صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

«کپی برابر اصل» در فهرست فیلم‌نامه‌های برتر قرن قرار گرفت. از این فیلم به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار کارنامه کیارستمی پس از «طعم گیلاس» یاد می‌شود. داستان فیلم پیرامون صاحب یک گالری هنری (ژولیت بینوش) و نویسنده‌ای که او به تازگی با وی آشنا شده (ویلیام شیمل)، می‌گذرد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۵۹ - ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۱

فرارو- فیلمنامه «کپی برابر اصل» ساخته عباس کیارستمی در فهرست برترین فیلمنامه‌های سینمایی قرن ۲۱ از نظر چرخش داستان و پایان غافلگیرکننده قرار گرفت.  

به گزارش فرارو؛ کپی برابر اصل ما را به داستانی جذاب وارد و سپس در ناکجا آباد رها می‌کند. پس از دیدن این فیلم تفسیر‌های زیادی به ذهن‌مان می‌آید و رمزآلود بودن، هدف فیلم است. در فیلم عباس کیارستمی به‌نظر می‌رسد هیچ داستان زیرینی وجود ندارد و او فقط می‌خواهد با ما بازی کند و البته این کار را به‌خوبی انجام می‌دهد.

مخاطب تصور می‌کند در این صحنه‌ها چیزی بیش از آن‌چه به چشم می‌خورد وجود دارد. شاید هم همه چیز همانی باشد که چشم می‌بیند و هیچ واقعیت کامل و عینی وجود نداشته باشد. این در مورد آثار هنری صدق نمی‌کند؟ یک کپی ماهرانه از مونالیزا از نسخه‌ی اصل آن کم‌ارزش‌تر است؟ اگر نسخه‌ی اصلی مفقود شود نسخه‌ی کپی به اندازه‌ی اصل باارزش خواهد بود؟

ایندی‌وایر در مطلبی اقدام به معرفی ۳۰ فیلمنامه سینمایی برتر قرن ۲۱ با چرخش داستانی غافلگیرکننده در داستان پرداخته و فیلم «کپی برابر اصل» به نویسندگی و کارگردانی عباس کیارستمی در رتبه پانزدهم قرار داده است.  

رونوشت برابر اصل فیلمی به نویسندگی و کارگردانی عباس کیارستمی محصول سال ۲۰۱۰ است. فیلم پس از نمایش در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۰ با برخورد‌های متفاوتی همراه بود. ویلیام شیمل» و «ژولیت بینوش» بازیگران این فیلم بودند که ژولیت بینوش برای بازی در این فیلم جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم کن ۲۰۱۰ را به خود اختصاص داد.  

از این فیلم به عنوان یکی از مهم‌ترین آثار کارنامه کیارستمی پس از «طعم گیلاس» یاد می‌شود. داستان فیلم پیرامون صاحب یک گالری هنری (ژولیت بینوش) و نویسنده‌ای که او به تازگی با وی آشنا شده (ویلیام شیمل)، می‌گذرد.

لیندسی بار منتقد آسوشیتدپرس درباره «کپی برابر اصل» نوشته است: آیا یک فیلم داستانی می‌تواند حقیقت باشد؟ این سوال سنگین پشت این فیلم عباس کیارستمی بزرگ است که در آن یک معامله‌گر اجناس قدیمی (ژولیت بینوش) و یک نویسنده (ویلیام شیمل) درباره اساس اصل بودن و موثق بودن در هنر و اینکه چه چیزی دقیقا نمایانگر بازتولید است (شاید همه چیز) صحبت می‌کنند. فیلم به نوعی دگردیسی خود را هم دارد، چون وقتی هجوی درباره اینکه این دو نفر ازدواج کرده‌اند حقیقی از آب درمی‌آید، حتی طبیعت رابطه آن‌ها هم بی‌شکل می‌شود. این فیلمی شجاعانه و برانگیزنده بود که با آن یک دهه سینما آغاز شد و با وجود اینکه به تمام پاسخ‌ها دسترسی نداریم، تجربه و ایده‌های آن ۹ سالی که بعد از آن شکل گرفتند هم مخاطبان را برانگیخته‌اند.

نمایی از فیلم «کپی برابر اصل»

جِیْمز میلر (شخصیت بازی شده توسطِ ویلیام شیمل)، نویسنده‌ای بریتانیایی است که برای ایرادِ سخنرانی دربارهٔ کتاب تازه‌اش تحت عنوان «کپی برابر اصل» به توسکانی (ایتالیا) آمده‌است. وی در این کتاب، مسئلهٔ «اصالت» را در قبال آثار هنری بی‌اهمیت دانسته‌است، با این استدلال که هر بازتولید یکِ اثر هنری، خود، اثری است اصیل؛ نیز هر اثر هنریِ اصل، خود یک نسخه‌برداری است از اثری به فرم دیگر. یک خانم فرانسویِ فروشندهٔ عتیقه‌جات که نامش تا پایان فیلم ناگفته می‌ماند (شخصیت بازی شده توسط بینوش)، چندین نسخه از کتاب میلر را خریداری کرده‌است و برای درخواست امضا از او، به همراه پسر یازده ساله‌اش در این سخنرانی حاضر شده‌است؛ اما به علت بی‌تابی پسرش از سرِ گرسنگی و مزاحمت او برای حاضران، مجبور می‌شود پیش از پایان سخنرانی، سالن را ترک کند؛ و ازاین‌رو پیش از رفتن، شمارهٔ تلفن خود را به مترجمِ همراهِ میلر می‌سپارد.

میلِر برای ملاقات این زن به مغازه‌اش رفته به او پیشنهاد پیاده‌روی در آبادی‌های اطراف می‌دهد. در راه، نکته‌های ظریفتری در کتاب میلر میان آندو به بحث کشیده می‌شود، تا آنجا که میلر مدّعی می‌شود که حتی «مونالیزا» یک نسخه‌برداری است از زنی که مدلِ این نقاشی بوده‌است؛ خواه این زن واقعی بوده باشد یا خیالی...

ارسال نظرات