سجاد فیروزی در روزنامه شرق نوشت: امروز، ۲۸ بهمن ۱۴۰۰، ممکن است از عجیبترین روزهای تاریخ فوتبال ایران باشد؛ روزی که قرار است اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال، مقابل رئیس این فدراسیون ایستاده و دستور «عزل موقت» او را به رأی بگذارند. فارغ از اینکه جلسهای امروز تشکیل شود و یا در لحظات آخر معادلات به گونهای دیگر تغییر کند، باید اتفاقات رخداده در یکی دو هفته اخیر فوتبال ایران را بیسابقه توصیف کرد. درواقع تا به حال سابقه نداشته که اعضای درونی فدراسیون فوتبال، اختلافاتشان را به صورت علنی بروز داده و برای برکناری موقت رئیس، خواستار جلسه فوری شوند.
همین بیسابقهبودن این مسئله باعث شده سؤالهای بسیاری در ذهن به جا بماند؛ عدهای میگویند اعضای هیئترئیسه اختیاری برای عزل رئیس فدراسیون فوتبال ندارند و باید این اتفاق در مجمع فدراسیون ارزیابی شود. عدهای هم میگویند این بازی نزدیکان عزیزیخادم است و هیئترئیسه طبق اساسنامه میتواند درباره همکاری یا عدم همکاری با هر شخصی در فدراسیون فوتبال تصمیمگیری کند. چندپارگی فقط مربوط به همین یکی، دو بند نمیشود؛ اینکه چه کسی حق رأی دارد و اصلا رئیس میتواند خودش وارد رأیگیری شود یا خیر هم موضوع دیگری است که پاسخ روشنی برایش پیدا نشده.
اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال ۱۱ نفر هستند که برای برکناری موقت رئیس، نیاز به کسب دوسوم آرا دارند. با این حال، مخالفان عزیزیخادم میگویند نه رئیس و نه دو نواب اول و دومش (چون رأی نیاورده و سرپرست نواب رئیسی هستند) حق دادن رأی در این جلسه را نخواهند داشت. از طرفی، نزدیکان عزیزیخادم میگویند این افراد هم حق رأی دارند و باید نظرات آنها لحاظ شود.
فارغ از این اتفاقات، رخدادن چنین سوژهای در آستانه برگزاری جام جهانی به اندازه کافی بحثبرانگیز است. اینکه چه شده که عدهای از اعضای هیئترئیسه قصد براندازی ریاست فدراسیون فوتبال را هم دارند محل بحث است؛ بسیاری میگویند آنها جایی بیرون از فدراسیون فوتبال خط میگیرند و عدهای هم میگویند آنها در پی رسیدن به شفافیت هستند. اینکه چرا بعد از گذشت این همه ماه، درست در آستانه یک اتفاق بزرگ فوتبالی، اعضای هیئترئیسه به فکر افتادهاند که رئیس را عزل کنند هم از دیگر ابهامات موجود در فوتبال اینروزها است. به هر روی، عزیزی خادم هم در فدراسیون و همچنین در بین اعضای هیئترئیسه کنونی «وفادارانی» دارد که میگویند قرار نیست اتفاق خاصی بیفتد و رئیس همچنان به کارش ادامه خواهد داد.
این خطکشی بین «برانداز» و «وفادار» شاید امروز به سود یکی تمام شود، ولی قاعدتا منجر به شکست فوتبال در سطح ملی خواهد شد. اگر امروز مخالفان عزیزیخادم به موفقیت رسیده و رأی به عزل موقت رئیس کنونی دهند، قرار است چه کسی جای عزیزیخادم روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال ایران به عنوان سرپرست بنشیند؟ آیا کسی که قرار است جای رئیس کنونی را بگیرد «وزن» بیشتری در مقایسه با همین رئیس فعلی دارد؟ باتوجه به کارنامه اعضای هیئترئیسه بهویژه آنهایی که در جبهه مخالف حضور دارند، پاسخ منفی است. ازاینرو بعید است بدون عزیزیخادم، وضعیت فوتبال ایران از آنچه اینرزوهاست بهتر شود.
از سوی دیگر، اگر عزیزیخادم و جبهه هوادارانش برنده از این مناقشه بیرون بیایند چه اتفاقی میافتد؟ آیا آنها بهسادگی از کار جبهه مخالف و براندازهای فدراسیون گذر خواهند کرد؟ از آنجا که گفتمان و دموکراسی در بسیاری از نهادهای اینچنینی در جایگاه آخر قرار میگیرد، بعید است که کمترین همبستگی ظاهری که پیش از این در فدراسیون فوتبال ایران وجود داشت، دیگر معنا داشته باشد؛ و نتیجه آن، گسستگی بیشتر در بین اعضای هیئترئیسه فدراسیون فوتبال و طبیعتا ضعیفترشدن مدیریت کلان در این عرصه است. حتی اگر قدری خوشبینانه و روشنفکرانه به این موضوع نگاه شود که قرار است در صورت ابقای رئیس، همهچیز به تنظیمات اولیه برگشته و وفاق شکل بگیرد، چه تضمینی وجود دارد که دو طرف در آیندهای نزدیک به فکر گرفتن «آتو» از رقیب و نهایتا برکناری آنها از عرصه مدیریت نباشند؟
همانطور که گفته شد، پر واضح است که نتیجه جلسه امروز، چه با برگزاری و چه بدون برگزاریاش، چه با خوشحالی آنهایی که به فکر براندازی رئیس هستند و چه با خوشحالی آنهایی که به رئیس وفادار ماندهاند، به غیر از شکست چیزی در بر نخواهد داشت. شکست را فوتبالی میخورد که سالهاست از لحاظ مدیریتی در تنگنا قرار گرفته و ظاهرا قرار نیست تنشهای موجود در این عرصه، از آنجا که وزن مدیریت فوتبال بهشدت کاهش پیدا کرده، از بین برود. امروز همانقدر که روز عجیبی در فوتبال ایران خواهد بود، روز شکستی برای این رشته هم خواهد بود که چنددستگی، ازهمگسیختگی و تحرکات بیرونی و درونیاش بیش از هر زمان دیگری، پنجه بر گلوی فوتبال میفشرد.