به گزارش فرارو به نقل از الشرق الاوسط؛ نمیتوان گفت که این تنها جنگ پوتین است. او این جنگ را ساخته و در حال تنظیم سرعت آن است. این امر ناگزیر بر موقعیت کشورش در نظم نوین جهانی که ممکن است این بار در کی یف متولد شود و نه برلین تاثیرگذار خواهد بود. ین امر ناگزیر بر جایگاه او در کشورش و پس از آن بر موقعیت او در میان پیشینیان اش در صفحات تاریخ تاثیرگذار خواهد بود. از آنجایی که این جنگ پوتین است برای او دشوار است که از آن عقب نشینی کند یا بدون کسب امتیازی که راه اندازی آن را توجیه کند از ادامه جنگ منصرف شود.
درخواست از ارباب کرملین برای عقب نشینی از اوکراین بدون ارائه هیچ تضمینی مانند این است که از صدام حسین میخواستیم بدون هزینه و تضمین از کویت خارج شود. تاریخ نشان داده کسی که فرمان آتش را صادر میکند ممکن است اسیر تصمیمی شود که خیلی سریع و عجولانه آن را اتخاذ کرده و خودداری او از پذیرش یک فرورفتگی در تصویری که از خود ساخته ممکن است منجر به "عواقبی وخیم" شود.
روزنامه نگاری حرفهای شیطنت آمیز و هیجان انگیز است که روزنامه نگاران را به جمع آوری داستان و مقایسه علیرغم تفاوتهای بین افراد، زمان و مکان تشویق میکند. من ویدئوی فاش شده از دیدار پوتین با اعضای شورای امنیت ملی روسیه برای گفتگو در مورد برسمیت شناختن دو منطقه جدایی طلب در اوکراین را تماشا کردم. تعلل رئیس اطلاعات روسیه و اصرار پوتین برای گرفتن پاسخی که از او میخواست من را مجذوب خود کرد. او خواستار پاسخ صریح و مطلق شد و در نهایت به آن چه میخواست رسید.
از آنجایی که من فرزند خاورمیانه وحشتناک هستم به یاد این ادعای صدام افتادم مبنی بر این که او میتواند خائنان را تنها با نگاه کردن به چشمان شان ریشه کن کند. آیا پوتین در طول این سالها همواره مشتاق در هم شکستن اوکراین اسلاوی بوده است؟ آیا او باور داشت که اوکراین به سرعت به شوروی خیانت کرد؟ آیا او ناراحت از جسارت اوکراینیها برای انتخاب رئیس جمهوری طرفدار کی یف و نه وابسته به روسیه بوده است؟
در سپتامبر ۱۹۷۹ میلادی، صدام حسین که تنها دو ماه از قرارگیری اش در مقام رئیس جمهور عراق گذشته بود در راس هیئتی از کشورش عازم ششمین اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها در کوبا شد. او در حاشیه این اجلاس با "ابراهیم یزدی" وزیر امور خارجه وقت ایران دیدار داشت. در آن جلسه "صلاح عمرالعلی" یکی از اعضای شورای رهبری عراق نیز حضور داشت.
شرکت کنندگان در این نشست نسبت به یکدیگر ابراز حسن نیت کردند. صلاح به صدام گفت که این دیدار مثبت بوده و میتواند به کاهش تنشها کمک کند. صدام پاسخ داد:"مواظب باش صلاح! این فرصت تنها هر صد سال یکبار پیش میآید. اکنون فرصت فراهم است. ما ایرانیها را در هم خواهیم شکست و هر وجبی را که اشغال کرده اند پس میگیریم. ما شط العرب (اروند رود) را احیا میکنیم". جنگ صدام علیه ایران یک سال پس از آن دیدار آغاز شد و دیدیم چه رخ داد و چه نتایجی داشت.
من نمیگویم پوتین شبیه صدام است. آن دو از پس زمینههای کاملا متفاوتی میآیند. من نمیگویم آن چه ایران برای عراق بود همان چیزی است که اوکراین برای روسیه است. با این وجود، یک رئیس جمهور مقتدر ممکن است گاهی دچار وسواس انتقام جویی شود. چنین رئیس جمهوری ممکن است راههای زیادی را در پیش گیرد و از آنجایی که قدرتمند است کشورش را نیز با خود همراه خواهد کرد.
در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، در دوران "بوریس یلتسین" من پرسیدم که مرد قدرتمند روسیه کیست؟ پاسخ این بود: سفیر آمریکا. زمانی که شاهد فروختن یونیفورم افسران ارتش سرخ به چند دلار در خیابان آربات مسکو بودم به این فکر کردم که روسها چه زمانی انتقام خود را خواهند گرفت. در آغاز قرن بیست و یکم، روسیه مردی به نام "ولادیمیر پوتین" را مامور کرده تا پس از اینکه غرب بدون شلیک یک گلوله شوروی را ترور کرد انتقام بگیرد.
صدام حسین نیز زخمی بود. زخم ناشی از قرارداد الجزایر که در ۶ مارس ۱۹۷۵ میلادی با "محمدرضا پهلوی" شاه وقت ایران امضا کرد باعث شد این احساس در او ایجاد شود که نخواهد نام اش به عنوان یک امتیاز دهنده دائمی در تاریخ ثبت شود. سپس او جنگ را به راه انداخت و قرارداد را پاره کرد. صدام پس از بیرون آمدن از جنگ بدهیها را به زخم هایش افزود.
در سپتامبر ۱۹۸۹ میلادی، صدام از شیخ "جابر الاحمد" امیر کویت استقبال کرد که قصد داشت پایان جنگ با ایران را به وی تبریک بگوید. صدام نشان دو رودخانه را به او اعطا کرد و سپس مهمان خود را با رونمایی پیش نویس معاهده بین کشورهای شان غافلگیر کرد. این پیش نویس آماده امضا بود، اما صدام انتظار نداشت که مهمان اش درخواست کند که پیش نویس ابتدا توسط کارشناسان کشورهای شان مورد بررسی قرار گیرد. صدام خشمگین بود و سال بعد ارتش خود را برای حمله روانه کویت کرد.
صدام نمیتوانست بپذیرد که همسایه کویتی اش بتواند سیاستی متفاوت از رویکرد عراق را اتخاذ کند. رئیس جمهور که در جنگ علیه ایران خود را پیروز قلمداد میکرد نمیتوانست بپذیرد که پیشنهادش برای امضای معاهده با کویت با رد یا به تعویق افتادن مواجه شود.
زمانی که یک رئیس جمهور مقتدر زخمهای روحی را با خود حمل میکند یک مشکل تبدیل به تراژدی میشود. زخمهای انباشته شده در قلب مامور سابق کا گ ب (پوتین) ناشی از فروریختن دیوار برلین بود. این تنها زخم او نبود. زخم اتحاد جماهیر شوروی در کتابهای تاریخ و موزهها ثبت شد. زخم جمهوریهایی که از شوروی جدا شدند بدون اینکه حتی یک قطره اشک ریخته شود. زخم ناتو که نیروها و تجهیزات خود را به سمت مرزهای روسیه به دنبال "انقلابهای رنگی" و تقسیم گستاخانه میراث شوروی انتقال داده بود. خیانت اوکراین از دید پوتین "مادر همه خیانت ها" بود و بنابراین، او شروع به برنامه ریزی برای انجام "مادر همه نبردها" کرد.
او گرجستان و اوکراین را تکه پاره کرد. کریمه را پس گرفت و در سوریه مداخله نظامی کرد. به احتمال زیاد، او در حال آماده شدن برای مسابقه بزرگ در اوکراین بود.
رفتن به جنگ بسیار سادهتر از عقب نشینی از آن است به خصوص اگر این جنگ توسط روسیه آغاز شده باشد در خاک اروپا صورت گیرد. تهاجم روسیه با مقاومت اوکراینیهای مورد حمایت غرب مواجه شده است که منجر به بروز پیامدهای وخیم نظامی، اقتصادی، سیاسی و انسانی خواهد شد.