صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کشاورزان ایرانی معمولا در هر هکتار ذرت، برنج و گندم دو تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف می‌کنند و با تشدید بحران تنش آبی و بحران‌های جهانی افزایش قیمت مواد غذایی، ایران احتمالا ۷۰ درصد از زمین‌های کشاورزی خود را از دست می‌دهد.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۱ - ۰۴ خرداد ۱۴۰۱

کاهش تولید غذا در ایران به‌زودی هزاران ایرانی را مجبور به مهاجرت می‌کند.

به گزارش شرق، بر اساس گزارش سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد، واردات غذا به ایران به‌طورمستمر درحال افزایش است. این گزارش نشان می‌دهد که از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، ایران به‌طور متوسط ۲۳ درصد از مصرف گندم، ۵۲ درصد برنج و ۷۱ درصد ذرت خود را از طریق واردات تأمین کرده است و به گفته سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد، در مجموع، ۳۶.۶ درصد از غلات موردنیاز ایران در سال ۲۰۱۶ از طریق واردات تأمین شده است. درحالی‌که این میزان در سال ۲۰۰۵ تنها ۱۸.۱ درصد بود.

در این گزارش قید شده است که کشاورزان ایرانی معمولا در هر هکتار ذرت، برنج و گندم دو تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف می‌کنند و با تشدید بحران تنش آبی و بحران‌های جهانی افزایش قیمت مواد غذایی، ایران احتمالا ۷۰ درصد از زمین‌های کشاورزی خود را از دست می‌دهد.

بحران جهانی امنیت غذایی

محرک‌های اصلی که گرسنگی و ناامنی غذایی در جهان را افزایش می‌دهند، شامل افزایش جمعیت، جنگ و درگیری‌ها، تغییرات اقلیمی، رکود اقتصادی و شیوع بیماری‌هاست.

بنابر گزارش سازمان ملل بین ۷۲۰ تا ۸۱۱ میلیون نفر در جهان در سال ۲۰۲۰ با گرسنگی مواجه بوده‌اند و تقریبا ۷۰ تا ۱۶۱ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ بیشتر از سال ۲۰۱۹ با گرسنگی مواجه شده‌اند.

سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد پیش‌بینی می‌کند حدود ۶۶۰ میلیون نفر ممکن است تا سال ۲۰۳۰ با گرسنگی روبه‌رو شوند که بخشی از آن به دلیل تأثیرات پایدار همه‌گیری ویروس کرونا بر امنیت غذایی جهانی است.

در سال ۲۰۲۰ سهم منا (MENA) از افراد در وضعیت ناامنی غذایی حاد در جهان ۲۰ درصد بوده است.

در این میان جنگ روسیه و اوکراین یک تهدید جدی برای امنیت غذایی و تهدیدی برای تشدید سوءتغذیه و اتکا به کمک‌های خارجی در کشورهای خاورمیانه است.

در ایران هم بحران آب در کنار افزایش قیمت مواد غذایی می‌تواند وابستگی کشور را به واردات اقلام ضروری بیشتر کند.

ناامنی غذایی در کنار عوامل دیگر مانند تغییرات اقلیمی و درگیری‌ها انگیزه بیشتری برای مهاجرت به‌منظور تنوع‌بخشیدن به درآمد خانوار، دسترسی به غذا و مقاومت در برابر شوک‌های اقلیمی فراهم می‌کند.

امنیت غذایی، معیار دردسترس‌بودن غذا و توانایی افراد برای دسترسی به آن است. طبق تعریف کمیته امنیت غذایی جهانی سازمان ملل، امنیت غذایی به این معنا تعریف می‌شود که همه مردم در همه زمان‌ها دسترسی فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی به غذای کافی، ایمن و مغذی داشته باشند که ترجیحات غذایی و نیازهای غذایی آن‌ها را برای یک زندگی فعال و سالم برآورده کند.

بنابر شواهد، امنیت غذایی در طول تاریخ از هزاران سال پیش مسئله‌ای نگران‌کننده بوده است، به‌طوری‌که مقامات مرکزی در چین و مصر باستان اقدام به آزادسازی مواد غذایی از انبار در زمان قحطی می‌کرده‌اند. ناامنی غذایی می‌تواند یک وضعیت موقتی برای یک خانواده باشد یا برای مدت طولانی ادامه یابد.

دلایل مختلفی وجود دارد که در پس‌زمینه افزایش گرسنگی و ناامنی غذایی در جهان در چند سال گذشته نهفته است، اما محرک‌های اصلی آن که فراوانی و شدت آن را افزایش می‌دهد، شامل افزایش جمعیت، جنگ و درگیری‌ها، تغییرات اقلیمی، رکود اقتصادی و شیوع بیماری‌هاست. این عوامل به علل زمینه‌ای فقر و سطح بسیار بالا و مداوم نابرابری تشدید می‌شوند.

این وضعیت به‌ویژه در کشورهای دارای نهادهای ضعیف و کشورهایی که درحال‌حاضر با بحران‌هایی مانند درگیری‌ها و بلایای مربوط به تغییرات اقلیمی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، شدیدتر خواهد بود. بنابر گزارش سازمان ملل بین ۷۲۰ تا ۸۱۱ میلیون نفر در جهان در سال ۲۰۲۰ با گرسنگی مواجه بوده‌اند که بر اساس برآوردهای سازمان ملل، حدود یک نفر از هر ۱۰ نفر بوده است و تقریبا ۷۰ تا ۱۶۱ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ بیشتر از سال ۲۰۱۹ با گرسنگی مواجه شده‌اند.

بر اساس گزارش شبکه جهانی مقابله با بحران‌های غذایی، حدود ۱۶۱ میلیون نفر در سال ۲۰۲۱ سطح «بحرانی» ناامنی غذایی حاد را تجربه کرده‌اند که تقریبا چهار درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. از کل ۷۶۸ میلیون افراد مبتلا به سوءتغذیه در سال ۲۰۲۰.۲۸۲ میلیون نفر در آفریقا، ۴۱۸ میلیون نفر در آسیا و ۶۰ میلیون نفر در آمریکای لاتین و کارائیب زندگی می‌کنند. بنابر تخمین سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد حدود ۶۶۰ میلیون نفر ممکن است تا سال ۲۰۳۰ با گرسنگی روبه‌رو شوند که بخشی از آن به دلیل تأثیرات پایدار همه‌گیری ویروس کرونا بر امنیت غذایی جهانی است.

کشورهای خاورمیانه در معرض ناامنی غذایی

با توجه به محرک‌های ناامنی غذایی، هر منطقه‌ای از جهان ممکن است تحت تأثیر این پدیده باشد، اما با توجه به ویژگی‌های جغرافیایی، قومیتی و سیاسی وسعت این مسئله در برخی از کشورها به‌مراتب بیشتر است. بنابر گزارش بانک جهانی ناامنی غذایی در خاورمیانه و شمال آفریقا یک چالش روبه‌رشد است. در سال ۲۰۲۰ سهم منا (MENA) از افراد در وضعیت ناامنی غذایی حاد در جهان ۲۰ درصد بوده است که در مقایسه با سهم شش‌درصدی آن از جمعیت جهان به‌طور نامتناسبی بالا بود. البته بحران‌های عراق، سوریه و یمن نقش زیادی در این امر داشته است.

درجایی‌که درگیری وجود دارد، مانند یمن و سوریه، وضعیت بدتر است. سازمان ملل تخمین می‌زند که تعداد یمنی‌هایی که در سال ۲۰۲۱ از ناامنی غذایی رنج می‌برند، به ۲۴ میلیون نفر (۸۳ درصد از جمعیت) رسیده است که ۱۶.۲ میلیون نفر به غذای اضطراری نیاز دارند. جنگ در سوریه پیامدهای ویرانگری داشته است؛ بیش از ۱۲ میلیون سوری در ناامنی غذایی قرار دارند که فقط در سال ۲۰۲۰.۴. ۵ میلیون نفر افزایش داشته است.

در عراق افزایش ناامنی غذایی، ناشی از درگیری‌های متناوب و نوسان قیمت جهانی نفت بوده است، به‌طوری‌که امروزه بیش از چهارمیلیون عراقی به کمک‌های بشردوستانه نیاز دارند. بر اساس شاخص گرسنگی جهانی افغانستان در رتبه نهم در دسته‌بندی کشورهای جهان است که در ناامنی غذایی شدید به سر می‌برند. افغانستان درحال‌حاضر در بحران جهانی غذا قرار دارد، این شرایط با حمله طالبان تشدید شد به‌گونه‌ای‌که میلیون‌ها شهروند این کشور مجبور خواهند شد تا بین مهاجرت و گرسنگی یکی را انتخاب کنند. بحران غذایی مصر در سال ۲۰۰۸ و افزایش قیمت مواد غذایی در نتیجه آن ناآرامی‌های داخلی و درگیری‌ها را تشدید کرد.

منطقه منا از سال ۲۰۱۱-۲۰۱۰ وضعیت نابسامانی را تجربه کرده است. دوره‌ای که با خشکسالی منطقه‌ای همراه بود. مجمع جهانی اقتصاد کمبود آب را به‌عنوان «بزرگ‌ترین تهدید» برای منطقه مطرح کرده است. بیش از ۶۰ درصد جمعیت منطقه دسترسی بسیار محدودی به آب آشامیدنی دارند و ۷۰ درصد تولید ناخالص داخلی آن‌ها در برابر تنش آبی آسیب‌پذیر است. کمبود آب که تعدادی از کشورها ازجمله ایران، عراق، یمن و الجزایر را در سال ۲۰۲۱ تحت تأثیر قرار داده است، به نوبه خود دسترسی به منابع مورد نیاز برای تولید را محدود می‌کند.

در بخش‌های کشاورزی سنتی از آنجایی که منطقه به طور فزاینده‌ای خشک می‌شود، احتمالا تولید محصولات کشاورزی در برخی کشورها کاهش می‌یابد و دراین‌میان کشورهای ایران، عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس در معرض خطر ویژه هستند. کشاورزی بزرگ‌ترین بخش مصرف‌کننده آب در خاورمیانه است؛ بنابراین انتظار می‌رود بیابان‌زایی و شوری آب با نابودی زمین‌های کشاورزی ناامنی غذایی در این منطقه را تشدید کند.

تولید گندم، یکی از مواد غذایی مهم در خاورمیانه، درحال‌حاضر تحت تأثیر منفی افزایش امواج گرما و خشکسالی قرار گرفته است؛ روندی که تهدید می‌کند برای سایر محصولات و منابع غذایی نیز اتفاق بیفتد. نیمی از مواد غذایی خاورمیانه و شمال آفریقا وارداتی است و در کشورهای همکاری خلیج فارس به ۹۰ درصد افزایش یافته است. تهاجم روسیه به اوکراین افزایش اخیر قیمت جهانی غذا را تشدید کرده است و فشار بیشتری را برای اقتصادها و جمعیت کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که واردکننده خالص غذا و سوخت هستند، مانند مراکش، تونس و مصر ایجاد کرده است.

مصر بزرگ‌ترین واردکننده گندم در جهان است که بیشتر آن را از اوکراین و روسیه وارد می‌کند. به‌این‌ترتیب جنگ روسیه و اوکراین یک تهدید جدی برای امنیت غذایی مصر و تهدیدی برای تشدید سوءتغذیه و اتکا به کمک‌های خارجی در یمن است. چالش‌های آبی تشدیدشده با تغییرات اقلیمی احتمالا تأثیر منفی بر سکونت جمعیت و عملکرد محصول در منطقه خواهد داشت و این امر باعث افزایش کمبود غذا و وابستگی به واردات مواد غذایی اساسی و مهاجرت می‌شود.

ناامنی غذایی در کنار عوامل دیگر مانند تغییرات اقلیمی و درگیری‌ها انگیزه بیشتری برای مهاجرت به منظور تنوع‌بخشیدن به درآمد خانوار، دسترسی به غذا و مقاومت در برابر شوک‌های اقلیمی فراهم می‌کنند. این امر می‌تواند هم مهاجرت روستا به شهر و هم مهاجرت بین‌المللی را افزایش دهد. علاوه‌براین با توجه به هزینه‌های بالا و همچنین کمبود فرصت‌های درآمدی و شرایط نامطلوب سفر، خود اقدام به مهاجرت نیز می‌تواند باعث ناامنی غذایی شود. یک مورد منحصربه‌فرد مهاجرت دائمی بین‌المللی به دلیل قحطی، موردی بود که پس از قحطی ایرلند ۱۸۴۵-۱۸۵۹ بود. قحطی نقش مهمی در تحریک مهاجرت دسته‌جمعی از ایرلند ایفا کرد.

رشد واردات غذا در ایران

در ایران افزایش تولید با افزایش جمعیت و افزایش تقاضا همگام نبوده است. گندم محصول اصلی کشور است و نان تهیه‌شده از گندم منبع اصلی کالری است. از سال ۱۹۷۹ تا ۲۰۱۶ برداشت گندم بیش از دو برابر شده؛ اما مصرف گندم در این بازه زمانی بیشتر از تولید بوده است. در نتیجه ایران همچنان برای تأمین مواد غذایی حیاتی به واردات وابسته است. از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵، واردات به طور متوسط ۲۳ درصد از مصرف گندم، ۵۲ درصد برنج و ۷۱ درصد ذرت را به خود اختصاص داده است. به گفته سازمان خواروبار و کشاورزی ملل متحد، در مجموع، واردات ۳۶.۶ درصد از غلات مورد نیاز ایران در سال ۲۰۱۶ را تأمین کرد؛ درحالی‌که این میزان در سال ۲۰۰۵.۱۸. ۱ درصد بود.

کشاورزان ایرانی معمولا در هر هکتار ذرت، برنج و گندم دو تا سه برابر بیشتر از میانگین جهانی آب مصرف می‌کنند. با تشدید بحران تنش آبی و بحران‌های جهانی افزایش قیمت مواد غذایی ایران می‌تواند ۷۰ درصد از زمین‌های کشاورزی خود را از دست بدهد؛ درحالی‌که میلیون‌ها نفر می‌توانند مجبور به مهاجرت شوند؛ زیرا فلات ایران به دلیل خشک‌شدن رودخانه‌ها و کاهش آب‌های زیرزمینی عملا غیر قابل سکونت شده است.

براساس نقشه بین‌المللی امنیت غذایی ایران در زمره کشورهای پرخطر قرار دارد که استان‌های هرمزگان، کهگیلویه‌وبویراحمد و سیستان‌وبلوچستان در دسته بسیار ناامن و استان‌های خوزستان، کرمان، ایلام و بوشهر در دسته ناامن قرار دارند. ایران در سال‌های گذشته به دلیل تحریم‌های طولانی‌مدت بین‌المللی دچار رکود اقتصادی شده است. افزایش قیمت مواد غذایی و کاهش یارانه‌ها به طور مستقیم بر وضعیت امنیت غذایی در میان جمعیت فقیر و آسیب‌پذیر تأثیر گذاشته است. ازجمله تولید نوسانات کشاورزی، افزایش قیمت مواد غذایی، بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل و خشکسالی و بی‌ثباتی سیاسی کشورهای همسایه تأثیر منفی بر امنیت غذایی مردم خواهد داشت.

مهاجرت افراد از مناطق جغرافیایی استراتژیک مرزی تهدیدهای امنیتی را به همراه دارد. برای تضمین امنیت غذایی و آبی کشور، اقدامات اساسی‌تری مورد نیاز است. تغییر ساختار قیمت‌های تضمین‌شده برای محصولات خاص در مناطق خاص به منظور منعکس‌کردن منابع موجود می‌تواند الگوهای کشت جدید را که با شرایط زمین و آب مناسب‌تر است، ترویج دهد. پس‌اندازهای حاصل از اصلاح یارانه‌ها می‌تواند به نوبه خود برای حمایت از سرمایه‌گذاری و نوآوری کشاورزی هدایت شود.

انتقال کشت به دور از مناطق کم‌آب، همراه با بهبود راندمان آبیاری، می‌تواند عملکرد ملی را افزایش دهد و به طور هم‌زمان تقاضای آب را کاهش دهد. فناوری نیز می‌تواند نقش مهمی ایفا کند. به‌علاوه کشور ایران دارای پتانسیل درخورتوجهی از انرژی خورشیدی است. سیستم‌های نمک‌زدایی خورشیدی توزیع‌شده محلی نیز می‌توانند آب‌های زیرزمینی شور را برای استفاده مجدد و بازیافت تصفیه کنند.

ارسال نظرات