صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۷۶۶۱
سردارحاجی زاده گفت: عین جمله حاج قاسم این بود که گفت: آقای روحانی! می‌خواهی مسیر احمدی‌نژاد را بروی؟ تو هم می‌خواهی مثل او بشوی؟ مردم به تو رأی داده‌اند و رئیس‌جمهور شدی بیا دست به دست هم دهیم کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی می‌کنی؟
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۵ - ۲۲ دی ۱۴۰۰

روزنامه کیهان با سردارحاجی زاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصاحبه مفصلی انجام داده است.

بخش‌هایی از مصاحبه را می‌خوانید:

چه چیزی حاج قاسم را به این مرتبه و مرحله رساند؟ چه چیزی اساساًً حاج قاسم را حاج قاسم کرد؟

ویژگی‌هایی که ما برای حاج قاسم قائل هستیم عبارتند از اخلاص، صداقت، وفاداری، انقلابی بودن، جهادی بودن، شجاعت، مقاومت، استقامت در مقابل سختی‌ها، فداکاری، نوع دوستی و اخلاق، معنویت، عشق به شهادت، حساسیت به حدود شرعی، استکبار ستیزی، تعهد، ایمان، ولایت‌مداری و… این‌ها ویژگی‌هایی هستند که در تعالیم اسلام داریم. در وجود حاج قاسم این ویژگی‌ها تبلور پیدا کرد و یک قهرمان پدید آورد. اینکه الان صحبت از مکتب حاج قاسم است، مکتب حاج قاسم یعنی مصادیق عملی آن چیزی که اسلام گفته را دنبال کنید، کاری که حاج قاسم انجام داد.

بعضی‌ها سعی دارند حاج قاسم را مصادره به مطلوب کنند و او را با عینک سیاسی بینند. در ویژگی‌هایی که حضرتعالی فرمودید مثل استقامت در برابر سختی‌ها یا ولایت‌مداری، اگر از این بخش نکته‌ای از ایشان دیده‌اید و یا چیزی از ایشان شنیده‌اید بفرمایید.

از دید من ایشان همه این ویژگی‌ها را داشت، ولی آن چیزی که برجسته بود و قله این ویژگی‌ها بود که در واقع نقش هدایتگر را دارد قله ولایت‌مداری بود. ولایت‌مداری مراتب دارد. ایشان در بالاترین مراتب ولایت‌مداری بود. موقعی که رهبر انقلاب به مسئولی مطلبی را می‌فرماید. مثلا من علاقه‌مند و عاشق آن چیزی هستم که ایشان گفت مثلا افزایش تعداد موشک‌ها، من خودم هم علاقه‌مند هستم.

عمل به این ولایت‌مداری تلقی می‌شود، ولی در چه مرتبه‌ای هست؟ یک موقع امر ولایت بر این است که این کار را انجام دهید من نظرم چیز دیگری هست. آن کار را انجام می‌دهم، اما به‌عنوان دستور! چنان‌که بعضی از مسئولین هم می‌گویند نظر ما چیز دیگری بود، چون ایشان دستور دادند ما انجام دادیم. این هم ولایت‌مداری هست، ولی مرتبه‌ای دارد…

برای حاج قاسم مرتبه‌ای بالاتر است. موقعی رهبری به شما می‌گوید این کار را انجام دهید تا قبل از آن نظر شما چیز دیگری هست، ولی بعد از امر ولایت با عشق آن کار را انجام می‌دهید. این مرتبه بالایی از ولایت‌مداری است. در سه موردی که گفتیم ایشان مرتبه سوم و بالاتر را داشت و ما بار‌ها در موضوعات مختلف دیدیم، چون موضوعات کاری موضوعات اختلافی هستند بعضی اوقات مثلاً طرح، برنامه، اقدام و کاری هست در جلسه مطرح و بحث می‌شود یک موقع طرف اجماع و قبول می‌کند یک موقع طرف مخالفت شدید دارد و در جلسه می‌جنگند.

در جلسه مواردی را داشتیم که حاج قاسم مخالف صد درصد موضوعی بود، ولی موقعی که معلوم می‌شد نظر رهبر معظم انقلاب چیز دیگری است از آن لحظه به بعد نظر خود را کنار می‌گذاشت. این یک ویژگی برجسته حاج قاسم بود. اینکه می‌گویید بعضی‌ها تفسیر، تعبیر و مصادره می‌کنند، اخلاق و مدیریت، تیزبینی خوب است و خیلی‌ها هم دارند، ولی قاسم نمی‌شوند. نقطه برجسته این است که انسان امر، ولی را عمل کند.

به لحظه شهادت ایشان برگردیم. شما در ایران بودید. چگونه این خبر به شما رسید و واکنش‌تان نسبت به این خبر چه بود؟

انتظار چنین حوادثی در کار‌های ما به لحاظ طبیعی وجود دارد و هر تلفنی زنگ می‌خورد انتظار اخبار تلخ را می‌کشیم، ولی این خیلی خبر سنگین و باور نکردنی بود. در همان ساعت اولیه سردار قاآنی به سردار سلامی گفته بود بلافاصله سردار سلامی با من تماس گرفت و گفت قاسم هم رفت. آن لحظه متوجه شدیم. در عین حال که ما بار‌ها دیده بودیم ایشان تا مرز شهادت پیش رفته بود و اتفاقات زیادی رخ داده بود.

اینکه با گروه‌های تکفیری و ماشین‌های انفجاری، در مسیر بمب بگذارند، پلی را منفجر کنند، حملات مختلف چیز‌های عادی بود و زیاد شنیده بودیم این‌گونه نبود که انتظار نداشته باشیم، ولی با این حال خیلی سخت و سنگین و عجیب بود. بعد ترامپ مستقیم این مسئولیت را بر عهده گرفت. نشان می‌دهد چقدر از دست حاج قاسم آزرده و سختی کشیده بودند. همان لحظاتی که با سردار سلامی تلفنی صحبت می‌کردیم به موضوع انتقام هم اشاره شد.

تحلیل حضرتعالی از شرایط منطقه به‌ویژه بعد از شهادت سردار سلیمانی چیست؟

به اعتقاد من آمریکایی‌ها بعد از جنگ جهانی دوم یک سرمایه‌ای به دست آورده بودند آن هم اقتدار، هیمنه و وجهه‌ای بود که خود به خود بدون جنگیدن ترس در دل حریف ایجاد می‌کرد و همه از او حساب می‌بردند اصلاً نیاز نبود بجنگد. نجنگیده همه جا را فتح می‌کرد فقط کافی بود بگویند ناو‌های آمریکا به سمت فلان منطقه حرکت می‌کند.

کافی بود آمریکایی‌ها پیغامی‌دهند همه سعی می‌کردند بدون اینکه آمریکا بخواهد خودشان را تطبیق دهند. به‌خاطر اینکه آمریکا بزرگ‌ترین ارتش جهان را داشت و سابقه‌ای که از آن بود یک ترس سنگینی در دل همه حکام دنیا ایجاد کرده بود و سودش را می‌برد. سپاه، نظام و کشور ما به رهبری مقام معظم رهبری این را به هم ریخت. پهپاد آمریکایی از سوی ایران هدف قرار گرفت و سرنگون شد، پایگاه عین الأسد آمریکا در عراق از سوی ایران با موشک هدف قرار گرفت. نقشه‌اش در منطقه که تجزیه و سلطه بیشتر بود از بین رفت.

امروز در درون ارتش آمریکا و در بین سربازان و افسران آمریکائی وحشت و ترس و نگرانی نهادینه شده است. آن احساس قلدری به احساس‌ترس تبدیل شده است. نمی‌خواهم بگویم ارتش کوچکی دارد، ارتش بزرگی دارد، ولی شکننده شده و تمام نقشه‌هایش به هم ریخته است. ترک و اخراج‌شان را از افغانستان ببینید چگونه اتفاق می‌افتد. این شرایط آمریکا را گوشه رینگ برده است.

ممکن است روز مبادا از موشک‌هایی استفاده شود که دشمن را غافلگیر کند؟

من نمی‌خواهم صرفاً موشک را بگویم. طبیعی است همه چیز رونمایی نمی‌شود. حتماً همواره تجهیزات و امکانات در بخش‌های مختلف وجود دارد که غافلگیرکننده است. دشمن اشتباهات محاسباتی زیاد دارد.

درباره حمله موشکی به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد در انتقام شهادت شهید سلیمانی اگر نکته‌ای و ناگفته‌ای هست بفرمائید.

راجع به عین‌الاسد قبلاًً صحبت شده است، ولی چیزی که با بیان قابل انتقال نیست دیدن صحنه‌هایی بود که انسان اوج ذلت یک ابر قدرت را به چشم خود می‌دید: بزرگ‌ترین ارتش جهان، بزرگ‌ترین فرماندهی منطقه‌ای (سنتکام)، بزرگ‌ترین پایگاه هوایی غرب آسیا (عین‌الاسد) توسط ضربات موشکی جبهه اسلام در هر لحظه یک نقطه‌ای را نابود می‌کرد و نیرو‌های تا دندان مسلحِ آمریکایی فقط توانسته بودند به بیابان‌های اطراف پایگاه پناه ببرند. آن‌ها از آسمان نگران موشک‌ها بودند، از زمین نگران خشم نیرو‌های محور مقاومت عراقی و حمله زمینی به پایگاه.

یک لحظه هم حال خلبان و کروی پروازی هواپیمای سی ۱۳۰ توپدار آمریکایی که در ارتفاع پایین وظیفه مراقبت از نیرو‌های پراکنده شده در بیابان‌های اطراف پایگاه عین‌الاسد را نمی‌توان درک کرد، در عین حال که نظاره‌گر اصابت موشک‌ها بود، می‌بایست گشت هوایی و مراقبت از نیرو‌های آواره در بیابان را انجام می‌داد، هر چند با اولین اصابت آنجا را ترک کرد، ولی تحمل یک لحظه هم برای ارتشی که همواره در شرایط بی‌خطر جنگیده قابل تحمل نیست.

دیدن ذلت فرماندهی که همه قدرت او یعنی مرکز فرماندهی و کنترل خود را از دست داده و برای دور کردن پهپاد‌های از کنترل خارج شده مجبور به تماس با تلفن موبایل می‌شود، او با تلفن همراه با مرکز کنترل پهپاد‌ها در کویت تماس می‌گیرد و از او می‌خواهد با کنترل پهپاد، آن‌ها را به کویت برگرداند.

دیدن تصاویر ماهواره‌ای از پراکنده کردن هواپیما‌های پیشرفته همچون اف۳۵ در پایگاه‌های امارات، قطر و… این اوج ذلت و سقوط یک ابرقدرت است. این تحقیق همان نصرتی است که خداوند متعال و عده داده است.

برخی جریان‌ها اخیرا می‌گویند حاج قاسم موافق برجام بود. ادعا دارند ایشان بازوی سخت‌افزاری نظام در تحقق برجام بود. الان می‌گویند راستی‌آزمایی و تضمین و… را بزنید. اگر حاج قاسم بود چنین ایده‌ای را پیاده می‌کرد؟

اگر واقعاً چنین بود، چرا آقای ظریف در آن فایل صوتی گفتند ایشان به مسئله دیپلماسی ضربه زده است. دیپلماسی ما برجام بود. خود فرمانده دیپلماسی ما می‌گوید ضربه زده است. در دولت دوم آقای روحانی جلسه‌ای با او گرفتیم. سردار جعفری فرمانده کل سپاه بود. حاج قاسم سلیمانی بود. بنده بودم. چند نفری به آنجا رفتیم. آن جلسه برای چه بود؟ جلسه خیلی صریح و تند بود.

حاج قاسم مخالف دیپلماسی نبود. مخالف آن چیزی که در سطح کشور تأیید شده و تصویب شده نبود. در واقع نه موافق بود و نه مخالف. ایشان مخالف وابستگی و سازش بود. می‌گفت: از این طریق به جایی نمی‌رسید. در آن جلسه حاج قاسم با آقای روحانی خیلی صریح حرف زد.

اگر صلاح می‌دانید جزئیاتی از این جلسه مطرح کنید؟

در جلسه‌ای که رفتیم اتفاقاً برای همین موضوع بود. اگر یادتان باشد رهبری صحبتی می‌کرد هفته بعد آقای روحانی موضع می‌گرفت، سپاه را تخریب می‌کرد، هر روز به خودی‌ها حمله می‌کرد. در آن جلسه که ما رفتیم پیام جلسه این بود و همه این را گفتیم که آقای روحانی ما کمک شما هستیم. آدم نباید خودزنی کند. ما توان و امکانی داریم می‌خواهیم به دولت شما کمک کنیم. برای ما مهم نیست کدام دولت باشد هر دولتی باشد وظیفه می‌دانیم کمک کنیم.

دیدید در بحران‌هایی که پیش آمد مانند سیل و زلزله و مسائل مختلف واقعاًً سپاه پای کار بود. آدم نیروی خودش را نمی‌زند؛ این چه حرفی است که شما می‌زنید! بعد هم گفتیم اگر این حرف‌ها را بزنید برای ما قابل تحمل نیست. شما هر روز مخالفتی می‌کنید. دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است فکر نکن همیشه می‌توانی این حرف را بزنی ما هم سکوت کنیم.

حاج قاسم هم همین تحلیل را داشت؟

بله، عین جمله حاج قاسم این بود که گفت: آقای روحانی! می‌خواهی مسیر احمدی‌نژاد را بروی؟ تو هم می‌خواهی مثل او بشوی؟ مردم به تو رأی داده‌اند و رئیس‌جمهور شدی بیا دست به دست هم دهیم کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی می‌کنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله می‌کنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.

با تحلیل شما می‌توانیم بگوییم گفتمان حاج قاسم و اساساًً گفتمان نیرو‌های سپاه در قبال مذاکرات این بود که ما قدرت مقاومت در برابر نظام سلطه را افزایش دادیم. چون مسئله موشکی داریم دست برتر را داریم.

هر سال رزمایش انجام می‌دهیم. در وسط مذاکرات رزمایش اخیر پیامبر اعظم (ص) را انجام دادیم. این یا کمک می‌کند یا نمی‌کند، ولی چیزی هست که به هر حال در کشور برای حفظ قدرت و نظام لازم است. ارتش و سپاه باید تمرینات خود را انجام دهند در عین حال که اعتقاد داریم کمک هم می‌کند. برای چه تحلیل سیاسی می‌کردند؟ می‌گفتند آمده‌اند تا برجام را بهم بزنند! برای چه این حرف را می‌زدند؟ در روابط بین‌الملل یکی از مؤلفه‌های اقتدار، ارتش یا نیروی نظامی گسترده و وسیع است.

اگر بدون پشتوانه بخواهید پشت میزمذاکره بنشینید فقط اینکه خوب حرف بزنید می‌توان امتیاز گرفت؟ نه، زمانی می‌توانید امتیاز بگیرید که به پشتوانه قدرتی حرف بزنید و چیزی داشته باشید، موقعی که نداشته باشید چه می‌خواهید بگویید؟ بعضی‌ها می‌گویند حاج قاسم گرایش سیاسی داشت. اما همه چیز ایشان ذوب در ولایت بود.

اگر می‌دیدید پیش هاشمی و روحانی می‌رفت، یا اینکه می‌گفت: تمام دختران ایران دختران من هستند فارغ از اینکه حجاب‌شان خوب یا بد است، اگر کسی در بحث سیاسی تعریضی داشت، می‌گفت: باید این‌ها را زیر چتر انقلاب بیاوریم. اصلاً این‌گونه نبود که بگوییم گرایش او این جور بود. اگر کسی انقلابی نباشد و روحیه سازش کاری داشته باشد هیچ موقع زیر گلوله تهمت و فشار و شرایط سخت نمی‌رود. اصلاً این دو با هم جمع نمی‌شوند.

ارسال نظرات