عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: پس از حمله به ۳ تن از روحانیون در مشهد و در صحن رضوی، مسالهای مهم مطرح شد که پیشتر در جمعهای محدود مورد بحث بود، ولی پس از این واقعه به عرصه عمومی نیز کشیده شد.
این مساله که اگر مردم به هر دلیلی نسبت به برخی مسوولان که در کسوت روحانی هستند معترضند، چرا آن را به همه روحانیون تعمیم میدهند؟ مگر چه تعداد از آنان در پستهای حکومتی هستند؟
در پی این مساله دیدم که همسر یک طلبه پیرامون این حادثه دلنوشتهای را به این شرح منتشر کرده است.
آغاز نقل قول: «این را میدانید و شنیدهاید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست. اما اینجا توی صنف طلبه تنها جایی است که همه اعضا را به کردار آدم بده میشناسند و با دست نشانش میدهند. در سالهای دور روایتهای زیادی از کتک زدن و شکنجه کردن بچهها در مدرسه دیدهایم و شنیدهایم، اما هیچ کس این صنف (آموزگاران) را به شکنجهگری نمیشناسد.
وقتی کسی میگوید که پدرش معلم بوده، هیچ کس به خنده نمیگوید: «عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟» توی این سالها بارها و بارها از زیرمیزی گرفتن برخی پزشکها، بیاخلاقی برخی پرستارها، روابط پیچیده و غیراخلاقی برخی بازیگرها، کمفروشی کارخانهدارها، رشوهگیری برخی قاضیها و... شنیدهایم. اما هیچ کدام را مطلقا سیاه نمیبینیم.
هنوز هم پزشکها، پرستارها، قاضیها و معلمها محترم و تاجِ سر هستند و انصاف ما تشخیص میدهد که باید برای عدهای واژه استثنا را استفاده کرد. اما اینجا، توی صنف ما همه به پای هم میسوزند. اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فردا نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی میکند.
اگر بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجههای یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند... شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ چون رییسجمهور هملباس اوست. فرقی نمیکند که فاصله طبقاتی ما از آقای رییسجمهور چقدر باشد، اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر زندگی نحیف ما را میشکند، اینکه ما مدتهاست رنگ گوشت قرمز را ندیدهایم، مهم نیست.
عقل مردم به چشم است و چشم فقط لباس را میبیند. خانواده طلبه فشار زیادی را تحمل میکنند. این را فقط از تجربه زیسته خودم نمیگویم. ده سال است که دارم کنار طلبههای زیادی زندگی میکنم. محرومیتها، سختیهای زندگی، فشار اجتماعی که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، ناامنی اجتماعی که گاهی از کودکی تجربهاش میکنند.
شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگیاش به خاطر لباس پدرش برچسب خورده. اول از همه مدرسه! اگر بچه شیطنت کند، معاون مدرسه گوشش را میکشد و میگوید: «بچه آخونده دیگه.» اگر خوب درس نخواند، اگر توی دعوا با همکلاسی بخواهد حقش را بگیرد.
محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزهای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «توام میخوای عین بابات آخوند بشی؟!» یک طور پلشتواری به بچهات از همان اول میفهمانند که پدرش چه جایگاه دوست نداشتنیای دارد» پایان نقل قول.
همچنین چند روز پیش دیدم که یک طلبه جوانی توییت کرده که «سال ۹۸ بود که از مشهد با پرواز میاومدیم تهران که دیدم مسافران پرواز رو نگه داشتن تا ماشین vip آقای (نام یکی از روحانیون که نماینده مجلس بوده) سر برسه و اول ایشون سوار بشن، موقع پیاده شدن هم ابتدا ایشون پیاده شدن و سوار مرسدس بنز تشریفات شدن و برای من سوال بود که این مانور تشریفات و تجمل به چه علته؛ واقعا مسافران اون پرواز ایشون رو نمیشناختن و چند نفر معدود مثل من میدونستن ایشون کیه که حالا مسوولیت حساسی هم ندارن، با این منوال واقعا چه لزومی به رفت و آمد ویایپی و تشریفاتی تجملی و ویژه هست؟
من میدیدم نگاه مردمی رو که در اون پرواز خوششون نمیاومد از این تشریفات» (پایان نقل قول).
هر وقت دیدی یه آخوند دستاش پینه داره با زحمت کشی پول در میاره.
بخاطر هدفش هر وسیله نامشروعی رو توجیه نمیکنه و به ظالم در هر شکل و لباس و مقامی اعتراض میکنه و ...
اونوقت شما هم مثل بقیه مردم محترم میشین
چون تفکر آخوندها مملکت رو به فلاکت رسونده!
مردم راضی نیستند از بیت المال بودجه برای حوزه های علمیه و آخوندها تخصیص داده بشه!
لطفا طلبه ها هم مثل مردم عادی که شهریه دانشگاه آزاد و غیرانتفاغی میدن عمل کنند و مثل کارگرها برند کارگری کنند اگه راست میگن
اگه آخرت میخواسته باید مثل معصومین کار کنه و خرج زندگیشو دربیاره اگه به دنیا مایل بوده دیگه حقشه که دین رو مورد سو استفاده قرار داده.
2- كسي كه خودش رو از لحاظ ظاهري شبيه يك قشر ميكنه بايد تبعات اون رو هم قبول كنه . پيامبر هم زمان خودشون توصيه فرمودن كه مسلمين خودشون رو شبيه كفار نكنن
البته که منتشر هم نمیکنی.
اما چرا حاضر نیستید لباس عادی مثل مردم بپوشید؟!
چون درآن صورت در ادارات و سازمان ها برای کار و درآمد راحت و بی دردسر جایگاهی نخواهید داشت! در واقع شما نان لباستان را می خورید!
اگر عادی باشی خیلی بدبختی ها داری؛ باید کار سخت انجام بدید و باید عرق بریزی؛ باید تحقیر بشی و با اتکا به توانایی فکرت و جسمت نون بخوری!
گلایه و شکایت شما از مردم بی دلیل است؛
لباستان را عادی کنید و فقط در مجالس روحانیت بپوشید؛
چرا یک طلبه با لباس پیامبر وارد بقالی می شود؛ منتظر چه واکنشی هستید؟! طبیعی است که مردم واکنش دارند؛
اگر کار برای خدا می کنید ؛ لباس چه اهمیتی دارد؟!
من تی شرت و شلوار جین می پوشم؛ ریشم را با تیغ می زنم ؛ موهام همیشه مدل می زنم؛
اما هیچ کس در این دنیا نمی دونه که من چقدر عاشق قرآن و نماز هستم! هرگز الکل نخورده ام و هرگز خلاف آیات الهی عملی انجام نمی دهم؛
بله می شود بدون ظاهر ویژه هم مومن بود؛
حتما منافعی در پوشیدن این لباس می برید که حاضر به ترک اون نیستید!
در تمام سالهای که در این کشور زندگی کرده ام در هر اداره و سازمانی رفته ام یک روحانی اونجا هست که تحت عناوین الکی و فقط برای برگزاری نماز جماعت استخدام شده و حقوق می گیرد و ماشین و راننده در اختیار دارد و کار مولدی انجام نمی دهد؛
دلیل حساسیت و خشم مردم از لباس شماست که با آن ویژه خوری می کنید و بواسطه حمایت نهاد قدرت خودتان را برتر از مردم می دانید ولو اینکه در ظاهر و کلام بسیار بسیار تواضع می کنید؛
در زمانه فعلی مردم برای واعظ و امام جماعت شأن و منزلت قائل نیستند چرا که رسانه های مجانی وجود دارند و شما می توانید بدون دریافت حقوق تعالیم دین را تبلیغ کنید .
برای خواندن نماز جماعت نباید پول دریافت کنید؛
بلکه پول را باید مثل مردم عادی در برابر حل مشکل و کم کردن زحمت و خدمات مفید دریافت کنید؛
ناراحتی مردم از لباس روحانیت البته دلایل واضح و روشنی دارد؛
اما مهمترین و بزرگترینش روشن شدن این موضوع است که بنیاد تفکر شما با دوستی ملت های دنیا در تضاد است و این در خلاف جهت تفکر غالب همه مردم دنیاست که خواهان صلح و آزادی هستند؛ مردم التفات کامل دارند که ریشه تمام مشکلات اقتصادی ایران ثروتمند تفکر شماست!
نه صرفاً بخاطر هم لباس بودن نیست بخاطر هم تفکر بودن، پر مدعا بودن برای اداره مملکت، اعتیاد به قدرت، بیسوادی مفرط ، ظالم و متحجر بودن است وگرنه لباس بهانه اس.
تفکرات قشر پزشک به عنوان مثال هيچ تداخلي با زندگي خصوصي و عمومي من ندارد و اصلا پزشک نمي خواهد در زنگي عمومي و خصوصي من دخالت کند. پزشک در قبال پول به من سرويسي مي دهد که نياز دارم. بعضي پزشک ها با تجربه و با سواد و از نظر شخصيتي به اصطلاح "خوب" هستند و بعضي اين موارد را کمتر و بيشتر دارند يا ندارد.
اما تفکرات قشري که متن بالا به آن اشاره دارد به صورت مستقيم سعي در کنترل زندگي خصوصي من و جنبه هاي از زندگي عمومي من دارد و اين کنترل ها در هيچ کجاي دنيا وجود ندارد مگر چند کشور انگشت شمار! همچنين تفکرات قشر بالا به صورت مستقيم مسئول وضعيت امروز کشور است. بدون شک همسر اين خانم کاره اي نيست و نمي توان ايشان را به خاطر قيمت مرغ مواخذه کرد، اما اگر 2 ساعت از تفکرات اين قشر را بشنويد به اين نتيجه مي رسيد که نتيجه اين تفکرات همان است که امروز در ايران مي بينيد.
البته اگر بخوام خيلي دقيق نظرم رو بگه که شما سانسور مي کني، پس خيلي کلي گفتم.
پول روحانیت نباید از بیت المال پرداخت شود
تنها راه حل شما مانند همه دولتهای و حاکمیت های غیر پاسخگو مجبور کردن ملت به سلام دادن به فقر بیشتر و گرانی بیشتر برای کاهش مصرف و کاهش واردات و در نتیجه کاهش نیاز به دلار هست. مگر نه خیلی راه حلهای علمی هست اگر فقط ترازو و شاخص منافع ملی ملت ایران باشد.
بامید ایران خالی از ملای خارج از حوزه