صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۴۱۴۰۰
یک مسمومیت تاکتیکی روشی موثر برای گروه افراد وفادار سرسخت مورد اعتماد پوتین است تا نشان دهند که هنوز مسئول امور هستند و هیچ تمایلی به چرخش و تغییر موضع شان ندارند. این اقدام هم چنین پیام دیگری را ارسال می‌کند که غربی‌ها مدت هاست که علاقه‌ای به شنیدن آن نداشته اند: پوتین دیکتاتور دیوانه‌ای نیست که علیرغم تلاش‌های دستیاران اش قادر به دیدن واقعیات و دلایل رخداد‌ها نباشد. در واقع، او تهاجمی‌ترین یا پارانویایی‌ترین فرد در کرملین نیست.
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۳ - ۱۰ فروردين ۱۴۰۱

فرارو- روسیه اکنون ۳۳ روز است که در جنگ اوکراین به سر می‌برد جنگی که انتظار می‌رفت ۷۲ ساعت به طول بیانجامد. با توجه به شکست نسبی تهاجم، تعجب آور است که هر فردی در نهاد‌های امنیتی روسیه زمان زیادی برای پرداختن به پروژه‌های جانبی دارد.

به گزارش فرارو به نقل از اسپکتیتر؛ با این وجود، اخبار دیروز مبنی بر مسموم شدن "رومن آبراموویچ" الیگارش روس در جریان مذاکرات صلح غیررسمی با اوکراینی‌ها غیر از این را نشان می‌دهد. در حالی که جزئیات ماجرا مبهم است به گفته گروه روزنامه نگاری تحقیقی "بلینگ کَت" آبراموویچ میلیاردر در اوایل ماه جاری درگیر مذاکرات در پایتخت کی یف پایتخت اوکراین بوده است که در جریان آن او و دو همکار اوکراینی اش بیمار شدند.

این سه مرد پس از آن در استانبول تحت درمان قرار گرفتند. البته حتی اگر این اتفاق نیز رخ داده باشد هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد مسمومیت به دستور کرملین صورت گرفته است. با این وجود، باز هم تنها دولت روسیه ظرفیت استفاده از مواد سمی و سابقه طولانی در این کار را دارد از مورد الکساندر لیتویننکو (یک افسر اطلاعاتی سابق سازمان اطلاعات خارجی روسیه و منتقد دولت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه بود که بر اثر آلودگی به عنصر رادیواکتیو پولونیوم در روز ۲۳ نوامبر ۲۰۰۶ میلادی در شهر لندن به طور مرموزی به قتل رسید.او هم چنین مأمور سرویس اطلاعاتی بریتانیا بود و برای آن جاسوسی می‌کرد. مسکو او را خائن و جاسوس نامید) گرفته تا مسموم شدن "الکسی ناوالنی" رهبر اپوزیسیون روسیه تا "سرگئی اسکریپال" که به همراه دخترش "یولیا" در سال ۲۰۱۸ میلادی با گاز عامل اعصاب مسموم شدند. همه موارد ذکر شده مسمومیت‌های بسیار جدی‌تر از مورد اخیر مسمومیت آبراموویچ بودند. بنابراین، با توجه به علائم نسبتا خفیف مورد مسمومیت آبراموویچ به نظر می‌رسد که مسمومیت با هدف کشتن مذاکره کنندگان احتمالی صلح نبوده بلکه برای ترساندن آنان و با هدف ارسال پیامی در مورد مصالحه و نامطلوب بودن این موضوع از دید کرملین بوده است.

یک مسمومیت تاکتیکی روشی موثر برای گروه افراد وفادار سرسخت مورد اعتماد پوتین است تا نشان دهند که هنوز مسئول امور هستند و هیچ تمایلی به چرخش و تغییر موضع شان ندارند. این اقدام هم چنین پیام دیگری را ارسال می‌کند که غربی‌ها مدت هاست که علاقه‌ای به شنیدن آن نداشته اند: پوتین دیکتاتور دیوانه‌ای نیست که علیرغم تلاش‌های دستیاران اش قادر به دیدن واقعیات و دلایل رخداد‌ها نباشد. در واقع، او تهاجمی‌ترین یا پارانویایی‌ترین فرد در کرملین نیست.

تنها به سه نفر از روسای امنیتی که نزدیک‌ترین افراد حلقه مشاوران او را تشکیل می‌دهند نگاه کنید: "الکساندر بورتنیکوف" از سال ۲۰۰۸ میلادی ریاست سرویس امنیت فدرال روسیه FSB جانشین کا گ ب را برعهده داشته است. در این منصب او اغلب شواهدی را برای توجیه پارانویای پوتین ارائه کرده است. در جلسه بدنام شورای امنیت روسیه که پیش از آغاز جنگ برگزار شد بورتنیکوف ادعا کرد که نیرو‌های مرزبانی سرویس امنیت فدرال روسیه یک خرابکار را دستگیر کرده اند که سعی داشته مخفیانه وارد روسیه شده و اقدامات خرابکارانه را انجام دهد.

سپس "نیکلای پاتروشف" دبیر شورای امنیت روسیه بالاترین نهاد امنیت ملی آن کشور قرار دارد. او از زمان رسیدن پوتین به مقام ریاست جمهوری کنار او بوده و موقعیت اش را مدیون پوتین است. او جنگ اوکراین را یک جنگ نیابتی در برابر غرب و به ویژه ایالات متحده آمریکا قلمداد می‌کند و اغلب آنان را متهم می‌کند که قصد نابودی روسیه را دارند.

سرانجام "سرگئی ناریشکین" را داریم که در جلسه شورای امنیت ملی روسیه پیش از آغاز جنگ اوکراین به دلیل طرح موضوع پیشنهادی ارائه یک فرصت بیش‌تر به غرب از سوی پوتین و اطرافیان اش مورد تحقیر قرار گرفت. از آن زمان به این سو، او با طرح این استدلال که "غرب نه تنها می‌خواهد روسیه را با پرده آهنین جدید محاصره کند بلکه می‌خواهد آن را به طور کامل نابود کند" ضعف نشان دادن پیشین خود را با تندروتر شدن موضع اش جبران کرده است.

این سه سیلوویکی یا مرد امنیتی همه چیز از انتخابات منصفانه تا کتاب‌های درسی تاریخ را به عنوان حمله‌ای وجودی به روسیه قلمداد می‌کنند. مانند بسیاری از هم نسلی‌های خود و پوتین، آنان وسواس عاطفی نسبت به اوکراین و اهمیت آن برای موقعیت قدرت بزرگ روسیه را دارند. با توجه به این که این افراد بسیار نزدیک به سکاندار هدایت امور هستند انتظار یک راه حل پایدار از طریق مذاکره که ممکن است به خونریزی در اوکراین پایان دهد بی اندازه خوش بینانه و دور از دسترس به نظر می‌رسد به ویژه با توجه به سیگنال‌های متفاوتی که از مسکو در مورد تمایل به توافق ارسال شده است.

هم چنین، تقاضای زیادی در جامعه روسیه برای رویکرد لیبرال‌تر و نرم‌تر وجود ندارد. در سال ۲۰۲۰ میلادی، مرکز نظرسنجی معتبر لوادا اشاره کرد که ۷۵ درصد از روس‌ها معتقد بودند کشورشان یک ابرقدرت است و ۸۸ درصد فکر می‌کردند حفظ این موقعیت مهم است.

پوتین بار‌ها از جنگ فعلی علیه اوکراین به عنوان تکرار جنگ بزرگ میهنی علیه نازیسم یاد می‌کند که تقریبا ۹۰ درصد روس‌ها به آن افتخار می‌کنند. مردم عادی عجله‌ای برای دست کشیدن از این روایت ندارند روایتی که از آنان چهره یک قهرمان را به نمایش می‌گذارد.

مخمصه روسیه و تراژدی اوکراین را نمی‌توان بدون شناخت این موضوع حل کرد که جنگ نه تنها توسط رئیس جمهور پوتین بلکه توسط "سیلوویکی" نفوذ کرده در حلقه تصمیم گیرندگان دولتی شدت گرفته است. آنان به نوبه خود به بیماری اجتماعی ناشی از وسواس نسبت به روسیه به عنوان یک دولت قدرتمند و یک "قدرت بزرگ" دامن می‌زنند. این سم ممکن است در دستان چند مرد باشد، اما در سراسر روسیه جاری است.

ارسال نظرات