صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

تولید ویدئو‌های دیپ فیک و جعلی امروزی که توسط رایانه ساخته شده و هدف‌شان جعل هویت شخصی است در سناریو‌ها و هک شدن‌ها در فیلم ماتریکس به نمایش کشیده شده اند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۲ - ۰۵ دی ۱۴۰۰

فرارو- «من آینده را نمی‌دانم من اینجا نیامده‌ام که به شما بگویم این ماجرا چگونه به پایان می‌رسد من اینجا آمده‌ام تا به شما بگویم چگونه آغاز می‌شود». این مونولوگ پایانی فیلم «ماتریکس» ساخته شده در سال ۱۹۹۹ میلادی بود زمانی که «کیانو ریوز» در نقش «نئو» هشداری جدی به ماشین‌های کنترل کننده جهان داد، زیرا متوجه شده بود که بشریت در یک واقعیت شبیه‌سازی شده گرفتار شده است.

به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی ورلد؛ این فیلم در زمانی اکران شد که جامعه در آستانه انقلاب اینترنتی قرار داشت و در هزاره‌ای مضطرب به سر می‌برد. فیلم نه تنها به پیشرفت‌های فناوری در آن دوره اشاره کرد بلکه پرسش‌های گسترده‌ای را در مورد اینترنت، آگاهی و کنترل اجتماعی مطرح کرده بود که از آن زمان در شکل دادن به جامعه نقش داشته اند.

هم اکنون، با پخش قسمت چهارم ماتریکس ۱۸ سال پس از پایان سه‌گانه اصلی آن، به میراث ماندگار و اغلب پیشگویانه این فیلم اشاره می‌کنیم.

بیابان واقعیت

«لانا» و «لیلی واچوفسکی» آفرینندگان ماتریکس دیدگاه دیستوپیایی (پاد آرمان شهری) خود که در آن در جامعه یا سکونت گاه‌ها در داستان‌های علمی و تخیلی ویژگی‌های منفی برتری و چیرگی کامل دارند و ترسیم به هرج و مرج و نابودی رسیدن یک جامعه است را از دیدگاه «ژان بودریار» فیلسوف فرانسوی وام گرفته اند.

مدت‌ها پیش از آن که «ریوز» در نقش نئو بازی کند از او خواستند که کتاب بودریار نوشته سال ۱۹۸۱ میلادی درباره «شبیه سازی» را بخواند تا برای این نقش آماده شود. بودریار استدلال می‌کند که جوامع پسا مدرن از فناوری‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی اشباع شده و به عصر وانمایی (شبیه‌سازی) وارد شده اند. بیابان واقعیت ترسیمی آنان دنیایی است که در آن واقعیت را با توهمات سرمایه داری جایگزین شده است.

این فیلم با استفاده از «مورفئوس» رهبر شورشیان هنگام معرفی «نئو» به ویرانه‌های دنیای بیرون از این مفهوم استفاده کرد و آن را دوباره مفصل‌بندی کرده است. پروفسور «ریچارد اسمیت» ویراستار دیکشنری بودریار توضیح می‌دهد علیرغم آن که از دید بودریار راه گریز و رهایی از شبیه‌سازی وجود ندارد واچوفسکی‌ها، اما امیدی را در قالب وعده دنیای واقعی جدا از ماتریکس در فیلم ارائه داده اند.

قرص قرمز

یکی از نمادین‌ترین صحنه‌های ماتریکس جایی است که مورفئوس به نئو (که در آن زمان هنوز به عنوان «توماس اندرسون» هکر کنجکاو زندگی می‌کرد) انتخابی کلیدی بین قرص آبی یا قرص قرمز را پیشنهاد کرد. او به اندرسون بی‌خبر از ماتریکس گفت اگر قرص آبی را بردارید به زندگی باز می‌گردید دنیای شبیه‌سازی شده‌ای که برای به بردگی کشیدن مخفیانه بشریت ایجاد شده است و با انتخاب قرص قرمز آگاه شدن از واقعیت و استبداد ماشین‌ها را انتخاب خواهید کرد.

برای پروفسور اسمیت روایت مارکسیستی فیلم تداعی کننده «تمثیل غار» افلاطون است که انسان‌های به دیوار غل و زنجیر شده سایه‌های روی دیوار را با واقعیت اشتباه می‌گیرند. تمثیل مذکور به احتمال خیالی بودن یا نادرست بودن تصورات و عقاید انسان‌ها اشاره دارد. همان گونه که مورفئوس در فیلم می‌گوید: «ماتریکس جهانی است که روی چشمان شما کشیده شده تا شما را از دیدن حقیقت نابینا سازد».

پروفسور اسمیت می‌گوید: «صحنه قرص، انسان‌ها را ترغیب می‌کند تا خود را از دنیای ظاهری رها کنند». با این وجود، با گذشت زمان برجستگی فرهنگی فیلم که استعاره قرص قرمز در آن مطرح می‌شد به دور از معنای اصلی خود در عرصه آنلاین تغییر ماهیت یافته است.

این موضوع شامل پذیرش گروه‌های آنلاین زن ستیز به ویژه جنبش موسوم به «اینسل» بود خرده فرهنگ آنلاینی بوده که متشکل از مردان مجرد بی‌اختیار است که نسبت به افرادی که از نظر جنسی فعال هستند به ویژه زنان خصومت و کینه ابراز می‌کنند. هم چنین، انجمن قرص قرمز (TRP) در سال ۲۰۱۲ میلادی با هدف ارائه استراتژی‌ای جنسی به مردان راه اندازی شد تا با آن چه تحت عنوان فرهنگ فمینیستی دستکاری شده یاد می‌کرد مقابله کند.

از دید اعضای این جنبش فرهنگ فمینیستی صرفا زنان را توانمند می‌سازد و باید آن را شکست داد. این انجمن در نهایت در یک فروم بیش از ۴۰۰ هزار دنبال کننده داشت.

در برخی موارد این فلسفه با پیامد‌های مرگباری در دنیای آفلاین همراه بوده است. «جیک دیویسون» در ویدئو‌های یوتیوب خود پیش از کشتار ماه آگوست که در آن پنج نفر از جمله یک دختر سه‌ساله کشته شدند اصطلاح جامعه اینسل برای افراط گرایی نیهیلیستی قرص قرمز را بیان کرد و از «مصرف بیش از حد قرص سیاه» گفت.

«سوفیا اسمیت گالر» روزنامه نگار در حوزه رسانه‌های اجتماعی می‌گوید انتقال این موضوع به عرصه آفلاین نشان دهنده آن است که چگونه در ابتدایی‌ترین شکل ممکن نظریه قرص قرمز به عنوان پاسخی در دسترس و خروجی‌ای نادرست برای ناامیدی‌های زندگی گزینه‌ای جذاب به نظر رسیده است. زنان تبدیل به مرکز مشکلات این طیف زنان و نه شکست‌های واقعی یا سیستمی یا کلیشه‌ای در جامعه که به همه ما آسیب می‌زنند. سپس بسیاری از آنان عقاید زن ستیز و خشونت‌آمیز یا خودآزاری را در مورد چگونگی بهبود زندگی‌شان مطرح می‌کنند.

پسا حقیقت؟

این واقعیت که اکنون بسیار آسان است که خود را در یک اتاق در رسانه‌های آفلاین تقویت کنید در فضایی عاری از نظرات متوازن به طرح این ادعا انجامیده که ما در عصر «پسا حقیقت» زندگی می‌کنیم. این اصطلاح حتی پس از برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) و مبارزات انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال ۲۰۱۶ میلادی از سوی فرهنگ لغات آکسفورد به عنوان واژه سال معرفی شد.

برنامه‌های پیام رسان و رسانه‌های اجتماعی با تبلیغ اخبار جعلی و با استفاده از الگوریتم‌هایی که نسخه‌ای از واقعیت را متناسب با سلیقه ما ایجاد می‌کنند به رونق گرفتن این فضا کمک کرده اند.

گزارش خبری دیجیتالی موسسه «رویترز» در سال جاری نشان داد در حالی که مخاطبان به طور فزاینده‌ای برای حقیقت ارزش قائل هستند تنها ۴۴ درصد اخباری را که می‌خوانند باور می‌کنند.

در این مطالعه اشاره شده که پلتفرم‌هایی مانند اینستاگرام و تیک تاک جوانان بیش‌تری را به خود جذب می‌کند، اما اغلب محتوای شخصیتی و مبتنی بر نظرات را بدون بررسی واقعیت ارائه می‌دهند.

این موارد در کنار یکدیگر می‌توانند بستر مناسبی را برای مارپیچی از اطلاعات نادرست و نظریه‌های توطئه فراهم کنند. این بدان معناست که بحث قرص قرمز و آبی در حال تار شدن است و امروز آن چه تهدید اصلی است شبیه یک قرص ارغوانی به نظر می‌رسد که محتویات آن بی‌اعتمادی و تعصب هستند.

پلتفرم‌هایی مانند فیس بوک به گونه‌ای طرحی شده‌اند که از طریق الگوریتم‌ها می‌توانند به طور ناخواسته افراد را به سوی فضا‌هایی هدایت کند که در معرض دید قرار می‌گیرند و انگیزه‌ای برای مشارکت دارند.

با این حال، به اشتراک‌گذاری اطلاعات دیجیتال تنها مولفه‌های منفی را تقویت نکرده است. اطلاعات اولیه ویکی لیکس و افشاگری‌های جاسوسی گسترده ادوارد اسنودن اگرچه در عمل بحث‌برانگیز بودند، اما تخلفات گسترده دولت‌ها را آشکار ساختند.

رسانه‌های اجتماعی نشان داده‌اند که می‌توانند به‌عنوان نیرویی رهایی بخش و قدرت ساز برای جنبش‌های حامی دموکراسی و عدالت اجتماعی نیز عمل کنند.

ذهن‌ات را آزاد کن

اخلاق «ذهن‌ات را آزاد کن» که با سوء استفاده از نظریه قرص قرمز وارد سیاست نیز وارد شده است به واژه‌ای محبوب برای پوپولیسم راست افراطی در عصر مدرن که خود را ضد نظام و نهاد‌های موجود معرفی می‌کند تبدیل شده است. این جریان حملات خود را علیه چند فرهنگ گرایی جهانی شدن و مهاجرت سازماندهی کرده و قرص قرمز به یک فعل در دنیای واقعی تبدیل می‌شود.

این وضعیت چشم نیرو‌های تازه کار را به روی به زعم آنان سرکوبگران منفورشان یعنی فمینیست ها، رنگین پوستان و مترقی‌ها باز کرد. مورفئوس به چهره محوری کسانی تبدیل شد که می‌پرسیدند: «اگر به شما می‌گفتم هیتلر سوسیالیست بود چه می‌شد»؟

به دلیل بی‌اعتمادی به دولت، رسانه‌ها و وضع موجود، جناح راست به وضوح توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق امریکا و حامیان‌اش وارد جریان اصلی سیاست غرب شد. ایوانکا دختر ترامپ که در آن زمان مشاور ارشد کاخ سفید بود با افتخار در توئیتر با نقل قولی از ایلان ماسک گفت که قرض قرمز را خورده است.

«جیمز بال» نویسنده می‌گوید این توئیت نشان دهنده معکوس شدن کامل واقعیت قرص قرمز مورفئوس بود. او می‌گوید: «در فیلم مصرف قرص قرمز به معنای آن است که خوردن قرص قرمز بیش از آن که مانده در یک توهم آسوده باشیم پذیرش یک حقیقت بیگانه و وحشتناک است».

با این وجود، آن گونه که مورد علاقه گروه‌های راست افراطی و آنلاین بوده پذیرش پستی و بداخلاقی زننده در قالب تفکر گروهی راحت و در دسترس در دستور کار قرار می‌گیرد و مطابق با پیش فرض خود دیدن جهان در چارچوبی است که برای خود مناسب می‌بینند.

«هوگو ویوینگ» بازیگر نقش اسمیت در سه‌گانه اصلی ماتریکس گفته است که از مصادره و ربوده شدن پیام فیلم توسط راست افراطی «گیج» شده است او به نشریه «دیلی بیست» گفته بود: «این نشان می‌دهد مردم چگونه خطوط لابلایی و زیر سطوح پیام فیلم را نمی‌خوانند».

زندگی در ماتریکس؟

فراتر از تغییر ادراک و تصور از حقیقت، حضور آنلاین ما به طور فزاینده‌ای به هم پیوسته است و به عنوان ردپای دیجیتال شناخته می‌شود و باعث شده تا عناصر اصلی فیلم ماتریکس به گونه‌ای درک شوند که در زمان اکران فیلم کاملا علمی – تخلیلی احساس می‌شدند.

تمایل برای به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی‌مان و موافقت با نظارت از طریق فناوری از برنامه‌های تفلن همراه گرفته تا ابزار‌های یادگیری ماشینی مانند بلندگو‌های هوشمند باعث شده تا تصویر بسیار دقیقی از زندگی شخصی و عادات ما ایجاد شود. رسوایی داده‌های آنالیز کمبریج نشان داد چگونه می‌توان از این اطلاعات برای هدف قرار دادن، تاثیرگذاری و تغییر احتمالی آرای رای دهندگان در نظام‌های سیاسی استفاده کرد.

فیس بوک اخیرا برنامه بلند مدت خود را ایجاد دنیای مجازی موازی اعلام کرده که اجازه می‌دهد فرد بیش‌تر اوقات زندگی‌اش به طور فراگیر به صورت آنلاین سپری شود. تولید ویدئو‌های دیپ فیک و جعلی امروزی که توسط رایانه ساخته شده و هدف‌شان جعل هویت شخصی است در سناریو‌ها و هک شدن‌ها در فیلم ماتریکس به نمایش کشیده شده اند.

فرا انسان گرایی یا این باور که انسان‌ها می‌توانند فراتر از محدودیت‌های فیزیکی و ذهنی خود پیشرفت کنند و بدن خود را با استفاده از فناوری ارتقا دهند در دنیای امروز دیده می‌شود و شبیه آن چیزی است که شخصیت‌های ماتریکس در آن می‌توانستند مجموعه‌ای از مهارت‌ها را دانلود کرده و یاد بگیرند که قوانین فیزیک را در شبیه‌سازی دستکاری کنند.

در سال ۲۰۱۶ میلادی، گروهی از فیزیکدانان پیشنهاد کردند که به احتمال زیاد جهان ما واقعی نیست و در عوض یک شبیه‌سازی غول پیکر است که توسط یک قدرت بالاتر اداره می‌شود. پیشتازان فناوری در سیلیکون، ولی از جمله، «ایلان ماسک» رئیس تسلا از این ایده حمایت کرده‌اند. این ایده با میراث ماتریکس مطابقت دارد. همانطور که «نئو» در سال ۱۹۹۹ میلادی به ماشین‌ها هشدار داد: «من می‌خواهم دنیایی بدون شما را به آن‌ها نشان دهم جهانی بدون قوانین و کنترل ها، بدون مرزها. جهانی که در آن هر چیزی ممکن است.»

منبع: بخش سرگرمی سرویس جهانی بی‌بی سی

ترجمه: فرارو

ارسال نظرات