صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۳۷۵۴۳
هر جا که منافع ملت به خطر بیفتد باید مخالفت کرد. چون رویکرد روحانی غلط بود، اعتراض می‌کردند و بعد‌ها مشخص شد اعتراض‌شان صحیح بود.
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۴ - ۱۵ اسفند ۱۴۰۰

هنوز در جمع اصولگرایان، طیفی هستند که با هرگونه مذاکره‌ای، مخالفتی سرسختانه دارند، اما این رویکرد، کاملاً غلط و هزینه‌ساز است. سال ۱۳۸۱ و در پی ادعای اپوزیسیون برانداز سازمان منافقین درباره وجود تأسیسات هسته‌ای نطنز و آب‌سنگین اراک و متهم کردن ایران به تلاش برای ساخت سلاح اتمی و نیز استقبال غرب از این اتهام جهت اعمال فشار جهانی به جمهوری اسلامی، دیپلماسی ایران وارد چالشی شد که کمتر کسی گمان می‌کرد هنوز و در روز‌های پایانی سال ۱۴۰۰ ادامه یابد.

به گزارش خبرآنلاین، از همان ابتدا، گزینه مذاکره و توافق برای حل‌وفصل این چالش در دستور کار طرفین قرار گرفت و مهر ۱۳۸۲ «بیانیه سعدآباد» پس از نشست مشترک وزرای خارجه سه کشور اروپایی و هیئت ایرانی در تهران صادر شد، اما این پایان حکایت نبود و مذاکرات کج دار و مریز و بدن دستیابی به توافقی مور رضایت طرفین ادامه یافت و طرف غربی متأثر از نارضایتی از بن‌بست مذاکراتی، اعمال تحریم‌های یک‌جانبه را آغاز و نهایتاً با قطعنامه تحریمی سازمان ملل کوشیدند تا «تحریم‌های فلج‌کننده «را راه‌اندازی و جمهوری اسلامی را در یکی از بی‌سابقه‌ترین تحریم‌های تاریخ بشری گرفتار کنند.

هرچند تحریم‌های گسترده جهانی، برخلاف هدف‌گذاری کلیدی غرب، خللی در پیشبرد برنامه‌های هسته‌ای ایران ایجاد نکرد، اما اقتصاد جمهوری اسلامی به‌ویژه از دو ناحیه تحریم نفت و بانک مرکزی آسیب‌های جدی دید و همین واقعیت‌ها طرفین را به پیگیری جدی‌تر مذاکرات ترغیب کرد.

پیروزی حسن روحانی که از حامیان جدی مذاکره برای حل چالش پرونده هسته‌ای بود و نیز تمایل مشابه اوباما رئیس‌جمهور آمریکا موجب شد تا دور جدید مذاکرات با عزم جزم طرفین از تیرماه ۹۴ آغاز و پس از مذاکرات فرساینده و چانه‌زنی‌های نفس‌گیر ۲۰ ماهه به امضای برجام منتهی شود، اما حلاوت این پیروزی دیپلماتیک همه کشور‌های درگیر مذاکره، مدت پابرجا نماند و با پیروزی انتخاباتی شگفت‌انگیز ترامپ و سپس خروج آمریکا از برجام (اردیبهشت ۱۳۹۷) و احیا و حتی تشدید تحریم‌ها، وضعیت به «نقطه سر خط» دگرگون شد.

ترامپ رؤیای به تسلیم کشاندن ایران را در سرمی پروراند، اما با حسرت غلبه بر ایران، کاخ سفید را ترک و جانشین او بایدن مصلحت را در برقراری دور تازه مذاکرات دید. در ایران نیز حسن روحانی عهده‌دار مذاکره و احیای برجام شد، اما به دنبال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پاستورنشینی رئیسی، دولت سیزدهم، سکان مذاکره را به دست گرفت و چانه‌زنی‌های فشرده ادامه یافت.

اکنون، برجامی که اهمیت بود خود را در نبودش به همه طرف‌های مذاکره اثبات کره بود در آستانه احیای رسمی است و شمارش معکوس برای خروج دود سفید از هتل «کوبورگ» وین و ورود به عصر پسابرجام ۲ آغاز شده است.

در همه این فراز و نشیب‌ها و کشاکش‌های جهانی دیپلماسی ایران، اصل ثابت، صف‌بندی نامنعطف موافقان و مخالفان برجام به‌ویژه تا پایان دولت روحانی است و تحول مهم‌تر، تبدیل منتقدان قسم‌خورده برجام روحانی به حامیان دوآتشه توافق رئیسی است. اما چرا چنین شد؟

عباس سلیمی‌نمین ضمن بیان دلایلی برای چرخش برجامی اصولگرایان، می‌گوید: آمریکا در قیاس با ایران احتیاج بیشتری به حیای برجام دارد و نباید مذاکره‌کنندگان کشورمان را تخت فشار قرار دهیم تا بتوانند امتیاز‌های بیشتری به ارمغان آورند. گفتگو با تحلیلگر سیاسی اصولگرا را بخوانید:

به‌عنوان اولین سؤال، بفرمایید آمریکا به برجام احتیاج بیشتری دارد یا ایران؟

قطعاً آمریکا! شک نکنید آن‌ها دست به هر کاری می‌زنند و خواهند زد تا هر چه زودتر مذاکرات به نتیجه برسد تا بیشتر از این ضرر نکنند...

چرا؟

ببینید! ایالات‌متحده درصدد است تحریم‌ها در نقطه‌ای متوقف شوند تا بیشتر از این در افکارعمومی جهانیان بی‌اعتبار نشوند. آن‌ها می‌خواستند با تحریم‌های شدید جلوی حرکت و رشد ایران را بگیرند و حالا که به این نتیجه رسیده‌اند چیزی جزء ناکامی نصیب‌شان نشده، فقط به توافق فکر می‌کنند تا دنیا متوجه نشود باوجود تحرکات غیرقانونی و غیرانسانی، کاخ سفید نتوانسته اراده خود را تحمیل کند. یعنی آمریکایی‌هایی که حتی با برگزاری دادگاه‌هایی در سطح محلی، اراده خودشان را به کشور‌ها تحمیل می‌کنند، حالا به علت مقاومت ایران، ناکام مانده‌اند. بنابراین، طبیعی است که نهایت سعی‌شان را کنند تا گره هسته‌ای باز شود و خروجی به‌ظاهر شرافتمندانه میدان داشته باشند.

به همین دلیل آن‌ها از کانال سلطان عمان یا متوسل شدن به نخست‌وزیر ژاپن پیغام‌هایی ارسال کردند تا ایران را راضی به رسیدن به یک رأی و نظر مشترک کنند. آن‌هم در شرایطی که فشار‌های ضدایرانی شان، عمدتاً، هم خلاف قانون است و هم با اصول انسانی در تضاد است. ایران باوجوداینکه می‌دانست با گشایش هسته‌ای شرایط بهتری را تجربه خواهد کرد، اما تأکید کرد تا زمان تداوم تهدید‌ها و تحدید‌های بین‌المللی با نقش‌آفرینی مستقیم آمریکا، همچنان به مقاومت و راه خود ادامه خواهد داد. این واقعیتی است که تحریم‌ها نه‌فقط باعث نمی‌شود ملت ایران در گورستان دراز بکشند، اتفاقاً بیشتر آب‌دیده می‌شوند، زیرا انسان‌ها با مقاومت در شرایط سخت می‌توانند به موفقیت‌ها و پیروزی‌های بزرگ می‌رسند.

این جملات شما نیازی به مذاکره نیست؟! ...

ما تحت هیچ شرایطی نباید با خواسته‌های غیرمنطقی و نامشروع طرف کنار بیاییم، اما وظیفه ما این است که وارد فضای مذاکره شویم و تمام هم‌وغم‌مان را به کار بگیریم تا فشار مضاعف را از دوش مردم برداریم. یعنی تلاش و پیشرفت فعلی، دلیل موجه و خوبی نیست تا نسبت به سختی‌های مردم بی‌تفاوت باشیم. چراکه این منطق، منطق صحیحی نیست.

اشاره کردید آمریکایی‌ها نمی‌خواهند بیش از این بی‌اعتبار شوند. توضیح شفاف‌تری می‌دهید؟

آمریکا، قلدر محله و به تعبیر بعضی‌ها کدخدای دِه است که البته کدخدا خواندن آن‌ها به تعبیری تحقیرآمیز است. اینکه کسی درحالی‌که خود را مدعی جامعه بشریت می‌داند و معتقد است در جایگاه محور تحولات جهان قرار گرفته و این ادعا در حالی است که در اقدامی غیرانسانی حتی دارو و قطعات یدکی هواپیما را تحریم می‌کند تا ملتی را به مخاطره اندازد. اگر اراده آمریکا محقق نشود، جز بی‌اعتباری نزد جهانیان نصیبی نخواهد برد و آنگاه همه کشور‌ها به این جمع‌بندی خواهند رسید که ما سرنوشت‌مان را به دست کدخدای بی‌عرضه نمی‌سپاریم. چون وقتی نمی‌تواند خودش را جمع کند برای ما هم دست‌آوردی نخواهد داشت.

این برداشت، هیمنه آمریکا را در نزد افکار عمومی جهانی و در ساست بین‌الملل، به هم خواهد ریخت. بنابراین، به دلیل ناکامی شدیدترین تحریم ضدایرانی، ناچار، پشت‌صحنه پیام می‌دهد که بنشینیم و مذاکره کنیم. البته حتی در چنین موقعیتی که در دولت قبلی و فعلی ایران نتوانسته جمهوری اسلامی رب به‌زانو درآورد. بازهم، مذاکره دوجانبه و متکی به حقوق یکسان طرفین را نمی‌پذیرد.

مقاومت ارزنده مردم ایران، دشواری شرایط‌شان را لاپوشانی نمی‌کند. قبول دارید زندگی و معیشت برای ایرانی‌ها خیلی دشوار شده است؟

ببینید! قطعاً شکستن اراده یک کشور زورگوی طرفدار قانون جنگل، مشکلات و سختی‌هایی را دارد و مردم ایران به استقبال این مشکلات رفته‌اند. مگر می‌شود ایستادگی برابر ظالم بدون هزینه باشد؟ اما این را هم بدانیم٬ مشکلاتمان با کنار آمدن با زورگویی‌های آمریکا حل نخواهد شد.

سؤالم را این‌طور طرح می‌کنم. شرایط طوری است که ایران هم با جدیت دنبال توافق باشد؟

بله. ما باوجوداینکه آمریکایی‌ها زورگیری کرده و حتی از گزینه نظامی حرف زدند، هیچ‌وقت میز مذاکره را ترک نکردیم. آن‌هم در شرایطی که آن‌ها به کرات از چارچوب مذاکره خارج شدند. ایران برای کاهش مشکلات مردم برای رسیدن به توافق هسته‌ای کار‌های لازم را انجام داده و الآن هم صریحاً آمادگی خود را برای رسیدن به تفاهمی معقول و منصفانه اعلام کرده است.

رویکرد دولت مستقر را در قبال مذاکره هسته‌ای چطور می‌بینید؟

رویکرد دولت رئیسی با روشی که دولت روحانی داشت، کاملاً فرق می‌کند. دولت فعلی برای برداشتن مانع‌ها به منابع داخلی تکیه می‌کند. اما دولت گذشته، همه‌چیز را به برجام گره زده بود. به همین دلیل، موقع امضاء عجله کرده و مرتکب خطایی جبران‌ناپذیر شدند.

تمام نگاه روحانی به بیرون بود. دشمن هم، چون فهمید همه امور را معطل مذاکرات کرده‌ایم، سوءاستفاده کرد. رئیس دولت پیشین، به‌قدری برای توافق عجله داشت که مکرر به تیم مذاکره‌کننده فشار می‌آورد تا هرچه زودتر تفاهم‌نامه را امضاء کنند. ایشان حتی برادرش را به محل مذاکرات فرستاد تا ظریف را برای امضای برجام تحت‌فشار قرار دهد. اما رئیسی مذاکرات را در خدمت مسائل داخلی قرار داده است. بنابراین، رویکرد‌های مذاکراتی دو دولت کاملاً متفاوت است.

تغییر مشی مخالفان سرسخت برجام به جامیان مذاکره و توافق را چطور تحلیل می‌کنید؟

بخشی از مخالفت‌ها به این دلیل بود که مخالفان می‌دانستند شیوه دولت گذشته با مصلحت و منفعت منافات داشت و به همین دلیل صدای اعتراض خود را بلند می‌کردند تا از خسارت جلوگیری کنند. اما اکنون که دولت روندی معقول و بر اساس مصالح کشور و نظام در پیش‌گرفته، طبیعی است از مذاکرات حمایت کنند.

اما گروهی از منتقدان دوره روحانی، فراتر از نتیجه مذاکره، اصل مذاکره را تحت هر شرایطی، نفی می‌کردند و آن را هزینه‌ساز و بی‌فایده می‌دانستند ...

هر جا که منافع ملت به خطر بیفتد باید مخالفت کرد. چون رویکرد روحانی غلط بود، اعتراض می‌کردند و بعد‌ها مشخص شد اعتراض‌شان صحیح بود. ظریف با فشار روحانی به‌قدری عجله کرده بود که «تعلیق» تحریم‌ها را «رفع» تحریم خوانده بود و همین اشتباه باعث شد٬ او که زحمات زیادی کشیده بود، بین مردم بی‌اعتبار شود؛ و نفی‌کنندگان اصل مذاکره ...

هنوز در جمع اصولگرایان، طیفی هستند که با هرگونه مذاکره‌ای، مخالفتی سرسختانه دارند، اما این رویکرد، کاملاً غلط و هزینه‌ساز است؛ و کلام پایانی؟

توافق فی‌نفسه اتفاقی خوب است. اما همه امور را باید به ملت ایران بسپاریم و راضی نشویم برای توافق، تحقیر شویم. الآن هم هدف ما چیزی جز رسیدن به توافقی عزتمند است.

ارسال نظرات