به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، طالبان بلافاصله پس از به قدرت رسیدن در افغانستان در ماه آگوست گذشته با غارت گنجینههای باستانشناسی در ولایت بامیان در ارتفاعات مرکزی افغانستان حمله خود را به میراث غنی پیش از اسلام آن کشور از سر گرفت. بامیان یادآور انفجار مجسمههای بودای غول پیکر توسط طالبان در دو دهه پیش است. این اقدام طالبان آن گروه را تبدیل به نمادی بین المللی از یاغیگری و ویرانگری ساخت. طالبان مجسمههای ۱۴۰۰ساله را نمادی از بت پرستی قلمداد کردند و به همین خاطر دست به ویرانی آن زدند.
یکی از مردانی که پشت یکی از فجیعترین جنایات فرهنگی تاریخ قرار داشت ملا «عبدالله سرحدی» بود که اکنون والی واقعی طالبان در ولایت بامیان است. به گفته باستانشناسان و کارشناسان آگاه از فعالیتهای آن گروه از زمان بازگشت طالبان این فرد بر غارت آثار باستانی حفاظت شده بودایی نظارت داشته است. او هم چنین در کشتار هزارهها که بامیان را وطن خود میدانند در فاصله سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی در زمان در قدرت بودن طالبان نقش داشته است.
«علی فولادوند» یک فعال هزاره که اکنون در تبعید به سر میبرد میگوید: «غارت، تخریب و ساخت برخی ساختمانهای تجاری جدید در سایتهای میراث فرهنگی در روزهای پس از تسلط طالبان در ۱۵ آگوست سال گذشته آغاز شد». او کارزاری را با هشتگ توئیتری «از آثار تاریخی بامیان محافظت کنید» راه اندازی کرده است.
«فولادوند» میگوید: «ما از یونسکو و سایر سازمانها و کشورهایی که واقعا به مکانهای مرتبط با میراث جهانی اهمیت میدهند میخواهیم که به هر طریق ممکن طالبان را برای حفظ میراث فرهنگی بامیان تحت فشار قرار دهند. دست کم جهان باید از تخریب بیشتر این آثار و مکانها جلوگیری کند».
طالبان تنها مجسمههای بودا را منفجر نکردهاند. آنان غارها را نیز غارت میکنند. آنان به هزارهها حمله میکنند شیعیانی که حدود ۱۰ درصد از جمعیت ۳۸ میلیونی افغانستان را تشکیل میدهند و خود را نگهبان میراث آن منطقه میدانند. هزاران هزاره در بامیان و سایر نقاط کشور پس از به دست گرفتن قدرت توسط طالبان به دنبال جنگ داخلی در سال ۱۹۹۶ کشته شدند و بسیاری میگویند که سابقه این «نسل زدایی» که به اواخر قرن نوزدهم در زمان پادشاهی «عبدالرحمن خان» باز میگردد کماکان ادامه یافته است.
فولادوند که تا ماه آگوست گذشته در رشته پزشکی تحصیل میکرد و اکنون در تبعید به سر میبرد میگوید که تخریب میراث بامیان بخشی از سیاست «پاکسازی فرهنگی» طالبان در قبال هزارهها است چرا که طالبان آنان را مرتد قلمداد میکنند.
در سالیان اخیر هزارهها در خانهها، مدارس و مساجد خود کشته شدهاند اگرچه از زمانی که طالبان کنترل را دوباره به دست گرفتند این جنایات به طور فزایندهای توسط گروه تروریستی رقیب آنان شاخه محلی داعش موسوم به ولایت خراسان صورت گرفته و یا دست کم آن گروه مسئولیت این حملات را برعهده گرفته است.
فولادوند میگوید: «تخریب فیزیکی میراث فرهنگی و تاریخی به طالبان این قدرت را میدهد که هزارهها را انکار کرده و آنان را به عنوان جمعیتی بیاهمیت طبقهبندی کند و هزارهها را برای نسلهای آینده محو سازد».
زمانی که طالبان بار دیگر به قدرت رسیدند به طور مستقیم به سیاست تخریب و غارت مکانهای تاریخی بازگشتند. مردم محلی میگویند که «سرحدی» افراد غیر افغان را برای انجام بیشتر حفاریها و غارتها با خود به آن منطقه آورده است. طبق برخی گزارشهای مطبوعاتی دست کم دو مکان در اطراف محلی که پیشتر مجسمههای غول پیکر بودا قرار داشتند از جمله غارهایی که پیشتر بسته مانده بودند به دستور سرحدی حفاری شده اند. مشخص نیست که در نتیجه این حفاریها چه به دست آمده است.
سخنگویان طالبان به درخواست «فارین پالسی» برای اظهارنظر در این باره پاسخ ندادند هرچند برخی منابع گفتند که سرحدی از سوی مقامهای طالبان در کابل دستور توقف حفاری یک جانبه را صادر کرده است. طالبان به سادگی به صحنه جنایت باز میگردند. یکی از مقامهای سابق یونسکو که به شرطعدم شناسایی برای امنیت خانوادهاش در افغانستان میگوید که شخصیتهایی از گروه طالبان که در تخریب مجسمههای بودای موسوم به صلصال و شهمامه در سال ۲۰۰۱ میلادی نقش داشتند بسیاری از آثار باستانی را غارت کردند.
این مقام پیشین یونسکو میگوید: «آنان بسیاری از گنجینهها و آثار بامیان را غارت کرده و در بازار سیاه فروختند و اکنون سرحدی برای تکمیل ماموریت خود بازگشته است. آنان حفاری مناطق بسیار خاص را در اطراف مناطق تاریخی بامیان آغاز کرده اند».
منابع متعدد میگویند که «سرحدی» به دنبال گنجینههایی شبیه به جواهرات گرانبهای طلایی بوده است که از شش مقبره کوچیها در شمال افغانستان در اواخر دهه ۱۹۷۰ میلادی کشف شده بودند. این گنج که با عنوان «گنجینه باختری» شناخته میشود قدمت ۲۰۰۰ساله دارد و شامل یک تاج طلایی ۱۲.۵ سانتی متری، خنجرها، جواهرات، مجسمههای طلایی به شکل گوسفندان، اژدها و خدایان است. تنوع اشیاء نشان دهنده ارتباطات تجاری بیش از هشت هزار کیلومتری از دریای مدیترانه تا چین بین ۲۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح و ۲۰۰ پس از میلاد مسیح بوده اند.
این گنجینهها تا سال ۲۰۰۴ میلادی توسط «عمرا خان مسعودی» رئیس موزه ملی افغانستان محفوظ ماندند. بخشی از این مجموعه سپس در موزههای سراسر جهان به نمایش گذاشته شد. آخرین گمانه زنیها مبنی بر آن بود که این گنجینه در ارگ ریاست جمهوری در کابل نگهداری شده بودند. محل نگهداری آن در حال حاضر مشخص نیست. طالبان میگویند که به دنبال این گنجینه هستند.
دره بامیان توسط یونسکو به عنوان یک میراث جهانی در خطر انقراض طبقهبندی شده است که «برای کل بشریت» اهمیت دارد. پس از تسلط طالبان در ۱۵ آگوست یونسکو خواستار حفاظت از منطقه در برابر آسیبها و غارت شد، اما با حضور حداقلی در حوزه میدانی دشوار است که بدانیم آن نهاد چگونه میتواند بر بناهای تاریخی مهم افغانستان نظارت داشته باشد. هم چنین، وعدههای طالبان بسیاری درباره محافظت از آثار تاریخی بسیار را متقاعد نساخته است.
«شریل بنارد» رئیس اتحاد برای احیای میراث فرهنگی به «فارین پالسی» میگوید: «من نگران هستم. طالبان در ابتدای به قدرت رسیدن در مورد مسائلی، چون درس خواندن دختران در مدارس و نوع پوشش آنان نیز در ابتدا بیانیههای بسیار انعطافپذیر و تساهلآمیزی را منتشر کردند، اما از آن زمان به این سو به دلیل آن که احساس اعتماد به نفس و قدرت بیشتری میکنند موضع تندتری را در پیش گرفتهاند و تندروها در آن سازمان دست بالا را به دست میآورند و به روشهای پیشین خود بازگشته اند. ترس من این است که در مورد میراث فرهنگی نیز همین اتفاق رخ دهد».
صلصال و شهمامه در بیرون از مرکز ولایت که به نام بامیان نیز شناخته میشود بر روی صخرهها حکاکی شده بودند. آن دو مجسمه در مرکز وسیعی از غارها قرار داشتند که مجموعهای از صومعهها و زیارتگاه را تشکیل میدادند و بسیاری از عبادتگاهها با نقاشیهای دیواری نفیس تزئین شده بودند. در نزدیکی آنجا بقایای شهر غلغله وجود دارد که در سدههای ششم تا دهم میلادی توقف گاه اصلی مسیر کاروان راه ابریشم بین هند و چین بوده است.
این نمونهای بیبدیل از هنر هزاره اول گندارهای است که همانطور که یونسکو اعلام کرده «تبادل تاثیرات فرهنگ و تمدنهای هندی، هلنیستی، رومی، ساسانی و اسلامی» را در خود جای داده است. در سرتاسر افغانستان بقایای میراث بودایی گواه اهمیت جغرافیایی افغانستان برای گسترش بودیسم از هند به چین، ژاپن و کره است.
درست خارج از کابل «مس عینک» یک شهر بودایی تقریبا ۲۰۰۰ساله واقع شده که بر روی ذخایر عظیم مس ساخته شده است و برای قرنها توسط راهبانی که آن را در راه خود از شبه قاره به خاور دور کشف کرده بودند مورد بهره برداری قرار میگرفت. در جای دیگر، منار قرن دوازدهمی جام در ولایت غور که هم چنین در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفته در ماه مه ۲۰۱۹ میلادی توسط طالبان تسخیر شد زمانی که آنان دسترسی به این مکان را ممنوع ساختند و بیش از دهها نگهبان را به قتل رساندند.
منابع باستانشناس میگویند که طالبان معتقدند مکانهای فرهنگی منبع بالقوه شغل در کشوری هستند که فعالیتهای اقتصادی آن متوقف شده و حدود نیمی از جمعیت آن غذای کافی ندارند. با این وجود، آنان نمیدانند در حال چه کاری هستند هیچ دانش واقعیای در مورد اهمیت این مکانهای تاریخی ندارند و فکر میکنند هر آن چه حفاری میکنند ارزش مالی و پول ساز دارد. بنابراین، آنان نیازمند نظارت متخصصان هستند.
با این وجود، طالبان بدنام به چیزی جز تفسیر سختگیرانهشان از مذهب توجه چندانی نمیکنند و تخریب بوداهای بامیان یک اقدام تخریبی فرهنگی برجسته بود که وحشیگری حکومت پنجساله اولیه آنان را آشکار ساخت حکومتی که هشت ماه بعد در جریان تهاجم تحت رهبری امریکا در انتقام از نقش طالبان و همکاری آن با القاعده در حملات یازدهم سپتامبر در نیویورک ساقط شد.
در بامیان جایی که زمان صلصال و شهمامه ایستاده بودند به سادگی دو جای زخم بر روی صخره دیده میشود. در طول دو دهه پس از ویرانی آن دو مجسمه کارشناسان افغان و بین المللی برای حفظ و حراست از مکانهای گندارهای و بودایی بامیان تلاش کردند. یونسکو، ژاپن و کره جنوبی میلیونها دلار برای محافظت از گنجینههای بامیان سرمایهگذاری کردند. آنان نمیتوانند با غارهایی که تخریب شده یا آسیب دیدهاند و به طور غیرقابل برگشتی نقاشیهای دیواری تاریخی که ویران شدهاند کاری انجام دهند.
برخی از غارها اکنون سکونتگاه ساکنان فقیر آن ناحیه هستند که از باتری برای روشن کردن چراغها و اجاقها استفاده میکنند. برخی مدارس برای کودکان غارنشین در غارها تشکیل میشوند. برخی از غارها توسط معتادان به مناطق مصرف مواد مخدر تبدیل شدهاند. این منطقه هزاران سال است که حفر و غارت شده و دیگر چیز زیادی برای یافتن در آن وجود ندارد. مانند جای خالی مجسمههای بودای مشرف به مزارع گندم بامیان بخش عمدهای از میراث فرهنگی افغانستان به زودی تنها در یادها باقی خواهند ماند و اثری از آن نخواهیم یافت.