبت کنم. فعلاً صورتجلسه را امضا کنید.

محسن هم گفت: من هم مینا را دوست دارم، اما حرف من، حرف پدر و مادرم است و اگر آن‌ها قبول کنند شاید از تصمیمم منصرف شوم.

برچسب ها: طلاق
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۰۸:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۴
همه چی برمیگرده به پول!
اگر مرد دوست داشت زنشو، مینشست صحبت میکرد و حلش میکرد، هیچی مثل ارامش نیست، ولی مرد به فکر ارث و میراث و بهانه برای طلاق و تنوع طلبی باشه اینو ملق هم بزنی نمیشه کاری کرد.
ناشناس
۰۸:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۴
پسره احتمالا پیش خودش فکر کرده دختره پولداره و والدین سوری هم پیر و در آینده قراره اوضاعش خوب بشه که حالا با مشخص شدن واقعیت کاخ ارزوهاش ریخته و سر همین ناراحته نه حرف پدر و مادرش و این چیزا
مونا
۲۱:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
از امار مردایی که زنا رو فریب دادن هم بنویسید
اشکان
۱۵:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
اگ اقا محسن هرخاکی به سرش بزنه باید بره زندان چون پول مهریه خانوم رو نداره
من جاش بودم طلاق نمیگرفتم
مطهره
۱۴:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
درسته مینا کاردستی نکرده ولی عشق عقل آدم رو از کار میندازه❤️
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
اصلا وابدا جای تو جیح نداره دروغ دروغه به این تنها دروغ گویی نمیگن حیله بازی کلک حقه بازی هم میگن
ناشناس
۱۱:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
اصلا وابدا جای تو جیح نداره دروغ دروغه به این تنها دروغ گویی نمیگن حیله بازی کلک حقه بازی هم میگن
اناشناس
۱۱:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
درست دروغ گفته اونم بخاطراین بوده که دیگه هیچ امیدی جزمحسن نداشته.. ترس ایناداشته که میره وتنهامی مونه.. درکل من دروغگفتن میناراترجیح دادم به فساداگرخدانکرده مینامیخاست اشتباه کنه یاخطایاهمون فسادکنه راه درست انتخاب نمی کردبره.. پرستاری. خانواده بشه که فقت جاداشته باشه.. من مطمنم اقامحسن می بخشتش.. چون درمقابل دروغ بدترین گناهاراداریم... فقت دروغ این بخاطراین بوده اقامحسن نره اتفاقا این دروغ ازدوستداشتن زیادی بود. چون ترسی که ته دلش بوده.. محسناازددست نده.. بدش هرانسانی جایزالخطا... هرکسی توزندگیش یباراشتباه می کنه دیگه براش تجربه میشه دیگه تکرارنمی کنه..
ناشناس
۰۸:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
بیچاره مینا حتی اگه دوباره به زندگی مشترک هم برگردد ممکنه دل شوهرش مثل قبل نباشه وارش سردباشه وحتی ممکنه تاابدمحسن وخانوادش به خاطر یه موضوع کوچیک هم که شده معطل توسری زدن باشن
بنظرمن بایدجداشن تاتوسری نخوره چیه عمرعذاب نکشه میناکه واسه خوشبختی ازدواج کرده وسختی هم زیادکشیده وهرجورشده گلیم خودشوازاب بکشه
بااین توصیفی که از خانواده محسن گفته شده بعیدمیدونم ازاین موضوع عبورکنن
مینا هم باید به خدا توکل کنه که هرچی بخوادبشه ولی اگه به زندگی مشترکش برگشت نباید اجازه بده که این موضوع براش توسری بشه و همش نیش وکنایع بزنن
فرشاد
۰۵:۰۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
نبخش... بزار بفهمن دروغ تاوان داره
بزار پات بیفته
افتاد؛
ناشناس
۰۱:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
بنظر من عاقلانه ترین کار این است که با هم زندگی کنند و هم دیگر را خوشبخت کنید،گذشت خصلت مردانگی است و انسان‌ها جایزالخطا هستند
ناشناس
۰۰:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
سلام حضرت علی ع می فرمایند لذتی که در عفو است در انتقام نیست بنده خدا قتل و یا گناه کبیره انجام نداده شما لطفا یک ساعت فکر صحیح بکنید و خودتان را جای خانم که حاضر شده پرستاری کرده و نان حلال بخورد در عوض خداوند در آینده فرزندان صالح و00000بهت می دهد که. به هیچکس نداده دنیا گذرا است
محمد
۲۳:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
خدا‌وکیلی هممون بیایید فکر کنیم تابه حال چند صد بار دروغ گفتیم مهم پاک بودن میناست اگه واقعا دختر پاکی باشه میشه این گناهشو نادیده گرفت بدتون نیاد ولی متاسفانه ۸۵ میلیون نفر دارند سرهم دیگه کلاه میزارند انقدرها هم خودمون پاک نیستیم
علی
۲۳:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ولی به نظر من شاه دامادمون باید از دختره بخواد که مهریشو ببخشه اگه بخشید بعدش مشروط کنه که با کوچکترین دروغی یا خیانتی طلاقش میده بلاخره هر اشتباهی یه تاوانی داره
ناشناس
۲۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
جان مادرت زن تو ببخش
ناشناس
۲۳:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ببخشش. دوس داشتن خیلی سخته محسن جان
فیدبک پور
۲۳:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
انسانی که برای رسیدن به هدفش دروغ بگه ... اصلا به درد زندگی مشترک نمیخوره عزیز خودتو گول نزن
کسی ک اول زندگی همچین دروغ بزرگی بگه بعدا که رفتید زیر یه سقف دروغ میشه کار روزمره اون.
مینا هم دختر خوشگلیه و یه آدم دیگه پیدا میکنه ولی یاد میگیره که دروغ چقدر چیز بد و کثیفیه.
نیرنگ و حیله رو بزارید کنار انسان باشید عزیزان من :|
اتابک
۲۲:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
درمورد این قصه نمیگم اما کلآ از کسی که در مورد گذشته خودش دروغ بگه متنفرم بخدا قسم اگر صدسال هم بگذره وصدتا هم بچه داشته باشم بفهمم درمورد گذشته دروغ گفته درجا سه طلاقش میکنم
ناشناس
۲۱:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
بادروغ که نمیشود زندگی کرد زندگی بر پایه دروغ دوام ندارد همیشه جلو چشمات هرکس دروغ میگوید منتظر عواقبش هم باشد
ناشناس
۲۰:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
کار خانم اشتباه بوده و آقا حق داره
اگر این تنها اشتباه همسرت بوده، باهاش زندگی کن، مشخصه که تو هم دوسش داری
خدا پشت و پناهتون
حمیرا
۱۹:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ببخش و دیگر هرگز سرکوفت نزن. اگر میتوانی تا آخر عمر دیگر در این باره حرف نزنی، ببخش. ضمانت نمی توانی بکنی اگر دختری پدرو‌مادر دار در آینده دیدا کنی، زندگیت چگونه خوب خواهد بود. ببخش و بزرگی کن. پاداش انرا خدا در جای دیگری به تو خواهد داد.
حمیرا
۱۹:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ببخش و دیگر هرگز سرکوفت نزن. اگر میتوانی تا آخر عمر دیگر در این باره حرف نزنی، ببخش. ضمانت نمی توانی بکنی اگر دختری پدرو‌مادر دار در آینده دیدا کنی، زندگیت چگونه خوب خواهد بود. ببخش و بزرگی کن. پاداش انرا خدا در جای دیگری به تو خواهد داد.
بی نام
۱۸:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
چه جوری عقد کردن وقتی پدر و مادر دختر حضور نداشتن؟
ناشناس
۱۷:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
امان از خانواده بد
خوشبحال کساییکه از معرفی خوانوادشون عبایی ندارن چون خوبن
البته کسی خودش خونوادش و انتخاب نمیکنه اگر چنین بود همه پدرو مادر خوب و انتخاب میکردن
من این دخترو میفهمم
وقتی نتونی از پدرت و زندگیش به کسی حرفی بزنی ، وقتی خودت تحصیل کرده ای ولی پدرت تمام زندگی رو بباد داده
امان از پدر بد که تو دنیا نباشن الهی
ناشناس
۱۶:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
مگه میخوات با پدر مادر مینا زندگی کنه کسی یکیرو بخوات همه جوره میخوات عجب مرد بیانصاف اینهمه مردا خیانت میکنن وزنها میبخشن پش گذشت کجارفته
ناشناس
۱۶:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
بنظرمن بایدطلاقش بده مشکل بزرگیه وحل نشدنی
ایرانی
۱۵:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
درسته که مینا به خاطر عشق و علاقه وترس از دست دادن محسن مجبور شده دروغ بگه ولی هیچ با خودش فکر نکرد ممکنه یه روز لو بره آیا از عواقب کارش نترسید
اما محسن باید استقلال فکری داشته باشه و انتقام رو به تصمیم پدر و مادرش منوط نکنه مسلما پدر ومادرش مینارو یه فرد دروغگو که با روح وروان بچه شون بازی کرده میدونن ممکنه نتونن اونو ببخشند
نکته مهم تر این که تداوم زندگی ایندو نمیتونه خالی از اشکال باشه
ناشناس
۱۵:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
آن شاء الله که آقا محسن ایشان را ببخشند چون دختر خوبی از آنجا ک کمتر دختری هستش که بعد مرگ مادرش برای مخارج زندگیش همچین جایی را انتخاب کرده
علی
۱۴:۳۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
بخشش لازم نیست اعدامش کنید
شیرین
۱۳:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
این زن ، نطفه اش از دروغ هست به هیچ عنوان نمی
تواند همسر خوبی برای محسن باشد. بخصوص اینکه بعد از افشاگری باز هم به محسن دروغ گفته. و او، باز هم دروغ خواهد گفت به محسن. اصلا به این جور زنها اعتماد نکن
ضمنا ،پدر ومادر شما بهترین رو برای شما میخواهند
بیخود کرده هر کی گفته به پدر ومادر محسن مربوط نیست .از الان خودتو نجات بده آقا محسن .تا بیشتر از این تو این لجن زار فرو نرفتی. این دروغ، یک دروغ ساده ای نیست که بخواهی چشم پوشی کنی
ناشناس
۱۳:۵۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
به نظر من باید طلاقش بده چون دروغ بزرگی گفته ,دروغ کوچیکشم بده , چه برسه به این بزرگی ,مینا ,کلاهبرداری کرده ,دروع تا دروغ داریم ,چطور ادم میتونه یک عمر با یه نفر که سرش کلاه گداشته زندگی کنه ,همین الان طلاق بگیرن بهتره ,چون این زندگی دوام نداره ,آخرشم به جدایی میکشه
سام
۱۳:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
سلام محسن جان کسی ک زن میگیره دیگ بزرگ شده تو میخوای باهاش زندگی کنی ن والدین اگ مشکلش همینه ودیگ تکرار نمیکنه ببخشش متمعن باش اگ نبخشی رنگ خوشبختی و ب چش نمیبینی پس عاقلانه تصمیم بگیر بخاطر خودت
ناشناس
۱۳:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
امیدوارم ببخشد چون دروغ مینا ناخواسته بود فقط ار روی علاقه بهش دروغ گفته
شامی نژاد
۱۳:۰۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
درست است که نوعی گناه کرده . مینا نباید کتمان حقیقت می کرد ولی به حکم عشق و علاقه ای که بر محسن داشته مرتکب کذب و کتمان حقیقت شده. العیاذ بالله قتل نکرده که . در عفو لذتی است که در انتقام نیست . گذشت بهتر از انتقام است در چنین موضوعاتی. محسن جان به حرمت تعشقی که مینا برای تان دارد از او بگذر . بگذر بگذر بگذر و طلاقش نده. طلاق گزینه خوبی در چنین مواقعی نیست آنچه چشم اندازی می کند گذشت است . محسن گذشت خویش را به گذشت والدین بسته . این هم حرکت درستی نیست چون که طرف حساب مینا محسن است نه والدینش . وقتی من حقی بر گردن کسی دارم برای عطا و اتخاذ آن حق باید تصمیم مستقلانه داشته باشم . اکنون محسن جان تصمیم بگیر با استقلال آن هم عاقلانه و خداپسندانه
ناشناس
۱۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ببخشش گناه داره مطمعن باش خوشبختت میکند هیچ چیز در زندگی بهتر از خوشبختی نیس.
ناشناس
۱۲:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
مگه پدر مادرت میخوان باهاش زندگی کنن؟
مهری
۱۲:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
به نظر من اگر مینا ازهمه نظر خوب باشه وفقط اشتباهش همین دروغ باشه ودیگه تکرار نشه دروغهای دیگه محسن باید با تاخیر وبدست اوردن اطمینان ببخشه وزندگی کنه
ناشناس
۱۲:۰۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
از دستش نده اون جز تو کسی رو نداره ،اگه از دست ش بدی از کجا معلوم ادم بهتری وارد زتدگیت بشه گذشت کن و حرف کسی هم برات مهم نباشه
پوری
۱۴:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
گناهی نکرده عشق گناه نیست.گناه این خانم فقط بی کسی بوده.هیچ پدرو مادری برا هیچکس تااخر عمر نمی مانه روزی این اقا هم بی کس میشه و تنها کسش همین خانمه پس باید ببخشه
ناشناس
۲۰:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
چون از دروغ وکلک متنفرم ،حق محسن هست که با مشاوره تصمیم عاقلانه بگیره ...
ناشناس
۱۱:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ازهمه ی اینها گذشته مگه برای عقد اجازه ی پدر دختر لازم نیست پدر دختر هم باید شناس نامه داشته باشه چه جوری نفهمیدن
ناشناس
۱۳:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
قصه مخ زت مردم عاقل
ناشناس
۱۱:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
سلام، احترام به والدین واجب هس، شما تا کی میخوای با حرف پدر و مادرت پیش بری،درست هس خانم مینا نباید بهت دروغ میگفتم اشتباه کرده بنده خدا، ولی شما هم سن سالی ازت گذاشته یعنی نمیتونی برا خودت تصمیم بگیری،هر دو شما همو دوس داری ببخشش برو زندگی تونه بکنید، نکه خیلی دنیامونه ارزش داره هس
بی خانمان
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
سلام آقا محسن مرد باش وببخش یه لحظه خودت و در موقعیت او قرار بده لعنت به معتاد لعنت به طلاق چه بچه هایی دسته گلی راحسرت به دل نمیذاره آقا محسن بزرگ باش وببخش اونوقت ببین دست طبیعت چطور زند گیت رو پر برکت میکنه به شرط اینکه این خانم هم قدر این بخشیدن رو بدانه باقی زندگی رو با صداقت کنار ت باشه من از خدای بزرگ زند سرسبزی برای هردوی شما آرزو میکنم انشالله لطفا خواهش میکنم اینو نشر کنید حذف نکن لطفا
ناشناس
۱۱:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
طلاق بذه بهتره حق بامحسن هست
ناشناس
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ای کاش آدما مجبور به دروغ نمیشدن اما دروغش از نامردی آقایون بهتر هست
ناشناس
۱۱:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
ای کاش آدما مجبور به دروغ نمیشدن اما دروغش از نامردی آقایون بهتر هست
ناشناس
۱۰:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
امیدوارم بخاطر عشق و علاقه ای که بهم دارند این مساله هم بخوبی حل بشه پدر مادر محسن هم کوتاه بیان عروسشون ببخشند ... بخاطر از دست ندادن این دروغ گفته.. عشق و علاقه گاهی دروع مصلحتی میاره.. امیدوارم بتونند با هم باشن زندگی عالی باهم داشته باشند
مرد قربانی
۰۹:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
شما خودتان بیشتر میدانید اینها همه کلک دختران و مخصوصا بیوه هاست که سرپسز بدبخت شیره می مالند که برای گرفتن مهریهدخواهشنا یک تجدید نطر کلی کنید نگذارید پسر بدبخت بخاطر نداشتن مهریه خودکشی کند شما که قانون گدار هستید دراین کار پسربدبخت کوتاهی کرده
ناشناس
۰۸:۴۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
نه تو رو خدا
محمدرضا کرمی
۰۸:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
گذشت از خصلت بزرگان است لذتی که در عفو هست در انتقام نیست
زینب اذرگون
۰۷:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
اگر حرف اولش داشتن پدر ومادر رو دروغ گفته حرف دوم در دادگاه رو راست گفته ،که اگر من راست می گفتم تو با من ازدواج نمی کردی ،چون پسره نظر خانوادش براش مهمه ،البته دروغ گفتن خوب نیست
ناشناس
۰۷:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
همسایه چقدر فضول بود لعنت به تو
Rezaei
۰۷:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
حرف پدر مادر هم حرف بزرگیه و باید احترامش کنیم ولی این وسط نباید دروغ میگفت منم تاحالا چندتا دخترو دوست داشتم ولی هیچ دروغی این وسط نبوده صادقانه رفتم جلو قبول نکرد برگشتم و اگرم یه پدر مادر پولداری نقش پدر مادرمو بازی میکرد قبول نمیکردم چون این اخر نامردیه و دروغ بسیار بزرگیه اقا محسن قاضیه ولی اگ دوستش داری باهاش بمون ولی اینو بدون تا اخر عمرت اون دروغه تو مغزت دیوانه ات میکنه یعنی نمیزاره زندگی کنی هی تو مغزت اعصبیت میکنه و یکمم که سنت بره بالا هر روز بهش با فهش این حرف هارو القا میکنی و هر روز دعوا تو خونته اگ میخای زندگی کنی الان تصمیمتو بگیر یا کلا هیچی نگو تا اخر عمرت یا فکر 40.50 سالو بکن کم نیستا بیچاره میشی تصمیم درستو بگیر پیش یه ادم کارکشته برو که فردا ممکنه چه مشکلاتی ایجاد بشه تو زندگیت من همه اینارو با چشمام دیدم و ادمیم که هر سختی و بلا جانی مالی بهش خورده و میدونم چنین اتفاقایی میافته براتون ارزوی سلامتی و کامیابی میکنم
ناشناس
۰۳:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
اولابایدبه این دخترافرین گفت که جایی به فسادروی بیاره با پرستاری کردن زندگی خودشواداره کرده دیگه نداشتن پدرومادر که گناه دختربدبخت نیست یکم مردانگی وگذشت محسن باعث خوشبختی زندگی خوبی درکنارهمدیگه میتونندداشته باشند
سحر
۰۲:۰۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
این درسته اینقدر آدم دروغ بگه، اگه واقعاً کسی عاشق باشه همه جوره از عشقش حمایت می کنه، یک انسان نباید از گذشته اش خجالت بکشه بلکه باید اونو قبول کنه برای آینده اش بجنگه.
منم اگه کسی تا اینقدر بهم دروغ بگه دیگه بهش اعتماد نمی کنم، اگه روز اول واقعیت برای همسر آینده اش می گفت نه تنها فریب نمی شد، بلکه اونو بخاطر سختکوشی تحسین هم می کرد و تمام تلاشو برای راضی کردن خانوادهش می کرد.
ایشاالله مشکلشون حل شه.
اما اعتماد مثل شیشه ای که اگه یک بار بشکنه دیگه نمیشه جمعش کرد.
ناشناس
۱۷:۰۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
من راستشو گفتم الان حرفی میشه میزنه توسرم چه راست بگی چه دروغ آدمیزاد شیرخام خرده اس به نفعه اش نباشه یامیره یا عذابت میده .....
hashem
۰۱:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
مگه زندگی شوخی ومسخره بازی وفیلم هستش...که میگین ببخشش...
اصلا جای بخشش نیست...اولا این زندگی دیگه امکان نداره و.فردا خلاف بزرگتری مرتکب میشن
شقایق
۰۱:۲۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
محسن بچه مامانی تشریف داره.یکگ بزرگ شو اقااا
ناشناس
۰۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
فقط طلاق چون بر پایه دروغ زندگی بنا شده
بی طرف
۰۱:۰۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
خانوادت که تا عمر داری پیششون نیستی پس ببخشش ..
فرامرز
۰۰:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
وقتی این ماجرا رو خوندم یاد زندگی خودم افتادم که همسر سابقم با دروغ و نيرنگ و کلک یک سال تمام بهم دروغ گفت تا باهاش ازدواج کنم و حرف آخرشم اين بود که چون دوست داشتم بهت دروغ گفتم،به نظر من کسی که دروغ میگه نمیشه بهش اعتماد کرد و زندگی که پایه اش دروغ باشه آخرش فرو میریزه
دیر و زود داره ولی تهش جداییه
رضا
۰۰:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
دوستش داشته .دوست نداشته از دستش بده .کاش بهش فرصت بده تا خودشو ثابت کنه .گناه داره.
ناشناس
۲۳:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
محسن چقدر زود نظرش عوض شد
ناشناس
۲۲:۴۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
یعنی قبل ازدواج تحقیق‌نکردن اصولا خانواده دو طرف میرن تحقیق چ برای دختر چ پسر چطور نفهمیدن ایشون دختر واقعی اون خانواده نبوده؟
زهرا
۲۱:۰۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
یک دختر بنظر من خیلی بدبخته، خودم دخترم میفهمم و درک میکنم بیچاره دختره چی کشیده، همیشه دلهره داشته تا مبادا پسره چیزی نفهمه، ولی آخه تا کی عزیزم بنظر من اگه از اول درستش رو میگفتی چقد خیالت راحت بود حالا بیخیال اینکه پسر بیاد خواستگاری یا نه بتونی ب دستش بیاری یا نه . بخدا ازدواج کردن نمی ارزه که بخوایی دروغ بگی و شکنجه روحی بشی.
ناشناس
۱۹:۴۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
"اما حرف من، حرف پدر و مادرم است و اگر آن‌ها قبول کنند شاید از تصمیمم منصرف شوم."

تو اول باید بزرگ شی بعد زن بگیری
Reyhaneh
۱۹:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
مینا کار اشتباهی کرده باید از همون اول این رو به محسن میگفته که رابطشون از اول کار با دروغ شروع نشه و این اتفاق هم نیفته و محسن هم بخاطر دروغی که بهش گفته شده فک نکنه مینا از پشت بهش خنجر زده ولی از نظر مینا هم که فکر کنی ترسیده که محسن رو از دست بده و محسن باید مینا رو درک کنه اون دوستش داشته ...به حر حال امید وارم که همه چیز بینشون درست شه و با هم زندگی خوبی داشته باشن ...
ناشناس
۱۸:۴۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
آقا ول کن اون پدر مادر بزرگوارو. شما میخوای زندگی کنی. یکبار هم شده خودمونو جمع و جور کنیم و و با فکر و حساب و کتاب و در نهایت احترام تصمیم نهایی رو اعلام کنیم
ناشناس
۱۸:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
نیاز نیست به پدر و مادرش بگه باید یه راز بمونه
ناشناس
۱۶:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
آقا محسن لطفا به پدر و مادرت چیزی نگو بزار فکر کنن آقا رضا و مریم خانم واقعا خانواده مینا هستند و خودت بزرگی کن و ببخش تا زندگی خوبی داشته باشید براتون آرزوی خوشبختی میکنم
ناشناس
۱۶:۵۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
چه جوری عقد کردن؟؟ باید رضایت پدر دختر باشه شناسنامه میبینن محضر
hrf
۱۶:۵۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
پسره فکر کرده یه مایه دار تور زده
دیگه نمیدونست مه دست روی دست زیاده
مشکلش اینه که دختره پولدار نیست
یوسف
۱۶:۱۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
به خداتوکل کن وببخشش
ناشناس
۱۶:۰۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
فقط اعدام. خخخ
ناشناس
۱۵:۵۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
بالا رفتیم دوغ بود پایین اومدیم ماست بود!قصه ما راست بود؟! ...
تاراز
۱۵:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
اگه واقعا مشکلش همینه بگیرش کمتر کسی پیدا میشه اینقدر دوستت داشته باشه.گناه داره خوشبخت میشیدباورکن.درضمن یادت باشه تو یک هیچ جلویی.
ترسو
۱۵:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
بیاییم یگدیگر را ببخشیم تا خداوند مارا ببخشد.
کارگر
۱۵:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
انشاالله که محسن مینا راببخشد وزندگی خوبی را باهم شروع کنند.ای کاش این زندگی دوباره با حمایت وگذشت محسن جان بگیرد .
کارگر
۱۵:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
انشاالله که محسن مینا راببخشد وزندگی خوبی را باهم شروع کنند.ای کاش این زندگی دوباره با حمایت وگذشت محسن جان بگیرد .
ناشناس
۰۸:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
خدایا همه جوانان اسلام را زنده گی شانرا محکم وپایدار وبامحبت باایمان نگهدار
حسین.
۱۰:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
بله،درستشم همینه.
ناشناس
۱۴:۳۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
شعر بود برای عقد و سایر موارد قبل از ازدواج حتما شناسنامه دختر را دیده است آقای داماد .
اسم پدر و مادرعروس صفحه اول شناسنامه هست مگر آن که نام پدر و مادر و اقعی با آن دو سالمند یکی باشد.
احتمالاً حاصل تراوشات و ترشحات ذهنی نویسنده قصه بوده است.
ناشناس
۱۶:۵۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
آفرین نکته جالبی اشاره کردی بابا فضای مجازی همه سرکاریم
ناشناس
۱۱:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۵
شما کاملا درس میفرمایید عاقد چگونه صیغه عقدو جاری کرده کار قاضی سخت تر شد .
ناشناس
۱۴:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
امیدوارم محسن هم مینا را ببخشد و زندگی خوبی داشته باشند
ناشناس
۱۴:۳۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
امیدوارم محسن هم مینا را ببخشد و زندگی خوبی داشته باشند
ناشناس
۱۹:۴۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
ای کاش یه همچین موضوعی به رسانه ها نمی‌کشد حالا دیگه الله واعلم
ناشناس
۱۴:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
به نظرمن محسن گناه داره زندگی خوبی پیدا میکنید
امید
۱۲:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا می رود دیوار کج
دختر جان! اگه آدمی واقعا کسی رو دوست داشته باشه، بهش دروغ نمیگه.
ناشناس
۱۵:۱۹ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
برای بدست آوردنش دروغ گفته پس دوستش داشته . فهمش برات مشکله ؟
ناشناس
۱۶:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
پاسخ به 15:19
یعنی من هم که پسر هستم برای بدست آوردن دختر مورد علاقه ام اگر دروغ بگویم یعنی کار درستی کرده ام ؟؟؟
ناشناس
۱۷:۳۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
همسر منم اول زندگی خیلی چیزها را دروغ گفته حتی ازم پنهان کرده بعداز ۶سال زندگی فهمیدم زن اولش بخاطر چی ازش طلاق گرفته در حالیکه بهم گفتن نامزدش سرطان سینه داشته همش دروغ بوده
همش خانمها را مقصر می دانید
ناشناس
۲۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
آره مشکله تو بیا حالی کن
سارا
۱۰:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
کاملا موافقم کسی که دروغ به این بزرگی را میگه قطعلا آدم مجهول الحالی هست و نباید با هاش ادامه داد موضوع بخشش نیست
ف
۱۲:۵۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
محسن مینا را ببخش
ناشناس
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
دختر بچاره چی کشیده که دورغ گفته حالا ببخش ترا خدا گناه داره
یوسف
۱۶:۱۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
محسن به خداتوکل کن وببخشش
ناشناس
۱۰:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
دروغ نه دورغ
ناشناس
۱۰:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۳
غلط املایی . دروغ * دورغ * دوغ *
ناشناس
۱۱:۲۴ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
ان شاء الله که پدر و مادر محسن هم این دختر را درک کنند و زندگی شیرینی داشته باشند
ناشناس
۲۲:۳۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
حرفت سند
این بهترین دعا بود
ناشناس
۱۰:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
انشالله
فقط خواهشا ماروهم عروسیتون دعوت کنید
ناشناس
۱۱:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
عجب اتفاق جالبی بود؟ با تشکر
ناشناس
۱۵:۲۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
اگه می خواهی ببخشیدش به خانواده ات نگو چون گناه داره بعدا که وارد زندگیت بشه خانواده ی پدریت با طعنه وکنایه روحش را آزار می دهند وبه خاطر خانوده ات بیشتر اذیتش میکنی پس براش خوب باش وببخشش چون شما مردی مردو غیرتش پس اگه دوستش داری پشتش را بگیر وحمایتش کن ونزار خانواده ات تو زندگیت دخالت کنند
سحر
۰۲:۲۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
من اصلاً بعضی ها رو نمی فهمم که می گن کوتاه بیا، آدم باید خودشو جای این شخص بزاره، یه نفر یه خانواده ای خانواده خودش معرفی می کنه و شما با این حساب با خانواده ات پا پیش می ذارین برای ازدواج، اگه یکدفعه همه چی دروغ بشه، چطوری میشه خانواده رو قانع کرد باید تمام سرزنش ها رو شنید. از طرف دیگه خانواده دیگه اعتمادش به این شخص از بین رفته، ازدواج فقط بین دو نفر نیست بلکه بین دو خانواده پیوند ایجاد میشه و این خانم اعتماد همسر و خانواده همسر از بین برده، این خانم اگه روز اول واقعیت می گفت و همسرش واقعاً عاشق بود همه چی جور می شد.
مگه هر کسی خانواده خوبی نداره، بدبخت میشه، خیلی ها عاشق واقعی بودن با وجود موانع به هم رسیدن. اگه اینکار یه آقا با یک خانم می کرد می شد کلاهبرداری. کسی هم دفاع نمی کرد
ناشناس
۱۱:۱۳ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
بلاخره که ابن داستان با مرگ مریم و یا رضا لو میرود و فامیل ها گزارش دروغ عروس را میدهند چرا پنهان کنه بدتر میشه
ناشناس
۱۱:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
حرف من حرف پدر و مادم هست
این حرف چقدر خوبه یا بد من نمیدونم
ملیکا
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
مگه شمامیخای بامادرپدرت زندگی کنی که بایدانهابفهمن شماحالابراخودت مردی شدی درست همسرت دروغ گفته ولی شماکوتاه بیا
ناشناس
۱۰:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
فیلم هندی بود؟!
ناشناس
۱۰:۴۲ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
بنظرم قبل ازدواج باید یک روایت از دو طرف بگیرن و امضا کنن که اگر عکس اون ثابت شد سریعا بشه طلاق گرفت
ناشناس
۱۰:۲۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
چه قاضی خوبی
دمش گرم
ناشناس
۱۰:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
زندگی های ذلت باری که اسیر موقعیت های خانوادگی است و پدر و مادر تصمیم گیرنده نهایی هستند!
ناشناس
۱۱:۰۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
به خدا،، مثل اینکه خودش عقل داره نشسته بقییه ببینه چی میگن براش چه تصمیم میگیرن... بدبخت دختر اسیر و اختیار دارش صدتا هس
ناشناس
۰۹:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
مرتیکه با این سن و سال میگه حرف من حرف پدر و مادرمه!
ناشناس
۲۲:۳۶ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۱
دلیلی نداره به پدرومادرش همه چیزوبگه.مینازن اونه نه پدرومادرش.جدی که چه آدمهایی پیدا میشن
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۲
اتفاقا حرف آقا محسن کاملا درسته و معلومه از خانواده با اصالتی هست بهرحال همسر آقا محسن وقتی وارد یک خانواده میسه باید از طرف اون خانواده هم پذیرفته بشه و همچنین آقا محسن میدونه که پدر و مادرشون صلاح ایشون رو میخوان و تصمیمشون عقلانی هست و از روی احساسات نیست