صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

علی شادمان، بازیگر جوانی که این روز‌ها درنقش جاوید سریال یاغی (محمد کارت)؛ نوجوانی ورزیده با صورتی بی‌مو و قدرت و معصومیتی درخشان در چشم‌هایش که آرزوی بالا بودن دارد؛ بالا بودن در عشق، زندگی و قهرمانی کشتی.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۷ - ۲۹ خرداد ۱۴۰۱

به بهانه پخش سریال یاغی و حضور متفاوت علی شادمان درشمایل جاوید، اولین تجربه سریالی محمد کارت که این روز‌ها مورد اقبال عموم مردم قرار گرفته است.

به گزارش همشهری، در این گزارش مروری کوتاهی کرده‌ایم بر کارنامه بازیگری علی شادمان، بازیگر جوانی که این روز‌ها درنقش جاوید سریال یاغی (محمد کارت)؛ نوجوانی ورزیده با صورتی بی‌مو و قدرت و معصومیتی درخشان در چشم‌هایش که آرزوی بالا بودن دارد؛ بالا بودن در عشق، زندگی و قهرمانی کشتی.

کودک قربانی در میم مثل مادر

نخستین باری که علی شادمان کوچک روی پرده سینما آمد و اشک مخاطبان نشسته در سالن‌های سینما را درآورد «میم مثل مادر» رسول ملاقلی‌پور (۱۳۸۵) بود. پسربچه معصومی به نام سعید با مشکلات ژنتیکی که اگرچه نحیف و لاغر بود، اما با چشمانی درشت و نگاهی معصوم به شکل حیرت‌آوری ویولون می‌نواخت.

گلشیفته فراهانی (سپیده) در این فیلم نقش مادر سعید را داشت که در داستان فیلم در حادثه بمباران شیمیایی سردشت آسیب دیده بود و از دوران جنینی سعید می‌دانست او با مشکلاتی به دنیا خواهد آمد، اما تصمیمش را برای مادر شدن گرفته بود. این کودک بازیگر متولد ۱۳۷۵ شهر ایلام بیش از هرچیز به دلیل آشنایی و مهارتی که با نوازندگی داشت برای این فیلم انتخاب شده بود.

علی شادمان پس از موفقیت «میم مثل مادر»، در اندک زمان باقی مانده از کودکی‌اش در «صد سال به این سال‌ها» و «زمانی برای دوست‌داشتن» جلوی دوربین رفت و جایزه ویژه جشنواره سینه‌کید هلند را برای بازی در «زمانی برای دوست‌داشتن» از آن خود کرد.

پس از آن نیز شانس حضور جلوی دوربین کمال تبریزی در مجموعه «سرزمین کهن» (۱۳۸۷) پیدا کرد. هرچند این سریال در زمان پخش گرفتار حاشیه‌هایی شد و خیلی زود از آنتن تلویزیون کنار گذاشته شد، اما خاطره خوشی از حضور خود را در ذهن مخاطبان باقی گذاشت.

شادمان پس از آن با سریال «ماه‌وپلنگ»، «کیمیا» و «دیواربه‌دیوار» قاب تلویزیون را تجربه کرد. این سریال‌ها به دلیل گستره وسیع مخاطب، اسم او را بر سر زبان‌ها انداخت و کم کم او را به چهره شناخته شده‌ای تبدیل کرد که می‌توانست بدون خاطره سعید «میم مثل مادر» و معصومیت کودکانه یک پسربچه کم‌توان، توانایی‌های منحصر به فردی را از خود به نمایش بگذارد.

شاید از همین نقطه به بعد هوشمندی علی شادمان را در چیدمان مسیر حرفه‌ای بازیگری‌اش می‌توان دنبال کرد. این که با شهرت کوتاه‌مدت تلویزیونی خود را در تولیدات انبوه و تکراری تلویزیون فراموش نکرد و با دست به تجربه‌های متفاوتی در تئاتر و سینما زد.

شادمان در همین سال‌ها با نمایش «مردگان بی کفن و دفن» اثر ژان پل سارتر با کارگردانی منوچهرهادی و «خشم اژدها» کاری از علی احمدی خود را روی صحنه تئاتر محک زد. تئاتر «طناب» از دیگر نمونه‌های موفق حضور شادمان روی سن تئاتر است که در کنار آتیلا پسیانی و رامین ناصرنصیر به عنوان بازیگران اصلی برای مخاطبان تئاتر خاطره ساز شد.

اگر از آرمان، پسر جوان سریال «دیوار به دیوار» کاری از سامان مقدم (۱۳۹۶) به عنوان آخرین اثر تلویزیونی او که نقش فرعی داشت بگذریم، حضور او در فیلم سینمایی «جان‌دار» به کارگردانی حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری در نقش پسر کوچکی از خانواده‌ای گرفتار مصایب و معضلات جنوب شهر تهران که گرفتار قتل و قصاص و زندگی گنده‌لات‌های جنوب شهر می‌شود در کنار بازیگرانی نظیر فاطمه معتمدآریا، حامد بهداد و... گام بزرگی بود در تجربه تیپ نوجوان عاصی جنوب شهری که موقعیت یک خانواده معمولی را در دل جامعه خشمگین نشان می‌داد.

سهراب افغان در مردن در آب مطهر

«مردن در آب مطهر» کاری از برادران محمودی (کارگردانی نوید محمودی و تهیه کنندگی جمشید محمودی) قدم مهم بعدی او در سینماست. علی شادمان در این فیلم در نقش پسری افغان ظاهر می‌شود که در کنار دغدغه‌های زندگی خواهر و رفیقش برش‌هایی از عشق و دلتنگی یک مهاجر افغان جدامانده از وطن را در ایران به تصویر می‌کشد.

درخشش او در به تصویر کشیدن زندگی پسر بامعرفت افغان که با تمام وجود به کمک دوستش می‌شتابد تا راه او را برای مهاجرت هموار کند، اما زور او به زور دنیای بیرون نمی‌رسد همچنین بازی مبتنی بر لهجه، او را تا سطح نامزدی برای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر بالا برد.

نکته قابل توجه اینکه شنای پروانه و «مردن در آب مطهر» دو اثری بودند که همزمان پای علی شادمان را به بخش مسابقه جشنواره فیلم فجر باز کرد و سطح متفاوتی از کارنامه حرفه‌ای او را رقم زد.

اشکان خروس شنای پروانه

کارنامه آرام و موفق بازیگری علی شادمان سرانجام او را به دوربین محمد کارت در اولین تجربه سینمایی‌اش در «شنای پروانه» نزدیک کرد. شادمان در «شنای پروانه» که به قلم حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری (کارگردان جاندار) نوشته شده است نقش پسری به نام اشکان خروس را بازی می‌کرد که در زنجیره حقیقت‌یابی جواد عزتی (حجت) درباره اتفاق هولناکی که برای برادر و همسر برادرش رخ داده بود نقش کلیدی داشت.

او در تک سکانس طولانی این فیلم، نقش جوانک لات و بی‌سر و پایی را دارد که با زرنگی و رندی سر (هاشم) را کلاه گذاشته و با پول او تولیدی مشروب راه انداخته است.

پسربچه سرتق عاشق‌پیشه در می‌خواهم زنده بمانم

آخرین تصویر به یادماندنی که تا قبل از یاغی از این بازیگر در قاب تلویزیون دیده شد حضور او در سریال پرمخاطب «می‌خواهم زنده بمانم» شهرام شاه حسینی است که در تابستان ۱۴۰۰ پخش آن از شبکه نمایش خانگی آغاز شد و توانست مخاطبان بسیاری را پای قاب تلویزیون بکشاند.

حضور در این سریال که داستانی عاشقانه از روز‌های خاکستری دهه ۶۰ را روایت می‌کند اگرچه نقش اصلی نبود، اما در کنار بازیگرانی مثل سحر دولتشاهی، حامد بهداد، پدرام شریفی و آزاده صمدی همچنین موسیقی گوش‌نواز همایون شجریان از جمله آثار به یادماندنی شبکه نمایش خانگی است.

کاوه سریال «می‌خواهم زنده بمانم» نقش نوجوان تازه پشت لب سبزشده‌ای بازی می‌کند که سرتق و رویاپرداز است از آن تیپ‌هایی که می‌خواهند یک شبه به همه‌چیز برسند. پسربچه‌ای که به قول خود کاوه اگر مادرش به او پول می‌داد تا برود نان بخرد، برمی‌گشت به خانه و به مادرش می‌گفت صف شلوغ بود در طول داستان بزرگ می‌شود و بهای این مردانگی را یک شبه با جانش قمار می‌کند.

جاوید عاصی در یاغی

علی شادمان این روز‌ها در شمایل جاوید، پسر فقیر و دوست‌داشتنی «یاغی» وارد میدان شده است. او که در دومین تجربه تصویری با محمد کارت توانسته نقش اصلی یک درام دنباله‌دار پرهیاهو را از آن خود کند با شیوه روایت سفر قهرمانی، زندگی پرفرازونشیب نوجوانی سرکش از کوچه پس‌کوچه‌های جنوب شهر را به نمایش می‌گذارد.

علی شادمان در خلق جاوید داستان «یاغی» بدون افتادن به دام کلیشه معصومیت دنیای کودکان کار یا سردرآوردن از خشونت زندگی آدم‌های شنای پروانه، چهره‌ای ملموس و واقعی از پسر نوجوانی را خلق می‌کند که بیش از آنکه از بخواهد از جنوب شهر فراری باشد دلش می‌خواهد در رابطه عاشقانه‌اش کامیاب شود. در حقیقت جاوید فرار از تلخی‌های زندگی جنوب شهر را وسیله‌ای می‌داند برای رسیدن به دختر محبوبش. همین اندازه ساده و واقعی.

جاویدی که علی شادمان برای ما به تصویر می‌کشد ادا در نمی‌آورد، گاه بی‌قرار و مضطرب دنبال انتقام‌جویی تا انتهای شهر می‌رود و گاه شفاف و مصمم مسیر مطمئن‌تری را برای زندگی انتخاب می‌کند.

علی شادمان اگرچه همچنان در ابتدای مسیر حرفه‌ای‌اش آزمون‌وخطا‌هایی را پیش رو دارد، اما تا همین جا و در قیاس با هم‌نسلی‌ها و هه هفتادی‌های سینما مسیری دشوار را پیموده و می‌توان به عنوان ستاره‌ای در آسمان سینمای ایران به او امید بست. امیدی که تا کنون آرام، بی‌حاشیه و متواضع آمده که ماندگار شود.

ارسال نظرات