به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد این لحظه نقطه عطفی برای جهان غرب محسوب میشد لحظهای که حس تاریخ، فوریت و مبارزه وجودی را برانگیخت. به هر حال، ما شاهد بازگشت ابلهانهای به قرن بیستم بودیم تلاشی برای تقسیمبندی دوباره اروپا و ترسیم کردن دوباره پرده آهنین. همه این محرکهای احساسی کیفیتی رمانتیک به مبارزه اوکراین علیه روسیه بخشید که جهان غرب وارد آن شد.
پاسخ سیاسی غرب از دریچه احساس فوریت و رمانتیسیسم صورت گرفت. تسلیحات غربی به اوکراین ارسال شدند و مردان جوان از راه دور به سمت جبهههای اوکراین رفتند و نظامی کردن جمعیت ۴۱ میلیون نفری اوکراین با برنامه ریزی برای ورود سریع آن کشور به اتحادیه اروپا مورد تشویق قرار گرفت. این روند از نظر عددی در حال افزایش است.
در ماه جاری ایالات متحده پهپادها، بالگردها و هویتزرها را برای تقویت دفاع از دونباس ارسال میکند در حالی که سایر متحدان امریکا پرتاب کنندههای موشک ضدهوایی، توپخانه و احتمالا حتی جنگندهها را برای حمایت از تلاشهای جنگی اوکراین آماده میکنند.
این یک بازگشت وحشتناک شبیه به روزهایی است که انقلابهای مردمی علیه «معمر قذافی» رهبر سابق لیبی و «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه به خشونت تبدیل شدند و سیاستهای حمایت از انقلابیون با نیت خوب و احساس امیدواری، اما احساس فوریتی که فاقد آن بود دیکته میشد. عدم توجه کافی وعدم برنامه ریزی لازم برای مواجهه پیامدهای این اقدامات و آن چه در مورد خاورمیانه و شمال آفریقا رخ داد میتواند ما را به این نتیجه برساند که غرب به دلیلعدم برنامه ریزی دقیق امروز در مورد اوکراین بذر بحران یک دهه آینده را در آن کشور میکارد.
حتی پیش از حمله روسیه به اوکراین جهان غرب آن چه را که اوکراین برای مقاومت در برابر فاجعه قریب الوقوع نیاز داشت به آن کشور ارسال کرد. تسلیحات پیشرفته مانند موشکهای ضد تانک افسانهای جاولین و موشکهای ضدهوایی استینگر در حجمی انبوه ارسال شدند و پالتهای انباشته از سلاحهای سبک و مهمات همراه با بار هواپیما به همراه خودروهای زرهی، رادیوهای پیشرفته و هر چیزی که برای برتری لازم بود وارد کی یف شدند. در جنگ مدرن مقیاس و سرعت حمل و نقل هوایی تسلیحات به اوکراین احتمالا بزرگترین جابجایی در تاریخ معاصر قلمداد خواهد شد.
این اقدامات با دو انگیزه مشخص صورت میگیرند نخست برای خنثیسازی مزیتهای فناوری روسیه از سوی اوکراین پیش از آن که خیلی دیر شود (با این فرض که ارتش روسیه با صلاحیتتر از آن چیزی به نظر میرسد که ثابت کرده است) و دوم با این منطق که باید به تلاش اوکراین برای دفع طرح ب روسیه یعنی تهاجم دسته جمعی به منطقه دونباس اوکراین کمک کرد.
موفقیتهای اولیه روسیه نشان میدهد که مسکو از شکستهای انفجاری و رعد آسا در فوریه درس گرفته و تسلیم کل واحدها در ماریوپل نشان میدهد که منابع اوکراین در حال تزلزل هستند. بنابراین، از آنجایی که دولت ایالات متحده و متحدانش تسلیحات سنگین را برای انتقال به اوکراین آماده میکنند حمایت هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی افزایش مییابد.
اگرچه این منطق مسلما معتبر است، اما ناقص به نظر میرسد. تسلیحاتی مانند موشکهای جاولین و استینگر معمولا به شدت کنترل میشوند و تحت نظارت سخت گیرانهای قرار میگیرند و روسها اکنون با قدرت ویران کنندهای آن مواجه میشوند. حتی متحد دیرینه ایالات متحده یعنی فرانسه نیز در سال ۲۰۱۹ میلادی در این باره مورد تحقیق قرار گرفت، زیرا مشخص شد که تسلیحات جاولین را به طور نادرست در عملیاتهای مخفیانه خود در لیبی مستقر کرده بود.
شرق اروپا منبعی بدنام در اشاعه تسلیحات در منازعات جهانی بوده است و اوکراین نیز خود چنان سابقه بدی در این زمینه دارد که بحثهای عضویت پیشین در ناتو را تحت تاثیر قرار داده بود. جدای از دخالت مستقیم در تجارت غیرقانونی تسلیحات، اوکراین و همسایه آن مولداوی نیز در سال ۲۰۱۹ میلادی به عنوان واسطههای مهم در تسهیل انتقال تسلیحات دولت به دولت از جمله در همکاری با ترکیه یا امارات متحده عربی به طرفین مختلف درگیر در لیبی دوم مورد توجه قرار گرفتند.
بنابراین، با انتقال میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته به سرزمینی که به طور کامل غرق در تکثیر و انتقال تسلیحات است و با وجود سازوکارهای نظارتی و مقرراتی که بر اثر جنگ آسیب میبیند جهان غرب ممکن است به تازگی دومینوی اولیه را که به گروههای تروریستی یا سایر گروههای تروریستی در آینده ختم میشود آغاز کرده باشد. زمانی که گرد و غبار جنگ در اوکراین فرونشست بازیگران غیردولتی میتوانند تسلیحات جاولین و استینگر را به دست آورند.
با این وجود، این تنها غرب نبوده که تسلیحات خود را به میدان جنگ ارسال کرده است. کشورهای غربی شهروندانشان را نیز به اوکراین فرستاده اند. اگرچه این جابجایی انسانی متفاوت از انتقال تسلیحات مورد تایید دولتها است، زیرا افراد عمدتا درباره جنگیدن به صورت شخصی و با هزینه مالی خصوصی و فردی تصمیم گیری میکنند، اما دولتهای غربی برای متوقف کردن یا منصرف کردن شهروندانشان از سفر به اوکراین کاری انجام نمیدهند. چشمانداز تعداد زیادی از مردان جوانی که به خارج از کشور سفر میکنند تا برای یک هدف بجنگند بار دیگر به طرز نگران کنندهای یاداور روزهای اولیه بروز انقلابات در لیبی و سوریه است.
تا تاریخ ۶ مارس سال جاری حدود ۲۰۰۰۰ جنگجوی خارجی راهی اوکراین شدند. این تعداد قابل توجهی از سفر جنگجویان به یک کشور محسوب میشود چرا که در مقایسه با آن در درگیری بیش از دهساله در سوریه حدود ۴۰۰۰۰ نفر برای جنگیدن به آن کشور سفر کردند. همان گونه که موارد سوریه و لیبی نشان دادهاند چنین وضعیتی میتواند دردسرهای حقوقی و امنیتی قابل توجهی را در آینده ایجاد کند. بسیاری از این جنگجویان از روایتهای ناسیونالیستی الهام گرفته اند. برخی از آنان حتی راستگرایان افراطی هستند اگرچه تبلیغات روسیه در مورد تعداد آنان اغراقآمیز بوده است.
جنگجویان الهام گرفته از ایدئولوژی از هر نوع آن تمایل به رادیکال شدن دارند و جنگ تجربهای است که سلامت عقلی و اخلاقی کسانی را که آن را تجربه میکنند آلوده میکند.
ردیابی دامنه بازگشت این جنگجویان سابق به سراسر اروپا و ایالات متحده و همچنین توانایی آنان برای بازگرداندن سلاحهای سبک با خود دشوار خواهد بود. بازگشت راستگرایان افراطی این را وضعیت را تشدید میکند و میتواند باعث ایجاد یک بحران ترکیبی شود، زیرا آنان از تجربه درگیری خود برای آموزش، جذب نیرو و برنامه ریزی خشونتهای جدید استفاده خواهند کرد. این وضعیت کار دستگاههای امنیتی دولتی را که پیشتر تحت فشار قرار گرفتهاند و باید به این پدیده واکنش نشان دهند سنگین و دشوارتر خواهد ساخت.
علاوه بر این، مشکل اساسی آن است که هر چه جنگ طولانیتر شود و جامعه اوکراین به شدت مسلح و نظامی شود وضعیت به طور تصاعدی بدتر میشود. بنابراین، اروپا باید در کنار اوکراین برای کمک به دولت زلنسکی در مدیریت سیاست جنگ و جلوگیری از نظامیسازی پایدار زندگی اجتماعی و سیاسی آن کشور به گونهای برنامه ریزی کند که تضمین نماید حتی اگر «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه نتواند در میدان نبرد پیروز شود در از بین بردن امید به یک اوکراین لیبرال و دموکراتیک نیز موفق نخواهد شد.
اگرچه واکنشهای سیاسی به حمله به اوکراین قابل درک است با این وجود، جعبه پاندورای پیامدهای ناخواسته بالقوه آن اکنون باز شده است. این بدان معناست که اقدامات امروز غرب میتواند بهترین تسلیحات اروپایی و آمریکایی را در آینده در اختیار نیروهای افراطی قرار داده و موج جدیدی از تروریسم داخلی را راه اندازی کند یا به ایجاد یک کشور به شدت نظامی در قلب شرق اروپا بیانجامد.
الزامات استراتژیک و اخلاقی بدان معناست که غرب باید از اوکراین حمایت کند. با این وجود، رهبران غربی باید این کار را با درایتی انجام دهند که هدفمند و به سوی توسعه چارچوبهای قانونی، نظارتی و حمایتی لازم برای کاهش حجم زیادی از مشکلات اضافی باشد که انتقال تسلیحات میتواند به همراه داشته باشد. در نتیجه، کمکها باید به گونهای باشد که نیت خوب امروز منجر به نتیجه معکوس در آینده نشود.
پوتین هم با خیال راحت اوکراین رو فتح کنه
با لیبی و سوریه و.... که جنگ داخلی هست متفاوته