صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۴۰۴۲
پوتین با مسئله اوکراین چه خواهد کرد؟
«ملاحظات تاریخی، تا حد زیادی در رویه هایِ اخیر دولت روسیه در قبال اوکراین، ایفای نقش کرده اند. با این حال، در شرایطی که ولادیمیر پوتین به صراحت از ضرورت ایجاد یک امپراطوری بزرگترِ "اسلاویک" سخن می‌گوید، اینطور به نظر می‌رسد که رویه‌های وی (در قبال اوکراین)، تا حدی ریشه در برخی اشتباهات محاسباتی نیز دارند».
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۱ - ۰۶ دی ۱۴۰۰

فرارو- پایگاه خبری "پراجکت سیندیکیت" در گزارشی، به معادله اوکراین و طرح گمانه زنی‌های مختلف مبنی بر حمله احتمالی روسیه به این کشور پرداخته و به طور خاص تحرکات اخیر روسیه در نزدیکی مرز‌های اوکراین را ناشی از برداشت خاص این کشور از سیاست جهانی، موقعیت کنونی آمریکا در عرصه بین المللی و جاه طلب‌های شخصِ ولادیمیر پوتین ارزیابی کرده است.

پراجکت سیندیکیت در این رابطه می‌نویسد: «همزمان با انتشار گزارش‌های مختلف در مورد حضور گسترده نیرو‌های نظامی روسیه در جوار مرز‌های اوکراین و متعاقبا طرح گمانه زنی‌های مختلف در مورد درخواست‌های طرح شده از سوی روسیه از اوکراین، یک سوال اساسی مطرح می‌شود: دقیقا چه خبر است؟ چه چیزی در ادامه اتفاق خواهد افتاد؟ آیا روسیه به خاک اوکراین حمله خواهد کرد؟

در عمل اینطور به نظر می‌رسد که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه در حال دنبال کردنِ یک برنامه و نسخه سیاسی هشت ساله است.

به گزارش فرارو، در پاییز سال ۲۰۱۳، دولت پوتین یک روند تهاجمی گسترده را آغاز کرد تا مانع از امضا توافق تجارت آزاد میان اوکراین، مولداوی و ارمنستان با اتحادیه اروپا شود. این مساله به زعم برخی ناظران و تحلیلگران موجب ایجاد تغییرات قابل توجه در عرصه سیاست داخلی اوکراین ایجاد شد و در عین حال بر موقعیت روسیه در اروپا و محیط پیرامونی آن نیز اثرگذاری‌های خاص خود را داشت.

در کمتر از یک سال بعد، روسیه شبه‌جزیره کریمه را به خاک خود ملحق کرد و به تدریج تلاش‌هایی را نیز جهت جذب شدنِ مابقی اوکراین در دستورکار‌های داخلی خود انجام داد. در این راستا، روسیه اقدام به انجامِ تحرکات نظامی در منطقه شرق اوکراین با هدف حراست از جدایی طلبانِ بی دولت مستقر در این منطقه کرد تا بتواند به نوعی از منافع خود نیز حفاظت کند.

از آن زمان تاکنون، ۱۴ هزار نفر در این منازعه خاموش و نه چندان پر هیاهو جان خود را از دست داده اند. اتحادیه اروپا و آمریکا به طور مرتب به تجدید و افزایش تحریم‌های خود علیه روسیه می‌پردازند و مجمع عمومی سازمان ملل نیز به طور مرتب از روسیه درخواست می‌کند تا مرز‌های بین المللی را محترم بشمارد.

با این حال، ناظران می‌گویند که پوتین نه تنها نتوانست مانع از انعقاد توافق تجارت آزاد میان اوکراین و اتحادیه اروپا شود بلکه عملا روسیه را از کشوری که به زعم بسیاری از اوکراینی‌ها دوستِ این کشور (اوکراین) بود، خارج کرده و در شرایط کنونی اوکراین، روسیه را دشمنی خطرناک برای خود ارزیابی می‌کند.

در شرایط کنونی، ولادیمیر پوتین عملا معادله اوکراین را یک نبرد حیثیتی می‌بیند که باید به طور قطع در آن پیروز شود. پوتین به خوبی می‌داند که اگر در معادله اوکراین و حوزه پیرامونی روسیه شکست بخورد، این مساله تبعات سنگین و منفی زیادی را برای آن در پی خواهد داشت. اینطور به نظر می‌رسد که پوتین در بحبوحه پاندمی ویروس کرونا، تا حد زیادی اقدام به مطالعه کتاب‌های تاریخ کرده است.

در تابستان سال جاری میلادی، وی یک مقاله قابل تامل نوشت و خواستارِ ایجاد یک امپراطوری بزرگترِ اسلاویک (قومیت اسلاو) شد. وی در مقاله خود به این نکته اشاره می‌کند که قدرت و تسلط بر اوکراین و بلاروس، بایستی در نهایت محدود به کاخ کرملین باشد. وی به طور خاص این نکته را روشن ساخته که سعی دارد آنچه اشتباهات محسباتی قبلیِ وی، از روسیه دریغ کرده، اکنون باز یابد.

بدون تردید روند تکامل فکریِ پوتین در مسائلی نظیر مساله اوکراین، چندان شناخته شده نیست. با این حال، اینطور به نظر می‌رسد که پوتین در عقب نشینیِ پر هرج و مرج آمریکا از افغانستان، نقطه ضعف جدی آمریکا و عدم تمایل آن جهت آغاز هرگونه جنگ و درگیری جدیدِ فرامنطقه‌ای را شناسایی کرده است. هر منطقی که بر تفکر پوتین حاکم باشد، وی از آن زمان، روند گفتگو‌ها با رهبران اوکراین را متوقف کرده، میانجی گرانِ آلمانی و فرانسوی را رد کرده، و تانک‌های رزمیِ بیشماری را نیز در جوار مرز‌های مشترک با اوکراین مستقر ساخته است.

در این راستا، هدف اصلی وی این است که آمریکا را تحت فشار قرار دهد تا این کشور با مجموعه از خواسته‌های روسیه جهت تجدید ساختار امنیتی اروپا موافقت کند. در این میان، مهمترین خواسته روسیه این است که آمریکا نباید اجازه دهد تا اوکراین به عضوی از سازمان ناتو تبدیل شود (آمریکا این وعده را سال ۲۰۰۸ داده بود).

با این حال، نیتِ راهبردی پوتین جهت متوقف ساختن نزدیکی راهبردی اوکراین و اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۱۴ میلادی شکست خورد. اکنون وی توجه ویژه و اولویت اصلی خود را بر مسائل امنیت منطقه‌ای معطوف کرده است. در سال‌های اخیر، مقام‌های روسیه‌ای و رسانه‌های دولتی این کشور، نگرانی‌های ویژه‌ای را در مورد استقرار نظامیان و به طور خاص مستقر شدن موشک‌های آمریکایی در اوکراین با هدف تهدیدِ مسکو مطرح کرده اند. در این راستا، صحبت‌هایی در مورد نسل کشی علیه جمعیت روسی زبان اوکراین و یا ورودِ قریب الوقوع اوکراین به سازمان ناتو نیز مطرح می‌شود.

هیچکدام از این ادعا‌ها هنوز به واقعیت نزدیک نیستند با این حال نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که تبلیغات سیاسی، نقش ویژه‌ای را در این معادله بازی می‌کنند. حدودا ۳۹ درصد از مردم روسیه بر این باورند که جنگ با اوکراین قریب الوقوع است و انتظار می‌رود که این آمار افزایش نیز پیدا کند.

در این بحبوحه، ولادیمیر پوتین به طور خاص در عرصه دیپلماتیک به دنبال آن است تا با اروپا و آمریکا، به توافقات جدیدی جهت ایجاد یک نظم نوین امنیتی دست پیدا کند. این مساله تا حد زیادی شبیه به رویکرد‌هایی است که قدرت هایِ فاتح جنگ جهانی دوم در مورد تحولات پس از جنگ و تقسیم جهان میان خود اتخاذ کردند. در این میان، کشور‌های حوزه پیرامونی روسیه نگرانند که مبادا اگر یک درخواست روسیه را بپذیرند، با سیلی از درخواست‌های بیشتر این کشور در ادامه راه رو به رو شوند.

در این چهارچوب یک سوال مطرح می‌شود: آیا یک راه حل دیپلماتیک برای همه این چالش‌ها وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت، مسیر برای ارائه یک راه حل دیپلماتیک بسیار پُر دست انداز است و زمان نیز محدود می‌باشد. روسیه تاکنون پیشنهاد‌های زیادی جهت شفافیت و اعمال محدودیت بر شمار نیرو‌های متعارف نظامی در قاره اروپا را رد کرده است. جدای از این ها، مذاکرات تسلیحاتی پیچیده نیز بسیار زمان بَر هستند. اضافه بر این ها، بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که ابتکار‌های دیپلماتیک، با راهبرد کلانِ پوتین جهت ساختنِ یک "روسیه کبیر" در تضاد هستند و اساسا روسیه در برهه کنونی گزینه‌های نظامی خود را منتفی نمی‌کند.

بدون تردید اگر روسیه به اوکراین حمله کند، این بحران به اوکراین محدود نمی‌ماند و به کشور‌های دیگر نیز نفوذ خواهد کرد. این موضوع موجب می‌شود تا ناتو نیز گزینه‌هایی را در برابر روسیه عملیاتی کند. شکی نیست که غرب در صورت حمله روسیه به اوکراین، علیه این کشور تحریم‌های گسترده‌ای را وضع می‌کند که این مساله حتی اگر چین نیز از روسیه حمایت کند، برای مسکو تبعات وحشتناکی را به بار خواهد آورد. جدای از این ها، ناتو نیز بر میزان حضور نظامی خود در جوار مرز‌های کشور‌های همسایه روسیه خواهد افزود.

با در نظر گرفتن تمامی این مسائل، گزینه حمله نظامی روسیه به اوکراین، تبعات گسترده‌ای را به همراه خواهد داشت و چندان منطقی نیست. با این حال نمی‌توان آن را مورد بی توجهی قرار داد. در شرایط فعلی، صدا‌هایی که مخالف با پوتین و رویه‌های وی در عرصه سیاست خارجی روسیه هستند (در عرصه سیاست داخلی روسیه)، از قدرت چندانی در این کشور برخوردار نیستند.

یک سناریوی دیگری که در مورد معادله اوکراین مطرح می‌شود این است که شاید روسیه، اوکراین را به نوعی تحریک کند تا اقداماتی را انجام دهد که منجر به درگیری‌های محدود با مسکو شوند. مساله‌ای که نمونه آن را در سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ نیز مشاهده کردیم. با این حال، باید توجه داشت که خطر اوج گیریِ اختلافات و تشن‌ها میان دو کشور بسیار بالاست و حتی یک حرکت کوچک می‌تواند موجب یک انفجار بزرگ شود.

به طور کلی باید نهایتِ تلاش‌های دیپلماتیک انجام شود تا از بروز بحرانی گسترده در اوکراین جلوگیری شود. بیایید همگی امیدوار باشیم که پوتین آثار "چخوف" را نخوانده باشد. کسی که توصیه می‌کرد "نباید اسم استفاده از زور و سلاح را به میان آورد مگر اینکه قرار باشد حتما از آن استفاده کنیم"».

ارسال نظرات
« حمید »
۱۴:۱۲ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
حق وتو در شورای امینت + بمب های تمی ، همه چیزهایی هست که روسیه دارد .
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
خدا را شکر که پوتین هم شکست. حمله کند برایش شکست است و حمله نکند هم برایش شکست است. سزای دیکتاتور در تاریخ بجر شکست و بی ابرویی چیزی نیست.
امين ميرزائى
۱۱:۳۹ - ۱۴۰۰/۱۰/۰۶
من تو بچگیم عاشقِ چخوف بودم . پزشک بود اما همه ش بیمار بود . نمیدونم چرا خودشو معالجه نکرد ! یه بارم تو نمايشنامه "دایی وانیا" نقشِ سربریاکوفو بازی کردم !! اما يه بنده خدایی عاشقِ شولوخوف و تالستوی بود ، ایرانو به یه چیزی بینِ دُنِ آرام و گذر از رنجها تبدیل کرد . خدا بيامرزه داستايفسكى رو . اسمِ يه رمانشو گذاشت ابله !!!!