صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۲۳۱۱۶
مشاغلی که در برخی موارد صاحبان آن‌ها به‌رغم مخالفت‌های قانونی و پیگیری‌های سازمانی همچنان به فعالیت‌های خود در پایانه‌های مسافربری و معابر حاشیه ادامه می‌دهند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۶ - ۰۱ دی ۱۴۰۰

پایانه‌های مسافربری پایتخت با توجه به فضا‌های وسیع و پرتراکم از جمعیت همیشه مورد پسند بساط‌گستران و صاحبان مشاغلی خاص از مشاغل فصلی تا کاذب است.

به گزارش همشهری، مشاغلی که در برخی موارد صاحبان آن‌ها به‌رغم مخالفت‌های قانونی و پیگیری‌های سازمانی همچنان به فعالیت‌های خود در پایانه‌های مسافربری و معابر حاشیه ادامه می‌دهند. در این گزارش چند نمونه از این کسب و کار‌های متفاوت را بررسی می‌کنیم.

طوافی‌های اغذیه‌فروش

یکی از قدیمی‌ترین پایانه‌های تهران در غرب پایتخت واقع شده است. گشت‌وگذار چند ساعته در محدوده پایانه و معابر اطراف فرصت آشنایی با مشاغل خاص را نصیبمان می‌کند.

چرخ‌های اغذیه‌فروشی که حوالی ورودی بزرگراه محمدعلی جناح از میدان آزادی به سمت شمال را به‌ویژه در ساعت‌های عصرگاهی به قرق خود درمی‌آورند یکی از همین کسب و کار‌هایی است که نهاد‌های بهداشتی و ارگان‌های شهری هم در ساماندهی و نظم‌بخشی به آن‌ها تاکنون موفق نبوده‌اند.

مسافران و رهگذران مشتری ثابت انواع ساندویچ‌ها و نوشیدنی‌های گرم و خنک این طوافی‌ها هستند که حالا قریب به یک دهه است هر روز از ساعت حدود ۱۷ تا پاسی از شب، اینجا دیده می‌شوند.

اغلب اغذیه‌فروشان چرخ‌های طوافی، مسافرانی از شهر‌های غربی کشور هستند که سال‌ها پیش به دنبال کار و کسب و درآمد راهی پایتخت شده‌اند و بعد از مدتی بلاتکلیفی و نرسیدن به رؤیا‌های خود در سایه همان کار و درآمد به توصیه اقوام و دوستان با چرخ طوافی‌شان جایی مانند پایانه مستقر شدند.

چای لب‌سوز و قهوه اصل

پایانه مسافربری شرق تهران (تهرانپارس) که در انتهای خیابان طولانی دماوند، بنا شده، این روز‌ها به پاتوقی برای چای‌فروشان تبدیل شده است.

شاید چای‌فروشی را بتوان در پایانه‌های دیگر یا حتی هر محدوده دیگری از شهر یافت، اما شمار چای‌فروشان پایانه شرق به کمیت قابل توجهی رسیده‌است؛ چای‌فروشانی که همه بساطشان در چهارچرخی کوچک از انواع چای و قهوه اصل، آب جوش و شکلات تا نبات و قند‌های وانیلی خلاصه می‌شود.

با چهارچرخشان در سالن و محوطه باز پایانه پی مشتری می‌گردند. «چای دارم، نسکافه با شکلات». این عبارت را مدام با صدایی بلند و گرفته تکرار می‌کنند. با وجود فعالیت واحد‌ها و غرفه‌های فروش خوراکی، هم در سالن و هم در محوطه پایانه، اما تعداد چای‌فروشان سیار روز به روز در حال افزایش است.

با این حال بازار قدیمی‌تر‌ها داغ‌تر است؛ مانند «عمو کریم» که ۲۰ سالی می‌شود چای لب‌سوز و قندپهلو می‌دهد دست مشتریان خسته، شتابان و گاهی کم‌حوصله.

بعضی از آنان برای جذب مشتری بیشتر، محصولات متنوع مثل انواع بیسکویت، آدامس، لقمه‌های خانگی، دمنوش‌های گیاهی را لابه‌لای بساطشان می‌گنجانند.

بساط مهره‌های سنگی، طلسم و کاغذنوشته

فعالیت زنان فالگیر پایانه مسافربری آزادی نیز از آن دسته مشاغل کاذبی است که هنوز هم مشتری‌های وفادار خود را دارند. کناره ورودی مترو شهید لشکری، حوالی پایانه مسافربری آزادی می‌نشینند و بساط مهره‌های سنگی، طلسم و کاغذ نوشته‌های کوچک خود را طوری پهن می‌کنند که نظر مشتریان مستأصل از گرفتاری‌ها و مشکلات را جلب کند.

از یکی از کارشناسان پایگاه خدمات اجتماعی پایانه مسافربری آزادی شنیده‌ایم که تعداد زنان فالگیر که اغلب از شهرستان آمده‌اند، سال‌ها پیش بسیار بیشتر از امروز بوده و گاهی رقم‌های زیادی از برخی افراد کلاهبرداری می‌کردند؛ مبالغی که کار را به شکایت و دادگاه می‌کشاند.

تعداد محدودی هم همچنان هستند که گاهی برای چند ساعت، اینجا با فریبکاری، کاسبی می‌کنند؛ کاسبی‌های ۳۰ تا ۱۰۰ هزار تومانی؛ آن هم به بهانه باز کردن سرکتاب، برداشتن طلسم، رفع گرفتاری، ایجاد محبت بین زن و شوهر، فراوانی رزق و روزی و پیدا کردن کار...

باربری با چرخ‌های فرسوده

باربران با هیبت‌های درشت، لباس‌های گشاد و دستمال گردن‌های خیس از عرق در همه پایانه‌ها هستند. صدای کشیده شدن چرخ‌های فرسوده گاری‌دستی‌شان از دور و نزدیک شنیده می‌شود.

گاری‌های دستی کوچک و بزرگی که با پلاک‌های آبی (۲ رقمی) میان جمعیت مسافران به این طرف و آن طرف کشیده می‌شوند. درآمدشان در روز به بار مسافرانی بستگی دارد که با دست و دلبازی، سوغات و هدیه در چمدان‌هایشان چپانده‌اند.

اغلب با نمایندگان شرکت‌های باربری که در پایانه دفتر خدمات دارند، کار می‌کنند. چون کار با این شرکت‌ها و دفاتر به درآمدهایشان سر و سامان بیشتری می‌دهد.

خسته که می‌شوند روی نیمکت‌های سنگی یا گوشه‌ای از راه‌پله‌ها می‌نشینند و آرام با نفس‌هایی که از سنگینی بار‌ها به شماره افتاده است اطراف را می‌پایند. دقیقه‌ای می‌گذرد و باز مسافری سراغشان می‌آید برای کار.

جوان‌ترینشان ۲۰ ساله است و سالخورده‌ترینشان ۵۰ بهار را دیده. با توجه به سن و سال و توان جسمی و قدرت بازوانشان، بار بیشتر و کمتر با گاری‌های دستی کوچک و بزرگ حمل می‌کنند. پای صحبتشان که بنشینیم، داستان‌های شنیدنی از گم شدن بار‌ها و چمدان‌های مشکوک روایت می‌کنند.

دادزن‌ها؛ با درآمد ۱۰ تا ۱۵ میلیونی

«اراک... ولوو... حرکت... یک نفر؟ نبود؟ رفتیم‌ها...» کار دادزن‌ها، پرسه زدن در نقاط مختلف پایانه‌های مسافربری است. گاهی با داد و فریاد تبلیغ و بعضی وقت‌ها با خواهش و التماس مسافران شهرستانی را سوار اتوبوس‌ها می‌کنند.

اگر تجربه سفر با اتوبوس‌های مسافربری برون‌شهری را داشته باشید حتماً با افرادی مواجه شده‌اید که با «داد زدن» توجه شما را به سمت خود جلب می‌کنند.

این افراد که تعدادشان کم نیست برای گرفتن مسافر و پرکردن صندلی اتوبوس‌ها با هم رقابت دارند، اما معمولاً به مرزی که بین خودشان کشیده‌اند، احترام می‌گذارند. دادزن‌ها هم برای خودشان مرتبه و درجه دارند.

افراد باسابقه و قدیمی، حکم دادزن‌های ارشد را دارند و تازه‌کار‌ها باید زیردست آن‌ها آموزش مسافرگیری ببینند. حقوق و مزد دادزن‌ها با هم فرق می‌کند.

یکی ماهانه ۳ میلیون عایدش می‌شود، اما افرادی هم در ماه ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان درآمد دارند. هر چند کار دادزن‌ها و به قول مدیران تعاونی‌ها، «جارچی‌ها»، غیرقانونی به نظر می‌رسد، اما همچنان بازار کارشان داغ داغ است.

برچسب ها: مشاغل کاذب
ارسال نظرات