فوتبال ایران روزهای عجیبوغریبی را در عرصه باشگاهی سپری میکند. دو تیم مطرح این فوتبال که در زمره رقبای سنتی قرار میگیرند، از کسب مجوز حرفهای برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا بازماندهاند و وزارت ورزش و نهادهای بالاتر با وجود حمایتهایی که از این تیمها داشتهاند، نتوانستهاند مانع از حذف آنها از لیگ قهرمانان آسیا برای سال ۲۰۲۲ شوند.
از سوی دیگر، تیم صنعتی و متمول گلگهر نیز مجوز حرفهای را کسب نکرده است؛ این تیم به واسطه هزینههای زیادی که در این فصل کرده، میتوانست یکی از تیمهای ایرانی جانشین در لیگ قهرمانان آسیا باشد، ولی کنفدراسیون فوتبال آسیا مجوز حرفهای این تیم صنعتی را هم صادر نکرد.
تیمی مثل تراکتور که اصالتا تیمی نظامی بود و به دست محمدرضا زنوزی سپرده شد تا به عنوان یک تیم با مالکیت شخصی در فوتبال ایران اداره شود، آنقدر بحرانی شده تا دیگر خبری از قدرت همیشگی این تیم تبریزی در فوتبال ایران نباشد.
شاید همین چند سطر نخست به اندازه کافی شرح حالی بر فوتبال باشگاهی ایران باشد؛ فوتبالی که تیمهایش به سه دسته سنتی، صنعتی و نظامی تقسیم شدهاند و دست بر قضا هیچکدام هم امسال آنطورکه باید و شاید توفیقی در عرصه آسیایی به دست نیاوردهاند. تیمهای سنتی در فوتبال ایران همان تیمهای دولتی هستند که همیشه دستشان در جیب دولت بوده و حمایتهای آنها را داشتهاند. این تیمها که در رأس آنها استقلال و پرسپولیس حضور دارند، همیشه متهم به حیفومیل کردن بیتالمال هستند. از طرفی دیگر تیمهای حاضر در لیگ برتر مدعی هستند به واسطه دولتیبودن این تیمها، همیشه حمایتهایی از آنها از سوی نهادهای دولتی میشود و این مورد مانع از درخشیدن تیمهای شهرستانی در جدال با آنها برای رسیدن به عنوان قهرمانی میشود. اتفاقا همین نگاه سنتی به این تیمها باعث شده کنفدراسیون فوتبال آسیا حساس شود و به آنها به دلیل داشتن مالکیت مشترک که مستقیم زیر نظر وزارت ورزش اداره میشود، جواز حرفهای را ندهد و آنها را از لیگ قهرمانان آسیا کنار بزند.
دیگر دستهبندی فوتبال ایران مربوط به تیمهای صنعتی است که بیشترین خطر در مسیر قهرمانی را برای تیمهای سنتی ایجاد کردهاند. امسال اتفاقا دو تیم صنعتی سپاهان و فولاد موفق شدهاند مجوز حضور در لیگ قهرمانان آسیا را به دست بیاورند. درباره تیمهای صنعتی نیز حرف و حدیث در فوتبال ایران زیاد است. عنوان میشود که پشت آنها به پول زیاد صنعتهای بزرگ ایران گرم است و برای ولخرجی در فوتبال محدودیتی ندارند. البته این بند پولداربودن شامل همه تیمهای صنعتی نمیشود؛ تعدادی از آنها واقعا از لحاظ مالی تأمین و تعدادی دیگر، دستکمی از سایر تیمها ندارند. این دسته از تیمها هم از سوی تیمهای سنتی مورد انتقاد قرار گرفتهاند. عمدهترین اتهامی که به این تیمها وارد میشود، این است که قیمت فوتبال و بازیکن فوتبال در ایران را بالا بردهاند. تیمهای سنتی، تیمهای صنعتی را متهم به دادن پول بیحدوحصر به بازیکن کرده و از طرفی عنوان میکنند پیشنهادهای آنها به بازیکنان آنقدر زیاد و وسوسهکننده است که کمتر بازیکنی دیگر حاضر میشود برای دو تیم مطرح ایران، یعنی استقلال و پرسپولیس بازی کند.
در رده بعدی نیز تیمهای نظامی قرار دارند. اگرچه تراکتور با مالکیت سپاه پاسداران، گل سرسبد این تیمها بود، ولی بعدها این مالکیت به بخش خصوصی سپرده شد. این روزها البته فجر سپاسی به عنوان دیگر تیم نظامی در فوتبال ایران مشغول فعالیت است. سابقه این تیمها در کسب عنوان قهرمانی در لیگ برتر درخشان نیست، ولی آنها هم از سوی دو دسته دیگر، یعنی تیمهای صنعتی و سنتی، متهم به اعمال فشار برای واردکردن بازیکنان سرباز به ترکیب خودشان، بدون هزینه لازم هستند. در واقع این تیمها بیشتر مصرفکننده بوده و ستارههای جوان یا ستارههای دیگر تیمها را که مهلت سربازیشان از راه رسیده، بدون هزینه به خدمت میگیرند و بعضا در مسیر بقا یا کورس برای قهرمانی از این نفرات استفاده میکنند.
نکته نگرانکننده در این دستهبندیها، این است که کمتر عامل حرفهای که باعث میشود یک باشگاه فوتبال مالکی شخصی داشته و سازوکارهای مالی شفاف و درآمدزایی مشخصی داشته باشد، رعایت میشود.
بخش خصوصی در سالهای اخیر تلاش زیادی کرده با وارد شدن به عرصه باشگاهداری، در این زمینه فعالیت کند، ولی نه عاقبت مدیران مذکور خوش و خرم از آب درآمده و نه تیمهای آنها سروسامان پیدا کردهاند. اینطور شده که فوتبال در ایران سالها روی همان پاشنه قدیمی میچرخد؛ صنعتی، سنتی و نظامی. به نظر میرسد مادامی که این رویه در حال تکرار باشد، باشگاهی از ایران به معنای واقعی مجوز حرفهای نخواهد گرفت؛ مگر با پروندهسازی که این یکی هم در این دوره دیگر جواب نداده است.