صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۵۱۸۱۴
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۹ - ۲۳ تير ۱۳۸۹


24 تيرماه 1318 خورشيدي مصادف شده بود با 28 جمادي الاول 1358 قمري، منزل «حاج سيد جواد خامنه اى» كه مانند بيشتر روحانيون و مدرسّان علوم دينى بسيار ساده بود، فرزندي پا به عرصه خاكي گذاشت كه پدرش نام او را « سيدعلي» انتخاب كرد.

رهبر بزرگوار از وضع و حال زندگى خانواده‌شان چنين مى‌گويند:

«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خيلى پارسا و گوشه‌گير... زندگى ما به‌سختى مى‌گذشت. من يادم هست شب‌هايى اتفاق مى‌افتاد كه در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهيّه مى‌كرد و... آن شام هم نان و كشمش بود.»

امّا خانه‌اى را كه خانواده سيّدجواد در آن زندگى مى‌كردند، رهبر انقلاب چنين توصيف مى‌كنند:

«منزل پدرى من كه در آن متولد شده‌ام، تا چهار ـ پنج سالگى من، يك خانه 60 - 70 مترى در محّله فقيرنشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زيرزمين تاريك و خفه‌اى! هنگامى كه براى پدرم ميهمان مى‌آمد (و معمولاً پدر بنابراين كه روحانى و محل مراجعه مردم بود، ميهمان داشت) همه ما بايد به زيرزمين مى‌رفتيم تا مهمان برود. بعد عدّه‌اى كه به پدر ارادتى داشتند، زمين كوچكى را كنار اين منزل خريده به آن اضافه كردند و ما داراى سه اتاق شديم.» 

رهبرانقلاب از دوران كودكى در خانواده‌اى فقير امّا روحانى و روحانى پرور و پاك و صميمي، اين‌گونه پرورش يافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سيد‌محمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را ياد بگيرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه‌تأسيس اسلامى «دارالتعّليم ديانتى» ثبت‌نام كردند و اين دو دوران تحصيل ابتدايى را در آن مدرسه گذراندند. 

تحصيل در حوزه علميه «نجف اشرف» و حضور در حوزه عمليه شهر قم در سال 1341 باعث همراهي ايشان با قيام مردمي «حضرت امام خميني(ره)» شد. بازداشت‌هاي مكرر ايشان توسط ساواك كه تعداد آن به عدد شش رسيده بود منجر شد تا رژيم سفاك پهلوي، ايشان را به شهر ايرانشهر تبعيد كند. همراهي با جريانات انقلاب اسلامي تا پيروزي اين حركت مردمي در بهمن ماه 1357 ادامه داشت، پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز همچنان پرشور و پرتلاش به فعاليّت‌هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزديك تر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند كه همه در نوع خود و در زمان خود بى‌نظير و بسيار مهّم بودند. 

آنچه كه پيش رو داريد نظرات چهره‌هاي برجسته سياسي، ديني و اجتماعي و برخي از سياستمداران است كه رويكرد و عملكرد آنها نسبت به انقلاب اسلامي معاندگونه است؛ پيرامون شخصيت مقام معظم رهبري است:


* امام خميني(ره) خطاب به مقام معظم رهبري در زمان رياست جمهوري ايشان: هر موقعي‌كه شما به سفر مي‌رويد، من مضطرب هستم تا برگرديد. خيلي سفر نرويد! 

پيام امام خميني (ره) به مناسبت سوءقصد به جان مقام معظم رهبري در 6 تير 60

بسم‌الله الرحمن الرحيم
جناب حجت‌الإسلام آقاى حاج سيدعلى خامنه‏اى دامت افاضاته 

خداوند متعال را شكر كه دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است، و خداوند را شكر كه از ابتداى انقلاب شكوهمند اسلامى هر نقشه كه كشيدند و هر توطئه كه چيدند و هر سخنرانى كه كردند ملت فداكار را منسجم‏تر و پيوندها را مستحكم‏تر نمود و مصداق "لازال يُؤيّدُ هذا الدّين بالرجل الفاجر "[1] تحقق پيدا كرد. اينان هر جا سخن گفتند خود را رسواتر كردند و هرچه مقاله نوشتند ملت را بيدارتر نمودند و هرچه شخصيتها را ترور كردند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند.
 
اكنون دشمنان انقلاب با سوءقصد به شما كه از سلاله رسول اكرم و خاندان حسين‌بن‌على هستيد و جرمى جز خدمت به اسلام و كشور اسلامى نداريد و سربازى فداكار در جبهه جنگ و معلمى آموزنده در محراب و خطيبى توانا در جمعه و جماعات و راهنمايى دلسوز در صحنه انقلاب مى‏باشيد، ميزان تفكر سياسى خود و طرفدارى از خلق و مخالفت با ستمگران را به ثبت رساندند. اينان با سوء‌قصد به شما عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور بلكه جهان جريحه‏دار نمودند. 

اينان آن‌قدر از بينش سياسى بى‏نصيبند كه بى‏درنگ پس از سخنان شما در مجلس و جمعه و پيشگاه ملت به اين جنايات دست زدند، و به كسى سوء قصد كردند كه آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمين جهان طنين انداز است. اينان در اين عمل غيرانسانى به جاى برانگيختن و رعب، عزم ميليون‌ها مسلمان را مصمم‏تر و صفوف آنان را فشرده‏تر نمودند. آيا با اين اعمال وحشيانه و جرايم ناشيانه وقت آن نرسيده است كه جوانان عزيز فريب‌خورده از دام خيانت اينان رها شوند و پدران و مادران، جوانان عزيز خود را فداى اميال جنايتكاران نكنند و آنان را از شركت در جنايات آنان برحذر دارند؟ آيا نمى‏دانند كه دست زدن به اين جنايات، جوانان آنان را به تباهى كشيده و جان آنان به دنبال خودخواهى مشتى تبهكار از دست مى‏رود؟
 
ما در پيشگاه خداوند متعال و ولى بر حق او حضرت بقية اللَّه- ارواحنا فداه- افتخار مى‏كنيم به سربازانى در جبهه و در پشت جبهه كه شبها را در محراب عبادت و روزها را در مجاهدت در راه حق تعالى به سر مى‏برند. من به شما خامنه‏اى عزيز، تبريك مى‏گويم كه در جبهه‏هاى نبرد با لباس سربازى و در پشت جبهه با لباس روحانى به اين ملت مظلوم خدمت نموده، و از خداوند تعالى سلامت شما را براى ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم.
والسلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته. 

روح اللَّه الموسوى الخمينى
منبع: صحيفه‌ امام؛ ج ‏14؛ ص 504

ختم صلوات براي سلامتي
فرزند آيت‌الله العظمي بهجت با اشاره به همزماني روزهاي پاياني عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان كردستان، در بيان حالت روحي ايشان، به حساسيت اين مرجع تقليد نسبت به سلامت رهبري اشاره مي‌كند و مي‌گويد: اين موضوع سبب شد تا معظم‌له براي سلامتي رهبر انقلاب چندين ختم ويژه صلوات و ذكر را گرفتند و مداومت بر اين ختم‌ها كه براي سلامتي رهبر انقلاب بوده است تا آخرين ساعت عمر حضرت آيت‌الله بهجت ادامه داشته است. برخي نيز از پيش‌بيني رهبري آقا چند سال پيش از رهبري توسط ايشان خبر داده‌اند. 

به تقوايش پي بردم
شهيد آيت‌الله مطهري مي‌فرمايند: سيدعلي خامنه‌اي از نمونه‌هاي ارزنده‌اي است كه براي آينده موجب اميدواري است. من از اخلاص آقاي خامنه‌اي تعجب مي‌كنم، ايشان هيچ به دنبال خودنمايي نيست كه بخواهد خودش را مطرح كند و خودش را نشان بدهد، من در جريان كميته استقبال از حضرت امام بيشتر به تقواي ايشان پي بردم.(به نقل از همسر شهيد مطهري) 

شهيد مطهري در پنجم بهمن 1353 به تجليل از شخصيت آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي پرداخته است. آيت‌الله خامنه‌اي در آن زمان توسط شهرباني استان خراسان بازداشت شده بود. در گزارش ساواك آمده است: "مطهري در محل دانشكده الهيات دانشگاه تهران، ضمن اظهار تأسف از بازداشت سيدعلي خامنه‌اي اظهار داشته: ما كمتر نمونه ارزنده چون [آيت‌الله]خامنه‌اي داريم و اين نيروها هم بايد با اين‌گونه هدر روند و گوشه‌هاي زندان تلف گردند. مطهري پس از ستودن [آيت‌الله]خامنه‌اي او را از عوامل مؤثر در روشن كردن افكار اجتماع دانسته است... " 

خوشا به حال او
آيت‌الله دكتر شهيد بهشتي، چند ساعت قبل از شهادت‌شان با اشاره به پيامي كه حضرت امام به آيت‌الله ‌خامنه‌اي فرستاده بودند، فرمودند: خوشا به حال آقاي خامنه‌اي كه ولي امر مسلمين چنين پيامي را براي ايشان فرستاده است و اين پيام نه براي دنياي ايشان، بلكه براي آخرت او هم بسيار ارزشمند است و من آرزو دارم با چنين پيامي از ولي امر مسلمين از دنيا بروم.


خورشيد اينجا تابيد و رفت
روزي بعد از ملاقات حضرت آقا با آيت‌الله بهاءالديني از ايشان مي‌پرسند كه آيا ديروز مقام معظم رهبري به اينجا آمده بود؟ ايشان در جواب مي‌فرمايند: بله چند دقيقه خورشيد اينجا تابيد و رفت، او چون خورشيد داراي خير و بركات است. 

قبل از رياست جمهوري، روزي آقا به بيت حضرت آيت‌الله العظمي بهاءالديني مي‌روند. آقاي بهاءالديني مي‌فرمايد: "خورشيد لحظه‌اي تابيد و رفت. " زماني براي امضاي قائم مقامي رهبري، خدمت حضرت آيت‌الله بهاءالديني مي‌رسند، ايشان امضا نمي‌كنند. هر چه از فرستادگان آقاي منتظري اصرار از ايشان انكار، تا آنجا كه خود آقاي منتظري شخصاً خدمت ايشان مي‌رسد و تمام كتاب‌هايي را كه درباره ولايت فقيه نوشته است، جلوي روي آقاي بهاءالديني مي‌چيند. آيت‌الله بهاءالديني تمام كتب را جمع مي‌كنند و به آقاي منتظري مي‌گويند: "ولايت‌فقيه نوشتني نيست، فهميدني است. " 

بعد كه از ايشان مي‌پرسند: آقا چرا ايشان را تأييد نكرديد، مگر شخص ديگري هم مي‌تواند؟ مي‌فرمايند: نظر ما سيدعلي خامنه‌اي است. آقاي بهاءالديني فرموده است: "البته هيچ كس حاج‌آقا روح‌الله نمي‌شود، ولي آقا سيدعلي خامنه‌اي حقيقت ولايت‌فقيه هستند و رهبر. از همه به امام نزديك‌تر است. كسي كه ما به او اميدواريم، آقاي خامنه‌اي است. شما از ما قبول نمي‌كنيد، ولي اين ديد ماست، نزد ما محرز است آقا سيدعلي خامنه‌اي رهبر آينده هستند. "
 
يكي از روزها كه حضرت آقا تشريف برده بودند به جمكران، حدود ساعت دو شب به حضرت آيت‌الله العظمي بهاءالديني خبر مي‌دهند كه آقا صبح بعد از نماز مي‌خواهند تشريف بياورند منزل شما. تيم حفاظت ساعت چهار صبح براي آماده كردن شرايط به منزل ايشان مي‌روند كه متوجه مي‌شوند آقاي بهاءالديني، پيرمرد نود ساله جلوي در خانه ايستاده‌اند. مي‌گويند: آقا چرا با اين كهولت سن اينجا تشريف داريد؟ ايشان مي‌فرمايند: براي ديدن رهبر بزرگ انقلاب، من از همان ساعتي كه شما زنگ زديد آمده‌ام استقبال.

تضعيف شما را حرام مي‌دانم
مرجع تقليد جهان تشيع، حضرت آيت‌الله العظمي گلپايگاني، براي رهبر معظم عباي ظريفي هديه فرستادند و فرمودند: اگر ديدم كاري را شما انجام مي‌دهيد و خلاف مطلب اسلامي است، من تذكر مي‌دهم، اگر تغيير داديد بسيار خوب، اگر تغيير نداديد من ديگر صحبت نمي‌كنم و تضعيف شما را حرام مي‌دانم. عمده عظمت شماست. شما رهبر مسلمين هستيد و نمي‌خواهم صحبتي كنم در يك فرعي كه شما را تضعيف كرده‌ام.(6)(به نقل از حجت‌الاسلام راشد يزدي) 

اميد آينده اسلام
مرحوم آيت‌الله طالقاني تصريح مي‌فرمودند: آقاي خامنه‌اي اميد آينده اسلام است. آيت‌الله العظمي ميلاني در سنين جواني ايشان را مجتهد خطاب مي‌كند. 

رهبري تالي تلو معصوم(ع)
علامه گران‌قدر آيت‌الله مصباح يزدي مي‌فرمايند: اگر امثال بنده شبانه‌روز تسبيح به دست بگيريم و فقط خدا را شكر كنيم كه خدا چنين رهبري را به ما داده، والله معتقدم كه از عهده شكر اين نعمت برنمي‌آييم. رهبر عزيز ما تالي تلو معصوم(ع) است. 

مثل رهبر عظيم‌الشأن
شهيد محراب، عارف عامل، آيت‌الله دستغيب مي‌فرمايند: چيزي كه بنده نسبت به اين شخص بزرگ فهميده‌ام اين است كه فردي است خدايي، هوا‌پرست نيست، مقام نمي‌خواهد، قدرت نمي‌خواهد به دست بگيرد، امتحان خويش را پيش از پيروزي و بعد از پيروزي داده است. در هر پستي كه بوده، امتحان خودش را داده است. كسي كه امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه برود، در سنگرها از اسلام دفاع كند، اين مرد بزرگ، مقامي براي خودش قائل نيست، به عينه مثل رهبر عظيم‌الشأن. امام فرموده: به من خدمتگزار بگوييد بهتر است از اينكه رهبر بگوييد. آقاي علي خامنه‌اي هم اين‌جوري است، مقام نمي‌خواهد، مقام روي او اثر نمي‌گذارد. 

گوش‌شان به دهان حضرت حجت(عج) است
علامه عظيم‌الشأن حضرت آيت‌الله حسن‌زاده آملي، جلوي حضرت آقا دو زانو نشسته و ايشان را مولا خطاب مي‌كنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه مي‌فرمايند اين كار را نكنيد. علامه حسن‌زاده مي‌فرمايند: اگر يك مكروه از شما سراغ داشتم اين كار را نمي‌كردم. 

ايشان در جاي ديگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ايشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه عارف آيت‌الله طباطبايي درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان(عج). راهي كه حسن‌زاده در پيش دارد، خاك آن توتياي چشم طباطبايي. 

جناب علامه حسن‌زاده در مقدمه يكي از كتاب‌هاي خود خطاب به حضرت آقا مي‌نويسد: با سلام و تحيت خالصانه و ارائه ارادت بي پيرايه و درود نويد جاويد به حضور آن قائد ولي وفي و رائد سائس حفي، مصداق بارز "نرفع درجات من نشاء " تقديم مي‌گردد و عرض مي‌شود "يا ايها العزيز جئنا ببضاعه مزجاه " دادار عالم و آدم، همواره سالار و سرورم را سالم و مسرور دارد. 

(التمسك بذيل الولايه، حسن حسن‌زاده آملي) 

آيت‌الله حسن‌زاده آملي مي‌فرمايند: رهبر عظيم‌الشأن‌تان را دوست بداريد، عالمي،‌ رهبري، موحدي، سياسي، دينداري، انساني، رباني، پاك منزه، كسي كه دنيا شكارش نكرده، قدر اين نعمت عظما را كه خدا به شما عطا فرموده، قدر اين رهبر ولي وفي الهي را بدانيد، مبادا اين جمعيت ما را، مبادا اين كشور ما را، مبادا اين كشور علوي را، اين نعمت ولايت را از دست شما بگيرند. خدايا به حق پيامبر و آل پيامبر سايه اين بزرگ‌مرد، اين رهبر اصيل اسلامي حضرت آيت‌الله معظم خامنه‌اي عزيز را مستدام بدار. 

روح بزرگ ايثارگر
در قسمتي از پيام شهيد رجايي به حضرت آقا، چنين آمده است: به قطع و يقين مي‌دانم كه روح بزرگ ايثارگر آن برادر مجاهد، شهادت در راه اسلام و انقلاب اسلامي را فيضي عظيم و الهي مي‌داند و در راه بندگي خدا و خدمت به اسلام و امام و امت شهيدپرور از بذل جان خويش دريغ نداشته و ندارد. 

شهيد صدوقي: محضر مبارك آيت‌الله العظمي آقاي خامنه‌اي...
در سال 56 به اتفاق آقاي صدوقي و تعدادي از آقايان ديگر، تصميم گرفتيم برويم به افرادي كه در تبعيد هستند، سري بزنيم. چون مقام معظم رهبري به ايرانشهر تبعيد شده بودند، خدمت ايشان رسيديم. به امامت آقاي صدوقي نماز مغرب و عشا را خوانديم. من شنيده بودم كه در سمت ايرانشهر، كفش‌هاي خوبي توليد مي‌شود، لذا تصميم گرفتم به بازار بروم و يك جفت كفش بخرم. كارم يك الي دو ساعت طول كشيد. به خانه آقاي خامنه‌اي تلفن زدم كه ديگر آقاي صدوقي و آقاي خامنه‌اي براي صرف غذا منتظر من نباشند و شام را ميل كنند. وقتي برگشتم ديدم اين دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند.
 
من وارد كه شدم، آقاي صدوقي به من گفت: "ماشاءالله، ماشاءالله اين آقاي سيد‌علي آقا خيلي مُشت‌شان پر است. " صبح روز بعد رفتيم چابهار براي زيارت آقاي مكارم؛ در اين فاصله، اسم آقاي خامنه‌اي از دهان آقاي صدوقي نيفتاد؛ از بس مجذوب ايشان شده بود. 

بعد از زيارت آقاي مكارم، گفتم كنار دريا برويم تا مدتي استراحت كنيم. ايشان گفت من مي‌خواهم برگردم پيش آقاي خامنه‌اي و بعد حدود دو ساعتي با هم بحث كردند. از لحاظ علمي آقاي خامنه‌اي، مورد تأييد صددرصد آقاي صدوقي بود. 

در زمان انقلاب، بين حزب جمهوري اسلامي و امام جمعه بندرعباس اختلافي در گرفت. آقاي صدوقي به من گفتند تا درباره اختلاف آن‌ها، گزارشي بياورم. بعد از تهيه و دادن گزارش آن به آقاي صدوقي، ايشان پرسيدند: كي به تهران مي‌روي؟ گفتم فردا. ايشان پاكتي را به من دادند. پشت پاكت نوشته بود: "تقديم به محضر مبارك آيت‌الله‌ العظمي آقاي خامنه‌اي " پسر آقاي صدوقي اعتراض كردند كه آيا ايشان به مقام آيت‌اللهي رسيده‌اند؟ آقاي صدوقي از بالاي عينك به پسرش نگاه كرد و گفت: "بله كه آيت‌الله‌ هستند. "(حجت‌الاسلام راشد يزدي) 

سيدنا علي
در نامه‌اي كه شهيد آيت‌الله مصطفي خميني براي يكي از آشنايان نوشته بودند، آمده است: آقايان خامنه‌اي را خصوصاً سيدنا علي را سلام برسانيد. شهيد محراب آيت‌الله العظمي صدوقي قبل از انقلاب به آقاي خامنه‌اي مي‌گفتند: آيت‌الله. 

اللهم ايد آيت‌الله العظمي خامنه‌اي
شهيد سپهبد علي صياد شيرازي در قنوت دعاهاي مختلف مي‌خواند؛ ولي در پايان قنوت دعاي "اللهم ايد آيت‌الله العظمي خامنه‌اي. اللهم حفظه و وفقه و ثبته " را هميشه قرائت مي‌كرد. 

سر ما و فرمان شما
سيد شهيدان اهل قلم، شهيد سيدمرتضي آويني مي‌نويسد: بسيارند كساني كه مي‌دانند شمشير زدن در ركاب شما براي پيروزي حق، از همان ثواب در پيشگاه خدا برخوردار است كه شمشير زدن در ركاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، كه مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما. 

شهيد آويني بعد از رحلت امام خميني، خطاب به حضرت آقا مي‌نويسد: عزيز ما، ‌اي وصي امام عشق، آنان كه معناي ولايت را نمي‌دانند، در كار ما سخت درمانده‌اند. اما شما خوب مي‌دانيد كه سرچشمه اين تسليم و اطاعت و محبت در كجاست؟ خودتان خوب مي‌دانيد كه چقدر شما را دوست مي‌داريم و چقدر دل‌مان مي‌خواست آن روز كه به ديدار شما آمديم، سر در بغل شما پنهان كنيم و بگرييم. ما طلعت آن عنايت ازلي را در نگاه شما بازيافتيم. لبخند شما،‌ شفقت شما را داشت و شب انزواي ما را شكست. سر ما و قدم‌تان كه وصي امام عشق هستيد و نايب امام زمان ـ عجل‌الله‌تعالي‌فرجه‌الشريف. 

نعمت‌هاي خدا را خود فراهم مي‌كند
مرحوم ميرزا اسماعيل دولابي فرموده بودند: امام خميني ـ ‌رحمت الله عليه ـ مظهر مهابت بود و رهبري مظهر محبت. خداوند متعال به امام نعمت‌ها را يك‌جا داد و امام هم اين نعمت‌ها را براي استقرار نظام جمهوري اسلامي مصرف كردند؛ ولي نعمت‌ها به حضرت آقا را، خدا تدريجي به ايشان مي‌دهند و در هر زمان متناسب با شرايط خدا نعمت‌هايي را به ايشان مي‌دهد. يعني شرايط آن نعمت را خود آقا فراهم مي‌كند.(به نقل از استاد پرورش) 

آقاي خامنه‌اي هست
آقاي هاشمي رفسنجاني نقل مي‌كند: من نسبت به حضرت امام روي بازتري داشتم و مسائل را بي پرده با ايشان مطرح مي‌كردم. يك روز كه خصوصي خدمت معظم‌له رسيده بودم، بي‌پرده در مورد قائم مقامي رهبري و مشكلاتي كه احتمالاً پيدا مي‌شود، صحبت كردم. حضرت امام(ره) در آن جلسه فرمود: شما در بن بست نخواهيد بود، آقاي خامنه‌اي در ميان شما هست؛ چرا خودتان نمي‌دانيد؟! 

اين جلسه مربوط به اواخر عمر حضرت امام(ره) است. در همان روزها امام براي مقام معظم رهبري، كلمه برادر را به كار مي‌بردند. قطعاً اين تعبير بي‌معنا نبود. ما آن روزها از اين تعبيرات، به موضوع رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي منتقل نشديم. اما گفته‌هاي امام خميني(ره) نشانگر اين است كه معظم‌له، آيت‌الله خامنه‌اي را شايسته اين كار مي‌دانستند. چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: "الحق ايشان شايستگي رهبري را دارند. " 

آيت‌الله شاهرودي: علم اعطايي خدا را ديدم
چهارشنبه شب‌ها، آقا جلسه‌اي دارند كه ده تن از علما جمع مي‌شوند. آقايان محمدي گيلاني، خزعلي، بهجتي، امامي‌كاشاني، مؤمن، شيخ محمد‌ يزدي، سيد‌جعفر كريمي، آقاي شاهرودي و آملي لاريجاني حضور دارند. 

گاهي هم ما آنجا مي‌رويم. يك‌بار خيلي غوغا و سر و صدا شد. بحث پيرامون يك مسئله فقهي پيچيده بود. بعد از اتمام جلسه، آقاي شاهرودي به من گفت، امشب من "العلم نور يقذف الله في قلب من يشاء " را درك كردم. يعني آقا مچ همه را پيچانده بود. (به نقل از حجت‌الاسلام راشد يزدي) 

هر چه ايشان گفت، گوش كنيم
در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خميني گفتم كه شما طي يك سخنراني اعلام كرديد كه "هر كس بين اطاعت از مقام معظم رهبري و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمريكاست " كه ايشان با تأييد دوباره اين سخن گفتند، بنده از روي اعتقاد اين حرف را زده‌ام. بعد ايشان فرمودند: برخي از اين افراد دور من را گرفته‌اند كه بنده را در مقابل حضرت آيت‌الله خامنه‌اي قرار دهند كه من متوجه شدم و توي دهن‌شان زدم. 

حاج احمدآقا در ادامه فرمود: بايد به اين احمق‌هايي كه مي‌گويند آقاي خامنه‌اي نبايد رهبر شود، گفت "پس چه كسي؟ " اگر نظر آن‌ها بر روي فلاني است، او كه حتي توانايي اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به يك مملكت. 

همچنين ايشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظري، يعني سال 1365، سران قواي سه‌گانه كشور در جماران جلسه داشتند كه آن روز آقاي منتظري نيز با امام راحل(ره) ملاقاتي داشت، آن‌ها مشغول بحث و گفت‌وگو بودند كه يك‌دفعه امام خميني برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتي وارد اتاق مي‌شود. 

بنا به گفته حاج‌احمدآقا، در اين جلسه خود ايشان، ميرحسين موسوي با منصب نخست‌وزيري، موسوي اردبيلي رئيس قوه قضاييه، هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس و آيت‌الله خامنه‌اي نيز با سمت رياست جمهوري حضور داشتند. 

امام(ره) با ناراحتي تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظري به درد رهبري نمي‌خورد، مجلس خبرگان رأي بر شايستگي او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذيرفتم، ولي امروز به صورت صريح اين سخن را تكرار مي‌كنم. 

در آن وضعيت سكوت عميقي در جلسه حاكم شد كه آيت‌الله خامنه‌اي با طرح اين سئوال كه پس چه كسي عهده‌دار رهبري شود؟ سكوت را شكستند كه در همين لحظه امام بدون كوچك‌ترين مكثي انگشت اشاره را به سوي حضرت خامنه‌اي گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از ديگران چه كم داريد؟ " 

وي گفت: سكوت بيشتر شد تا حدي كه نفس‌ها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبري خطاب به امام گفتند: "اين مسئله كه شما مي‌فرماييد موضوع جديدي است، بنده مي‌خواستم شما به اعضاي اين جلسه حكم ولايي كنيد كه ما حق دم زدن از اين جلسه را نداريم تا زماني كه خود شما حكم بفرماييد. " امام نيز اين حكم را كردند. (به نقل از آيت‌الله خزعلي) 

حاج احمد آقا مي‌فرمايند: بايد در كنار نظام‌مان پشت سر رهبري قرار بگيريم. رهبر ما شاگرد امام است. رهبر ما از چهره‌هاي شناخته شده انقلاب كه ساليان سال در زندان‌هاي سفاك پهلوي به سر برده... هيچ كس حق شكستن حريم رهبري را ندارد. حرمت رهبري نظام اسلامي، از اصول خدشه‌ناپذير انقلاب اسلامي ماست. همه بايد به دستور رهبري عمل كنند... ما امروز موظف هستيم پشت سر مقام معظم رهبري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي حركت كنيم. هر چه ايشان گفت، گوش كنيم. 

اگر روزي حركت ما با حركت ولي نخواند، بدانيد كه نقص از ماست... قاطع‌تر پشت رهبري باشيم و نگذاريم رهبرمان احساس تنهايي كنند. همان‌طور كه نگذاشتيد امام احساس تنهايي كند. اطاعت از خامنه‌اي، اطاعت از امام است. هر كس منكر اين معنا شود، مطمئن باشيد در خط امام نيست و هر كس بگويد كه اطاعت از امام غير از اطاعت از آيت‌الله خامنه‌اي است، در خط آمريكاست. 

من بعد از رحلت امام، با خدا و امام عهد كرده‌ام كه كوچك‌ترين قدمي را عليه رهبري و بر خلاف رهبري و حتي بر خلاف ميل رهبري بر ندارم. و اگر شما مردم هم چنين پيماني را تجديد كنيد، مطمئن باشيد كه ما در تمام زمينه‌ها بر آمريكا پيروز مي‌شويم... به حسن و برادرانش اين توصيه را مي‌نمايم كه هميشه سعي كنند در خط رهبري حركت كنند و از آن منحرف نشوند كه خير دنيا و آخرت در آن است و بدانند كه ايشان موفقيت اسلام و نظام كشور را مي‌خواهند. هرگز گرفتار تحليل‌هاي گوناگون نشوند كه دشمن در كمين است. 

مرحوم حاج احمد آقاي خميني مي‌فرمودند: بر خود واجب مي‌دانم شهادت دهم زندگي داخلي آيت‌الله خامنه‌اي، نه از باب اينكه رهبر عزيز انقلاب ما به اين حرف‌ها نياز داشته باشند، بلكه وظيفه خود مي‌دانم تا اين مهم را به مردم مسلمان و انقلاب ايران بگويم. من از داخل منزل ايشان مطلع هستم، مقام معظم رهبري در خانه، بيش از يك نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده معظم‌له روي موكت زندگي مي‌كنند. روزي به منزل ايشان رفتم، يك فرش مندرس آنجا بود، من از زبري فرش به موكت پناه بردم. 

در ملاقاتي كه مقام معظم رهبري با حاج احمدآقاي خميني داشته‌اند، ايشان مي‌فرمايد: حضرت امام بارها از جناب‌عالي به‌عنوان مجتهدي مسلم و بهترين فرد براي رهبري نام بردند. 

استعداد مرجعيت
حاج آقاي ميردامادي، دايي حضرت آقا، نقل مي‌كنند: مرحوم آقا سيدهاشم ميردامادي، پدربزرگ مادري آقا و مرحوم آيت‌الله سيدجواد خامنه‌اي پدر ايشان عنايت خاصي به حضرت آقا داشته‌اند و بارها مي‌فرمودند: علي آقا آينده خوبي دارد. آيت‌الله حاج شيخ مرتضي حائري به آقاي خامنه‌اي فرموده بود: آقاي آقا سيدعلي‌آقا من با اين استعدادي كه در شما مي‌بينم، شما يا يك مرجع تقليد مي‌شويد يا حداقل عالم برجسته خطه خراسان. 

كسى را به لحاظ بى‌رغبتى به مقام و منصب دنيا، هم‌پاى آقا نديده‌ام
مرحوم بهلول مي‌گويد: من در طول مدت عمرم، امرا و صاحب منصبان زيادى را ديده‌ام؛ اما كسى را به لحاظ بى‌رغبتى به مقام و منصب دنيا، هم پاى "آقا " ]آيت الله خامنه‌اي [ نديده‌ام. انسان وقتى زندگى روزمره او را از نزديك مى‌بيند، حس مى‌كند كه ذره‌اى ميل به دنيا در او وجود ندارد. 

واقعاً در اين مقطع، من هيچ كس را در تقوا و اعراض از مال و مقام دنيا، مثل او نمى شناسم. آخرين بارى كه در خدمت وى بودم، به من گفت: آقاى بهلول! خاطرتان هست كه قبل از انقلاب، يك شب در مسجد طرقبه منبر بوديد؛ پس از اتمام مجلس، وقتى خواستيد از مسجد بيرون بياييد، چون تاريك بود، من آمدم دستتان را بگيرم و كمكتان كنم؛ اما دستتان را كشيديد و گفتيد: من چشمانم خوب مى‌بيند؛ تا جايى كه هنوز زير نور ماه، خاطره مى‌نويسم؛ حالا چطور؟ حالا هم بينايى تان در همان حد هست؟
 
من گفتم: آقا! حالا زير نور خورشيد هم ديگر نمى توانم بنويسم. بعد آقا گفت: اخيراً كمتر به ما سر مى زنيد. گفتم: آقا! شما متعلق به همه مردم ايران هستيد؛ من اگر وقت شما را بگيرم، مثل اين است كه وقت همه ايرانى ها را گرفته‌ام. 

مرحبا به سيدحسن
قبل از انقلاب، وقتي حضرت آقا جوان بودند، همراه شهيد هاشمي‌نژاد سفري به رشت داشتند، در زمان حضورشان در رشت درباره اينكه آيا شخص عالم و عارفي هست كه براي كسب فيض به ديدار ايشان بروند از مردم مي‌پرسند. نشاني شخصي به نام آقا سيدصفي را به آقا مي‌دهند كه گويا داراي كراماتي بودند. حضرت آقا به همراه شهيد هاشمي‌نژاد، قصد ديدار آقا سيدصفي را مي‌كنند و به منزل ايشان مي‌روند. آقا سيدصفي در حالي كه عده‌اي شيخ و مريد دور ايشان حلقه زده بودند، هنگامي كه چشمشان به حضرت آقا مي‌افتد، بلند مي‌شوند و با حالت استقبال به طرف آقا مي‌آيند و آقا را اين‌گونه خطاب مي‌كنند كه: مرحبا به سيدحسن، اين در حالي بوده كه طرفين همديگر را نمي‌شناخته و نديده بودند.
 
آقا مي‌فرمايند من سيد حسيني هستم نه حسني، آقا سيدصفي اشاره مي‌كنند كه مادر شما سيدحسني هستند و شما از طرف مادر حسني هستيد. سپس با حضرت آقا مشغول صحبت مي‌شوند و اشاره مي‌كنند كه شما در آينده مقامي پيدا مي‌كنيد كه امور اين مملكت تحت امر شماست، حضرت آقا هم مي‌پرسند: شما از آينده من گفتيد، آينده خودتان را هم ديده‌ايد؟ آقا سيدصفي با تأمل و درنگ مي‌گويد: من و همسرم يك سال بيشتر زنده نيستيم... 

يك‌سال ديگر كه حضرت آقا در طرقبه مشهد بودند، ماجراي تصادف خونيني را در روزنامه مي‌خوانند كه نام آقاسيدصفي نيز در بين كشته‌گان بوده است.(به نقل از حجت‌‌الاسلام و المسلمين كاظم صديقي) 

رهبر، خود شما
مرحوم حاج احمد آقاي خميني تعريف كرده‌اند: در سال 65، جلسات هفتگي سران قوا در دفاتر يكي از آن‌ها يا در جماران، البته بدون حضور امام برگزار مي‌شد. در يك جلسه‌اي كه در جماران تشكيل شده بود، من، آيت‌الله خامنه‌اي، آقاي موسوي‌اردبيلي، آقاي ميرحسين موسوي، آقاي هاشمي رفسنجاني حضور داشتيم. از قرار اتفاق، در همان روز آقاي منتظري نيز با امام جلسه داشتند. در آن سال، هر وقت امام با آقاي منتظري ملاقات مي‌كرد، بعد از جلسه برافروخته و عصباني بودند، به‌طوري كه در چهره‌شان مشخص و نمايان بود.
 
در وسط جلسه بوديم كه ناگهان امام بدون در زدن، يك‌دفعه با حال عصبانيت شديد و برافروختگي وارد اتاق شدند و رو به ما فرمودند: "من از اول با قائم‌مقامي آقاي منتظري مخالف بودم، ايشان به درد رهبري بعد از من نمي‌خورد. " جلسه امام كه تمام شد، همه سران قوا و من، در يك سكوت سنگيني فرو رفتيم و همه متحير از اين جملات بوديم؛ چون سابقه نداشت و حضور غير منتظره امام هم نشان از اهميت موضوع بود. بعد از مدتي سكوت، آقاي خامنه‌اي شروع به صحبت كردند كه: آقاي منتظري شاگرد شما بودند و در زمان شاه، مبارزات داشتند و زندان طولاني‌مدت رفتند و... و از آقاي منتظري تعريف كردند و در آخر هم آقاي خامنه‌اي گفتند كه خُب اگر ايشان نباشد چه كسي باشد: امام بلافاصله و با اشاره به حضرت آقا فرمودند: خود شما.(به نقل از آقاي حبيبي دبير كل مؤتلفه) 

امام خميني بعد از حادثه انفجار مسجد ابوذر در سال 60 كه قبل از رياست جمهوري حضرت آقا، اتفاق افتاد، فرمودند: "خداوند ذخيره انقلاب را حفظ كرد. " علي‌محمد بشارتي نقل مي‌كند: در تابستان سال 58 هنگامي كه مسئول اطلاعات سپاه بودم، گزارشي داشتيم كه آقاي شريعتمداري در مشهد گفته بود: "من بالاخره عليه امام اعلام جنگ مي‌كنم. " خدمت امام رسيديم و ضمن ارائه گزارشي، خبر مذكور را هم گفتند. ايشان سرش پايين بود و گوش مي‌داد. اين جمله را كه گفتم، سربلند كرد و فرمود: "اين‌ها چه مي‌گويند؟! پيروزي ما را خدا تضمين كرده است. ما موفق مي‌شويم، در اينجا حكومت اسلامي تشكيل مي‌دهيم و پرچم را به صاحب پرچم مي‌سپاريم. " پرسيدم: خودتان؟ امام سكوت كردند و جواب ندادند. 

حضرت امام مي‌فرمايند: يك نفر را مثل آقاي خامنه‌اي پيدا بكنيد كه متعهد به اسلام باشد و خدمتگذار، و بناي قلبي‌اش بر اين باشد كه به اين ملت خدمت كند، پيدا نمي‌كنيد، ايشان را من سال‌هاي طولاني مي‌شناسم. 

حضرت امام خميني در پيامي به مناسبت ترور آيت‌الله خامنه‌اي نوشتند: اكنون دشمنان انقلاب، با سوءقصد به شما كه از سلاله رسول اكرم(ص) و خاندان حسين بن علي(ع) هستيد... عواطف ميليون‌ها انسان متعهد را در سراسر كشور، بلكه جهان، جريحه‌دار نمودند... من به شما خامنه‌اي عزيز تبريك مي‌گويم كه در جبهه‌هاي نبرد با لباس سربازي و در پشت جبهه با لباس روحاني به اين ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالي، سلامت شما را براي ادامه خدمت به اسلام و مسلمين خواستارم. 

پوتين: مسيح را در ايران ديدم
چند سال پيش پوتين، رئيس‌جمهور وقت روسيه، براي نخستين بار در طول سي سال انقلاب به ايران سفر كرد.
 
پوتين، شخصيتي بسيار چارچوب‌مند و منضبط بر اصول ديپلماسي است، اما با اين حال چندبار پرسيده بود كه ديدار با رهبر جمهوري اسلامي آيا انجام مي‌شود يا نه. ديدار انجام شد. در اين ديدار رهبري به نكاتي از تاريخ شوروي و قبل از آن اشاره مي‌كنند كه براي رئيس‌جمهور وقت روسيه جديد بوده است، پس از ديدار مسئولين دستگاه ديپلماسي مي‌گفتند رفتار وي تغيير كرده بود و شخصاً و نه از طريق وزير خارجة خود، به وزير خارجه وقت كشورمان گفته بود كه شما حتماً سفري به روسيه داشته باشيد تا با هم گفت‌وگو كنيم. 

در برگشت به كشور روسيه، خبرنگاري از وي درباره نظرش راجع به رهبري ايران مي‌پرسد و وي در پاسخ مي‌گويد: "من مسيح را نديده‌ام، اما تعاريف او را در انجيل شنيده و خوانده‌ام، من مسيح را در رهبري ايران ديدم ". (به نقل از حجت‌الاسلام مروي)

كوفي عنان: با ديدنش همه را فراموش كردم
كوفي‌عنان، دبير كل سازمان ملل متحد بود. هنگام خروج از تهران و در پاويون فرودگاه گفته است: 

در دوران نوجواني كه بوده‌ام در مورد شخصيت‌هاي كاريزما مطاله مي‌كردم و هميشه اين سئوال براي من مطرح بود كه اگر زماني من روبه‌روي يك شخصيت كاريزما قرار گيرم چه عكس‌العملي خواهم داشت. وي افزود: كساني كه مرا به سازمان ملل آوردند، شخصيت‌هاي برجستة دنيا بودند و من به آن‌ها علاقه‌مند بودم و هر كدام مثل ژاك شيراك، براي من امتيازاتي داشتند. من به شدت تحت تأثير ژاك شيراك بودم. طوري‌كه وقتي ايشان صحبت مي‌كرد بدون مكث حرف‌هايي صريح مي‌زد. "گورباچف " و "هلموت كهل " هم همين‌طور بودند. اين‌ها كساني بودند كه نياز به مكث نداشتند. من اين‌ها را دوست داشتم. 

در ملاقات با (حضرت آيت‌الله العظمي) خامنه‌اي احساس كردم كه كسي را مثل او نديده‌ام. شخصيت معنوي ايشان چنان مرا گرفت كه از خود پرسيدم چرا شخصيتي مثل من دبير كل سازمان ملل باشد و از معنويات چيزي نداشته باشد! با ديدن آقاي خامنه‌اي هم آن شخصيت‌هايي كه مرا جلب كرده بودند فراموش كردم و تحت تأثير شخصيت معنوي ايشان قرار گرفتم. من شخصيت‌هاي معنوي در دنيا زياد ديده بودم، ولي از هيچ‌يك، از مسائل سياسي اطلاع نداشتند. با ديدن آقاي خامنه‌اي در من اوج قداست، آن شخصيت‌هاي سياسي از ذهن من پاك شد. من تعجب مي‌كنم ايران با چنين شخصيتي چرا در بعضي جا‌ها مي‌لنگد. بعيد مي‌دانم به سازمان ملل هم بروم شخصيت ايشان از ذهن من پاك شود. 

دكوئيار: شخصيتي به هوشمندي او نديدم
خاوير پرز دكوئيار دبيركل سازمان ملل در بحبوحه جنگ تحميلي به ايران آمد، ديداري هم با رئيس‌جمهور (آقاي خامنه‌اي) داشت. 

دكوئيار پس از آن ديدار پرسيده بود: رئيس‌جمهور شما از كدام دانشگاه علوم سياسي فارغ التحصيل شده است. دكوئيار افزوده بود من مدرك دكتراي علوم سياسي دارم و 30سال است كار سياسي مي‌كنم و چند سال است دبيركل سازمان ملل هستم، در اين مدت شخصيت‌هاي سياسي و رئيس‌جمهورهاي بسياري را ديده‌ام اما تاكنون شخصيتي به سياستمداري و هوشمندي او نديده‌ام. 

بني‌صدر: اگر امام بود، صدها بار به او احسنت مي‌گفت
ابوالحسن بني‌صدر، اولين رئيس‌جمهور ايران بود كه به حكم مجلس شوراي اسلامي و تائيد امام خميني، به دليل خيانت‌هاي مكررش، از مقام خود عزل شد، در گفت‌وگو با آبزرور گفت: 

اگر ايشان [امام خميني(ره)] زنده بود، صدها بار به آقاي خامنه‌اي احسنت مي‌گفت. دليل اين تحسين اين است كه آقاي خامنه‌اي به خوبي توانسته نظامي كه آقاي خميني ايجاد كرد را حفظ كند. 

بني‌صدر در حالي اين اعتراف را انجام داده كه پيش از آن نيز وابستگان آمريكا و رژيم صهيونيستي به‌صورت مستقيم و غيرمستقيم بارها تأكيد كرده‌اند كه مديريت آيت‌الله خامنه‌اي موجب شكست طرح‌هاي آنان شده است.

برچسب ها: رهبری کوفی عنان
ارسال نظرات