صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۳۸۲۲۹
در اینجا ده نقاشی معروف از دوره‌های مختلف تاریخ را می‌بینیم که موضوع مشترک آن‌ها «جنگ» است. هر کدام از این آثار از زاویه‌ای خاص و با حال و هوایی مخصوص به خود مضمون جنگ را به تصویر کشیده‌اند.
تاریخ انتشار: ۱۴:۲۰ - ۲۹ اسفند ۱۴۰۰
فرارو- جنگ یکی از مصیبت‌بارترین بلا‌هایی است که همیشه جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی بشر بوده است. وقتی کتاب‌های تاریخ را ورق می‌زنیم انگار هیچ صفحه‌ای بدون جنگ نیست؛ از جنگ‌های داخلی و منطقه‌ای گرفته تا جنگ‌هایی که تقریبا همۀ مردم دنیا را درگیر خودشان کردند.
 
به گزارش فرارو؛ اما انسان همانقدر که می‌تواند خشونت و تاریکی بیافریند، قادر به خلق زیبایی و نور هم هست؛ و این توانایی زمانی شگفت‌انگیزتر می‌شود که انسان دقیقا از دل تاریکی‌ها و مصیبت‌ها چیزی درخشان و زیبا بیرون می‌کشد. این همان اتفاقی است که بیشتر از هر جا در هنر می‌افتد.
 
جنگ با همۀ قساوت‌ها و مصیبت‌هایش، وقتی پا به قلمرو هنر می‌گذارد به چیزی شکوهمند و تماشایی تبدیل می‌شود. جنگ همیشه میدانی برای جولان و قدرت‌نمایی هنرمندان هم بوده است؛ از شاهنامۀ فردوسی و ایلیاد هومر گرفته تا «غلاف تمام فلزی» استنلی کوبریک و «تروی» ولفگانگ پترسون.
 
نقاشان هم هیچ وقت از غنیمت جنگ بی‌نصیب نبوده‌اند. بسیاری از آثار شکوهمند و درخشان نقاشی هستند که با موضوع جنگ خلق شده‌اند. نقاشان مختلف به جنبه‌های مختلف جنگ توجه کرده‌اند؛ بعضی‌ها دلاوری‌های وطن‌پرستان را به تصویر کشیده‌اند، بعضی‌ها تاریکی و وحشی‌گری را و بعضی‌ها هم عظمت هولناک و در عین حال شورانگیز صحنه‌های نبرد را نقش زده‌اند.
 
در اینجا از میان تعداد پر‌شمار آثار نقاشی که با مضمون جنگ کشیده شده‌اند، تعدادی از درخشان‌ترین و مشهورترین آثار را ملاحظه می‌کنید که متعلق به هنرمندانی از دورۀ رنسانس تا دورۀ معاصر هستند.
 

۱. پائولو اوچلو (نبرد سن رومانو) (قرن ۱۵)

این نقاشی یادبودی برای پیروزی جنگجویان فلورانس بر نیرو‌های سیه‌نا است؛ در دورانی که شهر‌های ایتالیا حکومت‌های مستقلی داشتند که گاه با یکدیگر وارد جنگ می‌شدند. منظرۀ زیبای طبیعی که با درخت‌های میوه و بوته‌های گل در پشت صحنۀ نبرد و قسمت بالای تصویر قرار دارد، علاوه بر تضادی که با خشونت صحنۀ نبرد و سلاح‌های شکسته و پیکر‌های بر زمین افتاده در پایین تصویر ایجاد می‌کند، به نوعی خوشایند و خوش‌یمن بودن نتیجۀ نبرد از نظر نقاش را به بیننده القا می‌کند.
 

۲. آلبرشت آلتدورفر (نبرد اسکندر در ایسوس) (قرن ۱۶)

این نقاشی تصویری از نبرد ارتش اسکندر با ارتش داریوش سوم در منطقۀ ایسوس (در مرز ترکیۀ امروزی و سوریه) است؛ اولین مواجهۀ نیرو‌های مقدونی و هخامنشی که با پیروزی اسکندر به پایان رسید و راه او را برای فتح ایران هموار کرد. آلتدورفر یکی از پیشگامان نقاشی منظره است و در این اثر هم صحنۀ شکوهمند نبرد را در دل منظره‌ای وسیع و خیره‌کننده به تصویر کشیده است. ظرافت نقاشی فوق‌العاده است و دریایی از سربازان و اسب‌ها و سلاح‌ها و پرچم‌ها را همراه با جزئیاتی موشکافانه به نمایش گذاشته است. (برای درک جزئیات تصویر می‌توان به قسمتی کوچک از نقاشی که در تصویر زیر آمده است نگاه کرد).

۳. پیروزی مرگ (پیتر بورگل) (قرن ۱۶)

این شاهکار هولناک و خیره‌کننده، تصویری از یک جنگ تاریخی نیست بلکه تصویری است از نبرد مرگ و زندگی زمینی انسان‌ها که همیشه با پیروزی مرگ به پایان می‌رسد. این نقاشی تصویری آخرالزمانی از وحشت و نابودی است. سراسر تصویر پر از جزئیاتی است که نشان از ویرانی و هلاکت دارند. لشکری از اسکلت‌ها در منظره‌ای برهوت‌وار و ویران در حال کشتن زنده‌ها هستند. هیچ کس هیچ گریزگاهی از مرگ پیدا نکرده است. ارابه‌های پر از جمجمه، کشتی‌های سوزان و صحنه‌هایی از گردن زدن و به دار آویختن؛ هیچ وحشتی نیست که در این نقاشی کابوس‌وار نشود پیدا کرد. انگار بورگل در اینجا نه یک جنگ بلکه وحشت همۀ جنگ‌ها را به تصویر کشیده است. (تصویر زیر قسمتی از نقاشی است که جزئیات را در آن می‌توان دید).

۴. جاکوپو تینتورتو (فتح قسطنطنیه در ۱۲۰۴) (قرن ۱۶)

در قرن سیزدهم میلادی و در جریان جنگ صلیبی چهارم، نیرو‌های صلیبی که تحت فرمان کلیسای کاتولیک و پادشاهان اروپای غربی بودند، به شهر بیزانس یا قسطنطنیه که مرکز کلیسای ارتودوکس و امپراطوری روم شرقی بود حمله کردند و بعد از محاصرۀ طولانی مدت، نهایتا شهر را تسخیر و غارت کردند. تینتورتو تقریبا تمام فضای تصویر را از زمین تا آسمان با حضور جنگجویان و سلاح‌های آن‌ها پر کرده و با این تمهید، گستردگی و عظمت این محاصره و نبرد را به تصویر کشیده است. استفاده از نشان صلیب توسط هر دو طرف این مخاصمه نشان می‌دهد که این نبرد چه فاجعۀ درونی بزرگی برای مسیحیت بوده است.
 

۵. دیه‌گو ولاسکوئز (تسلیم بِرِدا) (قرن ۱۷)

فتح بردا یکی از مهم‌ترین پیروزی‌های پادشاهی اسپانیا در جنگ هشتاد ساله با ایالت‌های هلندی بود که برای کسب استقلال علیه اسپانیا قیام کرده بودند. نیرو‌های اسپانیا شهر بردا را محاصره کردند و نهایتا نیرو‌های هلندی با امضای توافقنامه‌ای شهر را تسلیم کردند. در این نقاشی افراد دو سپاه متخاصم در حالتی مسالمت‌آمیز و با آرامش در پیش‌زمینۀ تصویر دیده می‌شوند در حالیکه تصویر پس‌زمینه نشان می‌دهد که چه خرابی‌ها و نبرد‌های پرحرارتی در پشت این صلح بوده است.
 

۶. فرانسیسکو گویا (سوّم می ۱۸۰۸) (قرن ۱۹)

این نقاشی یادبودی از مقاومت مردم اسپانیا در برابر اشغالگری ناپلئون بناپارت است. در این اثر خبری از شکوه و عظمت صحنه‌های بزرگ نبرد نیست، اما نیرویی عظیم از احساسات وطن‌پرستانه و شور جان دادن در راه آزادی و استقلال در آن هست. درست است که پیروز ظاهری در این صحنه نیرو‌های اشغالگر هستند، اما در حقیقت تمام نیرو و شکوه اثر متمرکز در فردی است که با آغوش باز به استقبال مرگ پرافتخار خود رفته است. لباس سفید و تمرکز نور بر سیمای این مرد، حالتی از رستگاری و پیروزی درونی را برای او ایجاد کرده است.
 

۷. ایوان آیوازوفسکی (نبرد چشمه در شب) (قرن ۱۹)

نبرد دریایی «چشمه» یکی از نبرد‌های میان قوای دریایی امپراطوری‌های روسیه و عثمانی در طی جنگ‌های این دو امپراطوری در قرن هیجدهم بود. این نبرد با شکست سنگین عثمانی به پایان رسید و موجب شد که تا مدت‌ها برتری نظامی در دریای اژه از آن روسیه باشد. آیوازوفسکی نقاش روسی سبک رمانتیک است که در به تصویر کشیدن منظره‌های دریایی شهرت دارد. او در این نقاشی با قرار دادن منظرۀ شعله‌ور و پرتلاطم کشتی‌های جنگی در قاب یک دریای آرام در شب مهتابی، تضادی درخشان و جلوه‌ای خیره‌کننده آفریده است.
 

۸. کته کُلویتس (جنگ) (سال ۱۹۲۳)

نقاشی مدرن به طور کلی نسبت به نقاشی دوره‌های قبل رویکردی ضدجنگ دارد. یعنی دیگر بیشتر از آنکه بر شکوه صحنه‌های نبرد متمرکز شود، بر رنج و اندوه ناشی از آن تاکید می‌کند. کلویتس هم در مجموعۀ نقاشی‌هایی که با موضوع جنگ کشیده است به کلی از صحنه‌های نبرد خارج می‌شود و نگاه خود را معطوف کسانی می‌کند که در اثر جنگ دچار مصیبت و رنج می‌شوند. در نقاشی‌های او ما تصویر مادران و بیوه‌گانی را می‌بینیم که کسانشان را در جنگ از دست داده‌اند و تا سال‌های سال بعد از فرونشستن آتش نبرد، آتش غم و حسرت در قلب آن‌ها همچنان پابرجا می‌ماند.
 

۹. سالوادور دالی (دلشورۀ جنگ داخلی) (سال ۱۹۳۶)

دالی نقاش معروف و سوررئالیست اسپانیایی این اثر را تحت تاثیر جنگ داخلی اسپانیا خلق کرده است؛ جنگی که بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ میان دولت‌ چپگرای وقت و متحدان کمونیست و آنارشیستش از یک طرف و ناسیونالیست‌ها و سلطنت‌طلبان از سوی دیگر جریان داشت. این جنگ اسپانیا را به حمامی از خون تبدیل کرده بود. دالی در این اثر تصویری کابوس‌وار از پیکر تکه پارۀ یک انسان را به تصویر کشیده است که اعضای مختلف بدنش در کشمکشی رنج‌آور با یکدیگر قرار دارند؛ استعاره‌ای روشن و واضح از آنچه در یک جنگ داخلی اتفاق می‌افتد.
 

۱۰. پابلو پیکاسو (گوئرنیکا) (سال ۱۹۳۷)

این اثر نیز که یکی از مشهورترین آثار نقاشی ضدجنگ به شمار می‌رود، تحت تاثیر وقایع جنگ داخلی اسپانیا و به طور خاص واقعۀ بمباران شهر کوچک گوئرنیکای اسپانیا توسط آلمان نازی خلق شده است. گوئرنیکا یکی از پایگاه‌های مقاومت جمهوری‌خواهانی بود که با ناسیونالیست‌های تحت رهبری ژنرال فرانکو مبارزه می‌کردند. هواپیما‌های آلمان نازی در حمایت از ناسیونالیست‌ها شهر گوئرنیکا را به مدت دو ساعت بمباران و آن را به ویرانه تبدیل کردند. پیکاسو در این نقاشی وحشت و اندوه ناشی از این خشونت وحشیانه را به تصویر کشیده است. با دقت در این تصویر می‌توان دست و پا‌های قطع شده را دید و تصویر مادری که برای کودک مرده‌اش شیون می‌کند؛ به اضافۀ نماد‌های دیگری مثل تصویر گاو که نماد استقامت مردم اسپانیا است.
ارسال نظرات