صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

فیلم «همسایۀ خوب» (The Good Neighbor) عنوان جذابی ندارد و خالی از ضعف‌های فیلمنامه‌ای هم نیست؛ اما با این‌حال فضای پرتعلیق و بازی‌های تاثیرگذارش آن را به اثری سرگرم‌کننده تبدیل کرده‌اند.
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۳ - ۰۳ تير ۱۴۰۱
فرارو- کاملا روشن است که فیلم «همسایۀ خوب» اصلا عنوان مهیجی ندارد؛ عنوانی مثل این بیشتر به درد یک درام یا کمدی خانوادگی می‌خورد، آن هم از نوع بی‌مزه و کسل‌کننده‌اش. اما خود فیلم مثل عنوانش نیست. «همسایۀ خوب» فیلم نسبتا پرتعلیقی است و بازی‌های خوبی هم دارد که به این درام مهیج روانشناختی رنگ و لعاب گیرایی بخشیده‌اند.
 
به گزارش فرارو؛ داستان فیلم دربارۀ یک روزنامه‌نگار آمریکایی به اسم دیوید (با بازی لوک کلینتنک) است که بعد از شکست در یک رابطۀ عاطفی، شغلی را در یک شبکۀ خبری اروپایی در کشور لتونی پذیرفته و به آنجا مهاجرت کرده است. سردبیر شبکه به دیوید اجازه می‌دهد که در خانۀ ویلایی او در حومۀ شهر ساکن شود. خیلی زود دیوید با همسایه‌اش به اسم رابرت (با بازی جاناتان ریس میرز) آشنا می‌شود که در اولین برخورد با مهربانی و اشتیاق ماشین همسایۀ تازه‌واردش را تعمیر می‌کند.
دیوید برای تشکر رابرت را به وقت‌گذرانی در یک کلوب شبانه دعوت می‌کند. در کلوب، دیوید با یک دختر بریتانیایی به اسم جنی آشنا می‌شود و شماره تلفن هم را می‌گیرند. موقعی که رابرت و دیوید دارند به خانه برمی‌گردند، در جادۀ تاریک و جنگلی، ماشین آن‌ها به یک دوچرخه‌سوار برخورد می‌کند. وقتی پیاده می‌شوند می‌بینند که دوچرخه‌سوار از دنیا رفته و از قضا این شخص کسی نبوده جز جنی. دیوید می‌خواهد به پلیس زنگ بزند، اما رابرت او را قانع می‌کند که باید فرار کنند و نگذارند کسی از ماجرا مطلع شود. از اینجا به بعد رابرت و دیوید تبدیل می‌شوند به دو قطب متضاد احساسی. دیوید عذاب وجدان دارد و رابرت با تمام توانش سعی می‌کند که ماجرا را مخفی نگه دارد.
 
جذابیت ماجرا وقتی بیشتر می‌شود که شبکۀ خبری خود دیوید را مسئول پی‌گیری و تحقیق دربارۀ اخبار این تصادف می‌کند. خواهر جنی به اسم وانسا به سراغ دیوید می‌آید تا از او کمک بگیرد و دیوید به نوعی به او علاقه‌مند میشود. علاقه به وانسا، ترس از دستگیری و عذاب وجدان تمام وجود دیوید را پر از آشوب و اضطراب کرده‌اند. به‌علاوه، رابطۀ دیوید و وانسا برای رابرت اصلا خوشایند نیست و این باعث می‌شود که وانسا در خطر بزرگی قرار بگیرد.
بازی جاناتان ریس میرز در این فیلم واقعا تماشایی و تاثیرگذار است. شخصیت رابرت هر کار شیطانی و شرورانه‌ای که انجام می‌دهد فقط به خاطر دیوید است. او دلش می‌خواهد با بیرون کشیدن دیوید از این ماجرا پیوند دوستی‌اش را با او محکم‌تر کند. میرز این دو وجه شخصیت رابرت (یعنی شرارت و دوستی) را خیلی خوب به مخاطب منتقل کرده است. هرچند که بخشی از تعلیق فیلم به همین نکته مربوط است که بالاخره کدام وجه از شخصیت او غلبه پیدا می‌کند. شخصیت رابرت این نکته را به خوبی به ما نشان می‌دهد که رابطۀ دوستی وقتی شدتی دیوانه‌وار پیدا می‌کند، تنها یک قدم با تبدیل شدن به دشمنی فاصله دارد.
 
ریتم و روند اوج‌گیری فیلم به خصوص در نیمۀ اولش بسیار مناسب و تماشایی است، اما از اواسط فیلم به بعد گاهی جزئیات و موضوعات فرعی بیش از اندازه زیاد می‌شوند و یکدستی و انسجام روند فیلم را از بین می‌برند. بعضی خلل‌ها و شکاف‌های فیلمنامه‌ای هم وجود دارد که باعث می‌شوند مخاطب نتواند کاملا در دل داستان غرق شود. با اینحال «همسایۀ خوب» سرگرم‌کننده است و ضعف‌هایش آنقدر نیست که نتواند مخاطبش را در طول ۹۰ دقیقه حفظ کند.
  • کارگردان: استفان ریک
  • بازیگران: لوک کلینتنک (Luke Kleintank)، جاناتان ریس میرز (Jonathan Rhys-Meyers)، الوئیز اسمیت (Eloise Smyth)
  • امتیاز: ۶.۵/۱۰
  • تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد
برچسب ها: فیلم همسایه خوب
ارسال نظرات