صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

دکتر مجید ابهری، رفتارشناس نیز دراین‌باره می‌گوید: بروز خشونت علنی و شدید از سوی مردی که همسرش را به قتل رسانده، نشان‌دهنده آن است که این فرد بالاترین درجه واکنش عصبی را به نمایش گذاشته است.
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۵ - ۱۹ بهمن ۱۴۰۰

قتل دردناک زن نوجوان اهوازی که به فجیع‌ترین شکل ممکن به دست شوهرش کشته شده است واکنش‌های زیادی را ایجاد کرد، واکنش‌هایی که هرچند در برخی موارد همراه با خشم و عصبانیت بود اما یک پیام خیلی مهم داشت و آن هم نیاز به تغییر قوانین حمایت از زنان برای دورشدن از آسیب‌هایی است که به آنها وارد می‌شود.

به گزارش شرق، قتل این زن اهوازی به گفته یکی از کارشناسان نشان‌دهنده کلکسیونی از مشکلات اجتماعی است. یکی از این مشکلات قوانین ناقصی است که نیاز جامعه را برطرف نمی‌کند. آسیب ناشی از کودک‌همسری، خشونت خانگی، ضعف قانون در برابر جلوگیری از خشونت نسبت به زنان و... همگی در همین یک قتل نشان داده شده است. طبق قانون در صورت رضایت اولیای دم قاضی فقط می‌تواند متهم را حداکثر به 10 سال حبس و در برخی موارد در صورت تشخیص به 10 سال تبعید نیز محکوم کند. اما نکته اینجاست که حضانت فرزند همچنان با پدری است که مادر را چنین فجیع به قتل رسانده است. پس چطور باید انتظار داشت این چرخه خشونت قطع شود؟

دکتر مریم رامشت، روان‌شناس، در این‌باره می‌گوید: تعداد قتل‌هایی که بی‌محابا انجام می‌شود و قتل‌هایی که تظاهرات بیرونی بیشتری دارد، در جامعه زیاد شده است و مجرمان در انجام جرمی که مرتکب می‌شوند جسورتر شده‌اند. در گذشته اگر فردی مرتکب قتل می‌شد، پنهان می‌کرد؛ اما حالا برخی مجرمان علنی آن را بیان می‌کنند و تظاهر هم می‌کنند، البته جرائم دیگر هم علنی‌تر شده است. هرچند برخی جرائم دلایل اجتماعی و اقتصادی دارد و فرد به‌دلیل شرایطی که دارد و حس بی‌عدالتی که در او رشد کرده است، تصمیم می‌گیرد حالا که مسئولان حقی برای او قائل نیستند خودش اقدام به گرفتن حقش بکند و مرتکب جرم می‌شود اما این مسئله باعث بروز جرائمی مانند قتل نمی‌شود و رشد جرائمی مثل سرقت را بالا می‌برد. بالارفتن جرائم خشنی مانند قتل که با خشونت هرچه بیشتر انجام می‌گیرد، نشان‌دهنده اختلالات جدی در جامعه است.

او درباره علت زن‌کشی‌های فجیع می‌گوید: در قتل‌های خانوادگی خلأهای قانونی زیادی وجود دارد. در چند سال اخیر دیدیم که برخی مردان اقدام به قتل زنان خانواده می‌کنند و اتفاق خاصی هم نیفتاده است. به‌ویژه پدران نسبت به دختران بیشتر خشونت نشان می‌دهند و قانون نسبت به آن واکنش قاطعی ندارد. این موضوع کاملا مشخص است که مردان از خلأ قانونی استفاده می‌کنند و ترس و وحشتی از عاقبت قانونی آن ندارند. گاهی هم قتل‌های ناموسی اتفاق می‌افتد که این مسئله باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. مشکل اساسی دیگر البته آموزش است. متأسفانه در بخش آموزش که یک مسئله اساسی و ریشه‌ای است و باید از کودکی روی شهروند کار شود، ما مشکلات بسیار عمیقی داریم. به دختران و پسران آموزش داده نمی‌شود که چه حقوقی دارند و چه کارهایی بکنند از حقوق خود فراتر رفته‌اند. همین امر باعث می‌شود بعضی افراد جامعه هم این نوع جرائم را تأیید کنند. نکته قابل تأمل دیگر این است که آستانه مقاومت به‌ویژه در قشر محروم به‌شدت پایین آمده و تکانشی و هیجانی برخورد‌کردن آنها زیاد شده است. نمایش خشونت ناخودآگاه یک مکانیسم دفاعی مخرب است که قدرت و حق کاذب بیشتری را به فرد مجرم می‌دهد. باید دید او با چه واکنش‌هایی در اطراف خودش روبه‌رو بوده که تصمیم گرفته این‌طور دست به خشونت بزند.

2 دلیل خشونت علیه زنان

این روان‌شناس ادامه می‌دهد: نکته بسیار مهم این است که هنوز در جامعه ما لایحه خشونت علیه زنان به قانون تبدیل نشده و این مسئله بسیار مهم و اساسی است که باعث می‌شود خشونت نسبت به زنان شدیدتر شود. نکته دیگر کودک‌همسری است. این زن در سن پایین ازدواج زودهنگام داشته است. این موضوع برای زن و مرد آسیب‌های جدی دارد و فرد بعد از مدتی متوجه می‌شود که زمان ازدواجش نبوده است و همین امر تظاهر و ضدیتش با زندگی را بیشتر می‌کند و اگر ابزار فشار برای ازدواج نیز وجود داشته باشد، نارضایتی را بیشتر می‌کند. در بعضی فرهنگ‌ها دختر را مجبور می‌کنند با کسی ازدواج کند که دوست ندارد مانند ازدواج با پسرعمو. هرچند در کشور ما سازمان‌هایی برای امور اجتماعی وجود دارد اما بیشتر جنبه مدیریت دارد نه جنبه حمایتی. این سازمان‌ها امکانات و شرایطی را که برای افراد در معرض خطر لازم است، ندارند. این سازمان‌ها در حد نصیحت و توصیه هستند و حمایت هم از افراد به‌ویژه از زنان نمی‌شود و این مسئله‌ای است که باعث می‌شود آسیب‌هایی از این دست بیشتر شود.

متأسفانه قوانین طلاق بسیار سخت است و همین مسئله باعث می‌شود چنین مشکلاتی به وجود بیاید. درباره طلاق توافقی سخت‌گیری بیشتر شده است. البته نباید طلاق را ترویج کرد اما وقتی زندگی به مرحله‌ای می‌رسد که ادامه آن خطرناک است، باید این جدایی اتفاق بیفتد و ما در مذهب هم برای طلاق نهی نشده‌ایم. این موضوع با زوج‌هایی که در موارد کوچکی با هم اختلاف دارند، فرق دارد. در بعضی زندگی‌ها خشونت به‌حدی بالاست و محرومیت آن‌قدر زیاد است که خطر یک آسیب جدی مانند قتل وجود دارد و در این شرایط باید زمینه طلاق را فراهم کنیم.

رامشت ادامه می‌دهد: نکته بسیار مهم دیگر این است که سطح زنان در ایران بیشتر از مردان رشد کرده است. رشد اجتماعی زنان به‌واسطه شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها و دانشگاه‌ها بیشتر شده و آنها نسبت به حقوق خود آگاهی بیشتری به دست آورده‌اند. همین امر یک اصطکاک بین زنان و مردانی که حاضر به قبول حق بیشتر زنان در زندگی نیستند به وجود می‌آورد. برخی مردان به‌دلیل عدم رشد اجتماعی حاضر نیستند برخی حقوق را برای زنان قائل شوند و همچنان خود را محق برای تصمیم‌گیری می‌دانند. اگر زنی این مسئله را نپذیرد، مرد به تقابل با او برمی‌خیزد و دست به خشونت می‌زند؛ بنابراین اختلافات طبقاتی و فرهنگی بین زنان و مردان دلیل دیگر بروز این خشونت‌هاست. آسیب جدی دیگر که در این قتل می‌توان به‌وضوح آن را دید، کودک‌همسری است. توجه داشته باشید وقتی فردی در کودکی ازدواج می‌کند ممکن است بلوغ جنسی داشته باشد اما بلوغ عقلی لازم را ندارد. زندگی فقط روابط جنسی نیست. مدیریت بحران‌های زندگی مسئله‌ای است که زن و مرد باید آن را بلد باشند و این امر نیاز به بلوغ عقلی دارد. وقتی فرد نتواند بحران زندگی‌اش را مدیریت کند، دست به خشونت می‌زند.

در ایران کودک‌همسری تبلیغ می‌شود بدون اینکه توجه داشته باشند عدم بلوغ فکری می‌تواند چه آسیب‌هایی را برای فرد به وجود آورد. نکته قابل تأمل دیگر این است که هنگام طلاق مشاوره رایگان برای زوجین در نظر می‌گیرند که تا حد امکان از طلاق جلوگیری شود اما در زمان ازدواج هیچ مشاوره‌ای برای زوجین قرار نمی‌دهند تا به لحاظ روانی بررسی شوند. اگر مشاوره‌های رایگان قبل از ازدواج وجود داشته باشد هم در بسیاری موارد اختلالات روانی افراد مشخص می‌شود و پیشگیری از بروز خشونت اتفاق می‌افتد و هم اینکه فرد به‌لحاظ فکری بررسی خواهد شد. این مسئله هم خشونت خانوادگی را کاهش می‌دهد و هم اینکه احتمال طلاق را کم می‌کند.

این روان‌شناس در ادامه می‌گوید: فردی که سر زنش را جدا می‌کند، از آسیب روانی رنج می‌برد. این رفتار ناشی از یک اختلال شخصیت است که کاملا می‌شود آن را تشخیص داد و اگر مشاوره قبل از ازدواج بود، چه بسا از بروز چنین مسئله‌ای جلوگیری می‌شد. این مسئله درباره قربانی هم وجود داشته است. این زن هم قدرت مدیریت بحران زندگی‌اش را نداشته است، ارسال عکس برای همسر آن هم مردی که قطعا سربریدن اولین خشونتش نبوده است و زن پیش‌تر هم با خشونت‌هایی کمی خفیف‌تر از سوی او روبه‌رو بوده، نشان‌دهنده این است که او قدرت مدیریت بحران زندگی و قدرت تشخیص آسیبی را که می‌تواند متوجه او شود، نداشته است. این زن رشد اجتماعی بیشتری نسبت به همسرش داشته، اما رشد فکری به‌دلیل پایین‌بودن سنش نداشته است؛ بنابراین تا زمانی که قوانین به نفع زنان تغییر نکند و آموزش از پایه به شهروندان داده نشود و محرومیت‌زدایی نشود، متأسفانه شاهد چنین خشونت‌هایی خواهیم بود.

ضعف تاب‌آوری و مهارت مدیریت بحران

دکتر مجید ابهری، رفتارشناس نیز دراین‌باره می‌گوید: بروز خشونت علنی و شدید از سوی مردی که همسرش را به قتل رسانده، نشان‌دهنده آن است که این فرد بالاترین درجه واکنش عصبی را به نمایش گذاشته است. عروس 17 ساله سفری به ترکیه داشته که شوهر آن را برنتابیده است. البته نباید نقش فضای مجازی در بروز این خشونت را نادیده گرفت. فیلم‌های خشن و به‌نمایش‌گذاشتن خشونت و قهرمان‌نشان‌دادن افراد خشن به‌صورت ناخودآگاه افرادی را که میل به خشونت دارند، بیشتر تحریک می‌کند. اما به‌جز مسئله فضای مجازی باید بر این نکته هم تأکید کنم که متهم تاب‌آوری و مهارت مدیریت بحران را نداشته است. ما گاه در میان اقشار ضعیف و متعصب شاهد بروز چنین خشونت‌هایی هستیم. در جوامع سنتی زن نباید و نمی‌تواند بدون رضایت شوهرش سفر کند. اینکه قتل زن به چه دلیلی اتفاق افتاده است فعلا مشخص نیست و تا زمان تکمیل بازجویی از متهم باید صبر کرد؛ اما آنچه از اتفاق مشخص است این است که ضعف قوانین در حمایت از زنان یکی از دلایل مهم آن می‌تواند باشد.

ابهری ادامه می‌دهد: در قوانین فعلی ما وقتی صاحب خون اعلام گذشت کند عامل جنایت از مجازات سنگین معاف شده و به چند سال زندان محکوم می‌شود. در این پرونده نیز با توجه به اینکه صاحب خون عموی متهم است، به نظر نمی‌رسد درخواست مجازات برای متهم بکند. نکته دیگر بحث مهم و اساسی کودک‌همسری است. کودک‌همسری زمینه بروز خشونت در میان زوجین را بالا می‌برد. مهارت برقراری تفاهم و مدیریت رفتارهای هیجانی در کودک‌همسری وجود ندارد و آموزش هم داده نمی‌شود؛ بنابراین بروز چنین خشونت‌هایی کاملا قابل پیش‌بینی است.

دکتر ابهری عامل دیگر این حادثه را فاصله ایجادشده بین زن و مرد به دلیل رشد زنان در سال‌های اخیر می‌داند و تأکید می‌کند: با توجه به سرعت رشد علمی و اجتماعی دختران در بسیاری اوقات فاصله تحصیلی و فرهنگی زوجین باعث تفاوت دیدگاه بین آنها شده و اختلافات زیادی را در زندگی مشترک برای آنها ایجاد می‌کند. تعدیل روابط زناشویی براساس قاعده می‌تواند از عدم تفاهم زوجین جلوگیری کند. ما در این قتل با کلکسیونی از آسیب‌ها و نقص‌های ناشی از مشکلات جامعه روبه‌رو هستیم.

این رفتارشناس در ادامه می‌گوید: در جوامع دیگر نیز خشونت به اشکال مختلف خودنمایی می‌کند اما در ایران که خشونت و پرخاشگری رفتار ناخوشایند است، بروز چنین اتفاقاتی باعث آزار عاطفی و روحی جامعه می‌شود. چرا به اینجا رسیدیم؟ کالبدشکافی اوضاع نشان می‌دهد یکی از دلایل آن بیان اخبار عریان خشونت در فضای مجازی و نمایش تصاویر بدون بررسی است. فیلم و سریال‌های خشن، بازی‌های خشونت‌آمیز، نمایش اخبار پر از صحنه‌های خشن و پخش برخی فیلم‌ها و سریال‌های ژاپنی و چینی که خشونت عریان را نشان می‌دهند، به عادی‌شدن این خشونت کمک زیادی می‌کند.

برچسب ها: همسرکشی قتل اهواز
ارسال نظرات