صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۴۰۱۴۳
نظریه بازی‌ها در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی به لطف تلاش‌های دانشمندانی مانند "جان فون نویمان" و "جان نش" که از ریاضیات به منظور تجزیه و تحلیل استراتژی‌های موجود برای شرکت کنندگان در انواع مختلف تعاملات رسمی استفاده می‌کردند به وجود آمد. شلینگ از نظریه بازی‌ها به عنوان ابزاری برای درک بهتر جنگ استفاده کرد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۴ - ۰۱ فروردين ۱۴۰۱

فرارو- شصت سال پیش اختلاف بر سر استقرار موشک‌های شوروی در کوبا، واشنگتن و مسکو را به طرز خطرناکی به آستانه وقوع جنگی همه جانبه نزدیک ساخت. این بحران افراطی‌ترین نمونه تاریخ از بحران‌های هسته‌ای بود موقعیتی که در آن دولت‌ها به طور مکرر وضعیت بسیار خطرناکی را تشدید می‌کنند تا بتوانند مسیر و خواسته خود را به پیش ببرند.

به گزارش فرارو به نقل از اکونومیست؛ هم چنین ارزش فوق‌العاده کار "توماس شلینگ" اقتصاددانی که در آن زمان در دانشگاه هاروارد بود نشان داد که از ابزار‌های نسبتا جدید نظریه بازی‌ها می‌توان برای تحلیل استراتژی جنگ استفاده می‌کرد. جنگ در اوکراین آثار شلینگ که به خاطر آن جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۲۰۰۵ میلادی کسب کرد بیش‌تر پراهمیت و مرتبط با بحران فعلی زمانه ما ساخته است.

نظریه بازی‌ها در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ میلادی به لطف تلاش‌های دانشمندانی مانند "جان فون نویمان" و "جان نش" که از ریاضیات به منظور تجزیه و تحلیل استراتژی‌های موجود برای شرکت کنندگان در انواع مختلف تعاملات رسمی استفاده می‌کردند به وجود آمد. شلینگ از نظریه بازی‌ها به عنوان ابزاری برای درک بهتر جنگ استفاده کرد.

او تعارض را نتیجه یک رویارویی استراتژیک بین تصمیم گیرندگان منطقی می‌دانست که هزینه‌ها و منافع انتخاب‌های خود را می‌سنجند. اگر یک مهاجم بالقوه انتظار داشته باشد که از تهاجم بیش‌تر از هر هزینه‌ای که دشمن اش می‌تواند بر او تحمیل کند امتیاز و سود کسب کند احتمالا اقدام تهاجمی را انجام خواهد داد. بنابراین، برای دولتی که امیدوار است یک متجاوز را بازدارد اثربخشی استراتژی بازدارندگی آن دولت تا حدی به اندازه و ابعاد هزینه‌های تلافی جویانه‌ای که می‌تواند بر مهاجم خود تحمیل کند بستگی دارد.

با این وجود، این یک نظر علمی دقیق نیست. هر دو طرف ممکن است در مورد هزینه‌های نسبی‌ای که می‌توانند متحمل شوند اطلاعات ناقصی داشته باشند. برای مثال، زمانی که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه در حال تدارک حمله به اوکراین بود دموکراسی‌های غربی تهدید کردند که تحریم‌های سختی را اعمال خواهند کرد. این که تحریم‌ها تا چه اندازه می‌توانند سخت باشند لزوما برای هیچ یک از طرفین از قبل قابل درک نبود، زیرا جزئیات آن باید با متحدان مورد رایزنی و مذاکره قرار می‌گرفت.

اعتبار تهدیدات تلافی جویانه نیز مهم است. هر دو طرف یک درگیری بالقوه ممکن است تهدید‌های جدی ایجاد کنند، اما اگر تهدید کارایی خود را از دست داده باشد ممکن است نادیده گرفته شود. تهدید تحریم‌های سخت توسط دموکراسی‌های غربی که آشکارا ابزاری قدرتمند در گذشته بوده است ممکن است به دلیل تردید‌ها در مورد آمادگی دولت‌ها به منظور قرار دادن شهروندان شان در معرض افزایش قیمت نفت و گاز تضعیف شده باشد.

دولت‌ها طیف وسیعی از ابزار‌ها را برای تقویت اعتبار تهدید‌های خود به کار می‌گیرند. برای مثال، وعده آمریکا برای دفاع از یک متحد ممکن است با استقرار نیرو‌های آمریکایی در داخل مرز‌های کشور متحد تقویت شود. احتمالا برای یک رئیس جمهور آمریکا عقب نشینی در برابر حمله‌ای که جان آمریکایی‌ها را هدف قرار دهد و در آن امریکایی‌ها کشته شوند کار دشوارتری خواهد بود.

شلینگ خاطرنشان ساخته بود که گاهی اوقات می‌توان اعتبار تهدید را با انجام اقدامات پرهزینه یا محدود کردن گزینه‌های خود افزایش داد. وعده یک ژنرال برای مبارزه تا پایان تلخ جنگ در صورت عدم عقب نشینی دشمن در صورتی که پل‌هایی که مسیر عقب نشینی او را فراهم می‌کنند بسوزاند اعتبار بیشتری پیدا می‌کند.

مشکل اعتبار در رویارویی بین قدرت‌های دارای سلاح هسته‌ای که هر دو دارای سلاح کافی برای تلافی در برابر هر حمله اولیه با حمله ویرانگر خود هستند بسیار پیچیده‌تر می‌شود. اگر اولین استفاده کننده از تسلیحات هسته‌ای مطمئن باشد که کشور خود را نیز ویران می‌کند در این صورت تلاش‌ها برای استفاده از تهدید حمله هسته‌ای برای گرفتن امتیاز احتمالا با شکست مواجه خواهد شد.

تهاجم به اوکراین را می‌توان نمونه‌ای از پارادوکس ثبات -بی ثباتی دانست: از آنجا که تهدید یک جنگ هسته‌ای بیش از حد وحشتناک است که نمی‌توان به آن فکر کرد درگیری‌های کوچک‌تر یا نیابتی ایمن‌تر قلمداد می‌شود، زیرا ابرقدرت‌های رقیب احساس می‌کنند که می‌توانند مطمئن باشند هیچ یک از طرفین متخاصم اجازه نخواهند داد که دامنه منازعه بیش از اندازه تشدید شود. برخی از پژوهشگران بر این باورند که این وضعیت می‌تواند به توضیح بسیاری از جنگ‌های کوچک‌تر که در طول جنگ سرد رخ دادند کمک کند.

با این وجود، جنگ سرد نیز گاهی مانند سال ۱۹۶۲ میلادی در معرض خطر افزایش دامنه منازعه قرار داشت. شلینگ به توضیح دلیل آن کمک کرد. او خاطرنشان ساخت که اگر برخی از عناصر تهدید معتبر قلمداد شوند می‌توان تهدید حمله هسته‌ای را حتی در شرایط تخریب متقابل ایمن و مطمئن ساخت. شلینگ مشاهده کرد که با شدیدتر شدن رویارویی بین قدرت‌های هسته ای، خطر این که تحولات غیرمنتظره و شاید ناخواسته باعث شود اوضاع از کنترل خارج شود افزایش می‌یابد. برای مثال، زمانی که نیرو‌های هسته‌ای در حالت آماده باش هستند هشدار‌های کاذب بسیار خطرناک‌تر می‌شوند. بنابراین، در چنین شرایطی طرفی که تمایل بیش تری برای تحمل پیامد‌های خطر رو به رشد یافته جنگ هسته‌ای دارد شرایط را حفظ می‌کند.

این نوعی سیاست قبول مخاطره و پیش رفتن تا آستانه بروز جنگ است. موضوع صرفا افزایش تنش به امید غلبه بر طرف مقابل نیست. این موضوع هم چنین یک آزمون برای سنجش میزان اراده طرف مقابل است جایی که عزم به عنوان تمایل به "تحمل خطر یک فاجعه" تعریف می‌شود. اقدام پوتین برای افزایش آمادگی نیرو‌های هسته‌ای روسیه ممکن است نشان دهنده تلاشی برای نمایش چنین اراده‌ای باشد (فراتر از پیامی که توسط خود حمله ارسال شده است). خودداری بایدن رئیس جمهوری امریکا از تشدید تنش می‌تواند به عنوان تصدیق این واقعیت آشکار تلقی شود که یک خودکامه درگیر در یک جنگ بیهوده (پوتین) کمتر از یک دموکراسی غنی که بایدن در برابر شهروندان آن مسئول است چیزی برای از دست دادن دارد.

با این وجود، ممکن است بایدن چیز دیگری در ذهن داشته باشد. شلینگ در سخنرانی خود برای دریافت جایزه نوبل از این واقعیت ابراز شگفتی کرد که در طول ۶۰ سالی که از پایان جنگ جهانی دوم گذشته بود سلاح‌های هسته‌ای مورد استفاده قرار نگرفتند. د ر حالی که او عدم استفاده از تسلیحات هسته‌ای بین ابرقدرت‌ها را برای بازدارندگی مطرح می‌کرد بر این باور بود که در جنگ‌ها و رویارویی‌های دیگر، خویشتن داری نتیجه یک تابو است: یک کنوانسیون اجتماعی که تحت کنترل قدرت‌های متخاصم باقی می‌ماند در حالی که آنان ممکن است استقرار سلاح‌های هسته‌ای را از نظر استراتژیک معقول قلمداد کنند.

تجاوز روسیه یک تابوی دیگر را در هم شکسته است تابوی توسعه طلبی ارضی از طریق اعمال خشونت. اگرچه دولت‌های غربی احساس می‌کنند که مجبور هستند برای محدود کردن آسیب‌های وارده از خود واکنش نشان دهند، اما بدون شک مایل هستند که پیمان قدیمی را احیا کنند تا نشان دهند که جهان از عصری فراتر رفته است که در آن قدرتمندان هر آن چه را که می‌خواهند از طریق زور به دست آورند.

ارسال نظرات