صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۴۸۳۸۲
"ابوالفضل ولایتی"؛ دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتگو با فرارو بررسی می‌کند:
«ساختار انتخاباتی و ائتلاف‌های فرّار و نَه چندان مستحکمِ احزاب مختلف لبنانی با یکدیگر و در عین حال، دخالت‌های فزاینده خارجی در چهارچوب معادلات سیاسی و اقتصادی این کشور، همه و همه موجب شده اند تا چشم انداز ایجاد تغییر در لبنان از رهگذر برگزاری انتخابات پارلمانی در این کشور، با اما و اگر‌های فراوانی همراه باشد.»
تاریخ انتشار: ۱۸:۳۵ - ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۱

فرارو- انتخابات پارلمانی ۱۵ میِ لبنان، به زعم بسیاری از ناظران و تحلیلگران، انتخاباتی سرنوشت ساز در تاریخ سیاسی این کشور است. انتخاباتی که در قالب آن، یا لبنانِ بحران زده، مسیر بهبود را در پیش خواهد گرفت و یا وضعیت این کشور از حیث بحران‌های اقتصادی و سیاسی که با آن درگیر است، از وضعیت کنونی نیز بدتر خواهد شد. لبنان در قریب به سه سال اخیر، با بحران شدید اقتصادی رو به رو بوده است.

به گزارش فرارو، در این مدت، ارزش پول ملی این کشور تا ۹۰ درصد سقوط کرده و بسیاری از لبنانی‌ها با فروپاشی ساختار ارائه خدمات اجتماعی به خود نظیر تامین آب، برق، دارو، سوخت و حتی بهره مندی از خدمات ساده‌ای نظیر جمع آوری زباله‌ها در شهر‌های مختلف این کشور رو به رو بوده اند. مسائلی که در نوع خود موجب شده اند تا این کشور در سال‌های اخیر، با اعتراضات مکرر سیاسی و اجتماعی رو به رو شود و گروه‌های مختلف سیاسی در لبنان نیز به دلیل اختلافات گسترده میان خود، عملا فضای چندان مناسبی را برای دولت این کشور جهت مخاطب قرار دادن و رفعِ موثر مشکلات و چالش‌های لبنان ایجاد نکرده اند.

در این چهارچوب، بسیاری از لبنانی‌ها عملا انتخابات پارلمانی آتی لبنان را آخرین فرصت به ساختار سیاسی و احزاب حاکم در این کشور جهت حل مشکلاتشان ارزیابی می‌کنند و خواهان این هستند که کشورشان از موقعیت یک کشور ورشکسته و بحران زده، هر چه سریع‌تر خارج شود.

با این حال، سوال‌های مختلفی در مورد این انتخابات و روند‌های پیرامونی آن مطرح است. به عنوان مثال، برخی به طرح این سوال‌ها می‌پردازند که آیا اساسا نظام انتخاباتی لبنان به نحوی است که مسیر رفع بحران و چالش‌ها در این کشور (مخصوصا در شرایط فعلی) را هموار کند؟ آیا برآیند و نتیجه انتخابات پارلمانی لبنان، موجب روی کار آمدنِ یک دولت قدرتمند در این کشور خواهد شد؟ موضع بازیگران بین المللی و منطقه‌ای در مورد انتخابات پارلمانی این کشور چیست؟

فرارو در گفتگو با "ابوالفضل ولایتی"، دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل خاورمیانه، به بررسی پرسش‌های مذکور و روند‌های جاری در مورد شرایط کنونی سیاسی و اقتصادی لبنان با نگاه به آینده این کشور پرداخته است. مشروح گفتگو با ابوالفضل ولایتی را در ادامه بخوانید:

 

بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ساختار انتخاباتی لبنان و نحوه توزیع قدرت در این کشور (به ویژه در پارلمان لبنان)، تا حد زیادی بحران زا است. آیا شما با این گزاره موافقید؟
جهت پاسخ به این سوال باید جوانب مختلفی را مد نظر قرار داد. اولا از زمان پایان جنگ داخلی لبنان از سال ۱۹۹۰، تفکر فکری حاکم بر لبنان، طرف‌های مختلف را به نوعی تفکر اجتماعی رساند که باید بحث سهمیه بندی قدرت را در دستور کار قرار دهند. پارلمان لبنان ۱۲۸ کرسی دارد که از این تعداد، ۶۴ کرسی به مسیحیان و ۶۴ کرسی نیز به مسلمانان تعلق دارد. این مساله در نوع خود، دست مسیحیان را به نوعی در پارلمان لبنان تقویت می‌کند، زیرا آن‌ها نهایتا ۲۵ تا ۳۰ درصد از کل جمعیت لبنان را تشکیل می‌دهند، اما خوب، چون از ابتدا، لبنان مستعمره فرانسه بوده، قواعد نیز در این کشور به نوعی طراحی شده اند که دست مسیحیان در این کشور باز‌تر باشد. در این میان، همین مسیحیان نیز گروه‌های مختلفی نظیر مسیحیان مارونی، کاتولیک، ارمنی، انجلیلی و ارتدوکس را تشکیل می‌دهند که هرکدام سهمی از قدرت را در تصاحب خود دارند.

در این چهارچوب، در داخل طیفی مسیحی، شاهد چندین گروه و دسته هستیم. در جبهه مقابل، در مورد مسلمان نیز تقریبا وضعیت مشابهی برقرار است. در این راستا، ما شاهد حضور سنی ها، شیعیان، دروزی‌ها و علویان در اردوگاه مسلمان هستیم. حال هر کدام از این گروه‌ها مثلا در میان مسیحیان، "جریان آزاد ملی" به حزب الله نزدیک هستند، فالانژ‌های لبنان (وابسته به سمیر جعجع) و نیرو‌های کتائب وابسته به "امین جمیل" نیز نزدیک به جریان ۱۴ مارس هستند. حتی در میان دروزی‌ها نیز مثلا "ولید جنبلاط" را داریم که به عنوان رئیس حزب سوسیالیست ترقی خواه لبنان، به جریان ۱۴ مارس (مخالفان حزب الله) نزدیک است. اما جریان دیگر در درون همین دروزی‌ها به نام حزب دموکرات لبنان هستند که با حزب الله متحد هستند.

در چنین فضایی، اساسا صحبت از اینکه یک گروه یا جریان بتواند اکثریت سیاسی را کسب کند، تا حد زیادی غیرواقع بینانه به نظر می‌رسد. جدا از این ها، دیدگاه‌های مخالف آن‌ها در مورد مسائل مختلف و بعضا انتقادهایِ برخی از این‌ها به نحوه تقسیم کنونی قدرت در لبنان نیز (مثلا برخی می‌گویند سهم مسیحیان به نسبت جمعیتشان در پارلمان لبنان بسیار زیادی است) همه و همه موجب می‌شوند تا چشم انداز آتی لبنان با چالش‌های زیادی رو به رو باشد.

از طرفی باید توجه داشه باشیم که سیستم کنونی لبنان نیز در دوره‌های مختلف با برخی اصلاحات رو به رو شده است. با این حال، هنوز تعارضات میان گروه‌های مختلف لبنانی برقرار هستند. اضافه بر این‌ها نباید از نقش بازیگران خارجی در معادلات لبنان نیز غافل شویم. از این منظر به نظر من باید سیستم توزیع قدرت در لبنان را تا حد زیادی بحران زا دانست. در واقع این سیستم خود، درگیری‌ها و تنش‌های زیادی را در مورد معادلات قدرت تحریک و تشویق می‌کند.

به نظر شما آیا انتخابات ۱۵ مِی لبنان به روی کار آمدن دولتی قدرتمند که بتواند با حجم بالای مشکلات سیاسی و اقتصادی این کشور مقابله کند، ختم خواهد شد؟
البته که در این رابطه تردید‌های فراوانی وجود دارد. به یاد داشته باشیم که همین اواخر، معاون نخست وزیر لبنان از ورشکستگی دولت و بانک مرکزی لبنان خبر داد. جدای از این ها، در شرایط فعلی، وضعیت بحرانی در لبنان در حدی است که مردم این کشور از امکانات ابتدایی نظیر آب، برق، سوخت، نان، دارو و حتی امکانات ساده شهرداری، نظیر جمع آوری زباله‌ها نیز برخوردار نیستند. ارزش لیره لبنان نیز ۹۰ تا ۹۵ درصد سقوط کرده و جامعه لبنان در دو الی سه سال اخیر، به کرات با اعتراضات گسترده مردمی و اعتصابات رو به رو بوده است. این جامعه در استیصال است و بخش زیادی از مردم به نظام سیاسی و احزاب در این کشور بی اعتماد شده اند.

در این فضا، رخوتی فراگیر در جامعه لبنان حاکم شده است. احزاب لبنانی نیز در شرایط کنونی به شدت با احتیاط اقدام می‌کنند و نمی‌خواهند تبعات آنچه اتفاق افتاده یا اتفاق خواهد افتاد را بر گردن گیرند. شاید بارز‌ترین نمونه در این رابطه، شخص "سعد حریری" باشد که اخیرا اعلام کرد قصد شرکت در انتخابات را ندارد. این طور به نظر می‌رسد که وی با این اقدام خود سعی داشته تا به نوعی تمامی وضعیت بحرانی کنونی لبنان را به گردن دولت این کشور که به جریان ۸ مارس و حزب الله نزدیک است، بیندازد و فشار‌ها بر آن را افزایش دهد. همچنین تردید‌های بسیار زیای در این رابطه که آیا اساسا در این فضای دولتی می‌تواند شکل بگیرد و یا به فرض شکل گرفتن از پایداری برخوردار است یا خیر، وجود دارد. از زمان انفجار در بندر بیروت تا به امروز، با اینکه "نجیب میقاتی" نخست وزیر لبنان استعفا داده بود، طرف‌های مختلف حزبی و سیاسی در لبنان نتوانستند در مورد روی کار آمدن یک فرد مشخص در قدرت در لبنان به توافق برسند، در نتیجه، "نجیب میقاتی" به کار خود ادامه داده است.

در شرایط فعلی نیز، پراکندگی گسترده‌ای در انتخابات لبنان حاکم است. بر اساس آمارها، ۱۰۴۴ نامزد لبنان در انتخابات ۱۵ می‌این کشور در ۱۰۳ لیست قرار دارند (در لبنان مردم به صورت لیستی رای می‌دهند). همین مساله، معادله لبنان را پیچیده‌تر می‌کند. جدای از این ها، ما مساله جنگ اوکراین را نیز داریم که این بحران به طور خاص لبنان را در حوزه غلات و گندم آسیب پذیرتر کرده است. مجموع این مساله موجب شده که نتوانیم چندان با امیدواری به انتخابات لبنان بنگریم. اضافه بر این ها، از همین حالا سازمان نظارت بر انتخابات لبنان اعلام کرده که برخی بی ضابطگی‌ها و رشوه‌ها در حاشیه انتخابات لبنان مشاهده می‌شود که این مسائل از همین حالا، روند صحت انتخابات لبنان را به چالش می‌کشند و می‌توانند بحران‌های زیادی را نیز در ادامه راه پدید آورند.

پیش بینی شما از نتیجه انتخابات پارلمانی لبنان چیست؟
همانطور که پیشتر نیز گفتم، با توجه به ماهیت پیچیده احزاب و گروه‌های سیاسی لبنانی و البته فرّار بودن برخی ائتلاف‌ها میان گروه‌های لبنانی، بسیار بعید است که یک حزب یا گروه سیاسی بتواند حائز اکثریت آرا در انتخابات شود. از این رو، با توجه به شرایط پیچیده‌ای که پیشتر به آن‌ها اشاره کردم، هر احتمالی در چهارچوب انتخابات لبنان شانسِ تحقق دارد و هیچ چیز را نمی‌توان از قبل، با قطعیت پیش بینی کرد و مثلا گفت فلان جریان یا حزب از شانس به مراتب بیشتری برخوردار است.

نقش بازیگران و قدرت‌های خارجی در معادلات سیاسی-اقتصادی جاری لبنان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
لبنان از بدو تاسیس تا به همین امروز هیچوقت حالت مستقلی نداشته است. در تمام این دوران، فرانسه همواره یک پایه مداخله گر در امور لبنان بوده، سوریه پیش از ترور "رفیق حریری" قدرت کلیدی و محوری در لبنان بود (بسیاری از دولت‌های لبنانی نظیر دولت "امیل لحود" نزدیکی قابل توجهی به سوریه داشتند. البته که سوریه تا زمان ترور رفیق حریری نیرو‌های نظامی را نیز در خاک لبنان داشت که بعد‌ها مجبور شد آن‌ها را از لبنان خارج کند).

با این همه، مساله سوریه هنوز یکی از مسائل کلیدی مرتبط با لبنان است؛ اولا، از منظر مهاجران سوری که در لبنان هستند و ثانیا برخی جریانات مسیحی لبنانی نظیر "جریان آزاد ملی" و همچنین "حزب الله" که جزو متحدان سوریه هستند و نگران بسط جریان‌های تکفیری در داخل لبنان هستند، مساله سوریه نیز برایشان بسیار مهم است. جدا از همه این‌ها باید به شورای همکاری خلیج فارس نیز اشاره داشته باشیم؛ با توجه به اینکه کشور‌های عضو این شورا حمایت‌های مالی قابل توجهی را از لبنان انجام می‌دهند، این شورا از ابتدا تداوم حمایت‌های خود را صرفا در گرو این دانسته است که حزب الله لبنان، خلع سلاح شود؛ که البته که این نوع موضع گیری را در مورد صحبت‌های اخیر "آنتونیو گوترش"، دبیر کل سازمان ملل متحد هم داشتیم. وی هم خواستار تشکیل دولتی مستحکم در لبنان با هدف رفع مشکلات در این کشور شده که به قطعنامه شورای امنیت، مبنی بر تحویل همه سلاح‌ها به ارتش لبنان پایبند باشد. مساله‌ای که خود به معنای خلع سلاح حزب الله است. از این منظر، به طور خاص، کشور‌های غربی و همچنین کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس، تا حد زیادی در معادله انتخابات لبنان دخالت دارند و درخواست‌های جدی را نیز در این رابطه مطرح می‌کنند. مساله‌ای که عملا معادله انتخابات را به معادله‌ای پیچیده تبدیل کرده است.

موضع اسرائیل را در مورد شرایط کنونی لبنان چگونه می‌بینید؟
تداوم وضعیت کنونی در لبنان کاملا به نفع اسرائیل است. دلیل اصلی این مساله نیز این است که هر چه اختلافات داخلی در لبنان بیشتر باشد، جریان مقامت و به طور خاص، حزب الله، بیشتر درگیر مسائل داخلی این کشور خواهد بود و این یک حاشیه امن نسبی برای اسرائیل ایجاد می‌کند. از سویی، اکتشافات گسترده‌ای که صهیونیست‌ها در دریای مدیترانه جهت استخراج گاز انجام می‌دهند، عملا به چالشی اساسی میان لبنان و اسرائیل تبدیل شده، زیرا این دو، اختلافات مرزی فراوانی را با یکدیگر دارند. در این چهارچوب، تا زمانی که دولتی مستحکم در لبنان تشکیل نشود، اسرائیل دستِ بالاتری دارد تا بتواند از سهم لبنان در ذخایر میادین مشترک گازی این کشور برداشت کند. به همین دلیل، اسرائیل مایل است که وضعیت کنونی در لبنان تداوم پیدا کند.

رویکرد ایران به بحران‌های جاری اقتصادی وسیاسی در لبنان چیست؟
در مورد ایران نیز دولتِ کشورمان تلاش‌های زیادی را انجام داده تا بتواند تا حدی از شدت فشار‌های اقتصادی بر دوش مردم لبنان با کمک‌های خود بکاهد و در بعد سیاسی نیز تحرکاتی را داشته که شاید بن بست سیاسی در لبنان به پایان برسد. با این حال، این تلاش‌ها چندان با استقبال جدی از سوی دولت لبنان روبه رو نشده اند. به طور خاص در مساله اراده و ابراز آمادگی ایران جهت ارسال سوخت به لبنان شاهد این مساله بوده ایم. با این همه، می‌توان ابراز خوش بینی محدودی در شرایط کنونی در مورد آینده سیاسی و دستیابی به نوعی اجماع جهت تشکیل دولت در این کشور داشت.

در این رابطه، به طور خاص دلایلی برای این خوش بینی وجود دارند که از جمله آن‌ها می‌توان به عقب نشینی نیرو‌های آمریکایی از منطقه خاورمیانه و سرخوردگی عربستان سعودی اشاره کرد که در کنار تشدید تنش‌ها میان عربستان و آمریکا با محوریت جنگ اوکراین (و عدم تبعیت سعودی‌ها از درخواست‌های آمریکا جهت افزایش تولید نفت). در کنار این ها، باید توجه داشته باشیم که ایران هم در بحث احیای برجام تمایلات خاصی دارد و می‌داند که این مهم، بدون همکاری برخی از کشور‌های منطقه نظیر عربستان محقق نمی‌شود. این دو مساله موجب شده تا تهران و ریاض به هم نزدیک‌تر شوند که این موضوع، خود امکان همکاری آن‌ها در معادله لبنان را نیز تقویت کرده است.

ارسال نظرات