صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

«نقره داغ» فیلمی به کارگردانی محسن آقاخان با نقش‌آفرینی بازیگری مطرح همچون اکبر عبدی که به‌رغم زبان کمدی با گذشت نزدیک به دو هفته از آغاز اکران عمومی تنها ۱۱ هزار و پانصد مخاطب داشته و مجموع فروشش به ۳۵۰ میلیون تومان رسیده است.
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ - ۲۸ خرداد ۱۴۰۱

کارگردان فیلم «نقره داغ» از آثار شکست‌خورده در اکران عمومی همچنان کلیشه‌هایی، چون ممیزی، مافیای اکران و گرانی بلیت را دلیل اصلی شکست فیلم خود می‌داند؛ چقدر این دلایل قابل قبول است؟

به گزارش مهر، در هر فصل از اکران سینماها، هستند آثاری که سهمی حداقلی از اخبار را به خود اختصاص می‌دهند، توجهی را به سمت خود جلب نمی‌کنند، قعرنشین جدول فروش هستند و گویی تنها می‌آیند و می‌روند تا فقط بخشی از ظرفیت اکران سینما‌ها را به لحاظ کمیت تعداد فیلم‌های اکران‌شده هر سال، اشغال کنند!

این دست آثار که شمارشان به نسبت یک دهه قبل شاید کمتر شده باشند، اما هنوز هم نمایندگانی در چرخه اکران سینما‌ها دارند.

«نقره داغ» عنوان یکی از تازه‌ترین نمونه از این آثار است. فیلمی به کارگردانی محسن آقاخان با نقش‌آفرینی بازیگری مطرح همچون اکبر عبدی که به‌رغم زبان کمدی با گذشت نزدیک به دو هفته از آغاز اکران عمومی تنها ۱۱ هزار و پانصد مخاطب داشته و مجموع فروشش به ۳۵۰ میلیون تومان رسیده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید گفت و گویی صریح و انتقادی با محسن آقاخان، کارگردان این فیلم است تا شاید جوابی برای این پرسش پیدا کنیم؛ این دست آثار برای چه ساخته و اکران می‌شوند؟

فیلم «نقره داغ» از ۱۸ خردادماه روانه پرده سینما‌ها شده است، از شرایط اکران فیلم و وضعیت فروش آن رضایت دارید؟

واقعیت این است که فضای امروز جامعه، فضای مطلوبی برای سینما نیست. وضعیت اینگونه نیست که مردم دلخوش باشند و به سینما بروند. در شرایط گرانی‌های اخیر و مشکلات اقتصادی به‌وجود آمده مردم نسبت به سینما هم دلسرد شده‌اند. به‌خصوص بلیت‌های ۴۵ هزار تومانی سینما‌ها که وضعیت را خراب‌تر هم کرده است. فیلم ما هم در این شرایط وضعیت مشابه خیلی فیلم‌های دیگر را دارد که نمی‌فروشند. اتفاقاً در میان فیلم‌های اکران‌شده همزمان با ما، فکر می‌کنم ما شرایط بهتری را داشته باشیم.

از اکران فیلم‌تان در این شرایط راضی هستید؟

نه، واقعاً رضایت نداریم.

فیلم شما در گروه آزاد و بدون سرگروه هم اکران شده است، این شرایط انتخاب خود شما بود یا مجبور به قبول آن شدید؟

مجبور بودیم این شرایط را قبول کنیم. سینما در حال حاضر دست افرادی است که «خودی» محسوب می‌شوند! یک فیلمساز نزدیک به خودی‌ها یکی بعد از دیگری فیلم‌هایش را اکران می‌کند! سینما به دست نااهلان افتاده است و همین‌ها هم دارند اکران را مدیریت می‌کنند.

اما به نظر می‌رسد اگر «نقره داغ» در سرگروه هم اکران می‌شد، باز هم وضعیت بهتری در گیشه نداشت!

بد نیست بدانید ۱۰ دقیقه از فیلم من سانسور شده است و در پاسخ به چرایی آن هم اعلام کردند که این بخش‌ها «مبتذل» است! حتی اسم فیلم من را تغییر دادند. اسم اولیه فیلم من «جنس لطیف» بود که آن را تغییر دادند.

فارغ از این اتفاقات می‌پذیرید که دیگر زمان این جنس فیلم‌های کمدی گذشته است؟

بله، فیلم من برای سه سال پیش است.

البته منظورم بیش از این‌هاست؛ این جنس فیلم کمدی برای چند دهه قبل است و طبیعی است که امروز مخاطب اقبالی به آن نشان ندهد! واقعاً نمی‌پذیرید که این فیلم یک فیلم به‌روز نیست و حتی سوژه‌اش بیات است؟

نه، این فیلم قصه خوبی دارد و به‌نظرم قصه به‌روزی هم هست. برخی کج‌فهمی‌ها در فرآیند سانسور باعث شد که فیلم من به این روز بیفتد. این فیلم قصه به‌روزی دارد و نمونه آن هم بار‌ها ساخته شده است. هندی‌ها و هالیوودی‌ها هم بار‌ها همین قصه را با محوریت جابه‌جایی آدم‌ها و کلاهبرداری با این روش ساخته‌اند و هنوز هم می‌سازند.

مخاطب ایرانی این جنس فیلم کمدی را حداقل سه دهه قبل در سینما دیده است!

بله، پیش‌تر این نمونه دیده شده است و بهترینش هم فیلمی بود که شاپور قریب ساخت.

چرا باید بعد از سه دهه مجدد همین جنس فیلم ساخته شود و مخاطب ببیند؟

ما قصه‌ای داشتیم که ارشاد آن را تصویب کرد و ما هم آن را ساختیم.

به‌عنوان کارگردان چرا سراغ قصه و ساختاری رفتید که می‌دانستید بار‌ها تجربه شده است؟

چه بگویم؟! احساس می‌کردیم هنوز مخاطب آن را می‌پسندد. واقعیت هم این است که معتقدم ما قصه خوبی داشتیم که آقایان آن را خراب کردند.

یعنی به‌هیچ‌وجه هیچ سهمی برای خودتان در شکست فیلم «نقره داغ» قائل نیستید؟

چرا من هم سهم داشته‌ام و شک نداشته باشید. واقعیت، اما این است که برای این فیلم خیلی اذیت شدم.

بخشی از این سختی‌ها را می‌گوئید؟

بالاخره سوای از مشکلاتی که به آن اشاره کردم، در این دو سال به کرونا خوردیم و تولید فیلم برای مدت طولانی متوقف شد. آنقدر در این مدت اذیت شدم که با خودم قسم خوردم تا زمانی که در سینما هستم دیگر فیلم طنز نسازم.

یعنی احساس می‌کنید در حوزه‌های دیگری مثل سینمای اجتماعی می‌توانید موفق‌تر باشید؟

بله من تا به امروز ۱۸ تله‌فیلم ساخته‌ام که همه آن‌ها سوژه اجتماعی داشته است. در سینما هم می‌خواهم فیلم اجتماعی بسازم و فیلمنامه‌ای به‌نام «پستو» در دست دارم.

کمی درباره ۱۰ دقیقه اصلاحیه فیلم هم توضیح می‌دهید.

بعد از ساخت فیلم ۱۰ دقیقه از آن را حذف کردند. از رقصیدن اکبر عبدی تا بخش‌های دیگری که معتقد بودند مبتذل است و باید از فیلم حذف شود.

خودتان نمی‌پذیرید که این بخش‌ها باید حذف می‌شد؟

واقعیت این است از ۱۱ مورد اصلاحیه‌ای که دادند من ۴ موردش را قبول داشتم.

درباره زن‌پوشی اکبر عبدی هم توضیح می‌دهید؛ فکر نمی‌کنید این ایده هم پیش‌تر امتحانش را در سینما پس داده بود؟

اکبر عبدی پیش از این در سه فیلم نقش زن ایفا کرده بود و فیلم ما چهارمین فیلم بود. قصه فیلم ما، اما خیلی متفاوت از فیلم‌های «آدم برفی»، «خوابم می‌آد» و «خواب‌زده» بود.

بالاخره یک ایده تکراری است.

بله تکرار بود، اما احساس کردیم جنس متفاوتی از این نقش‌آفرینی را در این فیلم داریم. می‌خواستیم از زاویه متفاوتی از این ظرفیت آقای عبدی استفاده کنیم.

با توجه به ذهنیتی که مخاطب از زن‌پوشی اکبر عبدی داشت، این انتخاب یک ریسک برای فیلم نبود؟

درست است، شاید همین طور باشد، اما من امروز از کار راضی هستم. فیلم البته سرنوشتی پیدا کرده است که نباید اینگونه می‌شد. ما در حال حاضر یک اکران محدود و بدون تبلیغات داریم.

ولی بپذیرید که این فیلم حتی با اکران گسترده‌تر، باز هم همین اندازه فروش می‌کرد!

نمی‌دانم شاید هم همین‌گونه بود. فضای جامعه امروز فضای مناسبی برای سینما نیست.

اما در همین شرایط فیلم‌های دیگری هستند که فروش قابل قبولی دارند.

به‌جز «سگ‌بند» و «انفرادی» باقی فیلم‌ها واقعاً فروش مناسبی ندارند.

فیلم‌های جدی‌تری مثل «روز صفر»، «علف‌زار» و «مغز استخوان» هم به‌نسبت فروش خیلی بهتری از فیلم کمدی شما دارند!

مردم آنقدر مشکلات اقتصادی دارند که دیگر کسی دغدغه سینما رفتن ندارد!

چرا در این شرایط می‌خواهید یک فیلم دیگر بسازید؟

چه بگویم؟ من کارم فیلم ساختن است. من از سینمای جوان کارم را آغاز کرده‌ام و سال‌ها دستیار کارگردان بودم تا به اینجا رسیدم. بالاخره کار‌های من هم بگیر و نگیر دارد و ان‌شالله یکی از آن‌ها موفق می‌شود!

ارسال نظرات