پرسپولیس مدافع عنوان قهرمانی لیگ برتر و بهترین تیم ایران در نیمدهه اخیر، خیلی سریع به ماجراجوییاش در رقابتهای جام حذفی این دوره پایان داد. شاگردان یحیی گلمحمدی که در مرحله یکچهارم نهایی جام حذفی به مصاف آلومینیوم اراک رفته بودند، در تهران، در میان بهت هواداران خودی، کامبک خورده و بازی ۲ بر یک برده را با شکست ۳ بر ۲ عوض کردند تا دوباره، در عرصه جام حذفی موفقیتی نصیبشان نشود.
این شکست در شرایطی در کارنامه پرسپولیس و سرمربیاش ثبت شد که آنها اختیار عمل برای قهرمانی در لیگ برتر این دوره را هم ندارند و در فاصله شش هفته مانده به پایان این فصل، با اختلاف شش امتیاز، پشت سر تیم استقلال صدرنشین جا خوش کردهاند. پرسپولیس اگر همه بازیهای باقیماندهاش در لیگ برتر را هم ببرد باز باید نگاهش به نتایج استقلال در ادامه رقابتها باشد. این وضعیت با شرایط سرخها در پنج فصل اخیر بیگانه است؛ چون آنها غالبا در لیگ برتر پیشتاز بودهاند و دیگران باید منتظر ازدستدادن امتیاز این تیم باقی میماندند.
نتایج پرسپولیس در این فصل، سبک بازی تیم یحیی و سردرگمی در پارهای از مسابقات این دوره برای اتخاذ تاکتیک مناسب، این پرسش را بیش از هر زمان دیگری مطرح کرده که آیا اندیشههای یحیی گلمحمدی برای ادامه همکاری با این تیم جوابگو است یا خیر؟ این پرسش به شکل عجیبتری روی سکوهای ورزشگاه آزادی بعد از شکست برابر آلومینیوم مطرح شده و عدهای از موافقان و مخالفان حضور یحیی در پرسپولیس با یکدیگر مشاجره کلامی جدی و فیزیکی خفیفی داشتهاند. حالا بیش از هر زمان دیگری، تردید درباره توانایی یحیی گلمحمدی برای هدایت پرسپولیس وجود دارد. این تردید اثرش را در همین فصل به شکل سینوسی نشان داده؛ گهگاه موافقان با اشاره به نتایج پرسپولیس، یحیی را مرد ایدئال این تیم توصیف کردهاند و گاهی بهویژه در زمانهای شکست و تساوی برابر تیمی مانند هوادار، عرصه برای مخالفانش هموار شده تا به او بتازند.
پایان عصر برانکو با امضای یحیی
دراینمیان بدون درنظرگرفتن عملکردی که یحیی در پرسپولیس داشته، بحثی کهنه سر باز کرده و این ایده را بین هواداران پرسپولیس پرورانده که یحیی تا به حال «نان تیمی که برانکو ساخته بود» را خورده است. فضای موجود به قدری پیچیده است که نمیشود به طور کامل و صددرصدی این فرضیه را پذیرفت یا رد کرد؛ ولی مواردی وجود دارد که میتوان به روشنترشدن این بحث کمک کرد؛ هرچند در امر مربیگری، بهویژه مربیگری در تیمهای بزرگ، هیچ امر مطلقی وجود ندارد و جزئیات تأثیر زیادی دارند.
باوجوداین، بنایی که برانکو در پرسپولیس گذاشت و ساختار این تیم از لحاظ باشگاهداری و حرفهای را دستخوش تغییر و تحول کرد، انکارناپذیر است. او با عبور از «ستارهها» رو به ساختن «تیم» آورد و روحیه «همه برای یکی» را به معنای واقعی در تیم اجرا کرد. در تیمی که برانکو ساخته بود، مهرهها وقتی ستاره بودند که در خدمت تیم باشند. حس همدلی، چه در زمین و چه روی نیمکت، تنفر از باخت، تلاش برای موفقیت و اهمیتدادن به ارزش پیراهن باشگاهی مانند پرسپولیس، از مهمترین فاکتورهایی است که برانکو بهخوبی در عرض چهارسالو نیم حضورش در پرسپولیس، آنها را سروسامان داد.
برانکو به ساختار اهمیت زیادی میداد و نتیجتا همه خطوط زمین در عصر این مرد کروات، بینقص بودند. بدون درنظرگرفتن چهرهای که در ترکیب حضور دارد، خطوط دروازه، دفاعی، میانی و هجومی پرسپولیس حرفهای زیادی برای گفتن داشت. او حتی با خروج ستارههای برجسته که با حضور در همین تیم چهره شده بودند، با پرسپولیس موفق شد و جام آورد. برانکو به جای «بهانه»، «تندی»، «حمله به داور» و «حمایت از بهانهنویسی» سعی در رفع نواقص تیم داشت. حاصلش روشن است؛ او آمارهای درخشانی در پرسپولیس به جا گذاشت و به گواه نتایجی که به دست آورد، یکی از بهترین پرسپولیسهای تاریخ را ساخت. او در لیگ برتر ۱۲۶ بار روی نیمکت پرسپولیس نشست و در این مدت ۷۳ برد، ۳۷ تساوی و ۱۶ شکست ثبت کرد. گرفتن ۲۵۶ امتیاز، زدن ۱۸۷ گل، خوردن ۸۴ گل و کسب امتیاز ۲.۰۳ به طور میانگین در هر بازی، اندیشههای این مرد کروات را بهخوبی ترسیم میکند. در جام حذفی هم کارنامه برانکو قابل دفاع است؛ او هشت برد، سه تساوی و تنها یک باخت در طول دوران حضورش در پرسپولیس ثبت کرد.
اما مهمترین کار برانکو ساختن یک پرسپولیس قدرتمند در آسیا بود؛ درست در روزهایی که کسی باور نمیکرد تیمی از ساختار بیمار ایران بتواند در آسیا هنرنمایی کند، برانکو ۳۶ بار با پرسپولیس در آسیا بازی کرد و ۱۵ برد، ۱۰ تساوی و ۱۱ باخت ثبت کرد. در همین عرصه، ثبت ۱۴ کلینشیت، یکی دیگر از فاکتورهای برجسته تیم پرسپولیس برانکو بود.
ماحصل همه این نتایج، ثبت سه قهرمانی در لیگ برتر، یک جام حذفی و فتح سه سوپرجام ایران بود. او پرسپولیس را به فینال لیگ قهرمانان آسیا هم برد تا نشان دهد تیمی که ساخته فقط محدود به لیگ ایران نیست.
بعد از جدایی برانکو، کار به کالدرون و سپس به یحیی گلمحمدی سپرده شد. عمر کالدرون در پرسپولیس کوتاه بود؛ ولی یحیی گلمحمدی دوام بیشتری آورده و همچنان روی نیمکت این تیم مانده است. قرارداد او تمدید شده و اگر اتفاق خاصی رخ ندهد، دستکم یک فصل دیگر هم سرمربی این تیم خواهد ماند.
یحیی، دو بار پرسپولیس را قهرمان لیگ کرده و به فینال لیگ قهرمانان آسیا هم رفته؛ ولی برچسبی که به او زده میشود، این است که از میراث برانکو در تیم استفاده کرده و حالا تیم او رفتهرفته رنگ واقعیاش را نشان میدهد. این روزها که پرسپولیس دیگر نشانی از قدرت همیشگیِ ایران بودن ندارد، رفتهرفته بحثی از تیم برانکو نمیشود. در واقع بسیاری اعتقاد دارند یحیی تیمی را که برانکو ساخته بود، به دست گرفت، نتایجش را از همان ساختار گرفت و حالا با پایان عصر ساختار برانکویی، امضای یحیی، بیش از هر زمان دیگری بر پیشانی این تیم جا خوش کرده است.
یحیی ماند و کلی علامت سؤال
بدون قضاوت درباره اینکه یحیی تا پیش از این نان ساختار برانکو را خورده یا خیر، اصلی که این روزها به چشم میخورد، این است که ردپایی از برانکو در این تیم پرسپولیس دیده نمیشود. هم ساختار باشگاه به ماقبل از برانکو برگشته و بهانه و هجمهها بیشتر شده و هم تفکرات یحیی در زمین فوتبال چندان جوابگو نیست. شاید یحیی اسیر اتفاقات ناخواسته هم در این فصل شده باشد؛ ولی مشخصا این تیم، انگیزه و جنگندگی همیشگی را ندارد. شرایط به گونهای است که تیم تازه صعودکردهای به اسم هوادار، رفت و برگشت در لیگ برتر از پرسپولیس امتیاز میگیرد و تیمی مانند آلومینیوم اراک که پیش از این در تهران، کاری برابر پرسپولیس از پیش نبرده بود، این تیم را در جام حذفی و مقابل دیدگان هوادارانش شکست میدهد.
یحیی و دستیارش میتوانند دوباره به بهانههای مختلف برگشته و ناکامی را به عوامل مختلف ربط دهند؛ ولی زمان زیادی برای اصلاح امور نخواهند داشت. خریدهای بحثبرانگیز، گلهای خورده فراوان، ضعف دروازهبانها، ضعف مدافعان، کمرمقشدن توان هافبکها و فراموشی مهاجمان در امر گلزنی، باعث شده مشکلات تیم یحیی بیش از هر زمان دیگری به چشم بیاید. او حالا مسئول اول و آخر نتایجی است که پرسپولیس میگیرد و این تیم تمام و کمال محصول یحیی است. گلمحمدی میتواند از الان به بعد به درخشیدن در پرسپولیس ادامه دهد و عصر خودش را طولانی و طلایی کند یا میتواند با کسب نتایج سینوسی با این برچسب که هرچه داشته، محصول ساختار برانکو بوده، گذران دوران کند.
مشکل بابا مسعوده که دیگه نیست، همین
محصول کسانی هست که با نفوذ در کمیته داوران و کمیته انظباطی ، چینش داوران و حکم های انظباطی رو جهت دار و معیشتی می کنند و...
البته محصول یحیی هم هست یحیی نباید خرید بازیکن خارجی بی کیفیت را قبول می کرد چون که وزارت اجازه خرید بازیکن خوب رو نداده بازیکن درجه دو رو هم تائید نمی کرد و نمی خرید
اینقدر هم با مصاحبه هاش تیم رو به حاشیه نمی برد اعمال نفوذ ها و ... خودش مطرح نمی کرد به آدم های سطح 3 باشگاه و پیشکسوت ها و هواداران می سپرد و خودش وارد این مباحث نمی شد و ذهنیت بازیکن ها رو در ارتباط با این واقعیت که وزارت ورزش مامور جلو گیری از قهرمانی پرسپولیس هست ،خودش درگیر نمی کرد بالعکس از بازیکنان می خواست در زمین با وزارت ورزش و فدراسیون وادم های نفوذی آجرلو در کمیته های مختلف بجنگندو ارادشون رو به رخ اونا بکشند.
یحیی مربی 20 میلیارد تمنی نیست و باید در جای دیگری دنبال علل بکار گیری او با این مبلغ هنگفت گشت !