صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۵۷۶۰
برای نواصولگرایان که بر قوه قضاییه و مقننه و اطلاعاتی حاکم بلارقیب بودند همه‌چیز روشن بود و براساس همین گزاره‌ها شعار دادند و وعده ضمنی دلار ۵۰۰۰ تومانی دادند و ساخت یک میلیون خانه در سال و یک میلیون شغل در سال و نصف شدن تورم و... طبعا باید به این وعده‌ها عمل کنند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۲ - ۲۹ خرداد ۱۴۰۱

عباس عبدی در اعتماد نوشت: هنگامی که آقای خاتمی به ریاست‌جمهوری انتخاب شد، هر کس نظری و توصیه‌ای داشت. طبعا به ایشان می‌گفت. من نیز بر همین اساس توصیه‌ای داشتم و گفتم که پس از این هیچگاه علیه دولت‌های قبلی و آقای هاشمی چیزی نگویید.

اینکه کم و کاستی هم اگر هست که هست، شما عهده‌دار حل آن شده‌اید، این اخلاق ناپسند و سنت عجایز است که هنگام رای گرفتن بگوییم ما می‌توانیم مشکلات را حل کنیم، ولی هنگامی که آمدیم، ناتوانایی خود را در حل مشکلات و انجام وعده‌های داده‌شده، به گردن پیشینیان بیندازیم. شاید برای آقای خاتمی و دیگر دوستان قدری عجیب بود که این نظر را من گفته باشم، به ویژه آنکه به عنوان منتقد جدی مرحوم آقای هاشمی شناخته می‌شدم.

ولی به نظرم نقد هاشمی یا هر مقام سیاسی دیگر نه تنها ایرادی ندارد که خوب هم هست، ولی روسای جمهور بعدی، تا زمانی که قبلی‌ها به دلایلی وارد میدان سیاست علیه او نشده‌اند نباید در رد گذشتگان حرفی بزنند یا تقصیر‌ها را بر دوش آنان بیندازند. البته آقای خاتمی قدری از این توصیه فراتر رفت! و به تمجید نقاط قوت و البته موهوم آقای هاشمی هم پرداخت که نامه‌ای به ایشان نوشتم و ضمن یادآوری آن توصیه، گفتم که نباید بدی و ایرادشان را گفت، نه آنکه محاسن خیالی برای‌شان ذکر کرد!

البته فارغ از درستی یا نادرستی این کار آقای خاتمی، این معنی در آن بود که اعتماد به نفس کافی داشت که به‌رغم جایگاه بسیار ضعیف آقای هاشمی در آن زمان، به جای آنکه از این واقعیت سوءاستفاده سیاسی کند، موقعیت خود را با اعتماد به نفس صرف بهبود جایگاه ایشان کرد. در هر حال دو علت برای این توصیه وجود دارد. اول اینکه اگر از مردم و تاریخ ایران صحبت می‌کنیم، این امر یک کل واحد است، چنین نیست که قبلی‌ها خارج از بطن اجتماعی ایران بوده باشند. این مساله حتی برای رژیم‌های گذشته نیز صادق است.

این همه مطلق‌گرایانه علیه قاجار یا پهلوی یا صاحبان قبلی قدرت حرف زدن بیش از آنکه علیه افراد باشد، تاریخ و سنت یک کشور را به زیر سوال می‌برد. حالا هر رییس‌جمهوری بیاید بخواهد قبلی‌ها را مطلقا د و تخطئه کند، به تعبیر دیگری خود را رد و تخطئه کرده است و این شتر دیر یا زود در خانه او نیز می‌خوابد. مشکلی که آقای روحانی هم داشت و بار‌ها تذکر داده شد ولی توجه کافی به آن نکرد.

دلیل دومی هم وجود دارد. هر کس که می‌آید و رییس‌جمهور می‌شود شعار‌ها و وعده‌هایی می‌دهد، او حق ندارد پس از آنکه در مصدر کار قرار گرفت جرزنی کند و بگوید اوضاع بدتر از آن است که فکر می‌کرده. این اقرار به جهل است و نوعی فریبکاری سیاسی است. این کشور را در نقطه‌ای تحویل گرفته که کمابیش برای همه روشن بود.

برای نواصولگرایان که بر قوه قضاییه و مقننه و اطلاعاتی حاکم بلارقیب بودند همه‌چیز روشن بود و براساس همین گزاره‌ها شعار دادند و وعده ضمنی دلار ۵۰۰۰ تومانی دادند و ساخت یک میلیون خانه در سال و یک میلیون شغل در سال و نصف شدن تورم و... طبعا باید به این وعده‌ها عمل کنند.

به‌طور قطع مردم هم انتظار ندارند که همه مشکلات طی مدت کوتاهی حل شود، یا وعده‌ها صددرصد اجرایی شود، ولی مردم سره را از ناسره تشخیص می‌دهند. متوجه می‌شوند که آیا رو به پیش هستیم یا رو به پس؟ هنگامی که آقای رییسی این نحوه رفتار آقای روحانی را نقد کرد شخصا آن را پسندیدم و گمان کردم که دیگر پس از این شاهد این رفتار نخواهیم بود. چند ماه هم این رفتار ادامه داشت تا اینکه به زمین سخت و سفت خوردند و اکنون تقصیرات را متوجه دولت قبل می‌کنند.

به ویژه طرفداران دولت در این راه یکه‌تاز هستند و روشن است که چنین رفتاری اعلام شکست ضمنی است و اثرات آن در ذهن مردم بدتر از اصل بدی اوضاع یا خلف وعده‌ها است. بنابراین پیشنهاد می‌کنم که نه آقای رییسی و نه دیگر اعضای دولت و نیز طرفداران‌شان از این ابزار برای توجیه ناکارآمدی‌ها و وضع موجود استفاده نکنند. بانیان وضع موجود شناخته‌شده هستند، این مساله را زیاد هم نزنید بهتر است.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۳/۲۹
اکثریت مردم میدونیم بانی وضع موجود چه کسی است