صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که ماشینی که از یک فرعی بیرون می‌آمد، با سرعت و محکم به در عقب تاکسی کوبید. تاکسی تکان محکمی خورد. راننده گفت: «الان وقتش نبود… الان واقعا وقتش نبود.».
تاریخ انتشار: ۱۵:۵۶ - ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۱

سروش صحت در صفحه اینستاگرامی که داستان‌هایش را در آن منتشر می‌کند، داستانی منتشر کرد که پایان تلخش و عبارت «الان واقعا وقتش نبود» را می‌توان واکنشی به حذف شدنش از برنامه «کتاب‌باز» دانست. او نوشت:

«اول اردیبهشت، درخت‌ها سبز و پُربرگ شده‌اند. برگ‌های جوان و باطراوت که سبز هستند، اما نه سبزسیر، بیشتر مغزپسته‌ای رنگ هستند. باد لابه‌لای شاخه‌ها حرکت می‌کرد و پرنده‌ها از این شاخه به آن شاخه می‌پریدند. راننده تاکسی گفت: «من عاشق اردیبهشت هستم. در اردیبهشت از رانندگی خسته نمی‌شوم، بگو شانزده ساعت پشت هم بنشین پشت فرمان، می‌نشینم.» حق با راننده بود. به خصوص که خیابان هم خلوت بود و ترافیکی نداشت. راننده گفت: «نگاه کنید… این درخت‌ها را نگاه کنید، به این پرنده‌ها نگاه کنید، آدم سیر نمی‌شود…» هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که ماشینی که از یک فرعی بیرون می‌آمد، با سرعت و محکم به در عقب تاکسی کوبید. تاکسی تکان محکمی خورد. راننده گفت: «الان وقتش نبود… الان واقعا وقتش نبود.»

برچسب ها: سروش صحت
ارسال نظرات