صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

در اینجا فهرستی از هشت فیلم اکران شده در هفتۀ نخست جشنوارۀ کن را خواهیم دید که بر حسب دیدگاه‌های منتقدان می‌شود آن‌ها را جزء بخت‌های بردن جایزۀ اصلی یا دست‌کم جوایز فرعی جشنواره به حساب آورد.
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۳ - ۰۳ خرداد ۱۴۰۱
فرارو- «نخل طلا» بعد از اسکار معتبرترین جایزه در دنیای سینماست. در مقایسه با جایزۀ اسکار، حدس زدن برندگان این جایزه یک کمی دشوارتر است. هیات داوران نخل طلا معمولا بازیگران و کارگردانانی هستند که رویکرد‌های متفاوتی به سینما دارند و تعریفشان از ماهیت هنر با هم فرق می‌کند. آن‌ها برای انتخاب بهترین آثار باید کلی بحث و جدل پرحرارت با یکدیگر داشته باشند.
 
به گزارش فرارو؛ هیچ فرمول قابل اتکایی برای پیش‌بینی برندگان وجود ندارد و حدس‌هایی که زده می‌شود خیلی وقت‌ها اشتباه از آب درمی‌آیند. یک سال همه فکر می‌کردند فیلم روسی «لویاتان» برندۀ جایزه باشد، اما «آبی گرم‌ترین رنگ است» جایزه را از آن خودش کرد و یک سال دیگر که بیشتر حدس و گمان‌ها حول و حوش برنده شدن «تونی اردمن» دور می‌زد، «من، دانیل بلیک» گوی سبقت را از آن ربود.
 
امسال چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مثل همیشه جواب روشنی برای این سوال وجود ندارد. اما تا همین‌جای کار چند فیلم هستند که می‌شود آن‌ها را در فهرست برنده‌های احتمالی جا داد (البته این فهرست می‌تواند بعدا کامل‌تر بشود، چون هنوز اکران فیلم‌های جشنواره به پایان نرسیده است). در این فهرست فیلم شماره هشت کمترین بخت را دارد و فیلم‌های بعدی تا شماره یک به ترتیب بخت بیشتری برای بردن جایزه دارند.
 
۸. برادر و خواهر (Brother and Sister)
این فیلم را آرنود دیبلشین (Arnaud Desplechin) فیلمساز فرانسوی ساخته که معمولا سراغ درام‌های پرگفتگوی خانوادگی می‌رود و فیلم آخرش هم از این قاعده مسثنا نیست. این فیلم فضای نسبتا غمگینی دارد و داستان آن دربارۀ خواهر و برادر جوانی است که ارتباطشان با یکدیگر پر از حسادت و دلخوری است. اما وقتی پدر و مادر آن‌ها در بیمارستان بستری می‌شوند، شرایط آن‌ها را مجبور می‌کند که تلاش کنند تا به یک جور آشتی و مصالحه برسند. منتقدان از هستۀ ملودرام این فیلم چندان رضایت نداشته‌اند و داستان آن را فاقد فراز و نشیب لازم دیده‌اند؛ بنابراین احتمال کمی دارد که هیات داوران هم خیلی تحت تاثیر این فیلم قرار بگیرند.
 
۷. هشت کوهستان (The Eight Mountains)
کارگردان این فیلم فلیکس فن گرونینگن بلژیکی است که برای فیلم «فروپاشی دایرۀ شکسته» نامزد اسکار هم شد. این اولین بار است که او در جشنوارۀ کن شرکت می‌کند. این فیلم درامی تامل‌برانگیز و خوش‌منظره دربارۀ دوستی دو مرد است. این دو نفر در کودکی در یک شهر کوچک کوهستانی با هم آشنا شده‌اند و هنوز هم رابطۀ عمیق خودشان را حفظ کرده‌اند. این فیلم دو ساعت و نیمه و پر از موسیقی، جستجو و کاوشی در زوایای پنهان روح آدم‌هاست، اما آن چیزی که در آن به چشم نمی‌خورد تضاد‌ها و چالش‌هایی است که بتوانند تاثیر ماندگاری در ذهن مخاطب بگذارند.
 
۶. «همسر چایکوفسکی» (Tchaikovsky’s Wife)
این فیلم اثر کریل سربرنیکوف کارگردان اهل روسیه است. حضور این فیلم در جشنوارۀ امسال کلی حرف و حدیث به دنبال خودش داشت؛ هم به خاطر جنگ روسیه و اوکراین و هم به خاطر سرمایه‌گذار اصلی فیلم که رومن آبرامویچ الیگارش معروف روسی است. اگر این فیلم به عنوان یکی از بخت‌های خیلی جدی بردن جایزه مطرح می‌شد حتما این بحث و جدل‌ها شدت و حدت بیشتری هم پیدا می‌کرد، اما یک کمی بعید به نظر می‌رسد که این فیلم غم‌انگیز دربارۀ همسر موسیقیدان معروف اهل روسیه بتواند شانس بالایی برای بردن جایزۀ بهترین فیلم امسال داشته باشد. البته بعضی جنبه‌های سوررئال فیلم و کوشش خلاقانه‌اش برای به تصویر کشیدن تاریخ روسیه می‌تواند تحسین هیات داوران را به دنبال داشته باشد و مثلا جایزه‌ای مثل بهترین فیلمبرداری را نصیب آن کند.
 
۵. هی هاو (EO)
یرزی اسکولیموسکی کارگردانی لهستانی است که در سن ۸۴ سالگی هنوز هم شور و هیجان و بلندپروازی سینمایی خودش را حفظ کرده است. فیلم «هی هاو» به نوعی یک بازسازی مدرن از فیلم «ناگهان بالتازار» اثر روبر برسون است. داستان این فیلم عجیب و غیرمنتظره دربارۀ یک الاغ به اسم هی هاو است که بعد از آزادی از سیرک، زندگی با چند صاحب متفاوت را تجربه می‌کند. در این فیلم ما دنیا و جامعۀ انسانی را به صورتی استعاری از منظر تجربه‌ها و تخیلات این الاغ می‌بینیم. این فیلم خیلی پیچیده و چندلایه نیست، اما گیرا و پرکشش است. شاید استفادۀ هوشمندانۀ اسکولیموسکی از زبان روایت سینمایی و شهرت کارگردان بتواند توجه داوران را به این فیلم جلب کند؛ هرچند که عمق و پیچیدگی فیلم در حد بردن جایزۀ اصلی به نظر نمی‌رسد.
 
۴. مثلث اندوه (Triangle of Sadness)
این اولین فیلم انگلیسی‌زبان روبن اوستلاند کارگردان سوئدی است. اوستلاند در سال ۲۰۱۷ نخل طلای کن را با فیلم «مربع» از آن خودش کرد. «مثلث اندوه» هجویه‌ای تند و تیز و بحث‌برانگیز دربارۀ طبقات اجتماعی است. ماجرای این فیلم در دنیای مد می‌گذرد و داستان آن دربارۀ دو زوج اینفلوئنسر است که سفری بدفرجام را با یک کشتی تفریحی تجربه می‌کنند؛ کشتی‌ای پر از میلیونر‌ها که یک ناخدای مارکسیست آن را هدایت می‌کند. بعد از این که کشتی غرق می‌شود، چند نفری که نجات پیدا کرده‌اند خودشان را به یک جزیرۀ خالی از سکنه می‌رسانند؛ جایی که دیگر ثروت و طبقۀ اجتماعی جایگاهی ندارد و می‌شود گفت یک جزیرۀ بی‌طبقه است. فیلم استلاند سبک عجیب و غریبی دارد و سرشار از اشارات نمادگرایانه است. «مثلث اندوه» از فیلم‌های تماشاگرپسند جشنوارۀ امسال است و احتمالا بحث‌های زیادی دربارۀ آن صورت بگیرد. می‌شود حدس زد که این فیلم بدون جایزه کن را ترک نکند، اما خیلی نباید مطمئن باشیم که بتواند دومین جایزۀ اصلی را نصیب کارگردانش کند.
 
۳. پسری از بهشت (Boy from Heaven)
این فیلم ساختۀ طارق صالح کارگردان مصری-سوئدی است. «پسری از بهشت» نگاهی انتقادی به فساد‌های موجود در بزرگترین نهاد مذهبی مصر یعنی دانشگاه الازهر است. شخصیت اصلی این فیلم پسر یک خانوادۀ ماهیگیر از یک شهر کوچک است که بورسیۀ تحصیل در دانشگاه الازهر قاهره را به دست می‌آورد. این جوان بعد از ورود به دانشگاه درگیر سناریو‌هایی توطئه‌آمیز می‌شود. ماموران اطلاعاتی دولت مصر این جوان را به عنوان گزینه‌ای مناسب برای تبدیل شدن به یک مهرۀ نفوذی در الازهر در نظر می‌گیرند و سعی می‌کنند از طریق او بر فرایند انتخاب رئیس جدید دانشگاه تاثیر بگذارند.
 
این فیلم جلوه‌های بصری زیبا و مضمون هوشمندانه‌ای دارد که بیننده را به تامل در باب تاثیرات متقابل دولت و نهاد‌های مذهبی دعوت می‌کند. صالح (که از ورود به مصر منع شده است) آگاهی اجتماعی بالای خود را در این فیلم به نمایش گذاشته و فیلمش می‌تواند یکی از شانس‌های بردن نخل طلا باشد. هرچند که داستان فیلم یک مقدار بیش از اندازه ساده به پیش می‌رود و بعضی نقص‌های فیلمنامه‌ای هم در آن هست که ممکن است باعث ناکامی آن در دستیابی به جایزۀ اصلی شود.
 
۲. زمان آرماگدون (Armageddon Time)
کارگردان این فیلم جیمز گری است که حالا برای پنجمین بار در جشنوارۀ کن شرکت کرده است. سبک فیلمسازی این کارگردان آمریکایی طوری است که در اروپا خیلی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد تا در کشور خودش. گری عاشق درام‌های خانوادگی است و فیلم‌هایش همیشه در جشنواره‌ها با استقبال خوبی رو‌به‌رو می‌شوند هر چند که تا به حال بخت بردن نخل طلا را نداشته است. داستان «زمان آرماگدون» در دهۀ ۱۹۸۰ اتفاق می‌افتد و دربارۀ یک پسر جوان یهودی است که با یک همکلاسی آفریقایی-آمریکایی دوست می‌شود و در همین حال مجبور است با انتظارات آزاردهندۀ والدین و پدربزرگش (با بازی آنتونی هاپکینز) مقابله کند. این فیلم پر است از ایده‌های ناب و عمیق دربارۀ تاثیر طبقۀ اجتماعی و قومیت بر زندگی در آمریکای امروز. از این جهت داوران جشنوارۀ کن ممکن است بتوانند دربارۀ دادن جایزۀ اصلی به این فیلم با هم به اتفاق نظر برسند. اما البته فیلم تا حدی از جهت جاذبه‌های خاص سینمایی ضعیف است و این ممکن است تنها عاملی باشد که بتواند دست گری را از نخل طلا کوتاه کند.
 
۱. آر. ام. ان (R.M.N)
پانزده سال قبل و در دوران اوج سینمای موج نوی رومانی، کریستین مونگیو به خاطر فیلم «چهار ماه و سه هفته و دو روز» برندۀ نخل طلای کن شد. اصلا بعید نیست که این بار او به جمع معدود کارگردانانی بپیوندد که بیش از یک بار برندۀ نخل طلا شده‌اند. فیلم «آر ام ان» نگاهی تاریک و عمیق به زندگی روستایی و تاثیر ناخوشایند ساختار‌های قدرت است. داستان فیلم دربارۀ مردی است که شغلش را در آلمان رها کرده و به روستای محل تولدش در ترانسیلوانیای رومانی برگشته است. محور اصلی فیلم کوششی است که این مرد برای کمک به فرزند نوجوانش می‌کند. اما در یک نگاه کلی‌تر، می‌شود گفت مضمون فیلم دربارۀ واکنش جامعه نسبت به ورود کارگران مهاجر است.
 
در حالیکه قهرمان فیلم در آلمان در معرض نژادپرستی قرار داشته و به همین خاطر مجبور شده کارش را رها کند، حالا خودش رویکردی نژادپرستانه نسبت به کارگران مهاجری دارد که به رومانی آمده‌اند. این تضاد موجب شکل گرفتن کنش‌ها و دیالوگ‌هایی تاثیرگذار و گیرا دربارۀ ارزش‌ها و تعصبات اجتماعی می‌شود. این فیلم با چرخش‌های غافلگیرکننده، فضاسازی‌های سوررئالیستی و عمق عاطفی‌ای که دارد، می‌تواند یکی از مهم‌ترین بخت‌های بردن نخل طلا باشد.
 
منبع: indiewire.com
ارسال نظرات