صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

یوسا در این رمان - که سال ۱۹۸۱ در چنین روزی منتشر شد – از زخمی از زخم‌های امریکای لاتین نوشت. او شورش ایالت باهیا در شمال شرقی برزیل، در اواخر قرن نوزدهم را روایت کرد.
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۵ - ۱۱ دی ۱۴۰۰

مرتضی میرحسینی؛ خودش می‌گفت: «اگر قرار بود از میان رمان‌هایی که تاکنون منتشر کرده‌ام یکی را انتخاب کنم این رمان احتمالا جنگ آخر زمان می‌بود، چرا که فکر می‌کنم این بلندپروازانه‌ترین کاری بوده که تاکنون به آن دست زده‌ام.»

یوسا در این رمان هم - که سال ۱۹۸۱ در چنین روزی منتشر شد – از زخمی از زخم‌های امریکای لاتین نوشت. او شورش ایالت باهیا در شمال شرقی برزیل، در اواخر قرن نوزدهم را روایت کرد که بسیار بیشتر از آنچه در آغاز ماجرا پیش‌بینی می‌شد پایدار ماند و دشواری‌های فراوانی برای جمهوری نوپای برزیل ایجاد کرد.

هرچند سرانجام در خون و خاکستر فروشکست و تا جایی که در روایت‌های تاریخی ثبت شده است، تقریبا همه شورشیان - حداقل ۴۰ هزار نفر - کشته شدند («این یکی از هولناک‌ترین قتل‌عام‌ها در تاریخ امریکای لاتین بود»).

شورشی که فهم چرایی آن برای بسیاری از روشنفکرترین روشنفکران آن جامعه هم دشوار و حتی ناممکن بود. آن‌ها پاسخی برای این پرسش نداشتند که چرا همان کسانی به مخالفت با جمهوری برخاستند و در جنگ با آن سلاح به دست گرفتند که قرار بود بیشترین نفع را از شرایط جدید ببرند؟

جمهوری با هدف نوسازی کشور و ریشه‌کنی فقر و مبارزه با تبعیض‌های تنیده‌شده در بافت سنت (مثل حقوق موروثی اشراف) و برقراری عدالت اجتماعی پا گرفت، اما بسیاری از فقرا و مردم روستایی در شورش ضد آن شرکت کردند و مرگ را به اطاعت از حکومت جدید ترجیح دادند.

شورشیان حتی زمانی که شکست‌شان قطعی شده بود، باز حاضر به تسلیم نشدند و تن به اطاعت از حکومتی که به نظرشان نامشروع می‌رسید، ندادند.

شورشیان - که بیشترشان حتی سواد خواندن و نوشتن هم نداشتند - شعار «زنده‌باد مسیح!» می‌دادند و روشنفکران حامی جمهوری، کل ماجرای شورش را توطئه سلطنت‌طلبان با همدستی دولت‌های اروپایی (انگلیسی‌ها) تعبیر می‌کردند.

دو طرف ماجرا، حتی یکدیگر را نمی‌فهمیدند. یوسا در «جنگ آخر زمان» با این مساله درگیر می‌شود و این پرسش را پیش می‌کشد که «از چیست که روشنفکران امریکای لاتین - مردم صاحب فکر و فرهیخته، مردمی که از آنچه در این کشور‌ها می‌گذرد اطلاع دقیق دارند، مردمی که بیشترشان سفر‌های بسیار کرده‌اند و به همین دلیل می‌توانند رویداد‌های یک کشور را با کشور دیگر مقایسه کنند و می‌توانند تصویری جامع از مشکلات امریکای لاتین داشته باشند.

بار‌ها و بار‌ها مسوول تعارضات و مشکلاتی بوده‌اند که در تاریخ این منطقه پیش آمده است؟ از چیست که روشنفکران سهمی عمده، مثلا در پدیده نابردباری (عدم تساهل) داشته‌اند که یکی از سیاه‌ترین جنبه‌های تاریخ ماست؟

روشنفکران عامل تشویق نابردباری بوده‌اند، نابردباری مذهبی در گذشته و نابردباری سیاسی در امروز. درست است که روشنفکران در عین‌حال بار‌ها قربانی همین نابردباری بوده‌اند، آزار‌ها دیده‌اند، به زندان افتاده‌اند، شکنجه کشیده‌اند و گاه به فرمان دیکتاتور‌ها کشته شده‌اند.

اما اینان هم در احکام سیاسی خود در بسیاری از موارد، این نوع از نابردباری را با نابردباری معادل آن پاسخ گفته‌اند و عامل ترویج تفسیری تعصب‌آمیز و جزم‌اندیشانه از جامعه ما و واقعیت ما بوده‌اند.»

در واقع پرسش اصلی یوسا که فقط هم به برزیل یا امریکای لاتین محدود نمی‌شود، این است که «چرا افراد تحصیلکرده قاره ما، درست به شیوه دیگر اقشار جامعه، در ایجاد این نظام نابردباری که ریشه همه مشکلات ماست مشارکت کرده‌اند؟»

ناگفته نماند که این رمان با ترجمه عبدالله کوثری (نشر آگه) به فارسی هم منتشر شده است.

ارسال نظرات