صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

شب یلدا که آخرین شب از فصل زیبای پاییز است، یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسدن شب یلدا با گزیده‌ای از اشعار عاشقانه یلدایی همراه ما باشید.
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۱ - ۲۲ آذر ۱۴۰۰

فراروـ شب یلدا یا شب چله که یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است، آخرین شب از فصل پاییز و بلندترین شب سال است. درست از فردای این شب؛ یعنی اول دی ماه چله بزرگ زمستان آغاز می‌شود که تا تا دهم بهمن ماه طول می‌کشد و پس از آن چله کوچک آغاز می‌شود و تا اول ماه اسفند ادامه دارد. یلدا در لغت واژه‌ای سریانی به معنای تولد و زایش است. برخی از باستان شناسان با توجه به نقوش برجسته روی سفالینه‌های کشف شده قدمت شب یلدا را مربوط به هفت هزار سال پیش می‌دانند.

ابوریحان بیرونی از شب یلدا با نام «میلاد اکبر» یاد می‌کند که منظور همان میلاد خورشید است؛ زیرا پس از این شب، روز‌ها به تدریج بلندتر می‌شوند. در شب یلدا بنابر سنت‌های کهن ایرانی خانواده‌ها در کنار هم و یا در منزل بزرگ فامیل جمع می‌شوند و در کنار هم آجیل، هندوانه و انار می‌خورند که از خوراکی‌های مرسوم در این شب است؛ زیرا بنابر آئیین مهرپرستی نیاکانمان رنگ سرخ انار و هندوانه نماد نور و خورشید است. در این شب همچنین شاهنامه خوانی و تفال به حضرت حافظ بسیار مرسوم است. ما در تاریخ ادبیات فارسی از گذشته تا به امروز اشعار یلدایی زیبایی داریم که شعرا درباره این شب و با توجه به واژه یلدا سروده‌اند.

در مطلب پیش رو گزیده‌ای از ابیات زیبا و عاشقانه یلدایی را گردآوری کرده‌ایم که در ادامه تقدیم شما کاربران گرامی خواهد شد:
هر شب عمرم به یادت اشک می‌ریزم
ولی بعد حافظ خوانی شب‌های یلدا بیشتر...

********
شب‌ها به چه جان کندنی از نیمه گذشتند
تقویم سراسر شب یلدا شده بی تو
 
********
بمان که فلسفه‌ی این شب دراز این است
که یک دقیقه بیش‌تر تو را نگاه کنم

********
گردش سال فقط یک شب یلدا دارد
من بدون تو هزاران شب یلدا دارم
 
********
موی تو باشد و شب را به درازا بکشد
وای اگر کار منو عشق به یلدا بکشد
 
********
ترک دارد دلم همچون انار آخر پاییز
همه شب‌های دلتنگی بدون تو شب یلداست

********
طره از پیشانی‌ات بردار‌ای خورشید من!
در شب یلدا مسیر ماه را گم کرده‌ام
 
********
باز هم از تو نوشتم بدنم می‌لرزد
من نفس می‌زنم و پیرهنم می‌لرزد
آمدم فال بگیرم مثلا یلدا بود
شعری آمد که همه جان و تنم می‌لرزد

********
من انار و حافظ آوردم، تو هم چایی بریز
آی می‌چسبد شب یلدا، هل و چای و نبات

********
در شب یلدای عشقت شب‌نشین باده‌ام
خسته از دلتنگی‌ات با جام‌ها جان داده‌ام
نیستی هر لحظه، اما با منی در شعر من
با خیالت مست در آغوش غم افتاده‌ام
 
********
گیسوانت را که روی شانه‌ها کردی رها
تازه فهمیدم شب یلدا چرا طولانی است

********
روز کردن با تو جانا در شب یلدا خوش است
نی غلط کردم شب وصل تو بی فردا خوش است

********
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی‌ست

********
هم به صبر از شب یلدای فراقت روزی
دل محنت‌کشم امید نجاتی دارد

********
من اناری می‌کنم دانه
و به دل می‌گویم:
خوب بود این مردم دانه‌های دلشان پیدا بود
 
********
هرکه مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفر کرده به تنها نرود
باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود
 
********
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخِر شبان یلدا را

********
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد
 
********
نم بارانِ پر از حس دل انگیز، سلام!
خش خشِ برگ طلاپوش شرر ریز، سلام!
مهر و آبان و سپس آذر و یلدا و غزل
فصل زیبای خد، ا حضرت پاییز، سلام!

‌********
می‌کند زلف دراز تو به دل‌های حزین
آنچه با خسته روانان شب یلدا نکند
 
********
شب یلداست هر تاری ز مویت وین عجب کاری
که من روزی نمی‌بینم خود این شب‌های یلدا را

********
یدای من بدون تو این‌گونه می‌شود
من در میان جمع و دلم جای دیگر است

********
بر رخ تو که آفت جان من است
از شب یلدا سپه آورده‌ای؟

********
چه عجب گر دل من روز ندید؟
زلف تو صد شب یلدا دارد
 
********
با زلف تو قصه‌ای است ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور

********
از برگ برگ دفتر من پرت می‌شوند
معشوق‌های خسته‌ی پایان گرفته‌ام
یلدای چشم‌های تو را گریه می‌کنند
مو‌های رنگ و بوی زمستان گرفته‌ام

در همین حسرت که یک شب را کنارت مانده‌ام
در همان پس کوچه‌ها در انتظارت مانده‌ام
سرد می‌آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده‌ام

********
بلندای شب یلدای من باش
طلوع روشن فردای من باش
ولی فردا خدا داند کجایی
همین حالا همین حالای من باش
 
********
یلدا چه صیغه‌ای است؟ نمی‌فهمم
بی‌تو تمام زندگی‌ام یلداست
********
می‌شود خوب‌ترین قسمت دنیا با تو
گر که توفیق شود یک شب یلدا با تو
 
********
بی‌تماشای تو با این همه غم‌ها چه کنم؟
تو نباشی گل من با شب یلدا چه کنم؟

********
برآی‌ ای صبح مشتاقان! اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم

********
دل‌ها شود نزدیک در یلدای پاییز
گرم است دل‌هامان در این فردای پاییز
با هم کنار هم برای هم بمانیم
گویا زمستان هم شده شیدای پاییز

********
زیر پا پاییز خش خش می‌کند
با غروب مهر سازش می‌کند
در شب یلدا که آذر می‌رود
پرتوی از عشق تابش می‌کند

********
خزان که پشت پنجره‌ات بیاستد
انار‌ها که ترک بخورند
یلدا که دستش به گیسوی بلند تو برسد
برایت چه شعر‌ها خواهم گفت
چه شعر‌ها خواهم گفت
چرا که من در پاییز شاعرترم
و تو در پاییز زیباتری

‌********
می‌شود ترمه بپوشی و دلم را ببری؟
کل احساس مرا یک‌سره یغما ببری؟
صورتت ماه من و گیسوی تو لیل من است
دارد امکان که مرا زود به یلدا ببری؟

********
مردمان صرفا شبی را نام یلدا می‌نهند
هر شب عاشق، ولی جانکاه و یلدا می‌شود

********
صحبت از عشق تو کردم سر صحبت وا شد
سخن عشق تو، اما سخنی شیوا شد
امشب از ساغر و می‌گفتی و مستم کردی
مستیم با تو شب خاطره‌ی یلدا شد

********
منم و حسرت یلدا و غزل‌خوانی عشق
شعر من ورد لب یار ولی می‌خندم
 
********
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود
هرکه معشوق برانگیخت گوارایش باد
دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود؟

********
شام یلدا می‌رود وقتی بخندی مثل روز
روی موج خنده‌ات رنگین کمان داریم ما
 
********
شب هجرانت‌ ای دلبر! شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
 
********
مهره مهر چو از حُقه مینا بنمود
ماه من طلعت صبح از شب یلدا بنمود
ارسال نظرات