صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

اظهارات اخیر «مارک زاکربرگ» درباره «متاورس» دیجیتالی افسانه‌ای او که در انتظار بشریت است به پاسخ سقراط اهمیت تازه‌ای می‌بخشد: مردم باید از قدرت بیش از حد و به‌ویژه از هر وسیله‌ای که قادر به برآوردن بیش از حد خواسته‌ها باشند صرفنظر کنند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۱ - ۰۷ دی ۱۴۰۰

فرارو- یانیس واروفاکیس*؛ یادگیری درک توهم بودن کنترل کار دشواری است به خصوص زمانی که ما آماده‌ایم تقریبا همه چیز را قربانی کنیم و هر بهایی را بپردازیم و دیگران را کنترل کنیم. با این وجود، اگر بخواهیم دیگران برای مثال «مارک زاکربرگ» را از کنترل کردن خود باز داریم این درسی است که باید بیاموزیم.

روزی روزگاری، در پادشاهی باستانی لیدیا، چوپانی به نام گیگس حلقه‌ای جادویی پیدا کرد که وقتی روی انگشت‌اش می‌چرخید او را نامرئی می‌کرد. با استفاده از آن حلقه، گیگس به صورت نامرئی وارد کاخ سلطنتی شد، ملکه را اغوا کرد و پادشاه را به قتل رساند و خود جای او را گرفت. سقراط پرسید اگر بخواهید چنین حلقه یا وسیله دیگری را کشف کنید که به شما قدرت بیش از حدی می‌بخشد آیا عاقلانه است که از آن برای انجام دادن هر کاری که می‌خواهید یا به دست آوردن هر آن چه می‌خواهید استفاده کنید؟

اظهارات اخیر «مارک زاکربرگ» درباره «متاورس» دیجیتالی افسانه‌ای او که در انتظار بشریت است به پاسخ سقراط اهمیت تازه‌ای می‌بخشد: مردم باید از قدرت بیش از حد و به‌ویژه از هر وسیله‌ای که قادر به برآوردن بیش از حد خواسته‌ها باشند صرفنظر کنند.

شاگردان سقراط با این استدلال او قانع نشدند. افلاطون نوشته بود که آنان انتظار داشتند تقریباً همه مانند گیگس تسلیم این وسوسه شوند. با این وجود، آیا این نتیجه گیری ممکن است بدین خاطر باشد که حلقه گیگس به اندازه کافی قدرتمند نبود و در نتیجه، ترسناک به نظر نمی‌رسد؟ آیا اگر وسیله‌ای بسیار قوی‌تر از حلقه‌ای که ما را نامرئی می‌کند وجود داشته باشد ممکن است سبب شود تا ما به نتیجه‌ای مشابه استدلال سقراط برسیم و از فکر استفاده از آن به لرزه افتیم؟ اگر چنین است چنین دستگاهی که حلقه زمان حال ما محسوب می‌شود چه کاری انجام می‌دهد؟

حلقه به گیگس اجازه داد تا از نظر فیزیکی بر رقبا غلبه کند. بنابراین، محدودیت‌های متعددی را که مانع تحقق خواسته‌های او می‌شد از بین برد. با این وجود، علیرغم آن که نامرئی شدن به گیگس اجازه می‌داد تا نگهبانان پادشاه را به قتل برساند همه محدودیت‌های گیگس را از بین نبرد. اگر ابزاری وجود داشت (فرض کنیم نام آن را «دستگاه آزادی» بنامیم) که هر محدودیتی را که ما را از انجام هر کاری که می‌خواهیم باز می‌داشت حذف می‌کرد چطور؟ پس از فعال شدن این «دستگاه آزادی» وضعیت بدون محدودیت چگونه خواهد بود؟

در آن صورت می‌توانیم مانند پرندگان پرواز کنیم، در یک لحظه به کهکشان‌های دیگر سفر کنیم و کار‌های خارق العاده‌ای را انجام دهیم که در دنیا‌های خلق شده توسط سازندگان با استعداد بازی‌های ویدئویی تجربه شده‌اند. با این وجود، این کافی نخواهد بود. یکی از دشوار‌ترین محدودیت‌ها «زمان» است: محدودیت زمانی ما را مجبور می‌کند از خواندن کتاب در هنگام شنا در دریا یا تماشای یک نمایش نامه صرفنظر کنیم. بنابراین، برای حذف همه محدودیت‌ها، دستگاه آزادی فرضی‌مان باید تجربه‌ای بی‌نهایت و همزمان را نیز فراهم کند. با این وجود، آخرین محدودیت موجود شاید به عنوان گیج کننده‌ترین محدودیت باقی بماند: افراد دیگر.

فرض کنیم دو نفر با نام‌های «جیل» و «جک» وجود دارند. جیل دوست دارد با جک به کوهنوردی برود، اما جک هوس قدم زدن عاشقانه کنار ساحل را کرده است جک محدودیت جیل است و بالعکس. برای رهایی آن دو از محدودیت ها، دستگاه آزادی باید به جیل اجازه دهد تا با جک مشتاق کوهنوردی کند در حالی که او با نسخه از خود راضی خود در امتداد ساحل قدم می‌زند. این دستگاه به همه ما اجازه می‌دهد در یک دنیای مجازی زندگی کنیم در حالی که تعاملات متقابل خود را متفاوت تجربه می‌کنیم.

این وضعیت نه تنها خلق جهانی سرشار از سعادت است بلکه در واقع، یک جهان چندگانه مملو از لذت‌های بی‌نهایت، همزمان و همراه با همپوشانی است. با از بین رفتن همه محدودیت ها، حل شدن همه معضلات، ریشه کن شدن همه مبادلات، رضایت بی‌حد و حصر در دستان و در دسترس ما خواهد بود.

تصور اینکه «زاکربرگ» با فکر چنین وسیله‌ای وسوسه شده باشد دشوار نیست. این تحقق نسخه نهایی «متاورس» است که او گفته می‌خواهد بیش از دو میلیارد کاربر فیس‌بوک را در آن غرق کند. می‌توانم تصور کنم که او به ما اجازه می‌دهد از هر نانو ثانیه لذت ببریم و در عوض خیلی زود ارزش سرمایه «متا» شرکتی که اکنون مالک فیس بوک است از همه شرکت‌های دیگر بیش‌تر خواهد شد.

پرسش سقراط که بر این دو وسیله علمی- تخیلی یکی باستانی و دیگری مدرن دلالت دارد کماکان محوری است: آیا عاقلانه است که برای تعقیب امیال خود قدرت بیش از حدی را بر دیگران و بر طبیعت اعمال کنیم؟

شرکت‌های بزرگ فناوری و بازاریاب‌های آزاد به هیچ وجه به این پرسش سقراط فکر نمی‌کنند. آنان می‌گویند شادی چه اشکالی دارد؟ چرا کسی باید در برابر تجربیاتی که قوی‌ترین خواسته‌های فرد را برآورده می‌کند مقاومت کند؟ چرا زاکربرگ نباید بتواند برای رها ساختن انسان‌ها از همه محدودیت‌ها پول کسب کند؟

پاسخ سقراط، امروز به اندازه ۲۵۰۰ سال پیش مناسب و کارآمد است: بهایی که شما برای به کارگیری قدرت بیش از حد می‌پردازید یک روح آشفته است یعنی ناراحتی شدید. چه مشتری‌ای باشید که به دنبال کنترل مطلق حواس خود در دنیای چندگانه هستید که توسط برخی دستگاه‌ها ایجاد شده است و یا زاکربرگ در تلاش برای مالکیت قلمرو دیجیتالی باشید که میلیارد‌ها دلار به زودی در آن غوطه‌ور خواهد شد بدبختی شما تضمین شده است. یک زندگی موفق مستلزم توانایی غلبه بر گرسنگی و عطش ما برای کسب قدرت است. این امر مستلزم درک این موضوع است که قدرت در دستان موجودات متناقضی، چون ما یک شمشیر دو لبه خطرناک است.

قدرت بیش از حد نتیجه معکوس دارد حتی خود را نابود می‌کند، زیرا ما خواهان تعامل با ذهن‌های دیگری هستیم که نمی‌توانیم آن‌ها را کنترل کنیم حتی علیرغم آن که ولع و اشتیاق کنترل آن‌ها را داریم. زمانی که دیگران کاری را انجام می‌دهند که ما نمی‌خواهیم انجام دهند احساس ناامیدی، عصبانیت یا غمگین بودن می‌کنیم. با این وجود، لحظه‌ای که ما آنان را به طور کامل کنترل می‌کنیم رضایت آنان هیچ لذتی برای ما ایجاد نمی‌کند و تایید آنان باعث تقویت عزت نفس ما نمی‌شود.

درک توهم بودن کنترل کار دشواری است به خصوص زمانی که ما آماده‌ایم تقریبا همه چیز را قربانی کنیم و هر بهایی را بپردازیم و دیگران را کنترل کنیم. با این وجود، اگر بخواهیم دیگران برای مثال «مارک زاکربرگ» را از کنترل کردن خود باز داریم این درسی است که باید بیاموزیم.

سقراط مایل بود هشدار دهد و ما را از تسلیم شدن در برابر وسوسه حلقه جادویی باز دارد و به ناراحتی گیگس اشاره کند. امروز هشدار او بیش از هر زمان دیگری مرتبط با وضعیت ماست. مانند آتن باستان، وظیفه دشوار ما این است که «دموس» (شهروندان) را بدون تسلیم شدن در برابر فریب و وسوسه قدرت، قدرتمند کنیم.

*یانیس واروفاکیس وزیر دارایی سابق در دولت چپگرای سیریزا در یونان تحت رهبری الکسیس سیپراس

منبع: پروژه سندیکایی

ترجمه: فرارو

ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۳۳ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
در کنار این مقاله سه گانه ی ماتریکس و فیلم جدید dont look up توصیه میشود.
تکنولوژی خیلی خوبه ولی این چیزی که زاکربرگ داره توسعه میده، جدا فایدش برای بشر چیه؟! واقعا به نظرم بی مصرفه. شاخه ای که ایلان ماسک دنبال میکنه یه هدفی داره یه اینده ای که برای بشر مفیده. ولی متاورس؟! که چی مثلا؟!
امين ميرزائى
۱۲:۲۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
فرارو جان ! سلام . ممنون که به سقراطِ همیشه عزیز و فلسفه علم و اخلاقش اشاره کردی . فقط یه نکته کوچیک . اونی که حلقه داشت گیگس نبود گایگس بود . آشو جا انداختى . به به چه خوشمزه ... عجب آشی !!!!!
ناشناس
۱۱:۴۶ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۷
محتوای جذابی بود. سوالات زیادی در ذهنم ایجاد کرد. ممنون از مترجم
ایکاش در ترجمه دقت بیشتری می شد و قواعد نوشتاری لحاظ می‌گردید.
قرار دادن لینک مقاله اصلی در این موارد میتواند بسیار کمک کننده باشد.

سپاس از فرارو