فراروـ قسمت نهم سریال نیسان آبی به نویسندگی سعید دولتخانی و سعید هوشیار، کارگردانی منوچهر هادی و تهیه کنندگی احسان ظلی پور روز چهارشنبه ۲۴ آذر ماه ۱۴۰۰ وارد شبکه نمایش خانگی شد.
حسین یاری، مهران غفوریان، یکتا ناصر، بهناز جعفری، جمشید هاشم پور، علیرضا خمسه، گیتی قاسمی، سحر قریشی، ایمان صفا، بهشاد شریفیان، سیروس همتی، غلامرضا نیکخواه، حسام نواب صفوی، یوسف صیادی، آرش ظلی پور، صفر کشکولی، علی مهربان و... در این سریال به ایفای نقش میپردازند. قسمت هشتم این سریال با رای ۳۷۷۱۱ تاکنون ۹۵ درصد رضایت را کسب کرده است.
درخلاصه داستان این قسمت آمده است:
«بهرام فاتح کتک خورد و رضا از گاوداری رفت. جمشید هم پیشنهاد رضا را جدی گرفت و تصمیم گرفت بی ام و را بفروشد؛ ولی اتفاقات به این سادگیها هم پیش نرفتند...»
رضا خرسند، جمشید را راضی میکند که بی ام و را بفروشد و پولش را به دلار تبدیل کند. کسی هم که ماشین را میخرد، داماد آینده خود جمشید است. اتفاق عجیبی که بعدها صدایش در میآید. جمشید و رضا پولها را با ترس و لرز از صرافی میگیرند و اتفاقی که نباید میافتاد، میافتد. یک موتور با دو سرنشینش به دنبال نیسان آبی میافتند و در انتهای یک کوچه به آنها حمله میکنند. با کمک رضا دزدها نمیتوانند موفق شوند و فرار میکنند؛ اما ترس از دست دادن دلارها هنوز هم ادامه دارد.
جمشید و زری به این نتیجه میرسند که بهترین کسی که میتواند از دلارها محافظت کند، حاج آقای ستاری است؛ اما این تصمیم خیلی زود با شکست مواجه میشود. جمشید پولها را شبانه و با ترس و لرز به ستاری میدهد؛ اما به محض رفتنش دزدها پیدا میشوند و دلارها را میبرند.
مسیر پر پیچ و خم نیسان آبی و زندگی جمشید قاسم پور به یک سر بالایی سخت دیگر میرسد. پولی که میتوانست سرمایه و پشتوانه مهمی برای جمشید و خانوادهاش باشد، بهراحتی از دست میرود. اتفاقات و روند پیش رفتن داستان نیسان آبی شباهت زیادی به سریال پایتخت دارد. در پایتخت هم اتفاقات اطراف یک خانواده و ماجراهای آنها پیش برنده سریال بود. حال اینجا نقی معمولی به جمشید قاسم پور تبدیل شده است و نیسان آبی هم به نسخه ضعیفی از پایتخت بدل شده است.
در پایتخت هم بیننده عادت داشت به اینکه حتما یک اتفاق خوب یا معمولی تبدیل به یک فاجعه شود و هست و نیست خانواده معمولی را تهدید کند؛ اما هرچه نویسندگان پایتخت سخت و با حساست گرههای اینچنینی را باز میکردند، نویسندگان نیسان آبی دست و دل باز و آسانگیر هستند. بی ام و به دلار تبدیل میشود و بیننده مطمئن است که بلایی سر دلارها خواهد آمد. این اتفاق هم میافتد و دلارها به سرقت میرود؛ اما بیننده باز هم مطمئن است که در همین قسمت آینده ماجرا حل و فصل میشود.
گرههای کوچک و سطحی در داستان ایجاد میشوند و بهراحتی و سادگی هم باز میشوند. این فرمولی است که سازندگان نیسان آبی برای ساخت یک سریال عامهپسند در نظر دارند. فرمولی که کم و بیش و با وجود پیشرفتهتر شدن سلیقه تماشاگران همچنان جواب میدهد؛ اما شخصیتهای کلیشهای و کلیشهای بودن همین گرهها و اتفاقها نقطه ضعف نیسان آبی میشود.