داریوش کاردان همزمان در اجرا و بازیگری فعالیت دارد، بر این باور است که «اجرا و بازبگری به طور همزمان توانایی میخواهد، اما برخی مجری بازیگرها به زور تلویزیون را تسخیر کرده اند!»
به گزارش ایسنا، داریوش کاردان درباره اینکه آیا اخیراً برای بازیگری از سوی تلویزیون پیشنهاد جدیدی به او شده است؟ پاسخ داد: چند پیشنهاد داشتم، اما با شرایط زمانی من همخوانی نداشتند و نشد همکاری کنم.
او گفت: من چند سریال آماده پخش دارم، اما نمیدانم چرا پخش نمیکنند. سریالی به نام «دنیای گمشده» برای شبکه دو سیما ساخته شد و خیلی وقت است که تصویربرداریاش به پایان رسیده، اما نمیدانم چرا پخش نمیشود؟! گویا به آرشیو صداوسیما رفته است. این سریال یک طنز واقعی درباره زندگی روستایی بود و من در آن نقش یک روحانی را بازی میکردم و خیلی هم به نظرم خوب از آب درآمده بود.
کاردان سپس به ایفای نقش در سریال «۸۷ متر» به کارگردانی کیانوش عیاری اشاره کرد که آن هم پخش نشد و تصریح کرد که «نمی دانم چه اتفاقاتی برای این سریال افتاد.» او گفت: در این سریال هم نقش یکی از دو حقه بازی را داشتم که میخواهند خانه را از چنگ صاحبش دربیاورند.
کاردان که در زمینه اجرا برنامههایی، چون صندلی داغ، مسابقه ثانیهها و نوروز ۷۵ و ۷۶ و… را در کارنامه دارد، در پاسخ به پرسشی مبنی بر اجرا و بازیگری همزمان، اظهار کرد: متاسفانه ما مجری بازیگرانی داریم که طی این سالها تلویزیون را تسخیر کرده اند. چندین سال پیش در همین زمینه از من سوال پرسیدند که توضیحاتی ارائه دادم و برخی دوستان خوششان نیامد.
وی گفت: متاسفانه گویا نمیشود برخلاف برخیها صحبت کرد. اعتقاد شخصی من این است که هرکسی اگر ۲۰ کار هم بلد است حق دارد که انجام بدهد. مثلا اگر کسی واقعاً مجری خوبی باشد، بازیگر خوبی هم باشد چه اشکالی دارد که هر دو کار را با هم انجام بدهد، این کار توانایی میخواهد؛ اما متاسفانه مشکل از جایی شروع میشود که برخی بلد نیستند و به زور به مردم تحمیل میکنند؛ بنابراین نهایت کارشان تعریف کردن جوکهای تلگرامی و فضای مجازی است.
این کارگردان و دوبلور در ادامه صحبتهای بالا تصریح کرد: کسانی هستند که در بخش اجرا تبحر دارند. برخی بازیگری را خوب انجام میدهند و بعضی دوستان در دوبله موفق هستند که هر یک میتوانند در حوزه کاری خود فعال باشند. پس اجازه بدهید بقیه هم فعالیت کنند نه اینکه همه را از صحنه به در کنید! نه اینکه چهار الی پنج آدم داشته باشید و بگویید همینها مجریان ما هستند.
وی گفت: به نظر میرسد مدیریت و کنترلی روی تلویزیون نیست و انگار سفرهای پهن شده که برخی دوستان استفاده میکنند و کسی را هم راه نمیدهند. من عددی نیستم که بخواهم از خودم تعریف کنم، اما اگر به سابقه من نگاه کنید میبینید که اجراهای خوبی داشتم، اما چه میشود که آدمی مثل من دیگر نمیرود؟ وگرنه ما عاشق کارمان هستیم، اما فضا را به گونهای طراحی کردهاند که منِ هنرمند نروم.
او خاطرنشان کرد: در حوزه بازیگری هم نام نمیبرم، اما افرادی هستند که طی این سالها کارگردان شدهاند و بارها از من خواستند که در کارهایشان بازی کنم، اما وقتی سناریو را خواندم واقعا از تعجب وا ماندم. اتفاقاً پول خوبی هم میدادند، اما من قبول نکردم و گفتم نمیآیم. من ۴۴ سال از عمرم را صرف کار هنری کردهام و اندک آبرویی برای خودم جمع کرده ام. از نظر من یک کار باید بیارزد که آدم قبول کند.
بازیگر سریالهای «سالهای مشروطه»، «معمای شاه»، «کلاه پهلوی» و «وارش» در ادامه این گفتگو درباره ارزیابیاش از سریالهای تلویزیونی و اُفت مخاطبان به ویژه در حوزه طنز و اینکه چه پیشنهادی برای بهبود اوضاع دارد؟ اینگونه گفت: حوزه طنز، حوزه خطرناکی است و متاسفانه مسئولان این حوزه یا به این خطر واقف نیستند و یا اهمیت نمیدهند، چون بیشتر از یک متر جلوی پایشان را نمیبینند؛ به عنوان مثال سالها پیش با من درباره سری اول سریال «زیر آسمان شهر» صحبت کردند که گفتم به نظرم سریال موفقی بود و من خوشم آمد و در کنار خانواده به این مجموعه خندیدیم، اما وقتی گفتند میخواهند سری دوم را بسازند، من گفتم خواهش میکنم این کار را نکنید، بگذارید این مزه زیر دهن مردم بماند.
کاردان ادامه داد: من معتقدم اگر یک آدم توان دارد که سریال دیگری بسازد که همانقدر نمکین، جذاب و موفق باشد، خُب یکی دیگر بسازد و اگر ندارد پس میخواهد از آن اسمی که در گذشته در کرده، با یک کار آبکی راهش را ادامه بدهد. خیلی کم پیش میآید که سریالها بعد از سری اول موفق شوند.
کاردان سپس در بحث انبوهسازی مجموعههای طنز تلویزیون به خاطرهای که مربوط به ۲۰ سال پیش بود اشاره و اظهار کرد: من بیش از ۲۰ سال پیش در نشستی شرکت کردم که چند تن از دوستان وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما هم حضور داشتند و از من خواستند پای تریبون بروم و صحبت کنم که من رفتم و با شوخی گفتم آقایان محترم! مدیران! بس کنید این خنداندن مردم را، ملت آنقدر خندیدند رودههایشان به دور گردنشان پیچید! هر شب یک عده از خنده به بیمارستان میروند، نکنید این کارها را، کاری کنید مردم بتوانند قرص آرامبخش بخورند، با خندههایی که شما ایجاد کردید افسردگیها از بین رفت. من آن زمان مَتَلک انداختم و حرفم را وارونه گفتم که چرا مردم را نمیخندانید؟ ولی آنها بر عکس متوجه شدند.
او تاکید کرد: به نظرم در بخش تولید طنز، لزومی به انبوهسازی نیست. شما اگر توانستید به عنوان مثال بعد از ۲۰ سال یک فیلم سینمایی مثل «اجارهنشین ها» را بسازید، اصلاً هر ۱۰ سال یک بار یک نمونه از آن را بسازید؛ چه کسی گفته مردم را هر شب به زور با کلمات زشت بخندانید؟!
کاردان با بیان اینکه «متاسفانه دوستان دیر فهمیدند که مردم به طنز احتیاج دارند و الان هم انبوهسازی میکنند»، تصریح کرد: کسی که نتواند مردم را بخنداند، قطعاً از حرکات و تکیه کلامهای زشت استفاده میکند. در حوزه سینما که دیگر هیچ، هرچه از دهانشان درمیآید میگویند تا فقط مردم بخندند! چرا درست حرکت نمیکنید، نه افراط کنید و نه تفریط. در هالیوود و کشورهای دیگر شش ماه تمام سناریو مینویسند، سه ماه پیش تولیدشان زمان میبرد و بعد وارد مرحله انتخاب بازیگر و ساخت میشوند و ادعایی هم ندارند. چه کسی گفته ما هر شب باید مردم را بخندانیم؟ ما نمیتوانیم، آن هم خنداندن مردم ایران که خودشان بسیار طناز هستند و وقتی اتفاقی در جامعه میافتد تا به فضای مجازی و جوک برسد، فقط سه ثانیه طول میکشد.
داریوش کاردان سپس در پاسخ به اینکه آیا برای برنامه «جوکر» از شما شده است؟ تصریح کرد: خوشحالم که مرا دعوت نکردند. شخصا برنامههایی که میگویند، جان من بخندید را اصلا دوست ندارم. فقط «جوکر» نیست، برنامههای دیگری هم در تلویزیون داریم که شاید برای هر کدام از آنها بالغ بر ۲۰ بار از من دعوت شد و گفتم نمیآیم. بیایم اسم و فامیلم را بگویم، بگویم کی به دنیا آمدم، چند بچه دارم، همه اینها در اینترنت موجود است. از من چه میخواهید؟
او در بخشی دیگر درباره اینکه خودتان بیشتر به مقوله طنز علاقه دارید یا کارهای جدی؟ خاطرنشان کرد: از نظر من طنز خیلی جدی است و تفاوتی میان طنز و جدی قائل نیستم و حتی طنز را سختتر میدانم. گریاندن مردم خیلی آسان است، شما اگر در یک سریال، جوانی را نشان بدهید که خدایی ناکرده ماشینی از روی آن رد شود و بعد مراسم ختم نشان دهید به راحتی مردم گریه میکنند، اما اگر توانستید مردم را بخندانید آن وقت است که موفق شده اید، آن هم نه با آفتابه و پیژامه بلکه طنز موقعیت و درست؛ بنابراین وقتی من خودم طنز را کاملاً جدی میبینم اصلا برایم کار جدی و طنز نفاوتی ندارد. مهم این است که بتوانم در کارهایم نقشم را در بیاورم. قصه که خوب باشد و بتوانم نقشم را در بیاورم، حتما قبول میکنم و فرقی ندارد.
این هنرمند با اعتقاد بر اینکه اساسا درآوردن نقشهای منفی بسیار سخت است، یادآور شد: به عنوان مثال ما که آزارمان به یک مورچه هم نمیرسد، فکر کنید در سکانسی دستور قتل عام دادیم، وقتی نقش میرزا آقاخان نوری در سریال «سالهای مشروطه» که طراح قتل امیرکبیر بود را بازی میکردم زمانی که کار پخش میشد، در خانه گریه میکردم و به خودم فحش میدادم.
وی گفت: همین که احساس کنم در نقش منفیام مردم از من متنفر شدند لذت میبرم و میگویم پس خوب درآمده وگرنه نقش مثبت که هر کسی را زلفهایش را تمیز کنید و چهار جمله خوب به او بدهید میتواند در بیاورد.
این مجری ادامه داد: نقش منفی و مثبت کمدی و جدی فرقی ندارد، هرچه که بتوانیم وظیفهمان را انجام بدهیم خوب است و کسی که کُننده باشد همه کار میتواند انجام بدهد. من خودم مدتهاست طنز را کنار گذاشتم به دلیل اینکه اولاً به من میدان نمیدهند، ثانیاً احساس میکنم خنداندن مردم بسیار دشوار است و من حاضر نیستم به هر قیمتی مردم را بخندانم و پا روی ادب، شخصیت و فرهنگ جامعه بگذارم. شما مردم را اذیت نکنید، نان مردم دربیاید، لباس برای پوشیدن داشته باشند خودشان میخندند، احتیاجی به خنداندن شما نیست.