صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۳۵۵۲۱
متهم گفت: یکی از آشنایانم او را به من معرفی کرد. گفت یک کارگردان معروف است که می‌خواهد از شخصی انتقام بگیرد. خب ما هم که سرمان درد می‌کند برای دعوا و درگیری، چشم‌بسته قبول کردیم.
تاریخ انتشار: ۰۸:۴۷ - ۰۴ اسفند ۱۴۰۰

اختلاف خونین ۲ کارگردان کار دست‌شان داد.

به گزارش همشهری، ۲ نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون مدت‌ها بود که با یکدیگر بر سر مسائل خصوصی و کاری دچار اختلاف شده بودند. تا جایی‌که یکی از آن‌ها برای انتقام از دیگری ۲ شرور اجیر کرد و آن‌ها با ۲۰ضربه چاقو آقای کارگردان را تا پرتگاه مرگ پیش بردند تا اینکه دستگیر شدند.

گفتگو با آن‌ها را در ادامه می‌خوانید.

با آقای کارگردان چطور آشنا شدید؟

یکی از ۲ شرور پاسخ می‌دهد: یکی از آشنایانم او را به من معرفی کرد. گفت یک کارگردان معروف است که می‌خواهد از شخصی انتقام بگیرد. خب ما هم که سرمان درد می‌کند برای دعوا و درگیری، چشم‌بسته قبول کردیم. می‌دانید چرا؟ چون پولش خوب بود نمی‌شد شب عیدی از این مبلغ گذشت.

چقدر بود؟

۷۰میلیون تومان که ۴۰میلیونش را قبل از اجرای نقشه داد.

معامله برای گرفتن جان یک انسان؟

قصد ما گرفتن جان کسی نبود فقط می‌خواستیم طرف را گوشمالی بدهیم. خوشبختانه او زنده است.

اما ۲۰ضربه چاقو خورده!

من و دوستم سابقه درگیری داریم. بار‌ها در دعوا و درگیری دستگیر شده‌ایم. دیگر خوب می‌دانیم ضربه‌ها را چطور بزنیم. ضربه‌ها را طوری می‌زدیم که باعث مرگ کسی نشود. جا‌های حساس نمی‌زنیم که خطر مرگ برایش داشته باشد. با وجود این ممکن است زخم‌ها عفونت کند راست می‌گویید ممکن بود جانش را از دست بدهد. خوشبختانه زنده مانده است.

از روز حادثه بگو. چطور به شاکی حمله کردید؟

شاکی و فردی که ما را اجیر کرد هر دو نویسنده و کارگردان بودند. ما دلیل اختلافشان را نپرسیدیم، اما حدسم این است که بر سر مسائل کاری و خصوصی با هم اختلاف داشتند. آن طرفی که ما را اجیر کرد عکس شاکی را نشانمان داد و گفت این فرد است و فلان جا زندگی می‌کند. چند روزی با دوستم به اطراف خانه‌اش رفتیم و او را زیرنظر گرفتیم تا اینکه شب حادثه وقتی سوار برماشین مدل بالایش بود و می‌خواست وارد پارکینگ شود سر راهش سبز شدیم. بعد با چاقو ضرباتی به او زدیم و فرار کردیم.

اما این پایان نقشه شما نبود، درست است؟

بله. وقتی دیدیم فرد مجروح پولدار است تصمیم گرفتیم از او هم پول بگیریم. به همین دلیل دوستم به او زنگ زد و گفت اگر ۵۰۰میلیون تومان به حسابش واریز نکند جانش را می‌گیریم. به او گفته بود که این‌بار اجازه دادیم زنده بماند و اگر پای پلیس را به ماجرا باز کند و پول به حسابمان واریز نکند این‌بار قطعا او را به قتل می‌رسانیم. همین تماس باعث دستگیری‌مان شد.

برچسب ها: چاقوکشی
ارسال نظرات