صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۵۱۶۲۵
وسواس معمولا اوایل بزرگسالی و جوانی خود را نشان می‌دهد، اما مواردی هم وجود دارد که وسواس فرد در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرد. معمولا وسواس حادثه در دوره نوجوانی شکل می‌گیرد و جرقه آن زده می‌شود.
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۰ - ۰۷ خرداد ۱۴۰۱

وسواس اتفاق افتادن حادثه‌ها گاهی آنچنان به جان آدم می‌افتد که گویی وجودمان را چنگ می‌زند. این اختلال، همچون موجودی کوچک که درون ما زندگی می‌کند هر از گاهی به خود میپیچد و تقلا می‌کند.

نیما گنجی در گفتگو با ایسنا درباره وسواس وقوع حوادث متفاوت که در برخی از موارد برای افراد اتفاق می‌افتد، گفت: اساسا وسواس، از جمله وسوال وقوع حوادث ریشه‌های ژنتیکی بسیار قوی دارد و مسئله‌ای که وجود دارد این است که البته این ریشه ژنتیکی به اندازه افراد دو قطبی و اسکیزوفرنی قوی نیست.

وی ادامه داد: انواع وسواس که می‌تواند فکری یا فکری-عملی باشد به طور کلی از اختلالاتی است که تا حدی مقابل درمان مقاوم است.

گنجی با اشاره به ریشه ژنتیکی انواع وسواس درباره علت ایجاد این اختلال گفت: از آن‌جایی که وسواس ریشه ژنتیکی دارد، با یادگیری یا مشاهدات به وجود نمی‌آید. یعنی لزوما فردی که تجربه حادثه دلخراشی را دارد یا شاهد آن بوده است دچار وسواس حادثه نمی‌شود.

وی با بیان اینکه انواع وسواس دلایل خاص خود را دارد و حتی تغییراتی نیز در سیستم عصبی این افراد دیده می‌شود، اظهار کرد: بر همین اساس نمی‌توان گفت فردی که وسواس دارد می‌تواند اختلال خود را کنترل کند و مسئولیت این شرایط را به گردن خود فرد بیندازیم. به همین دلیل اگر فردی ترس از وقوع حادثه‌ها را دارد و به همین دلیل شرایط خاصی را تجربه می‌کند نمی‌توان او را سرزنش کرد. این افراد نیاز به درمان دارند و باید نسبت به درمان خود اقدام کنند.

این روانشناس گفت: وسواس می‌تواند اختصاصی یا عمومی باشد، که ترس از اتفاق افتادن یک حادثه بیشتر عمومی است و از یک فکر وسواسی نشأت گرفته است. وسواس در مورد حوادث به صورت یک الگوی تکرار شونده فکری، درباره اتفاق افتادن حوادث در زمان‌های نامشخصی رخ می‌دهد که لزوما درباره حادثه خاصی نیست و حتی آن را تجربه نکرده است؛ مثلا ممکن است فرد وسواسی را برای وقوع زلزله داشته باشد، در صورتی که حتی تاکنون زلزله را تجربه نکرده است. اگر این فکر درباره وقوع یک حادثه خاص باشد و آن را تجربه کرده باشد در شاخه PTSD (اختلال استرس پس از حادثه) قرار می‌گیرد.

به گفته گنجی، اختلال استرس پس از حادثه در صورت تجربه فردی، شوک یک حادثه، از دست دادن یک عزیز و به طریق مختلف رخ می‌دهد. به عنوان مثال افراد دارای اختلال پس از حادثه در خصوص زلزله، خواب آن حادثه را هم می‌بینند، اگر آمبولانس، آتش‌نشانی، سایر خودرو‌های امدادی ببینند به یاد زلزله می‌افتند یا حتی حین خواندن حروفی که دارای حرف «ز» هستند به یاد زلزله می‌افتند. در واقع اختلال پس از حادثه دارای سر نخ است، اما وسواس وقوع حادثه اینگونه نیست و بدون علل بیرونی اتفاق می‌افتد. همچنین وسواس حادثه اغلب نشانه‌های جسمانی شبیه اختلال پس از حادثه ندارد؛ این در حالی است که افرادی که دچار PTSD می‌شوند ضربان قلبشان افزایش پیدا می‌کند، حملات وحشت زدگی پیدا می‌کند، تنفسش سرعت بیشتری می‌یابد، بدنش می‌لرزد و...

وی ادامه داد: وسواس ترس از حادثه در حقیقت یک نوع وسواس فکری است که شخص به صورت مداوم با آن دل‌مشغولی دارد. این یک الگوی تکرار شونده فکری است که در اغلب موقعیت‌ها الگوی فکری شخص است. مثلا فرد در خانه نشسته است، اما مداوم به این فکر می‌کند که نکند حالا که مادرم بیرون از خانه است تصادف کند یا ماشین به آن بزند. نکته دیگری که درباره این وسواس وجود دارد این است که لزوما درباره خود شخص نیست و می‌تواند درباره بقیه افراد نیز باشد.

این روانشناس گفت: اگر خود شخص به غیر منطقی بودن این افکار آگاهی داشته باشد، خودش می‌پذیرد که افکارش پوچ است و وسواس است؛ اما اگر فرد به افکار خود اعتقاد راسخ داشته باشد نمی‌توان به آن وسواس گفت و از جمله اختلالات حادتری مثل انواع اسکیزوفرنی تلقی می‌شود. این یک باور غیرقابل تغییر است که خود فرد معتقد است باور درستی دارد.

وی اظهار کرد: تصور کنید فردی مراجعه کرده و اظهار می‌کند من همواره تصور می‌کنم که اگر مادرم بیرون از خانه برود تصادف می‌کند، می‌دانم منطقی نیست، اما برای اینکه این اتفاق نیفتد دست به انجام اقدامات پیشگیرانه اضافی و وسواس‌گونه می‌زنم تا به این امید دست پیدا کنم که این حادثه رخ ندهد؛ در این شرایط با وسواس فکری-عملی مواجه هستیم. اگر فرد این اقدامات را انجام ندهد به شدت سطح اضطرابش افزایش پیدا می‌کند. باید توجه داشت که در صورتی که اقدامات پیشگیرانه فرد عملکرد زندگی فرد را مختل کند، آن‌ها را در دسته وسواس فکری-عملی قرار می‌دهیم. این وسواس می‌تواند روابط بین فردی، خانوادگی، شغلی و... را مختل کند.

گنجی با بیان اینکه در مجموع پس از کرونا وسواس شدت گرفته است، گفت: این شدت گرفتن می‌تواند در زمینه‌های متفاوتی باشد.

به گفته وی، وسواس معمولا اوایل بزرگسالی و جوانی خود را نشان می‌دهد، اما مواردی هم وجود دارد که وسواس فرد در دوران کودکی یا نوجوانی شکل می‌گیرد. معمولا وسواس حادثه در دوره نوجوانی شکل می‌گیرد و جرقه آن زده می‌شود.

این روانشناس در خصوص بهترین زمان برای انجام اقدامات در خصوص وسواس گفت: در ۲۰ تا ۳۰ درصد موارد درمان همه جانبه و به موقع اگر انجام بشود، وضعیت فرد بهتر از پیش می‌شود و تا ۴۰ درصد نیز باید درمان دریافت کنند؛ اما این فقط از پیشرفت وسواس جلوگیری می‌کند. البته به طور متوسط بیماران وسواسی در همه دنیا به طور متوسط پنج تا ۱۰ سال دیر برای درمان مراجعه می‌کنند؛ چرا که معمولا خود را توجیه می‌کنند؛ به عنوان مثال فردی که وسواس حادثه دارد خود را توجیه می‌کند که محتاط است.

وی درباره مرز بین ترس از حادثه و وسواس حادثه نیز افزود: یکی از نشانه‌های وسواس اضطراب است. ترس نشانه‌های بیرونی دارد که ضربان قلب افزایش پیدا می‌کند و... یعنی عامل بیرونی مشخص و معین دارد؛ همچنین استرس هم یکی از شرایطی است که می‌تواند برای فرد ایجاد شود، استرس مثلا پس از سرقت تلفن همراه برای یک فرد ایجاد می‌شود که تغییراتی ناگهانی است؛ اما اضطراب ترسی مبهم است که نامعلوم و دورنی است. اضطراب منطقی نیست و علتی مشخص و معین ندارد.

به گفته گنجی، درمانی که برای این اختلال ایجاد می‌شود معمولا سیستماتیک است. یعنی ممکن است به طور همزمان نیاز به استفاده از دارو، روش‌های جدید درمانی مثل لورتا، تصویر برداری از مغز و روان‌درمانی داشته باشد.

وی در پایان با بیان اینکه تشخیص افتراقی این اختلال نیز بسیار مهم است، گفت: در بیماری‌های وسواس فعالیت نواحی قشر پیش پیشانی مغز (پری فرونتال کورتکس) به نسبت نواحی عمقی‌تر مغز، مثل آمیگدال مشاهده می‌شود. علاوه بر این به هم ریختگی‌هایی در میزان برخی از نوروترنسمیتر‌ها (انتقال‌دهنده‌های عصبی) دیده می‌شود.

برچسب ها: وسواس وسواس فکری
ارسال نظرات