فرارو- از همان نخستین روزهای "جنگ اوکراین"، گمانه زنیهای مختلفی در مورد سرنوشت "مذاکرات هستهای وین" و روند مرتبط با احیای توافق برجام مطرح شده است. این در حالی است که این گمانه زنیها با گذشت زمان و در پیِ درخواست اخیر دولت روسیه از آمریکا مبنی بر اینکه واشینگتن باید به مسکو تعهد کتبی دهد که در روند لغو تحریمهای ایران، مراودات تجاری روسیه با ایران مشمول تحریمهای غرب و بویژه دولت آمریکا نخواهد شد، وارد مرحلهای تازه شده است. برخی ناظران و تحلیلگران حتی این درخواست روسیه را نوعی به گروگان گرفتنِ برجام از سوی کرملین و استفاده ابزاری از این توافق جهت چانه زنی با غرب در مساله اوکراین ارزیابی کردند.
با این حال، این تحول با سِیلی از تلاشهای دیپلماتیک همراه شده است. ابتدا وزیر خارجه قطر که به احتمال فراوان حامل پیام آمریکا بوده، با مقامهای ایرانی رایزنی کرد و سپس در سفر به روسیه، آخرین تحولات مرتبط با توافق برجام را با مقامهای روسی به بحث گذاشت. در گام بعدی، شاهد سفر "حسین امیر عبداللهیان" وزیر خارجه کشورمان به مسکو و رایزنی با مقامهای این کشور بودیم و حتی وزیر خارجه ایران به این نکته اشاره داشت که برخلاف آنچه گفته میشود، روسیه از روند شکل گیری یک توافق خوب حمایت میکند. در عین حال، "سرگی لاوروف" وزیر خارجه روسیه و "میخائیل اولیانوف" نماینده روسها در جریان مذاکرات وین نیز در اظهارنظرهایی جداگانه، از دریافت برخی تضمینها از طرف آمریکایی در قالب معادله برجام خبر دادند. مسالهای که البته با موضع مبهم آمریکاییها رو به رو شده است.
با این حال، هنوز هم بسیاری از ناظران و تحلیلگران معتقدند که روند احیای توافق برجام و مذاکرات اتمی وین، تا حد زیادی منوط به تحولات مرتبط با جنگ اوکراین و تشدید منازعات میان روسیه و غرب (بویژه آمریکا) است. در این راستا، فرارو در گفتگو با "فریدون مجلسی"، دیپلمات سابق و کارشناس سیاست خارجی، به بررسی آثار جنگ اوکراین بر معادله اتمی ایران و همچنین انتخابها و گزینههای راهبردی که ایران در شرایط کنونی با آنها روبه رو است پرداخته است. مشروح گفتگو با فریدون مجلسی را در ادامه بخوانید.
*پایگاه خبری "مدرن دیپلماسی" در گزارشی که در همان آغازین روزهای "جنگ اوکراین" نوشته شد، تاکید داشت که ایران میتواند از موقعیتهای طلایی این جنگ استفاده کند و برنده شگفت انگیز و غیرمنتظره این جنگ باشد. از سوی دیگر، برخی معتقدند که این جنگ عملا روند دستیابی به یک توافق در قالب معادله برجام را به عقب انداخته و موجب تضعیف منافع ملی ایران و به گروگان گرفته شدن یک توافق خوب از سوی روسها شده است. تحلیل و نظر شما در مورد این دو گزاره چیست؟
اولا من خیلی متاسفم که جنگ وحشتناکی نظیر "جنگ اوکراین" در جریان است و مجبوریم در این شرایط در مورد سود و یا زیان ایران در قالب جنگ مذکور صحبت کنیم. با این حال، چه میشود کرد؟ این سیاست است و واقعیتهایی که در صحنه عمل و میدان میگذرند. من با این تفسیر که ایران میتواند از این جنگ منتفع شود، مساله دارم و نسبت به آن مشکوکم.
با این حال میتوانم اینطور بگویم که ایران میتوانست از موقعیت جاری در چهارچوب جنگ اوکراین بهرهمند شود. در این میان فرق اصلی این است که من مطمئن نیستم که اساسا بخشهایی در چهارچوب طیف فکری اصول گرایان مایل به ایجاد آرامشی باشند که در قالب آن آرامش بتوان منافعی را برای کشور ایجاد کرد. اصولا کسب منافع برای کشور به طور خاص و ویژه، در مسائل اقتصادی معنا پیدا میکند و اقتصاد نیز شدیدا به فضای "آرامش" نیاز دارد.
من در وضعیت کنونی اینگونه تحلیل میکنم که برخی مایل به ایجاد آرامش و منفعت برای کشور نیستند. در این چهارچوب، اساسا صحبت از اینکه در چهارچوب یک رویداد جانبی نظیر جنگ اوکراین بتوان منافع کشور را تامین کرد و به طور خاص در مساله اتمی و مذاکرت وین شرایط مناسبی را برای کشور فراهم کرد، بی معنا میشود.
اگر نگاهی به گذشته شود شاهدیم که در برخی موارد در آستانه مذاکرات اتمی ایران با غرب، شاهد وقوع برخی درگیریها در سطح منطقه بوده ایم که گویی این سیگنال را میدهند که انگار قرار نیست معادله مذاکرات وین به نتیجهای برسد. البته که برخی طرفهای منطقهای و بین المللی نیز بعضا علیه ایران دست به اقداماتی زدهاند که جدای از اینکه سعی داشته اند تصویرِ ادراکی قدرت ایران را مخدوش کنند، بر آن بوده اند که روند مذاکرات وین را نیز مختل کنند. مجموع این مسائل نشان میدهند که اساسا روند مذاکرات مذکور، روندی پُر از دستانداز است و به هیچ روی نمیتوان آن را هموار دانست.
در این راستا، سفر اخیر وزیر خارجه ایران به روسیه نیز به نوعی نشان از اوج گیری برخی نگرانیها در تهران مبنی بر ارائه شروط جدید روسیه در چهارچوب معادله برجام داشت. همانطور که میدانید روسها اعلام کرده بودند که در قالب معادله برجام به دنبال دریافت تضمین کتبی از واشینگتن مبنی بر این نکته هستند که روند مناسبات تجاری آنها با ایران مشمول تحریمهای غرب نخواهد شد. این رویکرد (که به طور خاص در جریان سفر اخیر امیر عبداللهیان به روسیه نشان داده شد) نشان میدهد که دولت "ابراهیم رئیسی" خواهان بازگشت به برجام است و اگر تمایل به خودِ برجام نداشته باشد، تمایل به لغو تحریمها علیه ایران و بهرمندی از مزایای بالا رفتن قابل توجه بهای نفت دارد و در عین حال مایل به دریافت سهمی از بازار گازِ جهانی نیز است (نباید فراموش کرد که ایران یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر گازی جهان است).
در کنار این ها، دولت جدید ایران مایل به رفع موانع پولی و بانکی برای کشور نیز است و بر آن است که روابط تجاری کشور نیز به حالت عادی بازگردد. در این میان، مردم ایران نیز علاقهمندِ به ثمر رسیدن معادله برجام و برخورداری کشور از منافع این توافق هستند. به طور کلی من بر این باورم که دو نیرو در شرایط کنونی در ایران در حال رقابت با یکدیگر هستند. یک نیرو که معتقد است رفع موانع علیه ایران هم امکان پذیر است و هم باید رفع موانع صورت گیرد. دومین نیرو هم گروههایی هستند که نَه تمایل چندانی به دستیابی به یک توافق اتمی دارند و نَه با برخی اقدامات خود اجازه میدهند که یکچنین توافقی در مسیری هموار قرار گیرد. البته که در این میان من نمیدانم کدامیک از اینها موفق خواهند بود. با این حال، امید دارم که آن گروهی که با عقلانیت و تدبیر به مساله مینگرند، پیروز میدان باشند.
*با توجه به آنچه تاکنون مورد اشاره قرار دادید و سیر عادی تحولات که تا به اینجای کار شاهد آن بوده ایم، وضعیت آتی روابط تهران-واشینگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟ کفه تنش زدایی را در روابط دو طرف سنگینتر میبینید یا تنش زایی؟
به نظر من کشور ما دیگر بیش از این طاقت تنش و بحران را ندارد. نباید فراموش کرد که ایران مدت هاست تحت تحریمهای گسترده غرب است و این مساله آثار و تبعات سنگینی را برای کشورمان به همراه داشته است. نباید فراموش کرد که همین تحریمها هستند که روزانه میلیونها دلار به ایران به دلیل محدودشدن صادرات نفت و پتروشیمی کشورمان خسارت میزنند. تمامی این موضوعات موجب گسترش فقر و ایجاد برخی دیگر از چالشهای اقتصادی در کشورمان شده اند.
باید توجه داشت که در شرایط کنونی، آمریکا علاقهمند به حل کردن مسائل خود با ایران است، اما ایران تا حد زیادی در شرایطی است که باید این مشکلات و موضوعات را با واشینگتن حل کند. در این میان، باید دقیقا معطوف بر حل کردنِ مسائل با آمریکا شد و نباید چندان در مسائل جانبی نظیر آنچه پیشتر در قالب این گزاره شاهد بودیم که اول کدام طرف به برجام باز گردد و کدام طرف نخستین اقدام را انجام دهد، درگیر شویم. ما باید توجه داشته باشیم که در شرایط کنونی ایران باید مشکلات خود را از طرق دیپلماتیک حل کند.
باید بدانیم که طرف اصلی ما همانطور که شما در سوال خود گفتید آمریکا است. حتی اگر روسیه هم نخواهد که برجام را در قالب مطلوب خود دربیارورد، ما باید توجه کنیم که طرف اصلی ما آمریکا است. کافی است به صورت دوجانبه این مساله میان تهران و واشینگتن مطرح و در نهایت حل شود. تحریمهای کنونی علیه ایران تحریمهای آمریکا هستند نَه روسیه، چین یا اتحادیه اروپا. این تحریمهای آمریکا است که سال هاست در پسِ آنچه تحریمهای بین المللی خوانده میشود علیه ایران برقرار است. حتی پیشتر خود روسیه و چین نیز به تحریمهای آمریکا علیه ایران از بیمِ عواقب نقض آن ها، احترام میگذاشتند.
*برخی تحلیلگران و حتی نخبگان سیاسی در کشور بر این باورند که چرخش به سمت روسیه در شرایط کنونی، تا حد زیادی منافع ملی ایران را در بلند مدت تضعیف خواهد کرد. دلیل اصلی این مساله نیز مشکلاتِ انباشتی ایران و غرب (بویژه آمریکا) است. از این رو نباید برای به دست آوردن منافع موقت و گذرا، به متحدان نزدیک نظیر روسیه و چین پشت کرد. ارزیابی شما از این گزاره چیست؟
از دید من، برخی نخبگان سیاسی در کشور باید دیدگاه خود را تغییر دهند. دلیل اصلی این موضوع نیز این است که به اعتقاد من دور بودنِ آمریکا از ایران، از خطرات اقدامات احتمالی آن علیه کشورمان در مقایسه با روسها که در جوار ایران هستند؛ تا حد زیادی میکاهد. در واقع، دوریِ آمریکا ایمنی به ما میدهد که نزدیکیِ روسیه آن را به ما ارائه نمیکند.
به نظرم ما میتوانیم مشکلات خود را با واشینگتن حل کنیم. ما یک حوزه جدی از اختلاف با واشینگتن داریم و آن نابودی اسرائیل است که در این زمینه هم هیچگونه تفاهمی میان دو کشور ایجاد نمیشود. به نظر من باید مستقیما با آمریکا تامل کرد و مشکلات مختلف را به صورت رو در رو با آن حل کرد. این شیوه هزنیههای کمتری را برای ایران در بحث رفع تحریمها به دنبال خواهد داشت. اکنون شاهدیم که بسیاری از بازیگران میانجی عملا در معادلهای نظیر برجام صرفا به دنبال نفعبریِ خود هستند. بار دیگر تاکید میکنم که فاصله جغرافیایی زیادِ آمریکا از ایران تا حد زیادی برای ما در برابر آمریکا موقعیت مناسبی را ایجاد میکند.
به نظر من بسیاری از چالشهای موجود در روابط ایران و آمریکا، برخلاف آنچه گفته میشود ریشه دار نیستند بلکه اینگونه برساخته شده اند. باید توجه داشت وقتی دیپلماسی و تعاملات دیپلماتیک میان دو کشور از بین بروند، میزان سوتفاهمها میان آنها به شدت اوج میگیرد. این مساله به وضوح در مورد روابط ایران و آمریکا صدق میکند و قابل مشاهده است. هم تهران و هم واشینگتن باید با دیدگاهی واقع بینانه مسائل و مشکلات خود را حل کنند و با رفع بحرانهای غیرضروری، زمینه را جهت ایجاد فضایی آرام و به دور از تنش فراهم کنند (فضایی که در قالب آن منافع اقتصادی کشورمان نیز تامین شود).
باید توجه داشت که وقتی تحریمها علیه ایران از بین بروند و امکان سرمایه گذاری خارجی و ورود فناوریهای پیشرفته به داخل ایران تسهیل شود، امکان استفاده بهتر از ثروتهای خدادای ایران فراهم و روند توسعه اقتصادی این کشور نیز هموار میشود. مسالهای که در صورت تحقق میتواند هزینههای تنش زایی در روابط ایران و غرب را به شدت بالا ببرد. اکنون وضعیت و فرصت مناسبی برای ایران فراهم است. ما میتوانیم از شرایط فعلی استفاده کنیم و راه را برای رشد و توسعه اقتصادی کشورمان نیز هموار کنیم. بدون تردید، هم ایران و هم آمریکا منافعی را از قِبل توسعه روابط با یکدیگر دارند. تمرکز بر این مسائل، بویژه در حوزه انرژی میتواند این دو کشور را بیش از هر زمان دیگری به یکدیگر نزدیک کند.