روزنامه ایران نوشت: دیپلماسی موفق دولت سیزدهم در وزن کشی مذاکرات وین عصبانیت و شایعه سازی رسانههای بیگانه و غربگرایان داخلی را در پی داشته است
جنگ ارادهها در سالهای اخیر بین جمهوری اسلامی ایران و غرب به اوج خود رسیده است. در این نبرد ایران توانست با دست رد زدن به زیادهخواهیهای امریکا که خواهان توسعه برجام و محدودیتهای آن به سایر مؤلفههای قدرت کشورمان بودند عملاً از میدان پیروز خارج شود.
این مسیر پس از تغییر دولت و گفتمان حاکم بر دستگاه دیپلماسی کشورمان وارد مرحلهای جدید شد. دولت سیزدهم با بهدست گرفتن ابتکار عمل توانست اراده قاطع خود را برای رفع تحریمها و پایبندی به خطوط قرمز مذاکرات به نمایش گذاشته و مباحث فرابرجامی را در دور هفتم مذاکرات از روی میز گفتگوها برچیند. پیروزی ایران تا این مرحله از مذاکرات در جنگ ارادهها باعث شده تا بازی به جنگ روایتها منتقل شود و حریف از تکنیکهای رسانهای و جنگ روانی برای تغییر زمین استفاده کند.
نگاهی به جریانسازی خبری از ابتدای مذاکرات نشان میدهد که این نبرد به شکل جدی در جریان است. اما با وجود ابعاد قابل توجه کمی و پررنگ پروپاگاندا علیه ایران و تیم مذاکرهکننده، وزن تحلیلی و کیفی مباحث مطرح شده به شکل واضحی نازل بوده است. سطح پایین این مباحث تا جایی است که میتوان گفت انتقادها از تیم مذاکرهکننده تبدیل به بلاهتگویی و مباحث زرد شده است.
اگر روزی در جریان مذاکرات منتج به امضای برجام انتقادات به مکانیزم عجیب و ضد ایرانی ماشه، تفاوتهای «لغو» و «تعلیق» تحریمها و راهبردهای پسابرجامی امریکا بود، اکنون شبکههای بیگانه و برخی حامیان دولت و تیم سابق مذاکرهکننده برای دکمه گفتگوهای دونفره نماینده روسیه و امریکا در حاشیه مذاکرات پیراهن میدوزند و آن را دستمایهای برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی و تیم مذاکرهکننده میکنند.
این اتفاق نشان میدهد دست منتقدان پس از یک دیپلماسی موفق و تحمیل خواستههای ایران در «پیشنویس ۱۵ دسامبر» خالی شده است؛ چرا که تیم مذاکرهکننده در طول چند هفته از شروع مذاکرات در هشتم آذرماه توانسته کشورهایی را که تا چند روز قبل تنها به مبنا قرار گرفتن پیشنویس دور ششم مذاکرات در دولت سابق ایران اصرار داشتند متقاعدشان کند و بسیاری از خواستههای ایران را در پیشنویس جدید بگنجانند. به بیان دیگر ایران با ارائه بستههای جامع در خصوص تعهدات طرفین و در عین حال همکاری پادمانی با آژانس جدیت خود را در مذاکرات نشان داد و آنها را مجاب کرد تا خواستههای قانونی ایران بر مبنای توافق ۲۰۱۵ را در مرحله اول گفتگوها بپذیرند.
این رخداد البته بدون تحرکات دیپلماتیک و شبانهروزی تیم جدید میسور نشده است. گفتگوهای دوجانبه و چندجانبه با نماینده اتحادیه اروپا، سه کشور اروپایی و بخصوص چین و روسیه نقش جدی در این پیشرفت داشته است. تیم مذاکرهکننده ایران با استفاده هوشمندانه از چالشها و رویاروییهای چین و روسیه با کشورهای اروپایی و امریکا وزنکشی مذاکرات را به نفع ایران تغییر داده است.
البته همسویی این دو کشور و ایران صرفاً بر این مبنا نیست بلکه از سالیان قبل ایران و این دو کشور همکاریهای جامع و راهبردی با یکدیگر داشتهاند و در مباحث گوناگون آن را نشان دادهاند.
اکنون دولت سیزدهم بخوبی توانسته است مسیر اشتباه گذشته را تا حد قابل توجهی اصلاح کند و از ظرفیت منافع مشترک ایران و کشورهای شرقی در تقابل با چالشها و رویاروییهای غرب با قدرتهای آسیایی استفاده کند.
دولت جدید اثبات کرده است که «نگاه به شرق» همچون دولت سابق در سیاست خارجی کشور جایگزینی برای باجگیری از غرب نیست، بلکه خود بالذات دارای ارزش است.
اکنون بسیاری از تحلیلگران نزدیک به دولت سابق و رسانههای وابسته به دشمن به روایتسازی وارونه از وضعیت کنونی دست زدهاند. آخرین مورد از این حاشیهسازی به بهانه گفتوگوی رودرروی «میخائیل اولیانوف» و «رابرت مالی» صورت گرفته است. دیدار نمایندگان امریکا و روسیه در حاشیه مذاکرات وین به این صورت روایتسازی شد که گویا اولیانوف از جانب ایران در حال گفتگو بوده است.
جدا از اینکه هیچ شاهدی در خصوص این تحلیل دیده نشده، در تمام طول مذاکرات گفتگوهای سه کشور اروپایی با رابرت مالی، گفتوگوی چین و روسیه و حتی نماینده اتحادیه اروپا با نماینده کشور خارج شده از برجام یعنی امریکا امری «مرسوم» بوده که اکنون بیجهت به آن جایگاه «استثنایی» بخشیده شده است.
این رویکرد رسانهای تنها به همین موضوع ختم نمیشود. در یک ماه گذشته اخبار جعلی بسیاری در همین راستا منتشر شده است. تحریف سخنان اولیانوف توسط رسانه سعودی در زمان دور هفتم مذاکرات و انتشار اخبار ضد چینی در موضوع سموم کشاورزی و دهها نوع از این اقدامات همه بهعنوان میزان عصبانیت کشورهای معاند قابل ارزیابی است.
این اتفاقات نه فقط همزمان با هماهنگیهای روسیه و چین در طول مذاکرات با ایران است که حتی در زمانی صورت گرفته که روابط ایران و این دو کشور رو به فزونی و همکاریهای بیشتر است. قرار است تا هفتههای آتی ابراهیم رئیسی رئیس جمهور کشورمان به دعوت ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه به مسکو سفر کند.
همچنین خبرها حکایت از تنظیم و امضای توافق همکاری بیست ساله بین دو کشور است. امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه نیز در آینده نزدیک به پکن خواهد رفت و موضوع اجرایی شدن سند همکاری جامع و راهبردی بین دو کشور را پیگیری خواهد کرد. این درحالی است که ایده همکاری راهبردی تهران و پکن مربوط به سال ۱۳۹۴ و در جریان سفر شی جین پینگ به تهران بوده است که در سایه سیاستهای غربگرایانه دولت تدبیر وامید تا سالها مورد بیتوجهی واقع شده بود.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند در صورتی که این سند پیگیری و اجرایی میشد و خرید تضمینی نفت کشورمان و سرمایهگذاریهای پیشبینی شده به وقوع میپیوست شاید مقامات امریکایی و اروپایی کارزار فشار حداکثری خود علیه ایران را از پیش شکست خورده میدانسته و اساساً آن را پیگیری نمیکردند.
اکنون که ایران با پیوستن به شانگهای، گسترش همکاریهای منطقهای و آسیایی و خارج کردن برجام از محور مسائل سیاست خارجی کشور به اصلاحات اساسی دست زده و در زمان اندک توانسته توفیقات فراوانی را نصیب کشور کند برخی جریانهای خاص با نگرانی نسبت به کارشکنی در این مسیر و شکل دادن به افکار عمومی و دادن آدرس غلط تلاش دارند تا رویکرد رو به جلوی ایران و افزایش قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات را بهعنوان بازی خوردن ایران از قدرتهای شرقی وانمود کنند.
از اونطرف امریکا و انگلیس و فرانسه و ترکیه و عربستان داعش را تاسیس می کنند و به ان پول می دهند ولی داعش عوض اینکه به روسیه حمله کند پشت سر هم اسرای غربی را سر می برد و در شهرهای پاریس و لندن و نیو یورک و گلاسکو و... بمب گذاری میکند و تا اردوغان هواپیمای روسی را می اندازد داعش هر هفته یه بمب تو انکارا و استانبول منفجر می کند ولی بمحض معذرت خواهی اردوغان از پوتین داعش دیگر حتی یه تیر به ترکیه نمی اندازد. می بینید پوتین چه اندازه خوش شانس است!
از اونطرف دولت های ایران و ونزویلا به عنوان رقبای اصلی روسیه در بازار نفت و گاز دنیا مواضع بشدت ضد امریکایی می گیرند و پوتین هم حمایت می کند ولی در شورای امنیت به تحریمهای جهانی علیه ایران و ونزویلا راز مثبت میدهد و یا شانس می اورد که حوثی های یمن ناگهان با پهبادها و موشکهای مدرن صنعت نفت عربستان را هدف قرار می دهند و پوتین با تمام توان تولید نفت و گاز خود را برای تصاحب بازارهای نفت ایران و ونزویلا در چین و اروپا و حتی بازار نفت سنگین امریکا افزایش می دهد!
اگر بخواهیم از خوش شانسی های پوتین بنویسیم یک کتاب خواهد شد. مدیونید اگر تصور کنید که برنامه ای است. فقط خوش شانسی پوتین و اتفاقی بودن همه اشتباهات به نفع پوتین و روسیه است. اصلا بزرگترین خوش شانسی پوتین این است که کسانی در ایران و ونزویلا و کره شمالی همینجوری و یهویی همین تصور را تبلیغ می کنند که همه اینها اتفاقی است و انگلیس و امریکا و اردوغان داعش را تاسیس کردند تا به شهرهای خوشان حمله کند و مثل پوتین خوش شانس کسی بدنیا نیامده و اگر کسی هم این جور نظرات را در مورد پوتین و روسیه بنویسد شانسی برای انتشار در روزنانه های طرفداران شرق نخواهد داشت.